جهل در روایت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جهل، واژهای در
قرآن و
حدیث، که مخالف
علم میباشد.
جهل در
لغت به معنای ندانستن است،
راغب اصفهانی آن را سه گونه تحلیل کرده است: خالی بودنِ
نفس از
علم و آگاهی، که معنای اصلی
واژه است؛
اعتقاد به چیزی برخلاف آنچه در واقع هست؛ انجام دادن کاری برخلاف آنچه باید انجام شود، چه آن را
صحیح بداند چه نداند. جهالت نیز به معنای انجام دادن ناآگاهانه یک عمل است.،
همچنین جهل در معنایی اعم از معنای «حُمق» جهل به امورِ جاری عادی) به کار رفته است.
جهل در روایات و احادیث
پیامبر و
امامان شیعه نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در بیشتر این احادیث جهل به مثابه وصفی در مقابل
عقل معرفی شده است.
در این احادیث از صفات و حالاتی که به جاهل نسبت داده میشود نظیر
شقی،
فریبکار، خودپسند،
ستم، تجاوزگری، سخن گفتن بدون
تدبر و رویگرداندن از فضائل
و نیز تقابلی که میان عقل و جهل نهاده میشود میتوان
استنباط کرد که جهل نوعی حالت اخلاقی منفی است. در حدیثی از
حضرت علی علیهالسلام، که در آن به
امام حسن علیهالسلام سفارش شده که در مقابل
جاهل،
حلم پیشه کند، صریحاً حلم به معنای عقل) و جهل مقابل هم قرار گرفتهاند.
در احادیث، جهل شدیدترین نوع
فقر،
دشمن آدمیان،
«ذُلّ»
و «
ظُلمت »
تلقی شده است.
پیامبر اکرم حتی عبادات جاهل را در مرتبهای پایینتر از کارهای عادی فرد
عاقل میداند.
در برخی احادیث نشانههای جهل معرفی شده است، مانند
تجسس کردن در اموری که به فرد مربوط نیست.
در
حدیثی دیگر،
تکبر آلتِ دستِ جهل قلمداد شده است.
امام صادق علیهالسلام جهل را با
سرشت آدمی آمیخته و کلید آن را خشنود بودن به آن دانسته است،
در بیان ایشان، پایینترین مرتبه جهل این است که فرد جاهل بدون شایستگی ادعای
علم کند، مرتبه میانی آن، جهل به جهل و بالاترین مرتبه آن انکار علم است.
به گفته
حضرت علی علیهالسلام آدمیان دشمن آن چیزی هستند که نمیدانند.
امام صادق علیهالسلام در حدیثی دیگر میفرماید
خداوند، دشمنِ پیرِ جاهل و نادان است،
و
مجلسی در توضیح این
حدیث یادآور میشود که دلیل اختصاص یافتن جهل به
پیر در این حدیث، این است که وی در طول زمان میتوانسته جهل خود را رفع کند. با تمام اینها در حدیثی، جهل از جمله شش چیزی دانسته شده که وجود آنها در آدمی ناگزیر است.
(۱) قرآن.
(۲) ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
(۳) احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۳۱ ش .
(۴) اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغه و صحاحالعربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۵) خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۶) حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریبالقرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
(۷) طباطبائی، المیزان.
(۸) طوسی، التبیان.
(۹) حسنبن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویه، قاهره ۱۳۵۳، چاپ افست قم.
(۱۰) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۱) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، چاپ یوسف الشیخ محمد بقاعی، بیروت ۲۰۰۵.
(۱۲) کلینی، الکافی.
(۱۳) مجلسی، بحارالانوار.
(۱۴) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ ش.
(۱۵) محمدمهدیبن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جهل»، شماره۵۲۸۹.