جلسه دوم مکارم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استاد در این جلسه در باب
حج مباحث مربوط به طواف را ادامه دادند.
امام قدس سره در
تحریر در ضمن چهار فرع میفرماید:
فرع اول: الطواف اول واجبات العمرة
فرع دوم: و هو عبارة عن سبعة اشواط حول الکعبة المعظمة به تفصیل و شرایط آتیه.
فرع سوم: و هو رکن یبطل العمرة به ترکه عمدا الا وقت فوته سواء کان عالما بالحکم او جاهلا
فرع چهارم: و وقت فواته ما اذا ضاق الوقت باتیانه و اتیان سائر اعمال العمرة (نماز طواف و سعی و تقصیر) و ادراک الوقوف به عرفات.
۱. اصل مسأله در این فرع از مسلمات است.
طواف از
واجبات است و هفت
شوط میباشد که باید حول
کعبه انجام داد. این دو فرع نه تنها مجمع علیه است و
روایات عدیده بر آن دلالت دارد، از ضروریات
دین نیز میباشد.
به قدری این دو فرع واضح است که در ادبیات و
اشعار مختلفی نمودار شده است.
۲. امام قدس سره میفرماید: اولین واجبات
حج طواف است و حال آنکه اولین
واجب احرام میباشد و طواف دومین واجب است. در جلسهی قبل جواب آن را بیان کردیم و گفتیم که مراد امام قدس سره چه بسا این بوده که اولین واجب نسک میباشد زیرا احرام در واقع عبارت از یکسری تروک است.
طواف
رکن است و اگر عمدا ترک شود عمره باطل میشود.
معنای رکن در طواف این است که اگر سهوا ترک شود موجب بطلان نیست و این بر خلاف باب
صلات است که ترک رکن در آن عمدا و سهوا موجب بطلان میشود.
واجب غیر رکنی نیز اگر عمدا ترک شود عمره باطل نمیشود مثلا اگر کسی طواف نساء را ترک کند عمرهاش باطل نمیشود.
این مسأله اجماعی است و مخالفی در آن دیده نشده است.
محقق نراقی در مستند ج ۱۲ ص ۱۲۲ بعد از بیان این فرع میفرماید: بلا خلاف کما صرح به جماعة (ایشان هم خودش ادعای لا خلاف کرده است و هم عدم خلاف را به جماعتی استناد میدهد.)
صاحب جواهر در ج ۱۹ ص ۳۷۰ میفرماید:الطواف فی النسک المعتبر فیه عمرة او حجا رکن اجماعا محکیا عن التحریر ان لم یکن محصلا
عدم الاتیان بالمامور به عمدا موجب عدم اجزاء میباشد.
بحث اجزاء در جایی است که مأمور بهی به جا آورده شده باشد
قاعدهی انتفاء مرکب به انتفاء جزئش
صاحب جواهر به این دلیل تمسک میکند و میفرماید:عمره، مرکب از اجزایی است که یکی از آنها طواف میباشد. اگر یک جزء اتیان نشود مرکب که حاصل از تمام آن اجزاء است از بین میرود. تمامی اجزاء مرکب رکن هستند مگر اجزایی که با دلیل استثناء شوند مثلا برای طواف نساء دلیل خاص داریم که اگر کسی آن را عمدا ترک کند عمرهی او باطل نمیشود.
نقول:این همان دلیل سابق است به این بیان که مرکب همان مأمور به است و اگر کسی جزئی از آن را به جا نیاورد مرکب به جا نیامده است و این همان عدم اجزاء میباشد.
حدیث ۱:مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ جَهِلَ أَنْ یَطُوفَ بِالْبَیْتِ طَوَافَ الْفَرِیضَةِ قَالَ إِنْ کَانَ عَلَی وَجْهِ جَهَالَةٍ فِی الْحَجِّ أَعَادَ وَ عَلَیْهِ بَدَنَةٌ این روایت معتبر است. وسائل ج ۹ باب ۵۶ از ابواب طواف
۱. این حدیث با موضوع بحث ما تفاوت دارد اول اینکه مربوط به صورت جهل است و بحث ما در فرض عمد میباشد
۲. این حدیث مربوط به طواف حج است و حال آنکه بحث ما در طواف عمره میباشد.
۳. کلام امام علیه السلام که میفرماید:(إِنْ کَانَ عَلَی وَجْهِ جَهَالَةٍ) آیا مفهوم دارد به گونه ای که علم را شامل نشود؟
۴. انسان جاهل چرا باید کفاره دهد؟ کفاره مربوط به صورت عمد است.
۱. اگر جهل چنین باشد به طریق اولی در عمد هم چنین است.
۲. حج جواب دادهاند که به الغاء خصوصیت قطعیه ی عرفیه، طواف عمره هم به آن ملحق میشود. گاهی گفته میشود که حج تمتع بر مجموع عمره و اعمال حج اطلاق میشود.
۳. جواب دادهاند که این کلام ناظر به خروج نسیان میباشد نه خروج علم.
۴. در ابواب حج جاهل در حکم عامد میباشد. شارع برای اینکه مردم بر فراگیری اعمال محافظت کنند حتی در مواردی بر صورت جهل هم کفاره بار کرده است. اگر کسی مسأله ی طواف که از واضحات است را فرا نگیرد یقینا جاهل مقصر است.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ جَهِلَ أَنْ یَطُوفَ بِالْبَیْتِ حَتَّی رَجَعَ إِلَی أَهْلِهِ قَالَ إِذَا کَانَ عَلَی وَجْهِ جَهَالَةٍ أَعَادَ الْحَجَّ وَ عَلَیْهِ بَدَنَةٌ این روایت را شیخ طوسی در تهذیب نقل کرده است.
۱. در سند این روایت علی بن ابی حمزه آمده است که ضعیف استت.
۲. در سند روایت نامی از امام علیه السلام برده نشده است و فقط اسم رجل ذکر شده است. این روایت را صدوق در من لا یحضر از ابن ابی حمزه نقل کرده است و آن را به ابی الحسن (امام کاظم) علیه السلام نسبت میدهد.
۳. در متن روایت او آمده است:(سَهَا أَنْ یَطُوفَ) واضح است که سهو موجب بطلان نمیشود مگر اینکه سهو را به معنای جهل بگیریم.
مدرسه فقاهت، مؤسسه صدای بهار /p