• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حارث بن حلزه یشکری وائلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حارِث‌بن حِلِّزَه یشْکُری وائِلی، از شاعران دوره جاهلیت عرب و یکی از سرایندگان معلّقات است.



نام و نَسب او حارث بن حِلّزةبن مکروه‌بن بُدَید،
[۱] ابن‌کلبی، جمهرةالنسب، ج۱، ص۵۶۳، ج ۱.
مکروه‌بن یزید و مِکْرَزَةبن بُدید ذکر شده است. حارث از بنی‌یشکر بود و یشکر فرزند بَکْربن وائل. ازاین‌رو حارث، یشكرى و وائلى است. او از بزرگان قوم خود در عراق بود
[۷] بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۷۷.
[۸] عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۱.
اَصْمَعی (متوفی ۲۱۶، ص ۱۱) او را شاعری فَحْل معرفی کرده و ابن‌سَلّام جُمَحی (متوفی ۲۳۱؛ ص ۱۲۷) حارث را در طبقه ششم شاعران فحل دوره جاهلی قرار داده است.
[۹] لویس شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، بیروت ۱۹۸۹ قسم ۲، ص ۲۴۸، ۴۲۳
با این استدلال که مسیحیان در دوره جاهلیت، بزرگان خود را حارث می‌نامیدند، و قبیله بکر نیز مسیحی بودند، و طایفه یشکر نیز همان آیین را داشتند، نام حارث‌بن حلّزه را نیز در میان مسیحیان آورده است، ولی این نظر را نپذیرفته و آن را نقد کرده‌اند.
[۱۰] ناصرالدین اسد، مصادر الشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، ج۱، ص۳۶۰.



از زندگانی حارث اطلاع چندانی در دست نیست. کنیه‌های او را ابوظُلَیم و ابوعُبَیده
[۱۱] لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷، قسم ۳، ص ۴۱۶،
[۱۲] محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۶، ص۳۹۵.
و نام فرزندانش را مَذْعور، عَمْرو، و ظُلَیم ذکر کرده‌اند
[۱۴] احمدبن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج۲، ص۱۶۹.
[۱۵] لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، قسم ۳، ص۴۲۰.
حارث‌بن حلّزه را جزء مُعَمَّران (دیر زیستان) یاد کرده‌اند که ۱۵۰ سال زندگی کرد.
[۱۶] قسم ۳، ص ۴۱۷، لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷.
[۱۷] عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
تاریخ درگذشت او را، با اختلاف، سال ۵۲۰ میلادی، ۵۶۰ میلادی و ۵۷۰ میلادی گفته‌اند
[۱۸] محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۶، ص۳۹۷.
)، ولی قول مشهورتر ۵۸۰ میلادی است.
[۱۹] جرجی‌زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، جزء۱، ص۱۱۱، بیروت ۱۹۷۸.
[۲۰] لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، قسم ۳، ص ۴۱۶.
[۲۱] عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.



عمده شهرت حارث به‌سبب قصیده‌ای است در بحر خفیف با مطلع «آذَنَتْنا بِبَینِها اَسماءُ/ رُبَّ ثاوٍ یمَلُّ مِنْهُ الثَّواءُ»، که در ۱۳۵ سالگی، در حضور حاکم حیره، عمروبن هند (حک: ۵۵۴ـ ۵۷۴ یا ۵۷۸ میلادی)، در دفاع از قبیله خود (بكر) در برابر قبیله تَغْلِب و شاعر آن، عَمْروبن کُلْثوم تَغْلبی، سرود. چون حارث به بَرَص (پیسی) مبتلا بود اجازه ندادند نزد حاکم حضور یابد و او از پسِ پرده یا هفت پرده، به گفته شعر خود را بالبداهه (ادامه مقاله) خواند. قصیده او چنان مقبول افتاد که حاکم فرمان داد پرده را کنار زنند و حارث را در کنار خود جای داد و به سود بکریان داوری کرد
[۲۳] ابن‌انباری، شرح القصائدالسبع الطِّوال‌الجاهلیات، ج۱، ص۴۳۱ـ۴۳۳.
[۲۵] یحیی‌بن علی خطیب تبریزی، شرح القصائد العشر، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۷۰.
. منوچهری دامغانی
[۲۸] احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ص۱۴۰، بیت ۱۸۰۶
نیز با آوردن «آذَنَتْنا»، به این شعر اشاره کرده است.
برخی برآن‌اند که قصیده حارث ارتجالاً سروده شده است و حتی گفته‌اند بزرگ‌ترین مطلبی که ارتجالی گفته شده همین قصیده است. ابن‌مُعْتَز (متوفی ۲۹۶) در شعری که در سیزده سالگی برای استادش، ابوالحسن دمشقی، فرستاد به ارتجالی بودن قصیده حارث اشاره کرده و این بیانگر شهرت این مطلب در ادبیات عربی است. به گفته ابوعَمْرو شَیبانی (متوفی ۲۰۶)، اگر حارث این قصیده را در طول یک سال هم می‌گفت سرزنشی بر او نبود چه رسد به این‌که آن را ارتجالی سروده باشد، ولی باتوجه به مطالبی که در ضمن قصیده مطرح شده (ادامه مقاله) و شیوه استدلال، پذیرفتن ارتجالی سروده شدن قصیده، دشوار است و بسیاری از محققان نیز ارتجالی بودن آن را رد کرده‌اند.
[۳۳] بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۷۹.
[۳۴] کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی‌امیة، ج۱، ص۷۵.
[۳۵] طه حسین، فی الادب الجاهلی، ج۱، ص۲۲۴.
برخی وجود اِقْواء (یکی از عیوب قافیه ) را در یک بیت قصیده حارث،
[۳۶] دیوان، حارث‌بن حلّزه، بیت۴۰، ج۱، ص۲۹، .
نشانه ارتجالی بودن قصیده دانسته‌اند ولی به گفته طه حسین (ص ۲۲۴)، اِقواء در بسیاری از قصیده‌هایی که ارتجالی سروده نشده‌اند نیز به چشم می‌خورد. این قصیده جزء مُعَلّقات سبع آمده است، ولی به نظر تئودور نولدکه سروده عمروبن کلثوم، که بسیار مشهور و جزء معلّقات بود، حَمّاد راویه را بر آن داشت تا به‌سبب دوستی‌اش با قبیله بکر، قصیده حارث را نیز، که در شهرت به پایه قصیده عمرو نمی‌رسید، جزء معلّقات قرار دهد
[۳۸] کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۶۷ـ۶۸.
.


قصیده حارث دارای مضامین بسیاری است، از جمله تغزل و گریه بر فراق یار، وصف شتر، دفاع از حقوق قبیله بکر و بیان ستمهای قبیله تغلب، بیان مفاخر قبیله بکر و زشتیها و رسواییهای قبیله تغلب، مدح عمروبن هند و خدمات بکریان به وی.
[۳۹] بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲.
اغراض سیاسی در این قصیده کاملا مشهود، و قصیده از این حیث حائز اهمیت است
[۴۰] کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۵۷،
[۴۱] کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی‌امیة، ج۱، ص۷۵.
تا بدانجا که آن را بهترین نمونه شعر سیاسی و از شاهکارهای ادبی در شعر خطابی دوران جاهلیت برشمرده‌اند، که نشان‌دهنده قدرت بیان و هوشمندی سیاسی حارث است.
[۴۲] ۱۸۳، بطرس بستانی، ج۱، ص۱۸۰، ادباء العرب.
به‌گفته ابن‌رشیق ، حارث مقام شعر را بلند گردانید. این قصیده ششمین یا هفتمین قصیده از معلّقات است و از دیرباز شرح هایی بر آن نگاشته‌اند. از متقدمان، ابن‌انباری (متوفی ۳۲۸؛ ص ۴۳۳ـ۵۰۱، در ۸۴ بیت)، ابوجعفر نَحّاس (متوفی ۳۳۸؛ قسم ۲، ص ۵۴۱ـ۶۱۰، در ۸۵ بیت)، زوزنی (متوفی ۴۸۴؛ ص ۱۸۸ـ۲۰۷، در ۸۲ بیت) و خطیب تبریزی (متوفی ۵۰۲؛ ص۳۷۰ـ۴۱۶، در ۸۵ بیت)، و از معاصران احمدبن امین شِنْقیطی و بدرالدین نَعْسانی این قصیده را شرح کرده‌اند


حارث از شاعران کم‌شعر است
[۴۴] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۲، ص۴۸۷.
و غیر از قصیده معلّقه، ابیات کمی از او در دست است.
[۴۵] جرجی‌زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، جزء۱، ص۱۱۱، بیروت ۱۹۷۸.
ابوعُبَیدة (متوفی ۲۰۹) وی را یکی از سه شاعری دانسته است که با داشتن یک قصیده بلند و نکو جزء بهترین شاعران هستند
[۴۶] ابن‌انباری، شرح القصائدالسبع الطِّوال‌الجاهلیات، ج۱، ص۴۳۲.
[۴۷] یحیی‌بن علی خطیب تبریزی، شرح القصائد العشر، ج۱، ص۳۷۰.
ازاین‌رو، سیوطی
[۴۸] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج ۲، ص ۴۸۷
حارث و چند شاعر دیگر را «اصحاب الواحدة» نامیده است. بیشتر سروده‌های حارث در فخر و حماسه است
[۴۹] عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
تا بدانجا که در مَثَل گفته‌اند: «اَفْخَرُمِنَ الحارِث‌بنِ حلّزة»،فخركننده‌تر از حارث‌بن حلّزه
[۵۰] احمدبن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج۲، ص۴۷۱.
البته فخر حارث مبتنی بر حقایق تاریخی بوده است.
[۵۱] بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۸۳.
مضامین حِکْمی و حُسن تعلیل نیز در سروده‌هایش به‌چشم می‌خورد و چون حارث میل به تعلیم و تهذیب داشته، مضمون سروده‌هایش نزدیک به سروده‌های شاعر جاهلی، زُهَیربن ابی‌سَلْمی، بوده است.
[۵۲] کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۱۰۳.
[۵۳] عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
برخی سروده‌های حارث، مَثَل شده‌اند . اشعار او از ارزش تاریخی و جغرافیایی نیز برخوردار است، زیرا در آن‌ها به بسیاری از جنگها (ایام‌العرب) و وقایع تاریخی اشاره شده و نام بسیاری از کوهها و جایها نیز در سروده‌های او آمده است.
[۵۶] عبداللّه‌بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۴، فهرست، ص۱۵۳۴.

حارث در سروده‌های خود از واژگانی استفاده کرده که نشانه وجود کتابت در دوره جاهلی است. وی از برخی واژگان که در اصل فارسی بوده‌اند، همچون فارسیه، مَهارِق، جُناح، و فُرْس، نیز استفاده کرده است
[۵۹] ، دیوان، حارث‌بن حلّزه، بیت ۶۰، ص ۳۶، ج۱، ص۳۴، بیت ۷۱، ص ۳۷، بیت ۷۴، ص ۴۸، بیت ۱ .
[۶۰] ۳۵۱، ابومنصور جوالیقی، ج۱، ص۲۹۱، المعرب من‌الکلام الاعجمی علی حروف المعجم.
معین، ذیل «جُناح»).
مُفَضَّل ضَبّی (متوفی ۱۶۸ یا ۱۷۰) در المُفَضَّلیات (ص ۱۳۲ـ۱۳۴، ۲۵۵ـ۲۵۶، ۴۳۰)، ابوعُباده بُحْتُری (متوفی ۲۸۴ یا ۲۸۶) در دو باب از کتاب الحماسة (ص ۱۵۷، ۲۲۲) و ابوالفرج اصفهانی (متوفی ۳۵۶) در کتاب الاغانی ، ابیاتی از حارث آورده‌اند.


لغویان، نحویان و ادیبان بزرگ عرب به سروده‌های حارث استشهاد جسته‌اند؛ ابن‌عباس (متوفی ۶۸) در پاسخ به پرسشهای نافع‌بن اَزْرَق درباره واژگان قرآن، به بیتی از حارث استشهاد کرده است
[۶۲] محمدبن یزید مبرّد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو و التصریف، ج۳، ص۹۶۴.
خلیل‌بن احمد فَراهیدی (متوفی ۱۷۰ یا ۱۷۵) در شرح واژگان، از سروده‌های حارث شاهد مثال آورده است (برای نمونه ج ۱، ص ۱۹۲، ذیل «کسع»، ج ۵، ص ۱۶۳، ذیل «نقل»)؛ ابن‌منظور (متوفی ۷۱۱) نیز ۵۸ شاهد در لسان‌العرب از حارث آورده است.
[۶۳] فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۴۰.
در مباحث نحوی نیز به سروده‌های حارث استشهاد شده است.
[۶۴] الخصائص، ابن‌جنّی، ج۲، ص۱۱۲،۲۷۲ .
ابن‌قتیبه (متوفی ۲۷۶) هم در معنای واژگان
[۶۸] ابن‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج ۱، جزء۲، ص ۹۵ـ۹۶
و هم در برخی مباحث صرفی
[۶۹] ابن‌قتیبه، ادب الکاتب، ص۳۱۰
از حارث شاهد آورده و ابن‌معتزّ در مبحث استعاره بیتی را از حارث شاهد آورده است
[۷۰] ابن‌معتز، كتاب‌البدیع ،ص۱۰
. در مباحث نقد ادبی نیز از برخی سروده‌های حارث انتقاد کرده‌اند. از جمله در مبحث ایجاز مُخِلّ یا اِخْلال
[۷۱] محمدبن عمران مرزبانی، المُوَشَّح: مآخذ العلماء علی الشعراء فی عدة انواع من صناعة الشعر، ج۱، ص۳۶۳ـ۳۶۴.
[۷۲] ، حسن‌بن عبداللّه عسکری، کتاب‌الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۴۲،۱۹۴.
جاحظ در بحث از شنوایی شترمرغ و برخی معانی واژگان به سروده‌های حارث استشهاد کرده است
[۷۴] عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص ۴۲، ۱۰۶
. مَیدانی (متوفی ۵۱۸) نیز در شرح واژگان امثال به سروده‌های حارث استشهاد کرده است
[۷۵] احمدبن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج ۲، ص ۱۳۷ـ۱۳۸، ۱۴۲، ۱۶۹
.


گوناگونی استفاده از اشعار حارث بیانگر جایگاه سروده‌های او در ادبیات عربی است، ولی در صحت انتساب برخی ابیات به حارث، به‌ویژه قصیده معلّقه او، سخت تردید وجود دارد.
[۷۹] فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۳۹، ج ۲، جزء۲.
جاحظ آنگاه که ابیاتی از حارث می‌آورد، از قول ابوعبیده تصریح می‌کند که ابیات حارث در این قطعه، همین چند بیت است و دیگر ابیاتی که به نام حارث در این قطعه آمده ساختگی است
[۸۰] عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۳، ص ۴۴۹ـ۴۵۰
.
[۸۱] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج ۲، ص ۳۵۹، ۳۶۲
در باب «معرفة التصحیف و التحریف»، در دو جا، به تحریف اشعار حارث اشاره کرده و صحیح آن‌ها را آورده است و چون حارث و عمرو، هر دو، شاعران دربار حیره بوده‌اند و داستان سروده شدن معلّقه هر دو شاعر مربوط به یک واقعه بوده است، برخی آن دو را باهم سنجیده و درباره اصالت آن‌ها داوری کرده‌اند.
[۸۳] بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۳.
[۸۴] کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۱۰۳.
[۸۵] طه حسین، فی الادب الجاهلی، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
[۸۶] طه حسین، فی الادب الجاهلی، ص ۲۲۵
هر دو قصیده را ناظر به اختلاف دو قبیله بکر و تغلب در دوره اسلامی می‌داند؛ ازاین‌رو هر دو قصیده، به اعتقاد او جعلی است.
[۸۷] بطرس بستانی، ادباء العرب، ج ۱، ص ۱۸۰
نیز معتقد است که حارث و عمرو هر دو ۱۵۰ سال عمر کرده‌اند، که نشئت گرفته از روحیه رقابت دو قبیله در بیان مفاخرات خود است؛ ازاین‌رو، به گفته
[۸۸] بلاشر، ج ۲، ص ۲۵۲
باید در پذیرش ابیات معلّقه حارث احتیاط کرد.
[۸۹] عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج ۱، ص ۱۵۲
نیز سادگی و روانی ابیات معلّقه را دلیل برخی مبنی بر ساختگی بودن آن دانسته است.
باتوجه به پیشینه اشعار حارث و این‌که افرادی همچون ابن‌عباس، خلیل‌بن احمد و دیگران به آن‌ها استشهاد کرده‌اند، نمی‌توان در اصل سروده‌های حارث تردید داشت، ولی معلّقه حارث نیز، به‌سان دیگر آثار ادبی، در طول تاریخ در معرض کاستیها و فزونیهایی قرار گرفته است.
[۹۰] ابن‌ندیم، فهرست، ص۱۸۰
جزء کارهای ابوسعید سُکَّری (متوفی ۲۷۵) از اشعار بنی‌یشکر نام برده است و معلوم نیست که سروده‌های حارث نیز در این مجموعه بوده است یا نه. از ابن‌سِکّیت (متوفی ۲۴۴) نیز به عنوان گردآورنده اشعار حارث نام برده شده،
[۹۱] احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۴۵۰.
ولی این مجموعه نیز به دست ما نرسیده، هرچند برخی گفته‌های ابن‌سکّیت راجع به احوال و اشعار حارث باقی‌مانده است.
[۹۲] الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۴۵-۴۹ـ۵۰

نخستین بار کرنکو نسخه خطی دیوان کوچک حارث را، که متعلق به سده هفتم بود، در مجله المشرق
[۹۳] مجله المشرق، سال۲۰، ش ۸، ۱۹۲۲، ص ۶۹۳ـ۷۰۱
و سپس در همان سال به‌طور مستقل در بیروت چاپ کرد.
[۹۴] کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۱۰۳.
[۹۵] فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۴۰، ج ۲، جزء۲.
دیوان حارث در ۱۳۴۸ش/۱۹۶۹ نیز با شرح هاشم طعان در بغداد به‌چاپ رسید
[۹۶] فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۴۰، ج ۲، جزء۲.
و به عنوان بخشی از دیوان بنی‌بکر فی‌الجاهلیة (از ص۶۹۹ـ۷۳۱) نیز چاپ شد.
[۹۷] عزیزة فوال بابتی، معجم الشعراء الجاهلیین، ج۱، ص۹۳.
امیل بدیع یعقوب دیوان حارث را، با ابیاتی افزون‌تر و شرح کامل ابیات، در ۱۳۷۰ش/ ۱۹۹۱ در بیروت چاپ کرد. مقالات مستقلی نیز درباره حارث و اشعارش تألیف شده است.
[۹۸] فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۳۹ـ ۴۰، ج ۲، جزء۲.
معلّقه حارث‌بن حلّزه از ۱۲۳۵ تا ۱۳۷۶ (= ۱۳۳۶ش) /۱۸۲۰ـ۱۹۵۷ به لاتینی، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و ترکی ترجمه و منتشر شده است


منابع :
(۱) حسن‌بن بشر آمدى، المؤتلف و المختلف فى اسماء الشعراء و كناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمدبن عمران مرزبانى، معجم‌الشعراء، چاپ ف. كرنكو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۲) ابن‌انبارى، شرح القصائدالسبع الطِّوال‌الجاهلیات، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۹۶۹؛
(۳) ابن‌جنّى، الخصائص، چاپ محمدعلى نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۴) ابن‌درید، كتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹؛
(۵) ابن‌رشیق، العمدة فى محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۶) ابن‌سلام جمحى، طبقات فحول الشعراء، چاپ محمود محمد شاكر، (قاهره ۱۹۵۲)؛
(۷) ابن‌عبدربّه، العقدالفرید، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰؛
(۸) ابن‌قتیبه، ادب الكاتب، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳؛
(۹) همو، الشعر و الشعراء، چاپ احمد محمد شاكر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷؛
(۱۰) همو، كتاب عیون‌الاخبار، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰؛
(۱۱) ابن‌كلبى، جمهرةالنسب، ج ۱، چاپ ناجى حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶؛
(۱۲) ابن‌معتز، كتاب‌البدیع، چاپ كراتشكوفسكى، (لندن ۱۹۳۵)، چاپ افست بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۱۳) ابن‌ندیم (تهران)؛
(۱۴) ابوالفرج اصفهانى؛
(۱۵) ناصرالدین اسد، مصادر الشعر الجاهلى و قیمتها التاریخیة، بیروت ۱۹۸۸؛
(۱۶) عبدالملك‌بن قریب اصمعى، كتاب فحولة الشعراء، چاپ چارلز تورّى، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۱۷) عزیزة فوال بابتى، معجم الشعراء الجاهلیین، بیروت ۱۹۹۸؛
(۱۸) ولیدبن عبید بحترى، كتاب‌الحماسة، چاپ لویس شیخو، بیروت ۱۹۱۰؛
(۱۹) كارل بروكلمان، تاریخ الادب‌العربى، ج ۱، نقله الى العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴؛
(۲۰) بطرس بستانى، ادباء العرب، بیروت ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰؛
(۲۱) عبدالقادربن عمر بغدادى، خزانةالادب و لب‌لباب لسان‌العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹؛
(۲۲) عبداللّه‌بن عبدالعزیز بكرى، سمط‌اللالى، چاپ عبدالعزیز میمنى، (قاهره) ۱۳۵۴/۱۹۳۶؛
(۲۳) همو، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفى سقا، قاهره ۱۳۶۴ـ۱۳۷۱/ ۱۹۴۵ـ۱۹۵۱؛
(۲۴) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت [? ۱۳۶۷/ ۱۹۴۸[؛
(۲۵) همو، كتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر [? ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹[، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۲۶) ابومنصور جوالیقى، المعرب من‌الكلام الاعجمى على حروف المعجم، چاپ احمد محمد شاكر، مصر ۱۳۸۹/۱۹۶۹؛
(۲۷) حارث‌بن حلّزه، دیوان، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۱۱؛
(۲۸) یحیی‌بن على خطیب تبریزى، شرح القصائد العشر، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛
(۲۹) خلیل‌بن احمد، كتاب‌العین، چاپ مهدى مخزومى و ابراهیم سامرائى، قم ۱۴۰۵؛
(۳۰) محمدبن حسن رضی‌الدین استرآبادى، شرح الرضى على الكافیة، چاپ یوسف حسن عمر، (بی‌جا): جامعة قاریونس، ۱۳۹۸/۱۹۷۸؛
(۳۱) حسین‌بن احمد زوزنى، شرح المعلقات السبع، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۸؛
(۳۲) جرجی‌زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت ۱۹۷۸؛
(۳۳) همو، العرب قبل‌الاسلام، چاپ حسین مؤنس، قاهره (بی‌تا.)؛
(۳۴) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربى، ج ۲، جزء۲، نقله الى العربیة محمود فهمى حجازى، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۳۵) عبدالرحمان‌بن ابی‌بكر سیوطى، المزهر فى علوم اللغة و انواعها، چاپ محمد احمد جادمولى، على محمد بجاوى، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (بی‌تا.)؛
(۳۶) شوقى ضیف، تاریخ‌الادب العربى، ج :۱ العصرالجاهلى، قاهره ( ۱۹۷۷)؛
(۳۷) لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷؛
(۳۸) همو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، بیروت ۱۹۸۹؛
(۳۹) طه حسین، فى الادب الجاهلى، قاهره ۱۹۶۸؛
(۴۰) حسن‌بن عبداللّه عسكرى، كتاب‌الصناعتین: الكتابة و الشعر، چاپ على محمد بجاوى و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱؛
(۴۱) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربى، ج ۱، بیروت ۱۹۸۴؛
(۴۲) محمدبن یزید مبرّد، الفاضل، چاپ عبدالعزیز میمنى، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶؛
(۴۳) همو، الكامل فى اللغة و الادب و النحو و التصریف، ج ۳، چاپ احمد محمد شاكر، (قاهره) ۱۳۵۶/۱۹۳۷؛
(۴۴) محمدعلى مدرس تبریزى، ریحانةالادب، تهران ۱۳۷۴ش؛
(۴۵) محمدبن عمران مرزبانى، المُوَشَّح: مآخذ العلماء على الشعراء فى عدة انواع من صناعة الشعر، چاپ على محمد بجاوى، مصر ۱۹۶۵؛
(۴۶) محمدمعین، فرهنگ فارسى، تهران ۱۳۸۱؛
(۴۷) مُفَضَّل ضَبّى، المفضَّلیات، چاپ احمد محمد شاكر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره [? ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳[؛
(۴۸) احمدبن قوص منوچهرى، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران ۱۳۴۷ش؛
(۴۹) احمدبن محمد میدانى، مجمع‌الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۵۰) كارلو آلفونسو نالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتى عصر بنی‌امیة، چاپ مریم نالینو، قاهره ۱۹۷۰؛
(۵۱) احمدبن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشیعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبیرى زنجانى، قم ۱۴۰۷؛
(۵۲) احمدبن محمد نحاس، شرح القصائد التسع المشهورات، چاپ احمد خطاب، بغداد ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛
(۵۳) یاقوت حموى، معجم‌الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳؛
(۵۴) Regis Blachere, Histoire de la litterature arabe, Paris ۱۹۵۲-۱۹۶۶؛
(۵۵) EI۲, s.v. "Al-Harith b. Hilliza" (by Ch. Pellat) ؛
(۵۶) TDVIA, s.v." Haris b. Hillize" (by Nasuhi Unal Karaarslan) ؛



۱. ابن‌کلبی، جمهرةالنسب، ج۱، ص۵۶۳، ج ۱.
۲. حسن‌بن بشر آمدی، المؤتلف و المختلف فی اسماء الشعراء، ج۱، ص۱۱۲.    
۳. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۲۹.    
۴. عبداللّه‌بن عبدالعزیز بکری، سمط‌ اللالی، ج ۱، ص ۶۳۸    
۵. ابن‌درید، کتاب الاشتقاق، ج۱، ص۳۳۹۳۴۰.    
۶. ابن‌عبدربّه، العقدالفرید، ج۳، ص۳۱۲.    
۷. بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۷۷.
۸. عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۱.
۹. لویس شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، بیروت ۱۹۸۹ قسم ۲، ص ۲۴۸، ۴۲۳
۱۰. ناصرالدین اسد، مصادر الشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، ج۱، ص۳۶۰.
۱۱. لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷، قسم ۳، ص ۴۱۶،
۱۲. محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۶، ص۳۹۵.
۱۳. ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء ج ۱، ص ۱۹۳.    
۱۴. احمدبن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج۲، ص۱۶۹.
۱۵. لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، قسم ۳، ص۴۲۰.
۱۶. قسم ۳، ص ۴۱۷، لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷.
۱۷. عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
۱۸. محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۶، ص۳۹۷.
۱۹. جرجی‌زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، جزء۱، ص۱۱۱، بیروت ۱۹۷۸.
۲۰. لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، قسم ۳، ص ۴۱۶.
۲۱. عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
۲۲. ابن‌رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج ۱، ص ۴۴    
۲۳. ابن‌انباری، شرح القصائدالسبع الطِّوال‌الجاهلیات، ج۱، ص۴۳۱ـ۴۳۳.
۲۴. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۳۰.    
۲۵. یحیی‌بن علی خطیب تبریزی، شرح القصائد العشر، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۷۰.
۲۶. ابن‌سلام جمحی، طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۱۲۷     .
۲۷. ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج ۱، ص ۱۹۳    
۲۸. احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ص۱۴۰، بیت ۱۸۰۶
۲۹. ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۹۳۱۹۴.    
۳۰. ابن‌رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۱، ص۱۹۰.    
۳۱. یاقوت حموی، معجم‌الادباء، ج۱، ص۲۶۶.    
۳۲. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۳۱.    
۳۳. بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۷۹.
۳۴. کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی‌امیة، ج۱، ص۷۵.
۳۵. طه حسین، فی الادب الجاهلی، ج۱، ص۲۲۴.
۳۶. دیوان، حارث‌بن حلّزه، بیت۴۰، ج۱، ص۲۹، .
۳۷. ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۹۳۱۹۴.    
۳۸. کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۶۷ـ۶۸.
۳۹. بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲.
۴۰. کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۵۷،
۴۱. کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی‌امیة، ج۱، ص۷۵.
۴۲. ۱۸۳، بطرس بستانی، ج۱، ص۱۸۰، ادباء العرب.
۴۳. ابن‌رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج ۱، ص ۴۳    
۴۴. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۲، ص۴۸۷.
۴۵. جرجی‌زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، جزء۱، ص۱۱۱، بیروت ۱۹۷۸.
۴۶. ابن‌انباری، شرح القصائدالسبع الطِّوال‌الجاهلیات، ج۱، ص۴۳۲.
۴۷. یحیی‌بن علی خطیب تبریزی، شرح القصائد العشر، ج۱، ص۳۷۰.
۴۸. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج ۲، ص ۴۸۷
۴۹. عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
۵۰. احمدبن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج۲، ص۴۷۱.
۵۱. بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۸۳.
۵۲. کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۱۰۳.
۵۳. عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۵۲، ج ۱.
۵۴. ا بن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج ۱، ص ۱۹۴    
۵۵. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۳۲.    
۵۶. عبداللّه‌بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۴، فهرست، ص۱۵۳۴.
۵۷. شوقی ضیف، تاریخ‌الادب العربی، ج۱، ص۱۳۹.    
۵۸. ناصرالدین اسد، مصادر الشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، ج۱، ص۶۵،۸۱.    
۵۹. ، دیوان، حارث‌بن حلّزه، بیت ۶۰، ص ۳۶، ج۱، ص۳۴، بیت ۷۱، ص ۳۷، بیت ۷۴، ص ۴۸، بیت ۱ .
۶۰. ۳۵۱، ابومنصور جوالیقی، ج۱، ص۲۹۱، المعرب من‌الکلام الاعجمی علی حروف المعجم.
۶۱. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۱، ص ۳۲    
۶۲. محمدبن یزید مبرّد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو و التصریف، ج۳، ص۹۶۴.
۶۳. فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۴۰.
۶۴. الخصائص، ابن‌جنّی، ج۲، ص۱۱۲،۲۷۲ .
۶۵. محمدبن حسن رضی‌الدین استرآبادی، شرح الرضی علی الکافیة، ج ۲، ص ۲۴۷۲۴۸،.    
۶۶. محمدبن حسن رضی‌الدین استرآبادی، شرح الرضی علی الکافیة،ج۱، ص۲۰۸    
۶۷. عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانةالادب و لب‌لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۳۲۴۳۲۵.    
۶۸. ابن‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج ۱، جزء۲، ص ۹۵ـ۹۶
۶۹. ابن‌قتیبه، ادب الکاتب، ص۳۱۰
۷۰. ابن‌معتز، كتاب‌البدیع ،ص۱۰
۷۱. محمدبن عمران مرزبانی، المُوَشَّح: مآخذ العلماء علی الشعراء فی عدة انواع من صناعة الشعر، ج۱، ص۳۶۳ـ۳۶۴.
۷۲. ، حسن‌بن عبداللّه عسکری، کتاب‌الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۴۲،۱۹۴.
۷۳. عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۴، ص ۳۸۸۳۸۹    
۷۴. عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص ۴۲، ۱۰۶
۷۵. احمدبن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج ۲، ص ۱۳۷ـ۱۳۸، ۱۴۲، ۱۶۹
۷۶. محمدبن یزید مبرّد، الفاضل، ج۱، ص۸۴۸۵.    
۷۷. عبداللّه‌بن عبدالعزیز بکری، سمط‌ اللالی، ج ۱، ص ۵۰۴،    
۷۸. عبداللّه‌بن عبدالعزیز بکری، سمط‌ اللالی، ج ۲، ص۴۹۰    
۷۹. فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۳۹، ج ۲، جزء۲.
۸۰. عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۳، ص ۴۴۹ـ۴۵۰
۸۱. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج ۲، ص ۳۵۹، ۳۶۲
۸۲. شوقی ضیف، تاریخ‌الادب العربی، ج۱، ص۴۶.    
۸۳. بطرس بستانی، ادباء العرب، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۳.
۸۴. کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۱۰۳.
۸۵. طه حسین، فی الادب الجاهلی، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
۸۶. طه حسین، فی الادب الجاهلی، ص ۲۲۵
۸۷. بطرس بستانی، ادباء العرب، ج ۱، ص ۱۸۰
۸۸. بلاشر، ج ۲، ص ۲۵۲
۸۹. عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج ۱، ص ۱۵۲
۹۰. ابن‌ندیم، فهرست، ص۱۸۰
۹۱. احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۴۵۰.
۹۲. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۴۵-۴۹ـ۵۰
۹۳. مجله المشرق، سال۲۰، ش ۸، ۱۹۲۲، ص ۶۹۳ـ۷۰۱
۹۴. کارل بروکلمان، تاریخ الادب‌العربی، ج۱، ص۱۰۳.
۹۵. فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۴۰، ج ۲، جزء۲.
۹۶. فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۴۰، ج ۲، جزء۲.
۹۷. عزیزة فوال بابتی، معجم الشعراء الجاهلیین، ج۱، ص۹۳.
۹۸. فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۳۹ـ ۴۰، ج ۲، جزء۲.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حارِث‌بن حِلِّزَه یشْکُری وائِلی»، شماره۵۶۸۲.    



جعبه ابزار