• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جنگ هند دوره اسلامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



هندوستان‌ بر اساس‌ اهمیت‌ سوق‌الجیشی، مثل سایر مناطق دچار جنگ‌ها و لشکرکشی‌هایی بوده، که دارای اداب و شیوه خاص خود می باشد.



توزیع‌ ارتش‌ در هندوستان‌ بر اساس‌ اهمیت‌ سوق‌الجیشی مناطق‌ گوناگون‌ قلمرو یک‌ حاکم‌ صورت‌ می‌گرفت‌ تا مشکلاتِ حمل‌ونقل‌ (مثلاً در ایالت‌های‌ مرزی‌ شمال‌غربی‌ که‌ دائم‌ در معرض‌ تهدید تهاجمات‌ مغولان‌ بودند) برطرف‌ شود، این‌ نیازِ ایالت‌های‌ مرزی‌ را یگان‌های‌ مجرب‌، زیرنظر فرماندهان‌ لایق‌ و وفادار، در طول‌ دوران‌ سلاطین‌ دهلی‌ برآورده‌ می‌کردند.
عمده‌ نیروهای‌ ارتش‌، به ‌همراه‌ یگان‌ها و قوای‌ پادگان‌های‌ حکام‌ ایالتی‌، که‌ تحت‌ فرماندهی‌ کوتوال بودند، در پایتخت‌ یا در شهر یا اردوگاهی‌ که‌ حاکم‌ در آن‌جا استقرار می‌یافت‌، متمرکز می‌شدند.


نظام‌ پادگانی‌، که‌ ظاهراً سلاطین‌ هند آن‌ را از طریق‌ حکام‌ غزنوی‌ از خلفای‌ عباسی‌ به‌ ارث‌ برده‌ بودند، همواره‌ موردتوجه‌ و حمایت‌ بود و بسیاری‌ از امیران‌ به‌ تعمیر و بازسازی‌ قلعه‌های‌ قدیمی‌ و ساختن‌ دژهای‌ جدید، به‌ هنگام‌ بسط‌ و توسعه‌ قلمرو حکومتی‌ خود، علاقه‌مند بودند و زمانی‌که‌ استفاده‌ از توپ‌ امکان‌پذیر شد، در قلعه‌های‌ نظامی‌ تغییراتی‌ ایجاد کردند.
هنگامی‌ که‌ ضرورتی‌ برای‌ وقوع‌ جنگ‌ پیش‌ می‌آمد، اقدامات‌ و برخوردهای‌ اولیه‌ بر عهده‌ یگان‌های‌ محلی‌ بود و اگر این‌ نیروها برای‌ مقابله‌ کافی‌ نبودند، پیش‌ از درخواست‌ کمک‌ از پایتخت‌، قوای‌ تقویتی‌ از نواحی‌ مجاور فراخوانده‌ می‌شد.


بخش‌ اعظم‌ نیروهای‌ مستقر در پایتخت‌ (حَشَمِ قلب‌) دسته‌های‌ سواره‌نظام‌ با سازوبرگ‌ کامل‌ و اسب‌های‌ عربی‌ یا ترکمنی‌ بودند، این‌ دسته‌ها را، که‌ از قابلیت‌ تحرک‌ بالا برخوردار بودند، به‌ راحتی‌ می‌توانستند به‌ اقصا نقاط‌ قلمرو سلطان‌ گسیل‌ دارند، با این‌ حال‌، دسته‌ دیگر جنگجویان‌ تحرک‌ کمتری‌ داشتند.
فیل‌ها اختصاصاً در پایتخت‌ نگهداری‌ می‌شدند، زیرا حقِّ در اختیار داشتن‌ آنها مختص‌ سلطان‌ بود و هیچ‌ سلطانی‌ نمی‌توانست‌ اجازه‌ دهد که‌ فیل‌ها را در شهری‌ دور از پایتخت‌ نگاه‌ دارند، زیرا ممکن‌ بود در هنگام‌ بروز شورش‌، از آن‌ها علیه‌ خود سلطان‌ استفاده‌ شود
[۱] صمصام‌الدوله‌ شاهنوازخان‌، مآثرالامرا، ج۱، ص۶۷۸، کلکته‌ ۱۸۸۸ـ۱۸۹۱.
، نیروهای‌ پیاده‌نظام‌ (پایک‌)، که‌ در پایتخت‌ می‌ماندند، به‌عنوان‌ محافظ‌ و قوای‌ دفاع‌ محلی‌ عمل‌ می‌کردند.
[۲] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، حصه‌ ۱، ص۶۲، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۳] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۶۴، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.

روشن‌ است‌ که‌ قوای‌ پیاده‌نظام‌، مستعد نقل‌ و انتقالات‌ فوری‌ برای‌ لشکرکشی‌ در مسافت‌های‌ زیاد نبودند، هرچند در اردوکشی‌های‌ بزرگ‌ می‌توانستند به‌ همراه‌ کاروانِ حمل‌ تجهیزات‌ جنگی‌، به‌صورت‌ دسته‌جمعی‌ حرکت‌ کنند، برای‌ این‌ کاروان‌ها بایستی‌ پیوسته‌ دسته‌ای‌ از ملتزمان‌ و نگهبانان‌ مهیا می‌بودند.
اما از گروهی‌ از پیاده‌نظام‌ (پایک‌ با اسب‌)، که‌ در خدمت‌ حکومت‌ بودند و ظاهراً از اسب‌ استفاده‌ می‌کردند، نیز ذکری‌ به‌ میان‌ آمده‌ است‌)
[۴] امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۱۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۵] امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۵۱، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۶] امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۷۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۷] امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۱۴۷، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۸] مولینا عصامی‌، فتوح‌ السلاطین‌، ج۱، ص۳۴۹، چاپ‌ یوشع‌، مدرس‌ ۱۹۴۸.
، در لشکرکشی‌ به‌ مناطق‌ دوردست‌، نیروهای‌ پیاده‌نظام‌ یا از میان‌ یگان‌های‌ مقیم‌ محلی‌ یا افراد محل‌ به‌ خدمت‌ احضار می‌شدند یا ملوک‌الطوایف‌ آنان‌ را در اختیار سلطان‌ قرار می‌دادند، به‌ همین‌ ترتیب‌، ضروری‌ بود که‌ دستگا‌ه‌های‌ محلی‌، عبور ارتش‌ را در مسیر اردوکشی‌ تسهیل‌ و تدارکات‌ آن‌ را فراهم‌ کنند.


لشکریان‌ بایستی‌ حرکت‌ اردو را در ساعت‌ سعد که‌ منجم‌ تعیین‌ می‌کرد، آغاز می‌کردند، پیش‌ از حرکت‌، حاکمان‌ و فرماندهان‌ و یگان‌های‌ جنگاور، به‌ منظور تعویذ و تبرک‌، به‌ زیارت‌ اولیاءاللّه‌ و بقاع‌ متبرکه‌ می‌رفتند و در واقع‌، از اولیا با عنوان‌ لشکر دعا یاد می‌شد، پیشاپیش‌ سپاه‌ گروهی‌ پیش‌قراول‌ شامل‌ دیده‌بانها، پرچم‌داران‌ و دسته‌های‌ موسیقی‌ قرار می‌گرفتند ــ به‌ جنبه‌ نمایشی‌ رژه‌ سپاهیان‌ اهمیت‌ داده‌ می‌شد
[۹] امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ج۱، ص۹۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۱۰] امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ج۱، ص۱۴۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۱۱] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
و افسران‌ تدارکات‌ می‌بایست‌ فراهم‌ بودن‌ آذوقه‌ کافی‌ را در طول‌ مسیر تضمین‌ می‌کردند.
سلطان‌ با بخش‌ اصلی‌ سپاه‌ ــ که‌ در اردوکشی‌های‌ بزرگ‌، علما و حرم‌ نیز با آن‌ همراه‌ می‌شدند ــ حرکت‌ می‌کرد، رسم‌ به‌ همراه‌ بردن‌ این‌ دو دسته‌ در میان‌ مغولان‌ هند ادامه‌ یافت‌، در زمان‌ همایون‌ (حک: ۹۳۷ـ۹۴۷ (اردوی‌ مغولان‌ ابعاد یک‌ شهر زیر خیمه‌ را به‌ خود می‌گرفت‌ که‌ از جایی‌ به‌ جای‌ دیگر در حرکت‌ بود، در عهد اورنگ‌زیب‌) حک: ۱۰۶۸ـ ۱۱۱۸ (اردوکشی‌ بسیار دشوار گردید، به‌سبب‌ وجود توپ‌های‌ سنگین‌، کاروان‌های‌ حمل‌ تجهیزات‌ جنگی‌، خزانه‌ سلطنتی‌ که‌ بار صدها شتر شده‌ بود، بایگانی‌های‌ سلطنتی‌، آب‌ شیرین‌ برای‌ مصرف‌ دربار، آشپزخانه‌ و سورسات‌ سلطنتی‌، جامه‌خانه‌ سلطنتی‌، هدایایی‌ برای‌ پیشکش‌های‌ سیاسی‌، خیمه‌های سلطنتی‌ و دیگر اسباب‌ و متعلقات‌ اردو، جنگ ‌افزارها، وسایل‌ پرتاب‌کننده‌، ابزارهای‌ نقب‌زدن‌ و انفجار (تخریب‌) برای‌ استفاده‌ در محاصره‌) قلعه‌ها (بارو)، زرادخانه‌ برای‌ تهیه‌ گلوله‌ و جانشین‌ کردن‌ سلاح‌های‌ شکسته‌ و اسلحه‌خانه‌ سلطنتی‌ (قورخانه‌)، این‌ اردوکشی‌ها را شمار انبوهی‌ از خدمه‌ سلطنتی‌ و جز آن‌ها همراهی‌ می‌کردند.


حمل‌ونقل‌ با اسب‌ها یا گاومیش‌های‌ بارکش‌، شتر، تاتو‌ها یا فیل‌ انجام‌ می‌گرفت‌.
[۱۲] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، ج۱، ص۸۲ ـ۸۴، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.
، برای‌ گذر از رودخانه‌، چه‌ از گُدار آن‌ و چه‌ از قسمت‌های‌ عمیق‌تر، نیز از فیل‌ استفاده‌ می‌شد تا نیروی‌ جریان‌ آب‌ را بشکند و عبور یگان‌های‌ نظامی‌ را ممکن‌ سازد،
[۱۳] عبداللّه‌، تاریخ‌ داودی‌، ج۱، ص۱۹۶، چاپ‌ عبدالرشید، چاپ‌ سنگی‌ علیگره‌ ۱۹۵۴.
[۱۴] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۱۱، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
از پل‌های‌ موقت‌، در صورتی‌ که‌ در قلمرو سلطان‌ امکان‌پذیر بود، از قایق‌های‌ رودخانه‌ای‌ و نیز از نیروی‌ گروه‌ عظیمی‌ از هیزم‌شکنان‌ نیز استفاده‌ می‌شد، مثلاً اسلام‌ شاه‌ سوری‌ علیه‌ همایون‌ از هیزم‌شکنان‌ استفاده‌ کرد.


آذوقه‌ لشکر در حال‌ اردوکشی‌ در درون‌ سرحدات‌، از انبارهای‌ غله‌ حکومت‌های‌ ایالتی‌ گوناگون‌ تهیه‌ می‌شد، این‌ آذوقه‌ را همچنین‌ حکام‌ خراج‌گزار محلی‌، که‌ وفاداری‌ خود را با تقدیم‌ خواربار و سورسات‌ نشان‌ می‌دادند، و نیز زمین‌داران‌ و ملاّ کان‌ تابع‌ حکومت‌ که‌ تأمین‌ غلات‌ و همچنین‌ (انجام‌ دادن‌ خدمات‌ (حمل‌ونقل‌ و تهیه‌ قایق‌ از آنان‌ درخواست‌ می‌شد، تدارک‌ می‌کردند (در واقع‌ اغلب‌ از آن‌ها خواسته‌ می‌شد که‌ در لشکرکشی‌ها شرکت‌ کنند یا برخی‌ از اعضای‌ خاندان‌ خود را بدین‌منظور در اختیار سلطان‌ قرار دهند).
تجار غله‌ (بنجارا ها، که‌ اغلب‌ از چادرنشینان‌ بودند)، غلات‌ را حین‌ اردوکشی‌ یا در جبهه‌ها به‌ لشکر می‌رساندند و در ازای‌ آن‌ با دریافت‌ مبالغی‌ هنگفت‌، تشویق‌ می‌شدند.
[۱۵] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۰۴ به‌ بعد، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.

غلات‌ غالباً در ازای‌ پرداخت‌ وجه‌ از ساکنان‌ محل‌ خریداری‌ می‌شد ــ کوتوال‌ اردو تضمین‌ می‌کرد که‌ غله‌ به‌ مقدار لازم‌ در دسترس‌ است‌ ــ یا در آخرین‌ وهله‌، غله‌ موردنیاز را با توسل‌ به‌ زور تأمین‌ می‌کردند، اما چون‌ این‌ امر موجب‌ مخالفت‌ و تنفر ساکنان‌ منطقه‌ و احیاناً فرار آنان‌ می‌شد و بدین‌ترتیب‌ تأمین‌ آذوقه‌ با مشکل‌ مواجه‌ می‌گردید، به‌ندرت‌ به‌ زور متوسل‌ می‌شدند.
[۱۶] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، ج۱، ص۱۹۷ـ ۱۹۸، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.

همواره‌ آنچه‌ از ذخایر غلات‌ برداشت‌ می‌شد یا خسارتی‌ که‌ به‌ زمین‌ یا محصولات‌ وارد می‌آمد، جبران‌ می‌گردید و مقدار آن‌ را امین‌ محلی‌ (که‌ در دوره‌ سلاطین‌ سوری‌ به‌ او منصف‌ یا مُشرِف‌ نیز می‌گفتند) تعیین‌ می‌کرد.
[۱۷] عباس‌خان‌ سروانی‌، تحفه‌ اکبرشاهی‌، نسخه‌ خطی‌ موزه‌ بریتانیا، ش‌ ۱۶۴.
[۱۸] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
، هرچند، گاه‌ سرعتِ حرکت‌، فرصتِ چندانی‌ برای‌ درنگ‌ و توقف‌ باقی‌ نمی‌گذاشت‌ لشکر در حال‌ اردوکشی‌ عمدتاً به‌ هنگام‌ شب‌ اتراق‌ می‌کرد.
محلِ مناسبِ اردو با دقت‌ و با در نظر گرفتن‌ اینکه‌ آب‌، علیق‌ و علوفه‌ و هیزم‌ کافی‌ در دسترس‌ باشد، انتخاب‌ می‌گردید و اولویت‌ با مکانی‌ بود که‌ به‌ واسطه‌ وجود رودخانه‌ یا تپه‌ای‌، موقعیت‌ دفاعی بهتری‌ داشت‌.، جنگاوران‌ ــ بر اساس‌ موقعیتشان‌ در آرایش‌ جنگی‌ سپاه‌ ــ طبیعتاً پیشاپیش‌ یا در جناحین‌ اردو قرار می‌گرفتند و برای‌ نبرد به‌ محل‌ استقرار تعیین‌ شده‌ خود گسیل‌ می‌شدند، قسمت‌ شخصی‌ سلطان‌ در میانه‌ اردو بود و اسلحه‌خانه‌، وسایل‌ حمل‌ونقل‌ و ملزومات‌ و اَدَوات‌ اردو پشت‌سر آن‌ واقع‌ می‌شد.
اگر اردو در نزدیکی‌ قوای‌ دشمن‌ و ازاین‌رو در خطر حمله‌ واحدهای‌ شبیخون‌ یا گشتی‌های‌ آنان‌ قرار داشت‌ به‌وسیله‌ خندق‌ یا حصاری‌ محافظت‌ می‌گردید، این‌ شیوه‌ به‌ویژه‌ در دوره‌ خلجی‌ (۶۸۹ـ۷۲۰ (کاربرد داشت‌.
[۱۹] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۰۱، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.

در لشکرکشی‌ تیمور علیه‌ محمود تُغلُق‌، ذکر شده‌ است‌ که‌) سپاهیان‌ تیمور (با قطع‌ تنه‌ درختان‌، حصار دفاعی‌ ایجاد کردند.
[۲۰] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۴۳۷، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.

همچنین‌ اشاره‌ شده‌ است‌ که‌ صفوفی‌ از گاومیش‌های‌ لگام‌زده‌ به‌ منظور دفاع‌ در برابر فیل‌ها در جلوی‌ نخستین‌ ردیفِ سربازان‌ قرار داده‌ می‌شدند.
[۲۱] حمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۳۲۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
، برای‌ ایجاد ممانعت‌ بیشتر در برابر هجوم‌ فیل‌ها از خارخَسَک‌ نیز استفاده‌ می‌شد.
[۲۲] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۱، ص۹۷، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
، بابر نیز در جنگ‌ پانی پت برای‌ محافظت‌ از یک‌ جناح‌ از تنه‌های درخت‌ و برای‌ حفاظت‌ از پیشانی اردو، از ارابه‌های‌ خاردار استفاده‌ کرد (گو اینکه‌ این‌ شیوه‌ در هندوستان‌ قرن‌ هفتم‌ مسبوق‌ بوده‌ است‌،
[۲۳] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، گ‌ ۸۷ پ‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.

در جنگ‌ میان‌ همایون‌ و سلطان‌ بهادرِ گجرات‌ در ۹۴۲، هر دو طرف‌ از ارابه‌های‌ توپدار استفاده‌ کردند؛ کمی‌ بعد در دوره‌ شیرشاه‌ سوری‌) حک: ۹۴۷ـ۹۵۲) سنگرها را از کیسه‌های‌ شن‌ می‌ساختند.


اقدامات‌ دفاعی‌ مشابهی‌ در آخرین‌ اردوگاه‌ ــ لشکرگاهِ صحنه‌ نبرد ــ نیز به‌کار می‌رفت‌.، این‌ قبیل‌ تدابیر دفاعی اضافی‌، بسته‌ به‌ شرایط‌ و مقتضیاتی‌ که‌ در لشکرکشی‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسید انجام‌ می‌گرفت‌.، این‌ امر مشخصاً در دوره‌ بابریان‌ نیز دنبال‌ شد چرا که‌ عزالدین‌، پسر جهاندارشاه‌، در لشکرکشی‌ خود علیه‌ فرخ‌ سیر در ۱۱۲۳ نرده‌ای‌ در کنار خندقی‌ فراخ‌ بر گرداگرد اردوگاهش‌ بر افراشت‌ و توپ‌ها و زنبورک‌های‌ سپاه‌ خود را بر آن‌ مستقر ساخت.
[۲۴] محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۶۹۸ـ۶۹۹، ج۲، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.



علاوه‌ بر نیازهای‌ لشکر مستقر در اردو، عوارضِ طبیعی زمینی‌ که‌ برای‌ نبرد انتخاب‌ می‌شد به‌دقت‌ در مدنظر قرار می‌گرفت‌: وجود یک‌ تپه‌ یا برخی‌ دیگر از موانع‌ در دفاعی‌ طبیعی‌ در عقبه‌ یا جناحین‌ سپاه‌، فرمانده‌ لشکر را از اتخاذ تدابیر مختلف‌ جهت‌ حفاظتِ آن‌ ناحیه‌ فارغ‌ می‌ساخت‌، زمین‌ مناسب‌، علاوه‌ بر دارا بودن‌ این‌ قبیل‌ موانع‌ طبیعی‌، بایستی‌ سطحی‌ وسیع‌، سخت‌، هموار و خالی‌ از گرد و خاک‌، شن‌ یا گِل‌ و باتلاق‌ می‌بود (از زمین‌های‌ سنگلاخی‌ حتی‌الامکان‌ اجتناب‌ می‌شد چرا که‌ موجب‌ آسیب‌ سُم‌ اسبان‌ می‌گردید.
میدان‌ جنگ‌ نبایست‌ به‌ فاصله‌ بسیار نزدیک‌ یا بسیار دوری‌ از اردوگاه‌ و نیز از منبع‌ مستقل‌ آب‌ واقع‌ می‌شد، همچنین‌ میدان‌ جنگ‌ بایستی‌، به‌ مانند اردوگاه‌، با استحکامات‌، خندق‌، نرده‌ یا سد چوبی‌ محافظت‌ می‌شد، در ادوار متأخرتر این‌گونه‌ اقدامات‌ دفاعی‌ برای‌ هریک‌ از واحدهای‌ توپخانه‌ نیز اعمال‌ می‌گردید، ظاهراً این‌گونه‌ ضروریات‌، همواره‌ در دوران‌ تسلط‌ مسلمانان‌ بر هندوستان‌ مطمح‌ نظر بوده‌ است‌، تیمور
[۲۵] تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
یادآوری‌ کرده‌ است‌ که‌ خورشید نباید روبروی‌ میدان‌ جنگ‌ باشد مبادا که‌ نور آن‌ چشم‌های‌ سربازان‌ را خیره‌ سازد.


روش‌ عمومی آرایش‌ سپاهیان‌ در صحنه‌ جنگ‌ ــ مقدمه‌، قلب‌، میمنه‌، میسره‌ و عَقبه‌ ــ در هند دوره‌ اسلامی‌ با تفاوت‌های‌ (عملی (جزئی‌ اما با اختلافاتِ شگرفی‌ در اصطلاحات‌، از زمان‌ سلاطین‌ غزنوی‌ پابرجا بوده‌ است‌، با این‌ حال‌، آرایش‌ اجزای‌ گوناگون‌ سپاه‌ به‌ صورت‌ ثابتی‌ استوار نگردیده‌ بود و در ادوار مختلف‌ جایی‌ برای‌ فیل‌ها یا توپخانه‌ در یک‌ یا چندبخش‌ از اجزای‌ سنّتی‌ آرایش‌ سپاه‌ در میدان‌ درنظر گرفته‌ می‌شد.
[۲۶] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۲۸۲، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.

سواره‌نظام‌ همواره‌ بخش‌ اصلی‌ سپاه‌ محسوب‌ می‌شد که‌ همه‌ ترتیبات‌ و تنظیمات‌ برحسب‌ آن‌ صورت‌ می‌پذیرفت‌
[۲۷] محمدعارف‌ قندهاری‌، تاریخ‌ اکبری‌، ج۱، ص‌۲۲۸، معروف‌ به‌ تاریخ‌ قندهاری، چاپ‌ معین‌الدین‌ ندوی‌ و اظهر علی‌ دهلوی‌، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
، پیشاپیش‌ گروه‌ جلودار، دیده‌بان‌ها و تکاوران‌ قرار می‌گرفتند، در دوره‌ سلاطین‌ دهلی‌ طَلایه‌، مُقدمه‌ پیش‌، یزَکی‌ و در عهد تیمور و بابُر، قراول‌ و در اواخر دوره‌ بابری‌، مقدمه‌ الجَیش‌، مَنقَلَه‌ و طلیعَه‌، درکنار اصطلاح‌ طلایه‌ مورد استفاده‌ بود.
دسته‌های‌ چابک‌ و سریعی‌ نیز برای‌ شناسایی‌ مسیرها و مواضع‌ دشمن‌ و به‌ دست‌ آوردن‌ اطلاعات‌ حساس‌، تربیت‌ می‌شدند، این‌ نیروها به‌ گونه‌ای‌ آموزش‌ می‌دیدند که‌ به‌طور انفرادی‌ وحتی‌ بدون‌ داشتن‌ تماس‌ با یکدیگر حرکت‌ کنند، با دشمن‌ درگیر نمی‌شدند مگر زمانی‌ که‌ مورد حمله‌ آنان‌ قرار می‌گرفتند، این‌ افراد بایستی‌ با احتیاط‌ و هشیاری‌ به‌ عقب‌ باز می‌گشتند مبادا که‌ از عقب‌نشینی‌ آنها به‌ فرار تعبیر شود و درنتیجه‌ موجبات‌ وحشت‌ و هراس‌ در میان‌ لشکر خودی‌ فراهم‌ گردد.
[۲۸] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، گ‌ ۸۴ پ‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.
[۲۹] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، گ‌ ۸۶ پ‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.
[۳۰] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۲۹۰ـ۲۹۱، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.



گاهی‌، از جمله‌ در دوره‌ تیمور، این‌ نیروها را به‌ دو بخش‌ چپ‌ و راست‌ تقسیم‌ می‌کردند (قراول‌ دست‌ چپ‌، قراول‌ دست‌ راست‌)
[۳۱] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ ص۴۰۸، تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
[۳۲] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۰، ش۲، ص۱۵۸، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
، دسته‌های‌ جلودار خاص‌ را در دوره‌ سلاطین‌ دهلی‌، مقدمه‌ می‌خواندند و در عهد تیمور و بابریان‌، هَراوَل.
[۳۳] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۸۲، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش‌.
[۳۴] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص‌۲۸۲، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
[۳۵] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص‌۲۸۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌.
[۳۶] محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۲۴۱، ج۲، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.


۱۰.۱ - پیشاهنگ‌

در زمان‌ تیمور هراول‌ها نیز دسته‌ای‌ پیشاهنگ‌ داشتند که‌ هَراوَلِ هراول‌ نامیده‌ می‌شد، بخش‌ اصلی‌ هراولان‌، هراولِ بزرگ‌ بود، بابُر در نبرد پانی‌پت‌ به‌ این‌ گروه‌ یک‌ دسته‌ پیشروی‌ ذخیره‌ به‌ نام‌ طَرحِ هراوَل‌ اضافه‌ کرد، جناحین‌ را در عهد سلاطین‌ هند، میسره‌ (چپ‌) و میمنه‌ (راست‌) می‌نامیدند که‌ این‌ دو خود نیز به‌ دو بخش‌ چپ‌ و راست‌ قابل‌ انقسام‌ بود.
[۳۷] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص۲۸۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
[۳۸] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۱۰۴، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.

در زمان‌ تیمور، جناح‌ چپ‌ و جناح‌ راست‌ را به‌ ترتیب‌ برانغار و جرانغار می‌خواندند، امکان‌ تقسیمات‌ بیشتر نیز وجود داشت‌، مثلاً برای‌ جناح‌ راست‌، هَراوَلِ برانغار (جلوداران‌ جناح‌ راست‌)؛ چَپاولِ برانغار (دست‌ چپ‌ جناح‌ راست‌)؛ شَقاوَلِ برانغار (دست‌ راست‌ جناح‌ راست‌)؛ و احتمالاً همچنین‌ هراوَلِ چپاولِ برانغار (دسته‌ جلودار دست‌ چپ‌ جناح‌ راست‌). نظیر همین‌ تقسیمات‌ برای‌ جناح‌ چپ‌ نیز امکان‌پذیر بود).
[۳۹] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، صص‌ ۳۸۸ـ۳۹۴، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
[۴۰] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۹۸ـ ۴۰۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
[۴۱] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌۲۰، ش۲، ص۱۵۵، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
.

۱۰.۲ - آرایش‌ ارتش‌

آرایش‌ ارتش‌ بابر نیز تقریباً به‌ همین‌ ترتیب‌ بود، اصطلاحاتِ یمینِ برانغار و یسارِ برانغار برای‌ دو طرف‌ جناح‌ راست‌ استفاده‌ می‌شد، اصطلاحات‌ مشابهی‌ نیز برای‌ جناح‌ چپ‌ به‌کار می‌رفت‌.، به‌ علاوه‌ هر جناح‌، خود یک‌ بخش‌ پهلویی‌ (تُلْغُمَه‌، تُلقُمَه‌/ تولقمه‌) شامل‌ تعدادی‌ چابک‌سوار داشت‌ تا نیروهای‌ جناح‌ دشمن‌ را محاصره‌ کنند و آنان‌ را به‌ عقب‌ برانند و هر جناح‌، نیروهای‌ ذخیره‌ (طرح‌) خاص‌ خود را نیز دارا بود).
[۴۲] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۱۵۸، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
[۴۳] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، ج۱، ص۲۰۵، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
[۴۴] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، ج۱، ص۲۰۹، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.

قسمت‌ مرکزی‌ سپاه‌ را در دوره‌ سلاطین‌ هند، قلب‌ می‌خواندند که‌ شاملِ دو بخشِ دست‌ راستِ قلب‌ و دست‌ چپ‌ قلب‌ بود
[۴۵] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص۲۸۲، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌.
[۴۶] محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص۲۸۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
، در پشتِ این‌ قسمت‌، عقب‌داران‌ (ساقه‌) قرار داشتند، در گزارش‌ تیمور، قسمت‌ مرکزی‌ سپاه‌ قُل‌/ قول‌ یا غُل‌/ غول‌ و عقب‌داران‌، عَقَب‌ نامیده‌ شده‌اند).
[۴۷] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۸۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
[۴۸] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۹۶، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
[۴۹] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۴۰۴، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.

بابر از واژه‌های‌ مشابهی‌ استفاده‌ می‌کرد، هرچند مغولان‌ متأخر گاه‌ همان‌ اصطلاحات‌ نخست‌ را با افزودن‌ چَنداوَل‌ برای‌ عقبداران‌ به‌ کار می‌بردند، واژه‌ اِلَتْمَش‌ در شرح‌ لشکرکشی‌های‌ اکبر، برای‌ واحدهایی‌ که‌ میان‌ دسته‌های‌ جلودار و قلب‌ سپاه‌ قرار داشتند، به‌کار برده‌ می‌شد.
[۵۰] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۲، ص۱۱۲، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
[۵۱] صمصام‌الدوله‌ شاهنوازخان‌، مآثرالامرا، ج۱، ص۶۷۶، کلکته‌ ۱۸۸۸ـ۱۸۹۱.
لیکن‌ این‌ واحدها ظاهراً گاهی‌ در طرفین‌ قلب‌، درست‌ در جای‌ خالی عقبِ جناحین‌ چپ‌ و راست‌ یا در جلوی‌ آنها مستقر می‌شدند، در این‌ قبیل‌ موارد، وظیفه‌ آنها مشابه‌ وظیفه‌ تُلغُمَه‌ بود، همیشه‌ قلب‌ سپاه‌ محل‌ استقرار حاکم‌ یا نماینده‌ وی‌ به‌ همراه‌ علما، اطبّا، منجمان‌ و. همچنین‌ محافظان‌ شخصی‌ بود، این‌ قسمت‌ به‌ طور معمول‌، محلّ نگهداری‌ فیل‌ها ــ حداقل‌ مشخصاً فیل‌های‌ تشریفاتی‌ حامل‌ پرچم‌های‌ سواره‌نظام‌ و چَتْرَه‌ (سایه‌ بان‌ سلطنتی‌) و همین‌طور فیل‌های‌ حامل‌ دسته‌های‌ موسیقی‌ ــ نیز بود.
زنان‌ یا کودکان‌ سوگلی‌ گاه‌ به‌ همراه‌ فرمانده‌ سلطنتی‌ در هودجی‌ که‌ فیل‌ حمل‌ می‌کرد، قرار می‌گرفتند هرچند اورنگ‌زیب‌ آن‌ را نکوهش‌ کرده‌ و گفته‌ است‌ که‌ حضور غیرضروری افراد در اطراف‌ فرمانده‌، او را از رهبری‌ و سازماندهی‌ درست‌ و مناسبِ سپاه‌ بازمی‌دارد، سلسله‌ دستورهای‌ فرمانده‌ از طریق‌ آجودان‌ (تَواچی‌، یساوَل‌، سَزاوَل‌) به‌ کلیه‌ شاخه‌های‌ سپاه‌ می‌رسید.
[۵۲] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۱، ص۱۰۷، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
، آنان‌ تأمین‌ آرایش‌ جنگی‌ مناسب‌ و حفظ‌ انضباط‌ نظامی‌ را نیز برعهده‌ داشتند، دستورهای‌ نظامی‌ از طریق‌ علامت‌ دادن‌ با پرچم‌، کوبیدن‌ بر طبل‌ و نفیر کرنای‌ و همچنین‌ به‌وسیله‌ پیک‌ منتقل‌ می‌گردید، ساختار دیگر تقسیمات‌ سپاه‌، در دوره‌ اسلامی‌ تنوع‌ بسیاری‌ حاصل‌ کرد، شاید به‌ غیر از قسمت‌ عقبه‌ سپاه‌ که‌ همواره‌ آشپزخانه‌، اسلحه‌خانه‌، جامه‌خانه‌، خزانه‌، حیوانات‌ ذخیره‌، اسیران‌، مجروحان‌ و رزمندگان‌ احتیاط‌ برای‌ دفاع‌ از قلب‌ در برابر خطر حمله‌ احتمالی‌ از پشت‌ سر را در بر می‌گرفت.


در عهد سلاطین‌ هند، سه‌ روش‌ برای‌ آرایش‌ و تنظیم‌ سپاه‌ وجود داشت.

۱۱.۱ - حالت اول

اول‌ آنکه‌ پیاده‌نظام‌ یا سواره‌نظام‌ یا فیل‌ها (به‌ ویژه‌ فیل‌های‌ مست‌ (برحسب‌ ضرورت‌ها و مقتضیات‌ محل‌، خطِ مقدّم‌ را تشکیل‌ می‌دادند.
[۵۳] محمدعارف‌ قندهاری‌، تاریخ‌ اکبری‌، معروف‌ به‌ تاریخ‌ قندهاری، ص۲۰۱ـ۲۰۲، چاپ‌ معین‌الدین‌ ندوی‌ و اظهر علی‌ دهلوی‌، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
[۵۴] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۵، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
[۵۵] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۵۳، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
[۵۶] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۵۷، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
[۵۷] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۹۰، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.

زمانی‌ که‌ پیاده‌نظام‌، پیشقدم‌ بود، چهار صف‌ از سربازانِ پیاده‌ ـ که‌ تجهیزات‌ و سازوبرگ‌ هر صف‌ با دیگری‌ تا اندازه‌ای‌ متفاوت‌ بود ــ به‌گونه‌ای‌ قرار می‌گرفتند که‌ میان‌ صفوفشان‌ فضای‌ خالی‌ زیادی‌ باقی‌ بماند تا سواره‌نظام‌ پشت‌ سر آن‌ بتوانند با استفاده‌ از این‌ فضاها، اوضاع‌ را تحت‌ نظر داشته‌ باشند و پیشروی‌ یا عقب‌نشینی‌ کنند.
یک‌ دسته‌ سواره‌نظام‌ پرتحرک‌ در جناح‌ راست‌، گروهی‌ از کمانداران‌ در جناح‌ چپ‌، خدمه‌ منجنیق‌ها و عَرّاده‌ها (سلاح‌) در سمت‌ راست‌ قلب‌ و کمانداران‌ و نفط‌اندازان‌ در سمت‌ چپ‌ قلب‌ استقرار می‌یافتند، این‌ ترتیباتِ قراردادی‌ در محل‌ نبرد دست‌ و پاگیر نبود، چنان‌که‌ برای‌ به‌کاربردن‌ این‌ نیروهای‌ کمک‌دهنده‌ نیز نظام‌ قراردادی مُنضبطی‌ وجود داشت.

۱۱.۲ - حالت دوم

هنگامی‌ که‌ سواره‌نظام‌ پیشقدم‌ بود ردیف‌ جلویی‌ آنها به‌ همان‌ شیوه‌ای‌ آرایش‌ می‌یافت‌ که‌ در باره‌ دسته‌های‌ پیشروی‌ پیاده‌نظام‌ توصیف‌ شد، در این‌ حالت‌، سربازان‌ پیاده‌، ردیف‌ دوم‌ را تشکیل‌ می‌دادند و مشابه‌ وضعی‌ که‌ در آن‌ پیاده‌نظام‌ جلودار می‌شد، فیل‌ها در مهم‌ترین‌ قسمت‌، در قلب‌، استقرار می‌یافتند، با این‌ حال‌، گاه‌ تعدادی‌ از چهارپایان‌ مخصوص‌ نیز برای‌ تقویت‌ هر جناح‌، درونِ صف‌ قرار داده‌ می‌شدند.

۱۱.۳ - حالت سوم

سومین‌ حالت‌ در آرایش‌ سپاه‌ آن‌ بود که‌ فیل‌ها پیشاپیشِ سپاه‌ قرار بگیرند و در این‌ صورت‌، بلافاصله‌ در پشت‌ سر فیل‌ها، سواره‌نظام‌ استقرار می‌یافت‌، نظیر این‌ حالت‌ در جنگ‌ غیاث‌الدین‌ تُغلُق‌ با خسروخانِ غاصب‌ در ۷۲۰
[۵۸] امیرخسرو، مثنوی‌ تغلق‌نامه‌ خسرو دهلوی، ج۱، ص۹۲ـ۹۳، تهذیب‌ و تحشیه‌ هاشمی‌ فریدآبادی‌، چاپ‌ محمدصدیق‌ حسن‌ صاحب‌، اورنگ‌آباد، دکن‌ ۱۳۵۲/ ۱۹۳۳.
و نیز در جنگ‌ علاءالدین‌ خَلْجی‌ با مغولان‌ در کیلی‌ در ۶۹۹ روی‌ داد و فیل‌ها پیشاپیش‌ هر جناح‌ قرار گرفتند، بااین‌ وصف‌، معمولاً فیل‌ها برای‌ محافظت‌ از پادشاه‌ در قلب‌ سپاه‌ جای‌ می‌گرفتند.
فیل‌ها را با ورقه‌های‌ آهنی‌ زره‌پوش‌ می‌کردند و بر پشت‌ آنها هوده‌هایی‌ به‌ شکل‌ بُرجَک‌های‌ زره‌ پوش‌ قرار می‌دادند که‌ کمانداران‌، نفط‌اندازان‌ و خدمه‌ دستگاه‌های‌ پرتاب‌کننده‌ در آن‌ می‌نشستند، این‌ سلاح‌ اخیر افزاری‌ بود که‌ مسلمانان‌ از طریق‌ هندیان‌ با آن‌ آشنا شدند و تاریخ‌ آن‌ به‌ قرن‌ سوم‌ یا چهارم‌ پیش‌ از میلاد باز می‌گردد، این‌ سلاح‌ مشخصاً در عصر بابریان‌ نیز رواج‌ داشت.


تعیین‌ روش‌ آرایش‌ سپاه‌ در دوره‌ بابریان‌ چندان‌ ساده‌ نیست‌، توپخانه‌ اهمیت‌ بسیار حاصل‌ کرد و غالباً ردیف‌ اول‌ خط‌ مقدّم‌ را توپ‌های‌ سوار بر ارابه‌های‌ سنگین‌ تشکیل‌ می‌داد که‌ با زنجیر یا طناب‌ به‌هم‌ بسته‌ می‌شدند به‌طوری‌ که‌ این‌ ردیف‌ می‌توانست‌ به‌ منزله‌ سنگر یا حصاری‌ در برابر حمله‌ ناگهانی‌ دشمن‌ به‌کار آید.
[۵۹] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۱، ص۹۵، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
[۶۰] احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ هزارساله‌ اسلام‌، ج۸، ص۵۵۹۷، چاپ‌ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌ ۱۳۸۲ ش.

سبدهای‌ استوانه‌ای‌ پر از خاک‌ و حفاظ‌های‌ متحرک‌ میان‌ ارابه‌ها برای‌ محافظت‌ از تیراندازان‌ با تفنگ‌های‌ فتیله‌ای‌ ــ که‌ به‌ عنوان‌ پشتیبان‌ در خط‌ احتیاط‌ عمل‌ می‌کردند و باید در جلوی‌ آنها سنگری‌ ایجاد می‌شد ــ به‌مثابه‌ مانعی‌ دفاعی‌ محسوب‌ می‌گردیدند، قطعات‌ سبک‌تر ساز و برگ‌های‌ جنگی‌ نظیر توپ‌های‌ گردان‌ ( زنبورک‌، شُتُرنال‌ ) بر پشت‌ شترها و توپ‌های‌ کوچک‌ (گَجْنال‌، هَثْنال‌) مستقر در هوده‌ فیل‌ها پس‌ از این‌ ردیف‌ اولیه‌ قرار می‌گرفتند و پس‌ از آن‌، صفوف‌ سواره‌نظام‌ قرار داشت‌.، همچنین‌ در خط‌ مقدّم‌، خمپاره‌اندازان‌ (دیگ‌اندازها)، نارنجک‌اندازان‌ (رَعداندازها) و موشک‌اندازان‌ (تَخْش‌اندازها) نیز حضور داشتند.
[۶۱] احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ هزارساله‌ اسلام‌، ج۸، ص۵۵۹۷، چاپ‌ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌ ۱۳۸۲ ش.

گاهی‌ نیز توپخانه‌ در ردیف‌ جلویی‌ جناحین‌ و پیشاپیش‌ قلب‌ در کنار فیل‌هایی‌ که‌ در جلوی‌ هریک‌ از دسته‌های‌ سربازان‌ حاضر بودند استقرار می‌یافت‌.، تعیین‌ حدود و اندازه‌های‌ شاخه‌های‌ متنوع‌ نیروی‌ زمینی‌ نیز در اکثر دوره‌ها دشوار است‌، لیکن‌ در گزارشی‌ از دوره‌ بابریان‌ در باره‌ یک‌ نیروی‌ چهل‌ هزار نفری‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ در جلو هشت‌ هزار، در قلب‌ دوازده‌ هزار، در جناحین‌ یازده‌ هزار، همچنین‌ در میان‌ آنها چهار هزار و در میان‌ نیروهای‌ جلودار چهار هزار و پانصد تن‌ به‌ عنوان‌ احتیاط‌ قرار می‌گرفتند، اگر مثلاً در لشکرکشی‌ معینی‌ چهل‌ فیل‌ فراهم‌ می‌شد، هفت‌ زنجیر از آن‌ها را در ردیف‌ جلویی‌، پانزده‌ زنجیر را در جلوی‌ قلب‌، شش‌ زنجیر را در جلوی‌ هر یک‌ از گروه‌های‌ احتیاط‌، دو زنجیر را در جلوی‌ هر جناح‌ و دو زنجیر را در عقبه‌ لشکر قرار می‌دادند.

۱۲.۱ - نیروی‌زمینی‌

نیروی‌زمینی‌ تحت‌فرماندهی‌ حاکم‌ یا نماینده‌او ــ شاهزاده‌ای‌ همخون‌ یا وزیر یا برخی‌ دیگر از بزرگانِ برگزیده‌ ــ بود که‌ به‌ عنوان‌ سرِ لشکر، فرماندهی‌ قلب‌ را نیز در اختیار داشت‌.، در سپاه‌ سلاطین‌ دهلی‌، مقدَّم‌ یا سَرِلشکرِ مقدَّمه‌ بر نیروهای‌ جلودار فرمان‌ می‌راند و فرماندهی جناحین‌ راست‌ و چپ‌ نیز به‌ ترتیب‌ به‌ عهده‌ سَرِفوجِ میمنه‌ و سَرِفوج‌ میسره‌ بود، سواره‌نظامِ احتیاطِ ویژه‌ حاکم‌، در طرفینِ راست‌ و چپ‌ قلب‌ (خاصه‌ خَیل‌) تحت‌ فرماندهی سَرِجاندار و دو بخش‌ آن‌ به‌ ترتیب‌ در اختیار سَرِجاندار میمنه‌ و سَرِجاندار میسره‌ قرار داشت.
[۶۲] یحیی‌بن‌ احمد سرهندی‌، تاریخ‌ مبارک ‌شاهی، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ محمدهدایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۹۳۱.
[۶۳] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۲۹، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۶۴] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۶۵] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۴۸، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۶۶] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۰۰، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۶۷] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۹۳، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۶۸] عثمان‌بن‌ محمد منهاج‌ سراج‌، طبقات‌ ناصری‌، ج۲، تعلیقات‌ حبیبی‌، ص۳۸۱ـ ۳۸۲، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، کابل‌ ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش.

این‌ افسران‌ عمدتاً در حکم‌ سواره‌نظام‌ بودند، اصطلاحات‌ معینی برای‌ فرماندهان‌ پیاده‌نظام‌ وجود ندارد ولی‌ به‌نظر می‌رسد که‌ عناوینی‌ چون‌ سَهْم‌الحَشْم‌، نائِب‌ سهم‌الحَشْم‌ و شِمْله‌ الحشم‌، همگی‌ به‌ویژه‌ به‌پیاده‌ نظام‌ مرتبط‌اند.
[۶۹] یحیی‌بن‌ احمد سرهندی‌، تاریخ‌ مبارک ‌شاهی، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ محمدهدایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۹۳۱.
[۷۰] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۷۱] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۳۷، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۷۲] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۶۵، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
، اسب‌ها، فیل‌ها و شترها به‌ترتیب‌ تحت‌ نظارت‌ آخوربَک‌، شحنه‌ پیل‌ و شحنه‌ نفر قرار داشتند.
[۷۳] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص‌۲۹، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۷۴] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.


۱۲.۲ - اداره‌ توپخانه‌

اداره‌ توپخانه‌ نیز برعهده‌ سَرِسلاحدار بود.
[۷۵] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص‌۲۹، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
[۷۶] ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
، اصطلاحات‌ مغولی‌ در این‌ زمینه‌ها کمتر جا افتاده‌اند و فرماندهان‌ قوا را اغلب‌ بر اساس‌ شغل‌ و مسئولیتشان‌ در تشکیلات‌ ثابت‌ سپاه‌ و بر مبنای‌ سازمانِ دَه‌دَهی‌ می‌نامیدند، در عهد اکبر احکام‌ مختلف‌ به‌ مَنْصَبداران‌ سپرده‌ می‌شد و در سپاه‌ چند ملیتی او) مثلاً (بخشِ راجپوت‌ تحت‌ فرمان‌ مَنْصَبْدار راجپوت‌ و بخش‌ افغان‌ تحت‌ فرمانِ مَنْصَبدار افغان‌ قرار داشت‌)
[۷۷] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.
، اسب‌ها تحت‌ نظارتِ اَخْتَه‌بِگی‌ و توپخانه‌ به‌ علاوه‌ سایر ادوات‌ آتشین‌ تحت‌ فرمان‌ میرِ آتش‌ و دیگر تسلیحات‌ و همچنین‌ بیرق‌ها و پرچم‌ها در نظارت‌ داروغه‌ قورخانه‌ بود.

۱۲.۳ - راهبرد و رزم‌آرایی‌

شرح‌ زیر شامل‌ فَنّ محاصره‌ کردن‌ نمی‌شود، پیش‌ از وقوع‌ جنگ‌، حاکم‌، سرِلشکر، فرماندهانِ مجرب‌ و صاحب‌منصبانِ دیوان‌ عرض‌ به‌ بررسی‌ و ارزیابی‌ موقعیت‌ می‌پرداختند و نقشه‌ لشکرکشی‌ را به‌ دقت‌ طرح‌ می‌کردند، این‌ شورای‌ جنگی‌ در عهد سلاطین‌ دهلی‌ معمول‌ بود
[۷۸] امیرخسرو، مثنوی‌ تغلق‌نامه‌ خسرو دهلوی، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، تهذیب‌ و تحشیه‌ هاشمی‌ فریدآبادی‌، چاپ‌ محمدصدیق‌ حسن‌ صاحب‌، اورنگ‌آباد، دکن‌ ۱۳۵۲/ ۱۹۳۳.
[۷۹] مولینا عصامی‌، فتوح‌ السلاطین‌، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ‌ یوشع‌، مدرس‌ ۱۹۴۸.
و تیمور
[۸۰] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳ـ ۱۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
و بابریان‌
[۸۱] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۲، ص۴۸، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
نیز آن‌ را به‌ همین‌ اندازه‌ معتبر می‌انگاشتند.
معمولاً پیش‌ از نبرد یا در فرصت‌هایی‌ که‌ در خلال‌ جنگ‌ها حاصل‌ می‌شد، حاکم‌ یا فرمانده‌ برای‌ سپاهیان‌ خطابه‌ای‌ شورانگیز و تهییج‌کننده‌ ایراد می‌کرد، نبرد به‌طور معمول‌ در صبحدم‌ آغاز و در هنگام‌ غروب‌ متوقف‌ می‌شد.، با این‌ حال‌، مدافعان‌ درگیری‌ را تا حد امکان‌ به‌ تأخیر می‌انداختند تا بتوانند درصورت‌ شکست‌، با استفاده‌ از تاریکی‌ عقب‌نشینی‌ کنند، آغاز نبرد با کوبیدن‌ بر طبل‌ و نواختن‌ شیپور جنگی‌ توسط‌ چاووش‌ها اعلام‌ می‌گردید، شروع‌ جنگ‌ با رَجَزخوانی‌های‌ دو طرف‌ همراه‌ بود، در هنگام‌ درگیری‌ تن‌ به‌ تن‌ نیز برای‌ شناسایی‌ افراد از اسم‌های‌ رمز استفاده‌ می‌شد.


در عهد سلاطین‌ دهلی‌، شیوه‌ معمول‌ حمله‌ بدین‌نحو بود که‌ ابتدا درگیری‌ را مقدمه‌های‌ دو لشکر آغاز می‌کردند، سپس‌ جناح‌ راست‌ به‌ حرکت‌ در می‌آمد و آن‌گاه‌ قلب‌ به‌ پیشروی‌ می‌پرداخت‌ و سرانجام‌ جناح‌ چپ‌ وارد عمل‌ می‌شد، دسته‌ای‌ از نیروها عهده‌دار ایجاد رعب‌ و وحشت‌ در دل‌ سپاه‌ خصم‌ بودند وبرای‌ این‌ منظور ابتدا کمانداران‌ سواره‌نظام‌، پیاده‌نظام‌ و آنانی‌ که‌ در هوده‌های‌ روی‌ فیل‌ها جای‌ داشتند باران‌ بی‌امانی‌ از تیرها را بر سر دشمن‌ فرو می‌ریختند که‌ در این‌ میان‌ از تیرهای‌ سمّی‌ و آتش‌زا نیز استفاده‌ می‌شد.
منجنیق‌های‌ درون‌ هوده‌ها نیز به‌ همین‌ ترتیب‌ برای‌ پرتاب‌ سنگ‌های‌ بزرگ‌ و نفط‌اندازی‌ بر سر دشمن‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌.، پس‌ از درگیر شدن‌ سایر قوا، برای‌ افزایش‌ رعب‌ و هراس‌ در نیروهای‌ دشمن‌، از حمله‌ سریع‌ فیل‌ها نیز استفاده‌ می‌شد، هدف‌ اصلی‌، همیشه‌ قلب‌ سپاه‌ خصم‌ بود که‌ فرمانده‌ در آن‌ استقرار داشت‌.، درصورتی‌ که‌ نیروهای‌ جلودار یا یکی‌ از جناح‌ها دچار هزیمت‌ می‌گردید، به‌ وسیله‌ نیروهای‌ ذخیره‌ یا از طریق‌ جناحی‌ دیگر تجدید قوا می‌شد البته‌ با این‌ هشدار که‌ مبادا دشمن‌ با مشاهده‌ عزیمتِ سربازان‌ از قلب‌ برای‌ تقویت‌ یک‌ جناح‌ چنین‌ نتیجه‌ بگیرد که‌ قلب‌ سپاه‌ مقابل‌ دچار شکست‌ شده‌ و از هم‌ پاشیده‌ است.
بنابر دیدگاه‌ تاکتیکی زیرکانه‌ تیمور،
[۸۲] تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۷۶ـ ۴۰۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
باید نبرد را تا زمانی‌ که‌ دشمن‌ مبادرت‌ به‌ حمله‌ کند به‌ تأخیر انداخت‌، سپس‌ جلوداران‌ باید با نیرویی‌ بین‌ نه‌ هزار تا دوازده‌ هزار نفر به‌ سمت‌ مهاجمان‌ دشمن‌ حرکت‌ کنند، سپس‌ جلوداران‌ جناح‌ راست‌ برای‌ پشتیبانی‌ از آنان‌ و بلافاصله‌ جلوداران‌ جناح‌ چپ‌ نیز در پشت‌ سر این‌ دسته‌ اخیر حرکت‌ کنند.
اگر این‌ نیروها برای‌ مقابله‌ با دشمن‌ کفایت‌ نکنند، نخستین‌ واحد از جناح‌ راست‌ و بعد دومین‌ واحد از جناح‌ چپ‌ پیشروی‌ کنند، سپس‌ دومین‌ واحد از جناح‌ راست‌ و بعد اولین‌ واحد از جناح‌ چپ‌ به‌ حرکت‌ درآیند، اگر حمله‌ با هیچ‌یک‌ از این‌ واحدها به‌ پیروزی‌ نینجامید، برای‌ ادامه‌ کار ــ احتمالاً توسط‌ نیروهای‌ قلب‌ سپاه‌ ــ باید منتظر دستور تیمور به‌ عنوان‌ فرمانده‌ نبرد بمانند.

۱۳.۱ - توپخانه

اعقاب‌ و جانشینان‌ تیمور از رویکرد علمی‌ او به‌ عملیات‌ جنگی‌ بهره‌ بردند و قواعد او را به‌طور کلی‌ محفوظ‌ داشتند، هر چند شیوه‌های‌ جنگی‌، پس‌ از آشنایی‌ با توپ‌ به‌طور قابل‌ ملاحظه‌ای‌ تحول‌ یافت‌؛ ازاین‌رو، در جنگ‌ خانُوا در نزدیکی‌ آگره‌ در ۹۳۳، نبرد با آتش‌ تفنگ‌های‌ فتیله‌ای‌ و کالورین‌ (نوعی‌ توپ‌به‌تدریج‌ روی‌ فیل‌های‌ زره‌پوشِ دشمن‌ آتش‌ گشودند.
هنگامی‌ که‌ جنگ‌ توپخانه‌ای‌ به‌ شدت‌ در جریان‌ بود، بابر به‌ گروه‌های‌ کناری‌ خود (تُلغُمه‌) دستور حمله‌ داد و بدین‌ ترتیب‌ توپ‌های‌ سنگین‌ به‌ جلو حرکت‌ داده‌ شدند و سواره‌نظام‌ نیز در کنار توپخانه‌ آتشبارِ پیش‌تاخته‌، به‌ جلو حرکت‌ کرد.
[۸۳] بابر، امپراتور هند، بابرنامه‌، ج۱، ص۳۱۱ ـ۳۱۲، چاپ‌ عکسی‌ از نسخه‌ خطی‌ متعلق‌ به‌ سِر سالار جنگ‌، چاپ‌ آنت‌ س‌ بوریج‌، لندن‌ ۱۹۷۱.
[۸۴] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۱، ش۲، ص۱۲۵، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.

با این‌ حال‌، به‌طور کلی‌ توپخانه‌ سنگین‌ قادر نبود پس‌ از سواره‌نظام‌ که‌ تا آن‌ سوی‌ سنگربندی‌های‌ اولیه‌ سپاه‌ دشمن‌ پیشروی‌ می‌کردند، حرکت‌ کند و هنگام‌ عقب‌نشینی‌، نگهداری‌ توپ‌ها به‌دشواری‌ امکان‌پذیر بود: یا بایستی‌ آنها را از کار می‌انداختند یا رهایشان‌ می‌کردند، در دوره‌ حکومت‌ اکبر با سوارکردن‌ توپ‌ها بر روی‌ ارابه‌های‌ مخصوص‌ حمل‌ توپ‌، به‌ آنها قابلیت‌ تحرک‌ بیشتری‌ بخشیدند و به‌ جای‌ آنکه‌ مانند گذشته‌ ارابه‌ها را با نیروی‌ انسانی‌ حرکت‌ دهند آن‌ها را با گاوهای‌ نر یا فیل‌ها از عقب‌ به‌ سمت‌ موقعیت‌ مورد نظر می‌کشاندند.
این‌ افزایش‌ در قابلیت‌ تحرک‌ به‌عنوان‌ مثال‌ در جنگی‌ در نزدیک‌ اُجَّین‌ در ۱۰۶۸ بین‌ اورنگ‌زیب‌ و مهاراجه‌ جَسوَنت‌ سینگ‌ قابل‌ ملاحظه‌ است‌ که‌ با آتش‌ دوربرد معمول‌ توپ‌ها آغاز گردید، راجپوت‌ها •به‌رغم‌ تلفاتی‌ که‌ در نتیجه‌ آتش‌ توپ‌های‌ جلویی‌ سپاه‌ اورنگ‌زیب‌ متحمل‌ شدند، دور زدند و به‌ این‌ توپ‌ها هجوم‌ بردند و به‌طور موقت‌ آنها را خاموش‌ ساختند، لیکن‌ خدمه‌ توپ‌ها موفق‌ به‌ بازپس‌گیری‌ آنها شدند.
آنان‌ توپ‌های‌ خود را بر زمین‌ مرتفعی‌ که‌ برای‌ حمله‌ دشمن‌ مناسب‌ نبود قرار دادند و بسیار آسان‌تر از پیش‌ توانستند قلب‌ سپاه‌ حریف‌ را گلوله‌باران‌ کنند.
[۸۵] محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۱۲ـ ۱۸، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
، با این‌ حال‌، گاه‌ ممکن‌ بود که‌ آتش‌ توپخانه‌ به‌ تأخیر انداخته‌ شود، چنان‌که‌ این‌ امر در جنگ‌ ساموگره‌ در اواخر همان‌ سال‌) ۱۰۶۸ (روی‌ داد که‌ در آن‌ داراشکوه‌ درنتیجه‌ سکوت‌ توپخانه‌ سنگین‌ اورنگ‌زیب‌ فریب‌ خورد و دست‌ به‌ حمله‌ای‌ عجولانه‌ زد، سرانجام‌، توپ‌های‌ سنگین‌ اورنگ‌زیب‌ شروع‌ به‌ پاسخگویی‌ کردند و موجب‌ کشتار مَهیبی‌ گردیدند.
[۸۶] محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۲۲ـ۲۹، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
[۸۷] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۱، ش۱، ص۱۵، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.


۱۳.۲ - سواره نظام

در قرن‌ یازدهم‌ حتی‌ پس‌ از پیشرفت‌های‌ بسیار در سلاح‌های‌ کوچک‌ و توپخانه‌ ــ که‌ غالباً به‌ دست‌ مزدوران‌ اروپایی‌ صورت‌ گرفت‌ ــ سواره‌نظام‌ هنوز از اهمیت‌ بسیاری‌ برخوردار بود، پس‌ از فروکش‌ کردن‌ آتش‌ اولیه‌ توپخانه‌، سواره‌نظام‌ می‌توانست‌ هجوم‌ خود را با تیراندازی‌ به‌ سوی‌ دشمن‌ آغاز کند و نهایتاً به‌ مواضع‌ دشمن‌ نزدیک‌ شود و با شمشیر یا نیزه‌ با سربازان‌ دشمن‌ به‌ نبرد بپردازد، به‌ نظر نمی‌رسد که‌ سواره‌نظام‌ تا قبل‌ از آنکه‌ سربازان‌ دُرّانی‌ در اواخر قرن‌ دوازدهم‌ از پشت‌ اسب‌ به‌ تیراندازی‌ با تفنگ‌ مبادرت‌ کنند، بدین‌کار دست‌ زده‌ باشد.
اسب‌سواران‌ هندی‌، به‌ ویژه‌ راجپوت‌ها، در بحبوحه‌ نبرد اغلب‌ از اسب‌ فرود می‌آمدند و پایین‌ پیراهن‌های‌ خود را به‌ لباس‌ یکدیگر می‌بستند و تا پای‌ مرگ‌ به‌ وسیله‌ گرز، چماق‌، تبر و خنجر با دشمن‌ به‌ مقابله‌ می‌پرداختند، آتشبارترین‌ درگیری‌ در اطراف‌ فیل‌ فرمانده‌ حریف‌ روی‌ می‌داد که‌ عقب‌نشینی‌ را به‌ صرف‌ زخمی‌ شدن‌ با تیر، درخور شأن‌ خود نمی‌انگاشت.


مرگ‌ یا فقدان‌ فرمانده‌ معمولاً به‌ معنای‌ باختن‌ جنگ‌ بود؛ ازاین‌رو در جنگ‌ ساموگره‌، که‌ پیشتر ذکر شد، داراشکوه‌، پس‌ از آنکه‌ هوده‌ روی‌ فیلش‌ هدف‌ موشک‌ قرار گرفت‌ و او ناچار به‌ جای‌ آن‌ بر اسب‌ سوار شد، شکست‌ خورد، زیرا سربازان‌ او با دیدن‌ هوده‌ خالی‌ تصور کردند که‌ فرمانده‌شان‌ به‌ قتل‌ رسیده‌ است.
[۸۸] محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۲۸، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
، اهمیتی‌ که‌ دو طرف‌ جنگ‌ به‌ مرگ‌ فرمانده‌ می‌دادند در سرکوب‌ شورش‌ کشلوخان‌ به‌ دست‌ محمدبن‌ تُغلُق‌ در ۷۲۸ نیز نشان‌ داده‌ شده‌ است‌: محمد، شیخ‌عمادالدین‌ نامی‌ را که‌ به‌ او شباهت‌ زیادی‌ داشت‌ در قلب‌ سپاه‌ زیر چتر سلطنتی‌ جای‌ داد و خود با چهارهزار سوار در کمینگاه‌ قرار گرفت.
شورشیان‌ به‌ قلب‌ یورش‌ برده‌ شیخ‌ را به‌ قتل‌ رساندند و خاطر جمع‌ از پیروزی خود، برای‌ غارت‌ اردو متفرق‌ شدند، در این‌ هنگام‌ محمدبن‌ تُغلق‌ از کمینگاه‌ بیرون‌ جست‌ و کشلو و نیروهای‌ غافل‌ او را در هم‌ شکست‌.، این‌ تاکتیک‌ها به‌ویژه‌ برای‌ دشت‌های‌ شمال‌ هندوستان‌ مناسب‌ بودند و قدرت‌های‌ شمالی‌ (سلاطین‌ دهلی‌ و همین‌طور امپراتوران‌ بابری‌) در طرح‌ نقشه‌های‌ مناسب‌ برای‌ باتلاق‌های‌ بنگال‌ یا دره‌های صعب‌العبور دکن‌ با مشکلاتی‌ روبه‌ رو می‌شدند.
مَراتهه‌های‌ تحت‌ فرمان‌ شیواجی (۱۰۳۷ـ۱۰۹۰) و جانشینان‌ او جنگ‌های‌ نامنظم‌ را به‌ صورت‌ فنی‌ ظریف‌ و دقیق‌ در آوردند و در بسیاری‌ مواقع‌ از آن‌ برای‌ انجام‌ عملیات‌ ایذایی‌ بر ضد سپاهیان‌ بابری‌ و سلاطین‌ دکن‌ استفاده‌ می‌کردند، ملک‌عَنبَر، که‌ یک‌ واحد از سربازان‌ جنگ‌های‌ نامنظم‌ را برای‌ سلاطین‌ نظامْشاهی‌ سازماندهی‌ کرده‌ بود، نحوه‌ جنگیدن‌ مراتهه‌ را ستوده‌ است.
از دیرزمان‌ حکام‌ مسلمان‌ هند استعدادهای‌ جنگ‌ دریایی‌ را دریافته‌ بودند، گو اینکه‌ تعدادی‌ از مردان‌ جنگی‌ برای‌ محافظت‌ از کاروان‌های‌ دریایی‌ حجاج‌ مأموریت‌ می‌یافتند، پس‌ از آنکه‌ مغولان‌، گجرات‌ و سواحل‌ کُنکان‌ را فتح‌ کردند به‌ ارزیابی‌ امکانات‌ عملیات‌ آبی‌ ـ خاکی‌ پرداختند، چنان‌که‌ برخی‌ نبردها نیز در طول‌ سواحل‌ انجام‌ گرفت‌ و نهایتاً امیرالبحرهای‌ موروثی‌ جَنجیره‌ به‌عنوان‌ دریاسالاران‌ ناوگان‌ بابری‌ تعیین‌ گردیدند.


یک‌ نقشه‌ برای‌ فریب‌ دادن‌ و گمراه‌ ساختن‌ دشمن‌ در باب‌ قدرت‌ سپاه‌ مهاجم‌، تظاهر به‌ ورود نیروهای‌ تقویتی‌ تازه‌ نفس‌ به‌ صحنه‌ بود: یگان‌هایی‌ از سپاه‌ با استفاده‌ از تاریکی‌ شب‌ از منطقه‌ دور می‌شدند تا مجدداً صبح‌ روز بعد با کوبیدن‌ بر طبل‌ها و به‌ اهتزار در آوردن‌ پرچم‌ها به‌ صحنه‌ بازگردند، به‌طوری‌ که‌ گمان‌ رود آنان‌ نیروهای‌ تازه‌ رسیده‌اند.
به‌ همین‌ ترتیب‌ گزارش‌ شده‌ است‌ که‌ محمدبن‌ تغلق‌ هزار سرباز را فرستاد تا از تنها یکصدتن‌ از سربازانی‌ که‌ به‌ سپاه‌ او ملحق‌ می‌شدند استقبال‌ کنند، فرارهای‌ ظاهرسازانه‌ غالباً سودمند می‌افتاد چنان‌که‌ در جنگ‌ فیروزشاه‌ تغلق‌ با شمس‌الدین‌ الیاس‌شاه‌ بنگالی‌ در ۷۴۵ در نزدیکی‌ لکهنوتی‌ چنین‌ شد: نیروهای‌ بنگالی‌ تصور کردند که‌ فیروزشاه‌ به‌طور کامل‌ عقب‌نشینی‌ کرده‌ است‌ و (در نتیجه‌ (آنان‌ از قلعه‌ خود خارج‌ شده‌ به‌ تعقیب‌ سپاه‌ فیروزشاه‌ پرداختند و در نهایت‌ شکست‌ سختی‌ خوردند.
[۸۹] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۱۴ـ ۱۱۸، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.

اما نیرنگ‌ در جنگ‌، امر شناخته‌شده‌ای‌ بود و اشتباهاتی‌ هم‌ روی‌ می‌داد: در جنگ‌ تُکَرویی‌ در ۹۸۲، داوودخان‌ اجازه‌ داد تا جلوداران‌، اِلَتمش‌ و) افراد (قلب‌ سپاه‌ اکبر بگریزند ولی‌ به‌ تعقیب‌ آنان‌ پرداخت‌ چرا که‌ تصور کرده‌ بود فرار آن‌ها حیله‌ جنگی‌ است‌، اما جناح‌ راست‌ سپاه‌ اکبر اقدام‌ به‌ ضدحمله‌ای‌ شدید کرد و داوودخان‌ دچار هزیمت‌ گردید.
این‌ فرارهای‌ ساختگی‌ غالباً فرصتی‌ برای‌ حمله‌های‌ غافلگیرکننده‌ (کمین‌) به‌ وسیله‌ گروهی‌ از سپاهیان‌ بود که‌ در موضعی‌ به‌دقت‌ انتخاب‌ شده‌ در نزدیکی‌ عقبه‌ لشکر مستقر می‌گردیدند، گاهی‌ کمین‌ را برای‌ مقاصد دیگری‌ ترتیب‌ می‌دادند؛ برای‌ انجام‌ حملات‌ غارتگرانه‌ غیرمنتظره‌ به‌ دشمن‌ یا خطوط‌ ارتباطی‌اش‌ یا صرفاً به‌ منظور آماده‌ نگه‌داشتن‌ نیروها در هنگام‌ نیاز به‌ هرگونه‌ تجدید قوا).
[۹۰] محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۲۳ـ ۲۲۴، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.

با این‌ حال‌، سپاهیان‌ مغول‌ از این‌ شیوه‌ جنگی‌ نفرت‌ داشتند و هرگز آن‌ را به‌کار نمی‌بردند، آنچه‌ مورد تنفر مغولان‌ بود و حتی‌ در دوره‌ سلاطین‌ نیز چندان‌ مورد علاقه‌ نبود، حمله‌ شبانه‌ (شب‌ ـ خون‌) بود که‌ ابوالفضل‌ علاّ می‌
[۹۱] ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۳، ص۵۱، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
در این‌ باره‌ گفته‌ است‌: «شبیخون‌ بود پیشه‌ بیدلان‌/ از این‌ ننگ‌ دارند خیل‌ یلان‌»، (اما (این‌ حربه‌ گاه‌ علیه‌ نیروهای‌ دشمن‌ به‌ کار برده‌ می‌شد هرچند آنان‌ نیز چنان‌ تربیت‌ شده‌ بودند که‌ برای‌ چنین‌ حملاتی‌ آمادگی‌ داشته‌ باشند).
[۹۲] محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص‌۷۲۰، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
[۹۳] شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۱، ش۲، ص۱۳۳، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
[۹۴] فخر مدبّر در آداب‌الحرب‌ محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۲۸۲ـ ۲۸۸، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.



از تقسیم‌ اردو بدین‌ منظور به‌ چهار بخش‌ سخن‌ می‌گوید: سربازان‌ پیاده‌ با تجهیزات‌ کامل‌ باید حفاظت‌ از کلیه‌ ورودی‌های‌ اردو را به‌ عهده‌ می‌گرفتند، جناح‌ راست‌ و قلب‌ در جایگاه‌های‌ مناسبِ خود، مراقب‌ و مترصد می‌ماندند در حالی‌ که‌ مشعل‌ها و چراغ‌ها را خاموش‌ کرده‌ یا در جاهای‌ مختلفی‌ برای‌ گمراه‌ کردن‌ مهاجمان‌ آتش‌ برافروخته‌ بودند.
جناح‌ چپ‌ برای‌ مقابله‌ با مهاجمان‌، آماده‌ می‌ماند، در حالی‌ که‌ گروه‌ چهارم‌، برای‌ حفاظت‌ و گشت‌ در اطراف‌، از اردو خارج‌ می‌شد، مهاجمان‌ بایستی‌ جاده‌های‌ منتهی‌ به‌ اردو را مسدود می‌کردند و گاه‌ عمداً فریاد می‌کشیدند که‌ فلان‌ سردار، اسیر یا کشته‌ شده‌ است‌ تا بدین‌ ترتیب‌ نومیدی‌ را در میان‌ اردونشینان‌ بپراکنند.


بخشی‌ از نیروهای‌ حاضر در صحنه‌ نبرد، که‌ وجودشان‌ برای‌ فرماندهان‌ بسیار مهم‌ و حیاتی‌ به‌ شمار می‌رفت‌، جاسوسان‌ بودند که‌ اطلاعات‌ لازم‌ برای‌ انجام‌ شبیخون‌ از طریق‌ آنها حاصل‌ می‌شد، گرچه‌ اطلاعات‌ آنها در تمامی‌ مراحل‌ نبرد، سخت‌ ارزشمند بود.


(۱) امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
(۲) امیرخسرو، مثنوی‌ تغلق‌نامه‌ خسرو دهلوی، تهذیب‌ و تحشیه‌ هاشمی‌ فریدآبادی‌، چاپ‌ محمدصدیق‌ حسن‌ صاحب‌، اورنگ‌آباد، دکن‌ ۱۳۵۲/ ۱۹۳۳.
(۳) بابر، امپراتور هند، بابرنامه‌، چاپ‌ عکسی‌ از نسخه‌ خطی‌ متعلق‌ به‌ سِر سالار جنگ‌، چاپ‌ آنت‌ س‌ بوریج‌، لندن‌ ۱۹۷۱.
(۴) ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
(۵) احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ هزارساله‌ اسلام‌، چاپ‌ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌ ۱۳۸۲ ش‌.
(۶) تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش‌.
(۷) محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
(۸) عباس‌خان‌ سروانی‌، تحفه‌ اکبرشاهی‌، نسخه‌ خطی‌ موزه‌ بریتانیا، ش۱۶۴ or.
(۹) یحیی‌بن‌ احمد سرهندی‌، تاریخ‌ مبارک ‌شاهی، چاپ‌ محمدهدایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۹۳۱.
(۱۰) شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
(۱۱)) صمصام‌الدوله‌ شاهنوازخان‌، مآثرالامرا، کلکته‌ ۱۸۸۸ـ۱۸۹۱.
(۱۲) عبداللّه‌، تاریخ‌ داودی‌، چاپ‌ عبدالرشید، چاپ‌ سنگی‌ علیگره‌ ۱۹۵۴.
(۱۳) مولینا عصامی‌، فتوح‌ السلاطین‌، چاپ‌ یوشع‌، مدرس‌ ۱۹۴۸.
(۱۴) ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.
(۱۵) ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
(۱۶) محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
(۱۷) محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.
(۱۸) محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
(۱۹) محمدعارف‌ قندهاری‌، تاریخ‌ اکبری‌، معروف‌ به‌ تاریخ‌ قندهاری، چاپ‌ معین‌الدین‌ ندوی‌ و اظهر علی‌ دهلوی‌، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
(۲۰) عثمان‌بن‌ محمد منهاج‌ سراج‌، طبقات‌ ناصری‌، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، کابل‌ ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش‌.


۱. صمصام‌الدوله‌ شاهنوازخان‌، مآثرالامرا، ج۱، ص۶۷۸، کلکته‌ ۱۸۸۸ـ۱۸۹۱.
۲. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، حصه‌ ۱، ص۶۲، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۳. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۶۴، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۴. امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۱۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
۵. امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۵۱، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
۶. امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۷۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
۷. امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ص۱۴۷، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
۸. مولینا عصامی‌، فتوح‌ السلاطین‌، ج۱، ص۳۴۹، چاپ‌ یوشع‌، مدرس‌ ۱۹۴۸.
۹. امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ج۱، ص۹۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
۱۰. امیرخسرو، خزاین‌ الفتوح‌: مشتمل‌ بر احوال‌ و کوائف‌ عهد سلطان‌ علاءالدین‌ خلجی‌، ج۱، ص۱۴۵، چاپ‌ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
۱۱. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۱۲. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، ج۱، ص۸۲ ـ۸۴، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.
۱۳. عبداللّه‌، تاریخ‌ داودی‌، ج۱، ص۱۹۶، چاپ‌ عبدالرشید، چاپ‌ سنگی‌ علیگره‌ ۱۹۵۴.
۱۴. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۱۱، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۱۵. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۰۴ به‌ بعد، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۱۶. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، ج۱، ص۱۹۷ـ ۱۹۸، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.
۱۷. عباس‌خان‌ سروانی‌، تحفه‌ اکبرشاهی‌، نسخه‌ خطی‌ موزه‌ بریتانیا، ش‌ ۱۶۴.
۱۸. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۱۹. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۰۱، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۲۰. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۴۳۷، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۲۱. حمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۳۲۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
۲۲. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۱، ص۹۷، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
۲۳. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، گ‌ ۸۷ پ‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.
۲۴. محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۶۹۸ـ۶۹۹، ج۲، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
۲۵. تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۲۶. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۲۸۲، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
۲۷. محمدعارف‌ قندهاری‌، تاریخ‌ اکبری‌، ج۱، ص‌۲۲۸، معروف‌ به‌ تاریخ‌ قندهاری، چاپ‌ معین‌الدین‌ ندوی‌ و اظهر علی‌ دهلوی‌، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۲۸. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، گ‌ ۸۴ پ‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.
۲۹. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الملوک‌ و کفایه‌ المملوک‌، گ‌ ۸۶ پ‌، نسخه‌ خطی‌ کتابخانه‌ دیوان‌ هند، ش۶۴۷.
۳۰. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۲۹۰ـ۲۹۱، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
۳۱. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ ص۴۰۸، تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۳۲. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۰، ش۲، ص۱۵۸، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۳۳. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۸۲، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش‌.
۳۴. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص‌۲۸۲، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
۳۵. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص‌۲۸۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌.
۳۶. محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۲۴۱، ج۲، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
۳۷. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص۲۸۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
۳۸. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۱۰۴، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۳۹. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، صص‌ ۳۸۸ـ۳۹۴، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۴۰. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۹۸ـ ۴۰۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۴۱. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌۲۰، ش۲، ص۱۵۵، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۴۲. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۱۵۸، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۴۳. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، ج۱، ص۲۰۵، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۴۴. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، ج۱، ص۲۰۹، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۴۵. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص۲۸۲، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌.
۴۶. محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ج۱، ص۲۸۷، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.
۴۷. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۸۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۴۸. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۹۶، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۴۹. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۴۰۴، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۵۰. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۲، ص۱۱۲، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
۵۱. صمصام‌الدوله‌ شاهنوازخان‌، مآثرالامرا، ج۱، ص۶۷۶، کلکته‌ ۱۸۸۸ـ۱۸۹۱.
۵۲. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۱، ص۱۰۷، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
۵۳. محمدعارف‌ قندهاری‌، تاریخ‌ اکبری‌، معروف‌ به‌ تاریخ‌ قندهاری، ص۲۰۱ـ۲۰۲، چاپ‌ معین‌الدین‌ ندوی‌ و اظهر علی‌ دهلوی‌، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۵۴. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۵، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۵۵. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۵۳، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۵۶. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۵۷، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۵۷. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۹۰، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۵۸. امیرخسرو، مثنوی‌ تغلق‌نامه‌ خسرو دهلوی، ج۱، ص۹۲ـ۹۳، تهذیب‌ و تحشیه‌ هاشمی‌ فریدآبادی‌، چاپ‌ محمدصدیق‌ حسن‌ صاحب‌، اورنگ‌آباد، دکن‌ ۱۳۵۲/ ۱۹۳۳.
۵۹. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۱، ص۹۵، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
۶۰. احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ هزارساله‌ اسلام‌، ج۸، ص۵۵۹۷، چاپ‌ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌ ۱۳۸۲ ش.
۶۱. احمدبن‌ نصراللّه‌ تتوی‌ و همکاران‌، تاریخ‌ الفی‌: تاریخ‌ هزارساله‌ اسلام‌، ج۸، ص۵۵۹۷، چاپ‌ غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌ ۱۳۸۲ ش.
۶۲. یحیی‌بن‌ احمد سرهندی‌، تاریخ‌ مبارک ‌شاهی، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ محمدهدایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۹۳۱.
۶۳. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۲۹، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۶۴. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۶۵. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۴۸، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۶۶. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۰۰، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۶۷. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۹۳، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۶۸. عثمان‌بن‌ محمد منهاج‌ سراج‌، طبقات‌ ناصری‌، ج۲، تعلیقات‌ حبیبی‌، ص۳۸۱ـ ۳۸۲، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، کابل‌ ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش.
۶۹. یحیی‌بن‌ احمد سرهندی‌، تاریخ‌ مبارک ‌شاهی، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ محمدهدایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۹۳۱.
۷۰. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۱. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۳۷، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۲. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۶۵، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۳. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص‌۲۹، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۴. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۵. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص‌۲۹، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۶. ضیاءالدین‌ برنی‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۳۶، حصه‌ ۱، چاپ‌ شیخ‌ عبدالرشید، علیگره‌ ۱۹۵۷.
۷۷. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، آئین‌ اکبری‌، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴، چاپ‌ سنگی‌ لکهنو ۱۸۹۲ـ۱۸۹۳.
۷۸. امیرخسرو، مثنوی‌ تغلق‌نامه‌ خسرو دهلوی، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، تهذیب‌ و تحشیه‌ هاشمی‌ فریدآبادی‌، چاپ‌ محمدصدیق‌ حسن‌ صاحب‌، اورنگ‌آباد، دکن‌ ۱۳۵۲/ ۱۹۳۳.
۷۹. مولینا عصامی‌، فتوح‌ السلاطین‌، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ‌ یوشع‌، مدرس‌ ۱۹۴۸.
۸۰. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳ـ ۱۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۸۱. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۲، ص۴۸، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
۸۲. تیمور گورکان‌، تزوکات‌ تیموری‌، ج۱، ص۳۷۶ـ ۴۰۸، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌ به‌ فارسی‌، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۴۲ ش.
۸۳. بابر، امپراتور هند، بابرنامه‌، ج۱، ص۳۱۱ ـ۳۱۲، چاپ‌ عکسی‌ از نسخه‌ خطی‌ متعلق‌ به‌ سِر سالار جنگ‌، چاپ‌ آنت‌ س‌ بوریج‌، لندن‌ ۱۹۷۱.
۸۴. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۱، ش۲، ص۱۲۵، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۸۵. محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۱۲ـ ۱۸، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
۸۶. محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۲۲ـ۲۹، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
۸۷. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۱، ش۱، ص۱۵، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۸۸. محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص۲۸، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
۸۹. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، ج۱، ص۱۱۴ـ ۱۱۸، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۹۰. محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ (گلشن‌ ابراهیمی‌)، ج۱، ص۲۲۳ـ ۲۲۴، لکهنو: مطبع‌ منشی‌ نولکشور.
۹۱. ابوالفضل‌بن‌ مبارک‌ علاّ می‌، اکبرنامه‌، ج۳، ص۵۱، چاپ‌ آغااحمدعلی‌، کلکته‌ ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
۹۲. محمدهاشم‌ خافی‌خان‌ نظام‌الملکی‌، منتخب‌ اللباب، ج۲، ص‌۷۲۰، چاپ‌ کبیرالدین‌ احمد، کلکته‌ ۱۸۷۴.
۹۳. شمس‌الدین‌ سراج‌ عفیف‌، تاریخ‌ فیروزشاهی‌، سال‌ ۲۱، ش۲، ص۱۳۳، چاپ‌ ولایت‌ حسین‌، کلکته‌ ۱۸۹۱.
۹۴. فخر مدبّر در آداب‌الحرب‌ محمدبن‌ منصور فخرمدبّر، آداب‌ الحرب‌ و الشجاعه، ص۲۸۲ـ ۲۸۸، چاپ‌ احمد سهیلی‌ خوانساری‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنگ هند دوره‌ اسلامی‌»، شماره۵۰۹۴.    



جعبه ابزار