جهاد با جالوت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیامبر
قوم بنی اسرائیل ، مردم خویش را به فرماندهی
طالوت به جنگ با جالوت فرستاد.
بزرگان بنی اسرائیل از
پیامبر خویش برای تعیین فرماندهی برای
جهاد با سپاه جالوت، درخواست دادند.
الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکـا نقـتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقـتلوا قالوا وما لنا الا نقـتل فی سبیل الله وقد اخرجنا من دیـرنا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم والله علیم بالظــلمین (آيا از (حال) سران بنى اسرائيل پس از
موسى خبر نيافتى آنگاه كه به پيامبرى از خود گفتند پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پيكار كنيم (آن پيامبر) گفت اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد چه بسا پيكار نكنيد گفتند چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از (نزد) فرزندانمان بيرون رانده شده ايم پس هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندك از آنان (همگى) پشت كردند و خداوند به (حال) ستمكاران داناست.)
«وقتی ظلم جالوت به ایشان شدت یافت و فشار از طرف دستگاه
جالوت بر ایشان زیاد شد، قوای باطنشان که رو به خمود گذاشته بود، بیدار شد، و
تعصب تو سری خورده و ضعیفشان زنده گشت، در اینجا بود که بزرگان قوم از پیامبرشان درخواست میکنند پادشاهی برایشان برگزیند تا به وسیله او اختلافات داخلی خود را برطرف نموده و قوایشان را تمرکز دهند، و در تحت فرمان آن
پادشاه ، در راه خدا کارزار کنند.
قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقتلوا
بنی اسرائیل از پیامبر خود درخواست میکردند که پادشاهی برایشان معین کند، تا در تحت لوای او در راه خدا کارزار کنند، و چون پیغمبرشان چنین اختیاری نداشت، لذا کارزار کردن و تعیین
فرمانده را به خدای تعالی ارجاع میداد، و در این
آیه از در تعظیم، نام خدا را نبرده، و تنها در پاسخشان از ایشان پرسید، آیا اگر چنین فرماندهی معین شود احتمال آن را میدهید که نافرمانیش کنید؟ از این پاسخ پیدا است که آن جناب به
وحی خدا، این نافرمانی را از ظاهر حال آن خبردار شده، و به همین جهت خدای تعالی را منزه تر از آن دانسته که نامش را ببرد، تنها اشاره کرده که امر این در خواست مربوط به خدا و راجع به اوست، چون کتابتی که در این پاسخ آمده به معنای
واجب شدن است و تنها کار خدای تعالی است.»
بنی اسرائیل دوران طالوت، موظف به جهاد علیه جالوت و سپاه وی شدند.
الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکـا نقـتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقـتلوا قالوا وما لنا الا نقـتل فی سبیل الله وقد اخرجنا من دیـرنا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم والله علیم بالظــلمین (آيا از (حال) سران بنى اسرائيل پس از موسى خبر نيافتى آنگاه كه به پيامبرى از خود گفتند پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا
پيكار كنيم (آن پيامبر) گفت اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد چه بسا پيكار نكنيد گفتند چرا در
راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از (نزد) فرزندانمان بيرون رانده شده ايم پس هنگامى كه
جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندك از آنان (همگى) پشت كردند و خداوند به (حال)
ستمكاران داناست.)
«آنها برای رفع تجاوز دشمن که ایشان را از سرزمینشان بیرون رانده بود، میخواستند مبارزه کنند، در عین حال، نام آن را فی سبیل الله (در راه خدا گذاردند) از این تعبیر، روشن میشود: آنچه به
آزادی و نجات انسانها از اسارت و رفع ظلم کمک کند، «فی سبیل الله» محسوب میشود.
علاوه بر این، پیکار مزبور، جنبه دینی و مذهبی نیز داشت.
بعضی نام این
پیامبر را «
شمعون »، بعضی «
اشموئیل »، و بعضی «
یوشع »، ذکر کردهاند، ولی، مشهور در میان مفسران همان «اشموئیل» است که عربی آن
اسماعیل میباشد، و از
امام باقر علیهالسّلام نیز در روایتی نقل شده است.
به هر حال، پیامبرشان که از وضع آنان نگران بود، و آنها را ثابت قدم در عهد و پیمان نمیدید به آنها گفت: «اگر دستور پیکار به شما داده شود شاید (سرپیچی کنید و) در راه خدا پیکار نکنید» «قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا».
آنها در پاسخ گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شدهایم» شهرهای ما به وسیله
دشمن اشغال و فرزندانمان اسیر شدهاند؟! «قالوا و ما لنا الا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و ابنائنا».
و به این ترتیب، اعلام وفاداری به عهد و پیمان خود کردند، ولی با این همه هیچ یک از نام خدا و فرمان او،
حفظ استقلال و موجودیتشان، و آزادی فرزندان، نتوانست جلو پیمان شکنی آنها را بگیرد.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جهاد با جالوت».