• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرکت در حرکت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حرکت عبارتست از خروج تدریجی شیء از قوه به فعل
[۱] طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۵۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ه. ق، چ شانزدهم.
و حرکت در حرکت عبارتست از حرکت ثانوی و دومی که برای اعراض مفارق مانند کم خاص، کیف خاص و مقدار خاص، اتفاق می‌افتد.
[۲] طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.
با این توضیح که وقتی جوهر جسمی بر اساس حرکت جوهری تغییر می‌کند و حرکت می‌نماید، در اعراض آن جسم دو حرکت روی می‌دهد؛ یک: حرکت در همه اعراض (چه آنها که ثابت به نظر می‌رسند و لازم جسم هستند و چه آنها که متحرک و متغیر به نظر می‌رسند و مفارق هستند).



اعراضی که لازمه وجود موضوع در خارج هستند و وجود آن بدون آنها امکان ندارد؛ مانند اعراضی که لازمه ماهیت شیء هستند، با جعل موضوعشان به جعل واحد ایجاد می‌شوند، بی آنکه میان آنها و موضوعشان جعل دیگری صورت بگیرد. در نتیجه، تحول یکی به معنای تحول و تغییر دیگری خواهد بود؛ زیرا ثبات و برقراری صفات با وجود تغییر و دگرگونی موضوع بی معناست
[۳] طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.
و تحول و دگرگونی یکی یه معنای تغییر و تحول دیگری خواهد بود.
[۴] شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۸، فم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ه. ش، چ هفتم.

علاوه بر این حرکت عمومی -که در همه احوالات و اعراض جسم روی می‌دهد و آنرا می‌توان حرکت نخست و اولیه نامید- حرکت دیگری نیز در اعراض مفارق (اعراض مفارق احوالی هستندکه موضوع بدون وجود انها هم می‌تواند در خارج موجود شودو وجودش ضرورتی برای وجود موضوع ندارد؛ مانند کتابت، سیاهی، حرارت و مانند آنها.)
[۵] ملاصدرا، اسفار اربعه، ج۷، ص۳۹۰.
که به واسطه حرکت بر موضوعات خود عارض می‌شوند، روی می‌دهد؛ مانند آنچه که در حرکات مقوله‌های این، کم، کیف و وضع مشاهده می‌شود. این حرکت را می‌توان حرکت ثانوی یا حرکت در حرکت نامید.
[۶] طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.
مثلا وقتی که سیب، تغییر رنگ می‌دهد، جوهر و عوارض آن (حتی رنگ آن) تغییر می‌یابد ولو در ظاهر، رنگ آن ثابت به نظر باید. پس تغییر رنگ سیب، خودش تبدیل سیب از نوعی به نوع دیگر است که حرکت ثانوی آن عرض خواهد بود.
[۷] شیروانی، علی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۹.
این حرکت را که محسوس نیست و اسم ندارد علامه طباطبایی کشف و اثبات نمود. هر چند که به نظر استاد مطهری ، بهتر است نام آنرا حرکت مرکب بنامیم نه حرکت در حرکت. زیرا حرکت در حرکت در جایی است که حرکتی در ضمن حرکت دیگر روی دهد. مثلا وقتی سنگی از بالا به طرف زمین پرتاب می‌شود، سنگ در ضمن این حرکتش، دائما سرعتش افزایش می‌یابد و در حقیقت در ضمن حرکتش، حرکت دیگری نموده است. این مطلب در کلمات قدما در ضمن بحث حرکت در مقوله "ان ینفعل و ان یفعل" آمده است و تا زمان ملاصدرا ، اکثرا به محال بودن آن معتقد بودند و در میان معاصرین، علامه طباطبایی به درستی آنرا به اثبات رساندند.



دو ایراد بر این حرکت وارد نموده‌اند:
اولا: حرکت در یک مقوله مستلزم آن است که در هر یک آن، یکی از افراد آن مقوله، بر متحرک وارد شود، در حالی که اگر تغییر رنگ سیب، یک حرکت ثانوی و حرکت در حرکت باشد، مقوله کیف فاقد فردی که حداقل یک لحظه موجود باشد، می‌شود؛ لذا امکان ندارد که در هر آن، یک فرد از آن مقوله بر سیب وارد شود بلکه وجود هر فرد نیز تدریجی و در ظرف زمان خواهد بود. بنابراین نمی‌توان ورود تدریجی این افراد را حرکت شمرد.
[۹] بهمنیار، ابوالحسن، التحصیل، ص۲۲۴، تهران، نشر جامعه، ۱۳۴۹.

ثانیا: متحرک در هر یک از حدود حرکت، نباید بیش از یک "آن" قرار بگیرد؛ زیرا اگر در یک حد مدتی استقرا یابد، در آن حد ساکن خواهد بود و این خلف متحرک بودن آن است. حال اگر دو حرکت و افراد فرضی آن دارای امتداد زمانی باشند و خودشان تدریجی باشند، متحرک در هر بک از دو حرکت، مدتی مستقر خواهد شد، پس رسیدنش به یک حد، مصادف با خروجش نخواهد بود و این خلف متحرک بودن آن است.
[۱۱] سبزواری، ملاهادی، شرح منظونه، ص۲۴۶_ ۲۴۷، قم، نشر درا العلم، ۱۳۶۶ه. ش.



۲.۱ - پاسخ اشکالات

در جواب از ایراد اول گفته شده است که آنچه شرط اساسی در هر حرکتی است، انقسام حرکت به اجزایی است که پیوستگی و کشش حرکت به واسطه آن زائل شود و باید این انقسام سرانجام به اجزای آنی و دفعی برسد. اما اینکه مستقیما و بی واسطه به اجزای دفعی تقسیم شوند، در حرکت معتبر نیست. در جواب از ایراد دوم نیز آمده است که اینکه در حرکت دوم، ورود متحرک در یک حد، ماندن می‌باشد، محذوری ندارد و فقط موجب پیدایش کندی در حرکت می‌گردد و منشا این کندی حرکت نیز چیزی نیست جز ترکیب حرکتها. چون معروض حرکت دوم، حرکت نخستی است که خودش امری ممتد و زماندار است و حرکت دوم نیز خودش دارای زمان است. پس زمان حرکت اول به زمان حرکت دوم اضافه می‌شود و هر چه زمان بیشتری برای حرکت نیاز باشد، حرکت کندتر خواهد بود.
[۱۳] طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۴.
[۱۴] شیروانی، علی، شرح نهایة الحکمه، ج۲، ص۳۱۲.



۱. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۵۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ه. ق، چ شانزدهم.
۲. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.
۳. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.
۴. شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۸، فم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ه. ش، چ هفتم.
۵. ملاصدرا، اسفار اربعه، ج۷، ص۳۹۰.
۶. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.
۷. شیروانی، علی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۹.
۸. مطهری، مرتضی، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۹ه. ش، چ سوم.    
۹. بهمنیار، ابوالحسن، التحصیل، ص۲۲۴، تهران، نشر جامعه، ۱۳۴۹.
۱۰. ملاصدرا، صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الربعه، ج۳، ص۷۶-۷۹، قم، مصطفوی، ۱۳۷۸ه. ش.    
۱۱. سبزواری، ملاهادی، شرح منظونه، ص۲۴۶_ ۲۴۷، قم، نشر درا العلم، ۱۳۶۶ه. ش.
۱۲. مرتضی مطهری، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۳۷۸-۳۷۹.    
۱۳. طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۴.
۱۴. شیروانی، علی، شرح نهایة الحکمه، ج۲، ص۳۱۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حرکت در حرکت».    



جعبه ابزار