• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جارود عبدی خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جارود عبدى :از اشراف و مسيحيان قبيله عبدالقيس در بحرين كه در اواخر دوره پيامبر مسلمان شد

بيشتر منابع نام وى را بشر بن عمرو بن حنش قيسى از قبيله عدنانى عبدالقيس ثبت كرده اند كه در بحرين مى زيستند.[۱]     برخى نيز نام جدش را به اختلاف مُعَلَّى [۲]    ، حَنَش [۳]     و عَلاء [۴]     و كنيه اش را به اختلاف ابومنذر [۵]    ، ابوغيّاث يا ابوعتّاب دانسته اند كه احتمالاً تصحيف هم باشند.[۶]     وى از بزرگان عبدالقيس است [۷]     از او با القابى چون جارود (شوم)[۸]     و ظِئر العَناق (گردن كوتاه) كنايه از كوتاهى قد [۹]     ياد شده است؛ گويا از اين جهت به جارود لقب يافت كه روزى با شتر مريض خود نزد دايى هايش «بنى شيبان» رفت و موجب مرگ شتران آنان گرديد.[۱۰]     نام مادر جارود را «دُرَيْمَكه»[۱۱]     يا «دَرْ مكه»[۱۲]     دختر رَوَيْم [۱۳]     يا رؤيم [۱۴]     ياد كرده اند. جارود تا سال دهم هجرى مسيحى [۱۵]     ماند. در اين سال همراه هيئت قبيله عبدالقيس از بحرين نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد. در اين ملاقات آن حضرت ضمن گله مندى از تأخير جارود در پذيرش اسلام، از وى خواست شهادتين بگويد. جارود پس از طرح پرسش هايى و ضمانت پيامبر درباره عذاب نشدنش در آخرت، به اتفاق همراهانش، اسلام آورد و با آن حضرت بيعت كرد و سپس در عظمت رسول خدا اشعارى سرود. وى همچنين مدتى براى فراگيرى تعاليم اسلام در مدينه ماند.[۱۶]    
به روايت قتاده آيات ۵۲ ـ ۵۵ قصص درباره جمعى از اهل كتاب (مانند جارود) نازل شده است كه به اسلام درآمدند [۱۷]    ؛ اما با توجه به مكى بودن اين سوره به نظر مى رسد كه اين آيات را مفسران بر جارود تطبيق داده اند: «اَلَّذينَ ءاتَينـهُمُ الكِتـبَ مِن قَبلِهِ هُم بِهِ يُؤمِنون • واِذا يُتلى عَلَيهِم قالوا ءامَنّا بِهِ اِنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّنا اِنّا كُنّا مِن قَبلِهِ مُسلِمين • اُولـئِكَ يُؤتَونَ اَجرَهُم مَرَّتَينِ بِما صَبَروا ويَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ ومِمّا رَزَقنـهُم يُنفِقون»(قصص: ۵۲ – ۵۵). در اين آيات به آن عده از اهل كتاب اشاره شده كه وحى را پذيرفته، در برابر آن تسليم اند و در نتيجه از اجر مضاعف برخوردار خواهند بود.
در پى رحلت پيامبر و ارتداد قبايل بحرين از جمله قبيله عبدالقيس، جارود بر اسلام خود پا برجا ماند و ضمن برحذر داشتن قبيله خود از ارتداد و تضمين برگشت اموال از دست رفته آنان، موجب بازگشت آنان به اسلام شد.[۱۸]     در خلافت ابوبكر، ميان طائفه عبدالقيس به رهبرى جارود وقبيله بكربن وائل كه از پشتيبانى ايرانيان برخوردار بودند جنگى سخت و طولانى درگرفت كه به شكست قبيله عبدالقيس انجاميد، به گونه اى كه ايشان از دولت مدينه كمك خواستند [۱۹]    ؛ اما اينكه به آنان كمكى رسيد يا نه اطلاعى در دست نيست.
شهادت جارود بر شرابخوارى قدامة بن مظعون والى عمر بر بحرين موجب اجراى حدّ بر وى گرديد.[۲۰]     با گسترش فتوحات و جابه جايى قبايل، جارود در بصره ساكن گشت [۲۱]     و سرانجام در سال ۲۰[۲۲]     يا ۲۱ هجرى در عقبه الطين (در ساحل خليج فارس) يا در فتح نهاوند در همان سال كشته شد.[۲۳]     برخى نيز مرگ او را در زمان خلافت عثمان دانسته اند.[۲۴]    
در زمان خلافت اميرمؤمنان على عليه السلام آن حضرت طى نامه اى به منذر فرزند جارود (كارگزار ناحيه اى)، ضمن ستايش از پدرش، منذر را به جهت خيانت به بيت المال سرزنش كرد.[۲۵]     از جارود به عنوان راوى حديث پيامبر صلى الله عليه و آله [۲۶]     و همچنين آشنا به علوم مختلف ياد شده است.[۲۷]    
منابع

الاستيعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)، به كوشش على محمد و ديگران، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ ق؛ اسد الغابه، ابن اثير على بن محمد الجزرى (م. ۶۳۰ ق.)، به كوشش على محمد، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانى (م. ۸۵۲ ق.)، به كوشش على محمد و ديگران، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ ق؛ الاغانى، ابوالفرج الاصفهانى (م. ۳۵۶ ق.)، به كوشش على مهنّا و سمير جابر، بيروت، دارالفكر؛ الانساب، السمعانى (م. ۵۶۲ ق.)، به كوشش عبدالله عمر، بيروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ ق؛ تاريخ الامم والملوك، الطبرى (م. ۳۱۰ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۷ ق؛ التاريخ الكبير، ابن عساكر (م. ۵۷۱ ق.)، روضة الشام، ۱۳۲۱ ق؛ تفسير القرآن العظيم، ابن ابى حاتم (م. ۳۲۷ ق.)، به كوشش اسعد محمد، بيروت، المكتبة العصرية، ۱۴۱۹ ق؛ تهذيب الكمال، المزى (م. ۷۴۲ ق.)، به كوشش بشار عواد، بيروت، الرسالة، ۱۴۱۵ ق؛ الثقات، ابن حبان (م. ۳۵۴ ق.)، به كوشش شرف الدين احمد، هند، وزارت معارف و شؤون فرهنگى؛ دلائل النبوه، البيهقى (م. ۴۵۸ ق.)، به كوشش عبد المعطى قلعجى، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۰۵ ق؛ رجال الطوسى، الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، به كوشش قيومى، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۵ ق؛ السيرة النبويه، ابن هشام (م. ۸ ـ ۲۱۳ ق.)، به كوشش مصطفى السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد (م. ۶۵۶ ق.)، بيروت، اعلمى، ۱۴۱۵ ق؛ الصحاح، الجوهرى (م. ۳۹۳ ق.)، به كوشش احمد العطار، بيروت، دارالعلم للملايين، ۱۴۰۷ ق؛ الطبقات الكبرى، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)، به كوشش محمد، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۸ ق؛ الفتوح، ابن اعثم الكوفى (م. ۳۱۴ ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ ق؛ قاموس الرجال، محمد تقى شوشترى، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۸ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. ۵۴۸ ق.)، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المعارف، ابن قتيبة (م. ۲۷۶ ق.)، به كوشش ثروت عكاشة، قم، شريف رضى، ۱۳۷۳ ش؛ النكت والعيون، الماوردى (م. ۴۵۰ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۲ ق.



[۲۸]     المعارف، ص ۳۳۸؛ تاريخ طبرى، ج ۲، ص ۲۸۵؛ الفتوح، ج ۱، ص ۳۹؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۹۱.
[۲۹]     الانساب، ج ۴، ص ۱۳۵؛ التاريخ الكبير، ج ۱، ص ۲۳۶؛ رجال الطوسى، ص ۳۴.
[۳۰]     المعارف، ص ۳۳۸؛ التاريخ الكبير، ج ۱، ص ۲۳۶؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۲.
[۳۱]     الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۰۱.
[۳۲]     الطبقات، ج ۶، ص ۸۳؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص ۴۹۸.
[۳۳]     اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۹۸؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۲۹.
[۳۴]     دلائل النبوه، ج ۲، ص ۱۰۵؛ الثقات، ج ۳، ص ۵۹؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۳.
[۳۵]     الصحاح، ج ۲، ص ۴۵۵؛ لسان العرب، ج ۲، ۲۳۵، «جَرد».
[۳۶]     تهذيب الكمال، ج ۳۵، ص ۵۰؛ المعارف، ص ۳۳۸.
[۳۷]     المعارف، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۶، ص ۸۱؛ الصحاح، ج ۲، ص ۴۵۵.
[۳۸]     اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۹۸؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۳۰.
[۳۹]     الطبقات، ج ۷، ص ۵۹.
[۴۰]     اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۹۸؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۳۰.
[۴۱]     الطبقات، ج ۷، ص ۵۹.
[۴۲]     السيره النبويه، ج ۴، ص ۵۷۵؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۹۸.
[۴۳]     الاغانى، ج ۱۵، ص ۲۴۷.
[۴۴]     تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۸۹؛ تفسير ماوردى، ج ۴، ص ۲۵۷؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۴۰۳.
[۴۵]     تاريخ طبرى، ج ۲، ص ۲۸۵؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۳۳۶.
[۴۶]     الفتوح، ج ۱، ص ۳۹.
[۴۷]     الطبقات، ج ۶، ص ۸۳.
[۴۸]     معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۰۱؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ رجال الطوسى، ص ۳۴.
[۴۹]     الطبقات، ج ۶، ص ۸۳.
[۵۰]     الاصابه، ج ۱، ص ۵۵۳؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۳۰.
[۵۱]     الاصابه، ج ۱، ص ۵۵۳؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۲۳۴؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۳.
[۵۲]     شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۲۳۳.
[۵۳]     الانساب، ج ۲، ص ۳۴؛ الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۳۰؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۵.
[۵۴]     البداية والنهايه، ج ۱، ص ۱۸۴.



جعبه ابزار