• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جامع در قرآن خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامع :گردآورنده و جمع كننده انسان ها در قيامت / از اسماء و صفات الهى
جامع، اسم فاعل از ريشه «ج ـ م ـ ع» به معناى گردآوردنده و ضميمه كننده اشيا به يكديگر [۱]     و از اسماى الهى است [۲]    ، چنان كه
در حديث معروفى كه اسماى خدا در قرآن را برشمرده از آن به عنوان يكى از ۹۹ اسم خداوند ياد شده است.[۳]     با توجه به اينكه خداوند حقيقت بسيط و جامع همه وجودات و كمالات است مى توان جامع را اسم ذات دانست [۴]    ؛ ولى با در نظر گرفتن موارد استعمال آن در قرآن و روايات و نيز بيشتر توضيحاتى كه در شرح و تفسير آن آمده است از اسماى فعل محسوب مى شود.[۵]    
شارحان اسماى الهى براى جامع با توجه به متعلَّقات آن تفاسير گوناگونى ذكر كرده اند؛ از جمله جمع كننده اجزاء با تركيب خاص [۶]    ، تأليفگر دل هاى احباب [۷]    ، مؤمنان [۸]     و ارواح محبان [۹]    ، گردآورنده اجزاى خلق [۱۰]    ، جسد و روح، ظالم و مظلوم [۱۱]    ، اولين و آخرين [۱۲]     در روز قيامت، جامع بينمتماثلات، مانند جمع انسان ها بر روى زمين و متباينات، مانند جمع اجناس موجودات از قبيل آسمان ها، ستارگان، هوا، زمين، درياها، حيوانات، گياهان و معادن كه داراى شكل ها، رنگ ها، طعم ها و وصف هاى متباين اند و نيز مانند جمع استخوان ها، اعصاب، عروق، عضلات، مخ، پوست و اخلاط در بدن حيوان و متضادات، مانند جمع كيفيت هاى متضاد از جمله حرارت، برودت، يبوست و رطوبت در مزاج حيوانات.[۱۳]     برخى گرد آمدن همه عالم بر تسبيح و ستايش و سجود خداى متعالى را مربوط به اين اسم دانسته اند.[۱۴]    
در ميان انسان ها، كسى كه ميان آداب ظاهرى در اعضا و حقايق باطنى در قلوب جمع كند و معرفتش كامل و رفتارش خوب يعنى جامع بين شريعت، طريقت و حقيقت باشد مظهر اسم جامع خداوند است [۱۵]     و اسرار ربوبيت و اوصاف عبوديت را در خود جمع كرده است [۱۶]    ، پس انسان كامل محمدى و وارثان آن حضرت كه با جمع بين مظهريت اسماء ظاهريه و باطنيه به مقام جمع بين اسماء و مقام اطلاق از قيود رسيده اند و از باب اتحاد بين ظاهر و مظهر معناى حقيقى اسم اعظم الهى شده اند جامع بين جمال و جلال خداوندند [۱۷]    ، چنان كه امام على عليه السلام ضمن روايتى خود را وجه خدا، جمع كننده مردم به سوى خداوند و قسمت كننده بهشت و جهنم مى شناساند.[۱۸]    
اسم جامع فقط دو بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ ولى ديگر مشتقات ريشه آن ۱۲ بار به صورت هاى گوناگون ذكر شده اند [۱۹]     كه مى توان اسم ياد شده را از آن ها انتزاع كرد. از اين آيات برمى آيد كه بين توحيد و عدل ـ كه گردآوردن آفريدگان در روز قيامت براى تحقق بخشيدن به آن است ـ تلازم وجود دارد [۲۰]    : «اللّهُ لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ لَيَجمَعَنَّكُم اِلى يَومِ القِيـمَةِ لا رَيبَ فيه» (نساء: ۸۷) و خداوند قادر است همه مخلوقات را آن گاه كه بخواهد گرد آورد: «ومِن ءايـتِهِ خَلقُ السَّمـوتِ والاَرضِ و ما بَثَّ فيهِما مِن دابَّةٍ وهُوَ عَلى جَمعِهِم اِذا يَشاءُ قَدير» (شورى: ۲۹)[۲۱]    ؛ مانند گردآوردن انسان ها در عرصه قيامت: «رَبَّنا اِنَّكَ جامِعُ النّاسِ لِيَومٍ لا رَيبَ فيه» (آل عمران/۳،۹)[۲۲]     براى گرفتن اقرار به ربوبيت الهى [۲۳]    :«اَللّهُ يَجمَعُ بَينَنا واِلَيهِ المَصير» (شورى: ۱۵) و اقرار به نبوت انبيا و اوصياى الهى و كيفيت پذيرش دعوت آنان از سوى مردم: «يَومَ يَجمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقولُ ماذا اُجِبتُم» (مائده: ۱۰۹)[۲۴]     و داورى به حق و عادلانه ميان انسان ها:«قُل يَجمَعُ بَينَنا رَبُّنا ثُمَّ يَفتَحُ بَينَنا بِالحَقِّ» (سبأ: ۲۶)[۲۵]    ،«يَومَ يَجمَعُكُم لِيَومِ الجَمعِ ذلِكَ يَومُ التَّغابُن» (تغابن: ۹)، گرچه خداوند به موجب رحمتش به مشركان و گناهكاران مهلت داده و در دنيا آنان را عقوبت نمى كند [۲۶]    : «كَتَبَ عَلى نَفسِهِ الرَّحمَةَ لَيَجمَعَنَّكُم اِلى يَومِ القِيـمَةِ لارَيبَ فِيهِ الَّذينَ خَسِرُوااَنفُسَهُم فَهُم لا يُؤمِنون». (انعام: ۱۲) خداوند به منكران بعث مى فرمايد: آيا انسان گمان مى كند وى استخوان هاى متفرق و مخلوط شده با خاك را جمع نخواهد كرد [۲۷]    : «اَيَحسَبُ الاِنسـنُ اَلَّن نَجمَعَ عِظامَه» (قيامه: ۳) و نيز به پيامبر دستور مى دهد تا به دهريان منكر خدا و معاد بگويد كه پس از مرگ، همه شما را در قيامت گرد مى آوريم: «قُلِ اللّهُ يُحييكُم ثُمَّ يُميتُكُم ثُمَّ يَجمَعُكُم اِلى يَومِ القِيـمَةِ لا رَيبَ فيهِ». (جاثيه: ۲۶)
گفتنى است جمع و اجتماع مردم در روز قيامت، بعد از دميدن اسرافيل عليه السلام در صور صورت مى گيرد [۲۸]    :«ونُفِخَ فِى الصّورِ فَجَمَعنـهُم جَمعـا». (كهف: ۹۹) در آن روز ديگر گريزى از اين جمع نيست و همه آفريدگان از اولين و آخرين جمع خواهند شد تا ميان اهل طاعت و معصيت داورى شود [۲۹]    : «هـذا يَومُ الفَصلِ جَمَعنـكُم والاَوَّلين» (مرسلات: ۳۸)، «قُل اِنَ الاَوَّلينَ والأخِرين • لَمَجموعونَ اِلى ميقـتِ يَومٍ مَعلوم» (واقعه: ۴۹ ـ ۵۰) و خداوند منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى كند: «اِنَّ اللّهَ جامِعُ المُنـفِقينَ والكـفِرينَ فى جَهَنَّمَ جَميعا» (نساء: ۱۴۰) و نيز آنان را كه در دنيا وقتى به كتاب خدا دعوت مى شدند تكبر مى كردند و تسليم نمى شدند و تحت لواى كتاب واحدى گرد نمى آمدند همه را در آخرت يكجا جمع خواهد كرد [۳۰]    :«فَكَيفَ اِذا جَمَعنـهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ». (آل عمران: ۲۵)
البته خداوند متعالى اگر مى خواست همه مردم را در دنيا بر طريق هدايت با اجبار و اكراه جمع مى كرد [۳۱]    : «ولَو شاءَ اللّهُ لَجَمَعَهُم عَلَى الهُدى» (انعام: ۳۵)؛ ليكن بر اساس حكمت الهى و مصلحت ربانى، آفرينش بشر براى تكامل بر پايه اختيار و آزادى اراده [۳۲]     صورت گرفته است.
برخى ذيل آيه ۲۵ آل عمران (آل عمران: ۲۵)گفته اند: اسم جامع در سه مرحله ظهور مى يابد: نخست در عالم ذر هنگام گرفتن ميثاق. دوم در عالم برزخ بين دنيا و آخرت و سوم در قيامت.[۳۳]     برخى هم آيه «اِنَّ عَلَينا جَمعَهُ وقُرءانَه» (قيامه: ۱۷) را با جمع مردم در روز قيامت مرتبط دانسته و در معناى آن گفته اند: برماست كه هر كس را بخواهيم در روز قيامت گرد آوريم و شرح وصف آن را به تو وحى مى كنيم؛ ولى برخى مفسران آيه مزبور را از جمع مردم در روز قيامت منصرف دانسته و گفته اند: مراد آن است كه جمع آنچه بر پيامبر وحى مى شود يعنى منضم ساختن اجزاى آن به يكديگر و خواندن آن بر وى بر عهده خداوند است.[۳۴]     به گفته برخى ديگر بر اساس آيه ۶۳ انفال خداوند جامع قلوب دوستان است [۳۵]    : «واَلَّفَ بَينَ قُلوبِهِم لَو اَنفَقتَ ما فِى الاَرضِ جَميعـًا ما اَلَّفتَ بَينَ قُلوبِهِم و لـكِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَينَهُم اِنَّهُ عَزيزٌ حَكيم»(انفال: ۶۳).

منابع
اسماءاللّه و علاقتها بمخلوقتها، شاكر عبدالجبار، ۱۹۸۷؛ الاسماء والصفات، البيهقى (م. ۴۵۸ ق.)، به كوشش: احمد حيدر، بيروت، دارالكتاب العربى، ۱۴۱۵ ق؛ اسماء و صفات الهى در قرآن، محمدباقر محقق، تهران، انتشارات اسلامى، ۱۳۷۲ ش؛ بحارالانوار، المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۰۳ ق؛ التحقيق، المصطفوى، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسير شريف لاهيجى، شريف لاهيجى (م. ۱۰۸۸ ق.)، به كوشش حسينى و آيتى، انتشارات علمى، ۱۳۶۳ ش؛ تفسير العياشى، العياشى (م. ۳۲۰ ق.)، به كوشش رسولى محلاتى، تهران، المكتبة العلمية الاسلاميه؛ تفسير القرآن العظيم، ابن كثير (م. ۷۷۴ ق.)، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ التفسير الكبير، الفخر الرازى (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبليغات، ۱۴۱۳ ق؛ التفسير المنير، وهبة الزحيلى، بيروت، دارالفكر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى و ديگران، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۷۵ ش؛ التوحيد، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به كوشش حسينى تهرانى، بيروت، دارالمعرفة، ۱۳۸۷ ق؛ جامع البيان، الطبرى (م. ۳۱۰ ق.)، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ ق؛ حق اليقين، المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، انتشارات جاويدان؛ رحمة من الرحمن، محيى الدين بن عربى (م. ۶۳۸ ق.)، به كوشش محمود الغراب، دمشق، مطبعة نضر، ۱۴۱۰ ق؛ سنن ابن ماجه، ابن ماجه (م. ۲۷۵ ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۳۹۵ ق؛ سنن الترمذى، الترمذى (م. ۲۷۹ ق.)، به كوشش عبدالوهاب، بيروت، دارالفكر، ۱۴۰۲ ق؛ شرح الاسماء، هادى السبزوارى (م. ۱۲۸۹ ق.)، به كوشش حبيبى، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵ ش؛ شرح اسماءالله الحسنى، الغزالى (م. ۵۰۵ ق.)، بغداد، المكتبة الحديثة، ۱۹۹۰ م؛ شرح اسماء اللّه الحسنى، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، طنطا، دارالصحابة للتراث؛ شرح اسماء اللّه الحسنى (لوامع البينات)، فخرالدين الرازى (م. ۶۰۶ ق.)، به كوشش طه عبدالرؤوف، مصر، المكتبة الازهرية للتراث، ۱۴۳۰ ق؛ شرح فصوص الحكم، قيصرى (م. ۷۵۱ ق.)، به كوشش آشتيانى، تهران، علمى و فرهنگى، ۱۳۷۵ ش؛ علم اليقين فى اصول الدين، الفيض الكاشانى (م. ۱۰۹۱ ق.)، به كوشش بيدارفر، قم، بيدار،۱۳۷۷ ش؛ الفتوحات المكيه، محيى الدين بن عربى (م. ۶۳۸ ق.)، به كوشش عثمان يحيى، قاهرة، الهيئة المصرية، ۱۴۰۵ ق؛ الفرقان، محمد صادقى، تهران، فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۵ ش؛ الكشاف، الزمخشرى (م. ۵۳۸ ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ كشف الاسرار، ميبدى (م. ۵۲۰ ق.)، به كوشش حكمت، تهران، امير كبير، ۱۳۶۱ ش؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. ۵۴۸ ق.)، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مصباح الهدايه، عزالدين محمود الكاشانى (م. ۷۳۵ ق.)، به كوشش همايى، تهران، هما، ۱۳۷۲ ش؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به كوشش صفوان داودى، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ المقصد الاسنى، الغزالى (م. ۵۰۵ ق.)، ترجمه: حوارى نسب، تهران، احسان، ۱۳۷۵ ش؛ موسوعة له الاسماء الحسنى، احمد الشرباصى، بيروت، دارالجيل، ۱۴۱۶ ق؛ الميزان، الطباطبايى (م. ۱۴۰۲ ق.)، بيروت، اعلمى، ۱۳۹۳ ق؛ النور الاسنى، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به كوشش قسم التحقيق بالدار، طنطا، دارالصحابة للتراث، ۱۴۱۲ ق.
[۳۶]     مفردات، ص ۲۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۳۵۵؛ التحقيق، ج ۲، ص ۱۰۸، «جمع».
[۳۷]     الاسماء والصفات، ج ۱، ص ۱۴۹؛ شرح اسماء الله الحسنى، غزالى، ص ۱۳۷؛ اسماء و صفات الهى، ج ۱، ص ۲۵۰.
[۳۸]     التوحيد، ص ۲۲۰؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۲۱۰؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۲۷۰؛ سنن الترمذى، ج ۵، ص ۱۹۳.
[۳۹]     شرح الاسماء، ص ۱۹۸.
[۴۰]     الفتوحات المكيه، ج ۱، ص ۲۹۵؛ شرح فصوص الحكم، ص ۴۶.
[۴۱]     شرح اسماء اللّه الحسنى، رازى، ص ۳۲۹؛ موسوعة له الاسماء الحسنى، ج ۱، ص ۴۱۵.
[۴۲]     شرح اسماء اللّه الحسنى، رازى، ص ۳۲۹؛ موسوعة له الاسماء الحسنى، ج ۱، ص ۴۱۵.
[۴۳]     النور الاسمى، ص ۴۳۱.
[۴۴]     النور الاسمى، ص ۴۳۱.
[۴۵]     شرح اسماء اللّه الحسنى، رازى، ص ۳۲۹.
[۴۶]     شرح اسماء اللّه الحسنى، رازى، ص ۳۲۹.
[۴۷]     شرح اسماء اللّه الحسنى، ابن منظور، ص ۱۳۹.
[۴۸]     علم اليقين، ج ۱، ص ۲۱۰؛ شرح اسماء الله الحسنى، غزالى، ص ۱۳۷.
[۴۹]     الفتوحات المكيه، ج ۴، ص ۳۰۶.
[۵۰]     علم اليقين، ج ۱، ص ۲۱۰؛ مقصد الاسنى، ص ۷۰.
[۵۱]     النور الاسمى، ص ۴۳۱.
[۵۲]     مصباح الهدايه، ص ۸۰؛ مصباح الهدايه، ص ۱۲۲ – ۱۲۳؛ مصباح الهدايه، ص ۱۷۱ - ۱۷۳.
[۵۳]     حق اليقين، ص ۴۱۵.
[۵۴]     اسماء و صفات الهى، ج ۱، ص ۲۵۰.
[۵۵]     التفسير الكبير، ج ۱۰، ص ۲۱۶.
[۵۶]     اسماء الله و علاقتها بمخلوقاته، ص ۷۵.
[۵۷]     جامع البيان، ج ۳، ص ۲۵۸؛ كشف الاسرار، ج ۲، ص ۲۳؛ الفرقان، ج ۳ - ۴، ص ۴۹.
[۵۸]     الميزان، ج ۱۸، ص ۳۴؛ رحمة من الرحمن، ج ۱، ص ۵۳۵.
[۵۹]     تفسير العياشى، ج ۱، ص ۳۴۹؛ مجمع البيان، ج ۳، ص ۴۰۲؛ التفسير الكبير، ج ۱۲، ص ۱۰۹؛ التفسير الكبير، ج ۲۷، ص ۱۵۸.
[۶۰]     مجمع البيان، ج ۸، ص ۶۱۱؛ المنير، ج ۲۲، ص ۱۸۲؛ الميزان، ج ۱۹، ص ۳۰۰.
[۶۱]     التفسير الكبير، ج ۳۰، ص ۲۴؛ الميزان، ج ۱۹، ص ۳۰۰.
[۶۲]     الكشاف، ج ۴، ص ۶۵۹؛ الميزان، ج ۲۰، ص ۱۰۳ - ۱۰۴؛ نمونه، ج ۲۵، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
[۶۳]     مجمع البيان، ج ۶، ص ۷۶۶؛ تفسير ابن كثير، ج ۳، ص ۱۱۲.
[۶۴]     جامع البيان، ج ۲۹، ص ۳۰۲؛ مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۶۳۴ - ۶۳۵.
[۶۵]     الميزان، ج ۳، ص ۱۲۵.
[۶۶]     الكشاف، ج ۲، ص ۲۰؛ المنير، ج ۷، ص ۱۸۷؛ تفسير لاهيجى، ج ۱، ص ۷۵۳.
[۶۷]     تفسير لاهيجى، ج ۱، ص ۷۵۳؛ نمونه، ج ۵، ص ۲۱۵.
[۶۸]     رحمة من الرحمن، ج ۱، ص ۴۲۸.
[۶۹]     الميزان، ج ۲۰، ص ۱۰۹.
[۷۰]     شرح اسماء الله الحسنى، رازى، ص ۳۳۰.



جعبه ابزار