• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جده (فلسفه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"جده" در لغت مصدر ثلاثی مجرد از باب وجد یجد و به معنای «یافتن» است و «ملک» در لغت به معنای مالک شدن و مسلط شدن است.
[۲] مجمل اللغه، ابن فارس، بیروت، ج۴-۳، ص۸۴۰.




اما جده یا ملک، در اصطلاح فلاسفه
[۳] الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ملاصدرا، ج۴، ص۲۲۲.
[۴] المشارع و المطارحات، شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۲۷۷_ ۲۷۶.
[۵] ابن سینا، الالهیات الشفاء، بحث مقولات عشر، قم، بوستان کتاب.
یکی از مقولات نسبی بود و آن را چنین تعریف کرده‌اند:
"حالتی که از احاطۀ یک شی ء بر شی ء دیگر حاصل می‌شود، به گونه‌ای که احاطه کننده با انتقال احاطه شده منتقل می‌شود"مانند: احاطۀ لباس بر بدن که با جا به جا شدن بدن ، لباس هم جابجا می‌شود. در حقیقت موضوع این مقوله، شی‌ای است که مورد احاطه قرار گرفته است. مثلا: در انسانی که لباس بر تن دارد، انسان موضوع مقولۀ جده می‌باشد.


هئیت حاصله از احاطۀ یک شی دیگر و به عبادتی جده به دو قسم است:
۱. جدۀ کامل: در جایی گفته می‌شود که احاطۀ یک شی بر شی ء دیگر بطور کامل باشد و به عبارتی، شی‌ای که مورد احاطه قرار گرفته شده است، بطور کامل مورد احاطه قرار گرفته باشد که در اینصورت حالتی که برای شی ء مورد احاطه بوجود آمده است جدۀ کامل نامیده می‌شود مانند: احاطۀ پوست حیوان بر حیوان که به طور کامل حیوان را در بر گرفته است.
۲. جدۀ ناقص: در جایی است که احاطۀ یک شی ء بر شی ء دیگر بطور ناقص باشد. در این صورت حالتی که برای شی مورد احاطه قرار گرفته، حاصل می‌شود را جدۀ ناقص می‌نامند. مانند: احاطۀ کلاه بر سر یا احاطۀ پیراهن بر تن یا احاطۀ انگشتر برانگشت.


از آن جهت که شی ء مورد احاطه، مقتضای طبیعت شی باشد یا مقتضای طبیعتش نباشد، جده (اعم از کامل و ناقص) به دو قسم تقسیم می‌شود:
الف. جده طبیعی: مقتضای طبیعت شی ء است. مانند: حالتی که از احاطۀ پوست حیوان بر حیوان، برای حیوان حاصل می‌شود.
ب. جدۀ غیر طبیعی: مقتضای طبیعت شی ء نیست. مانند: حالتی که از احاطۀ لباس بر تن برای انسان حاصل می‌شود.


با ضرب این دو قسم جده (طبیعی و غیرطبیعی) در دو قسم قبل (کامل و ناقص)، جمعا می‌توان گفت چهار قسم جده مقولی وجود دارد :
۱. جده کامل طبیعی مانند : پوست انسان یا حیوان که هم طبیعی است و هم بر همه بدن احاطه دارد.
۲. جده کامل غیر طبیعی مانند : چادر زنان که هم بر تمام بدن آنها احاطه دارد و هم مقتضای طبیعتش نیست.
۳. جده ناقص طبیعی مانند : سم اسب ، که هم طبیعی است و از طرفی ناقص است و همه بدن را نپوشانده است.
۴. جده ناقص غیر طبیعی مانند : احاطه انگشتر بر دست یا احاطه کفش بر انسان، که هم غیر طبیعی است و هم همه بدن انسان را نپوشانده است.


برخی از فلاسفۀ معاصر، بر خلاف مشهور، "جده" را جزء مقولات نمی‌دانند بلکه آن را جزء معقولات ثانیۀ فلسفی و از مفاهیم عام انتزاعی می‌شمرند و معتقدند در جده و سایر مقولات نسبی، غیر از طرفین نسبت، امر عینی دیگری به نام نسبت خارجی وجود ندارد، چه رسد به اینکه در اثر نسبت، هئیت خاصی هم برای موضوع پدید آید. و صرف اتصاف اشیاء خارجی به اینگونه مفاهیم، دلیل وجود ما بازاء عینی برای آنها نیست، چنانکه امر در همۀ معقولات ثانیۀ فلسفی به همین منوال است.
[۸] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۲۰۱_ ۱۹۹، تهران، سازمان تبلیغات.



معنای فوق از ملک، در حقیقت معنای مقولی آن است. اما ملک یک معنای غیرمقولی نیز دارد و تنها با ملک در بحث مقولات عشر، اشتراک لفظی دارند. این معنا فقط به معنای مالک شدن و دارا شدن است و به معنای لغوی «ملک» بیشتر شباهت دارد.
تذکر این نکته نیز ضروری می‌نماید که ملک غیر مقولی که بیشتر در کتب لغت مورد بحث قرار می‌گیرد نیز، به دو قسم تقسیم می‌شود : ۱. ملک حقیقی مانند : نفس که مالک حقیقی قوای بدن است.
۲. ملک اعتباری مانند : اسب، که مالک اعتباری زین خود است.



۱. لسان العرب، ابن منظور، بیروت، ج۱۵، ص۲۱۹.    
۲. مجمل اللغه، ابن فارس، بیروت، ج۴-۳، ص۸۴۰.
۳. الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ملاصدرا، ج۴، ص۲۲۲.
۴. المشارع و المطارحات، شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۲۷۷_ ۲۷۶.
۵. ابن سینا، الالهیات الشفاء، بحث مقولات عشر، قم، بوستان کتاب.
۶. نهایة الحکمه با تعلیفه استاد فیاضی، طباطبایی، محمد حسین، ج۲، ص۵۱۳، قم، مؤسسۀ امام خمینی چ اول.    
۷. نهایة الحکمه با تعلیفه استاد فیاضی، طباطبایی، محمد حسین، ج۲، ص۵۱۳.    
۸. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۲۰۱_ ۱۹۹، تهران، سازمان تبلیغات.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جده».    



جعبه ابزار