جعد بن درهم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جعْد
بن دِرهَم، از متکلمان نیمه نخست قرن دوم که بهسبب قَدَری بودن و قول به خلق
قرآن مشهور است.
در باره اصل و نسب وی اختلافنظر وجود دارد.
ثعالبی
او را از موالی
بنی مروان،
سمعانی
از موالی
سُوَید بن غَفْلَه،
ابننباته
از موالی
بنی حَکَم، و
ابنکثیر از موالی ثوریین/ ثوریان دانستهاند.
ابنتَیمیه
او را جذریالاصل معرفی کرده است. اصل او را غالباً از
حَرّان
و گاهی از خراسان
دانستهاند که ممکن است
خراسان هم تصحیف حَرّان باشد گاهی نیز اصل او از همدان دانسته شده است.
در باره تاریخ و محل تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست، همین قدر میدانیم که تا پیش از بیان آرای خود در باره
صفات خدا و
خلق قرآن، در دمشق زندگی میکرده و در ایام خلافت
هشام بن عبدالملک (حک: ۱۰۵ـ ۱۲۵)، بهسبب نامقبول بودن نظرهایش، تحت تعقیب قرار گرفته و به
کوفه گریخته است.
جعد دایی و مربی
مروان بن محمد، آخرین
خلیفه اموی، و نیز مربی فرزندش بود. از اینرو، مروان به جعدی شهرت یافته است
.
جعد از شاگردان و ارادتمندان
وَهْب بن مُنَبّه بود.
ممکن است جعد قول به قدر را از وهب گرفته باشد، چرا که
بن ا بر گزارشها، وهْب مدتی بر این نظر بوده و کتابی هم در باره قدر نوشته بوده است
اما، نظر وهب تغییر کرده، در حالیکه جعد قدری باقی مانده است. همچنین طبق گزارشهای موجود، وهب در باره توجه فوقالعاده جعد به مسئله صفات خدا هشدار داده و او را از غور در این مسئله منع نموده بود.
جعد مدتی زندانی بود و پیش از سال ۱۲۵، احتمالاً در سال ۱۲۴ یا ۱۲۰، ظاهراً بهسبب عقاید غیرمتعارفش، و چهبسا به علل سیاسی، به امر
هشام بن عبدالملک و به دست
خالد بن عبداللّه قسری، والی کوفه، در ملاعام به
قتل رسید.
اگر زمان حکومت خالد برکوفه سالهای ۱۰۵ تا ۱۲۰ بوده باشد و جعد در ۱۲۴ کشته شده باشد، در اصالت داستان نحوه قتل او، که در روز
عید قربان و به صورت قربانی کردن جعد بوده، میتوان تردید کرد؛ اما، چون در ذکر دقیق سالها ممکن است اشتباه شده باشد و ماجرای جعد و خالد بارها نقل شده است، این گزارش را فیالجمله باید درست تلقی کرد
.
در منابع، عقاید مختلفی به جعد نسبت داده شده است. این عقاید را میتوان ذیل دو عنوان کلی تقسیم کرد: قول به قَدَر و میل به
تنزیه مطلق. جعد قائل به قَدَر (در اینجا یعنی اختیار مطلق
انسان) بود و از پیشگامان این اندیشه در عالم اسلامی محسوب میشود.
اقوال دیگری که به جعد نسبت داده شده، همگی روایتهایی از قول او به قدر است از جمله اینکه او پدر را
خالق حقیقی و
خدا را خالق مجازی طفل میدانسته، یا به وجود آمدن جانوران کوچک در
گوشت فاسد را نشانه قدرت انسان در به وجود آوردن آنها میشمرده، یا اینکه ایجاد
خمر را که اسباب
معصیت است، نه
فعل خدا که
فعل بشر به حساب میآورده است.
حتی این نظر جعد را که نظر (تفکر) اوّلی که معرفت از آن حاصل میشود، فعلی بدون فاعل است،
میتوان بر مبنای تمایل او به کاملاً مختار دیدن انسان
تفسیر کرد، چرا که با فاعل نداشتن این تفکر اولیه، انتساب آن به
خداوند منتفی میشود.
تمایل جعد به تنزیه مطلق در دو مسئله به صورت بارز نمایان است، یکی نظر او در باره
خلق قرآن و دیگر آرای او در باره صفات خدا.
در هر دو این مسائل آرای او پیشاهنگ آرای
جَهْمیه و
معتزله است.
جعد نظریه خلق قرآن را مطرح و ازلی و قدیم بودن آن را رد کرده است.
همچنین گفته شده که او
صفات خداوند، به ویژه صفت متکلم، را نفی میکرد و نخستین کسی است که در
اسلام چنین رأیی داشته است.
از توضیحاتی که در منابع آمده میتوان دریافت که او از نسبت دادن صفاتی به خدا که میتوانسته جنبه تشبیهی داشته باشد (مانند تکلم) پرهیز داشته است. نفی دوستی
ابراهیم با خداوند را، که در منابع مربوط به ماجرای قتل او از قول
خالد بن عبداللّه قسری به آن اشاره شده، و نیز انکار استوای خداوند بر
عرش
را نیز باید بر اساس همین رویکرد تنزیهی تفسیر کرد.
عقاید جعد، که در زمان خودش
بدعت محسوب میشده، سبب شده است او را
زندیق و حتی
مانوی مسلک بدانند.
همچنین آرای او را با سلسلهای از اشخاص به
یهودیان پیوند دادهاند.
اینگونه تحلیلها را میتوان افسانههای برساخته مخالفان دانست.
عقاید جعد بیواسطه بر
جَهْم بن صَفْوان، پیشاهنگ
فرقه جهمیه، اثر داشته
و او موضع تنزیهی خود و قول به خلق قرآن را از او گرفته است اما، در زمینه قدر
جهم با جعد موافق نبوده و از مُجَبِّره (گروهی که به
جبر انسان معتقد بودند) محسوب میشده است.
معتزله علاوه بر مسائل خلق قرآن و صفات خدا، در مسئله قدر و
اختیار نیز ادامهدهنده راه جعد محسوب میشوند
در برخی منابع، به جعدیانی اشاره شده است که عقاید تشبیهی داشته و از فرق
خوارج دانسته شدهاند. این گروه را نباید با پیروان جعد
بن درهم اشتباه کرد.
(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابنتیمیه، بیان تلبیس
الجهمیة فی تأسیس بدعهم الکلامیة، او، نقض تأسیس
الجهمیة، چاپ محمد
بن عبدالرحمان
بن قاسم، (مؤسسه قرطبه) ۱۳۹۲.
(۳) ابنتیمیه، جامعالرسائل، ج ۱، چاپ محمدرشاد سالم، رساله ۱۰: رساله فی الجواب عمَّن یقول ان صفات الرب تعالی نسب و اضافات و غیرذلک، قاهره ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۴) ابنتیمیه، درء تعارض العقل و النقل، چاپ محمدرشاد سالم، ریاض (۱۳۹۹ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۳).
(۵) ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة، چاپ محمدرشاد سالم، حجاز (۱۴۰۶/۱۹۸۶).
(۶) ابنجوزی، تلبیس ابلیس، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۷) ابنحزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۸) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۹) ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۰) ابننباته، کتاب سرح العیون: شرح رسالة ابنزیدون، قاهره (۱۹۲۹).
(۱۱) ابنندیم، الفهرست.
(۱۲) ابوحامد
بن مرزوق، التوسل بالنبی و بالصالحین، استانبول ۱۳۶۵ ش.
(۱۳) شهفور
بن طاهر اسفراینی، التبصیر فیالدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، چاپ محمدزاهد کوثری، قاهره ۱۳۵۹/۱۹۴۰.
(۱۴) محمد
بن اسماعیل بخاری، خلق افعال العباد، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۵) عبدالقاهر
بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
(۱۶) بوعمران، مسئله اختیار در تفکر اسلامی و پاسخ معتزله به آن، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۱۷) عبدالملک
بن محمد ثعالبی، لطائف المعارف، چاپ ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی، قاهره (۱۳۷۹/۱۹۶۰).
(۱۸) محسن جهانگیری، «قدریان نخستین»، معارف، دوره ۵، ش ۱ (فروردین ـ تیر ۱۳۶۷).
(۱۹) اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۰) خالد العلی،
جهم بن صفوان و مکانته فی الفکر الاسلامی، بغداد ۱۹۶۵.
(۲۱) عثمان
بن سعید دارمی، کتاب الردّ علی
الجهمیة، چاپ یوستا ویتستام، لوند ۱۹۶۰.
(۲۲) محمد
بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ۱۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۳) محمد
بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
(۲۴) سمعانی، الانساب.
(۲۵) طبری، تاریخ طبری (بیروت).
(۲۶) احمد
بن علی قلقشندی، مآثر الانافة فی معالم الخلافة، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت ۱۹۸۰.
(۲۷) ویلفرد مادلونگ، مکتبها و فرقههای اسلامی در سدههای میانه، ترجمه جواد قاسمی، مشهد ۱۳۷۵ ش.
(۲۸) محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد ۱۳۶۸ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جعد بن درهم»، شماره۴۶۹۰.