• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرکت در عرض

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






حرکاتی که عموم مردم می‌شناسند حرکات مکانی و وضعی است مانند حرکت انتقالی زمین به دور خورشید و حرکت وضعی آن حول محور خودش اما فلاسفه مفهوم حرکت را به هر گونه تغییر تدریجی توسعه داده و دو نوع دیگر از حرکت را اثبات کرده‌اند یکی حرکت کیفی مانند تغییر تدریجی حالات و کیفیات نفسانی و رنگ و شکل اجسام و دیگری حرکت کمی مانند اینکه درخت تدریجا رشد می‌یابد و بر مقدارش افزوده می‌شود.
فلاسفه پیشین حرکت در جوهر را جایز نمی‌دانسته‌اند و تنها از بعضی از فلاسفه یونان باستان سخنانی نقل شده که قابل تطبیق بر حرکت در جوهر می‌باشد در میان فلاسفه اسلامی مرحوم صدرالمتالهین حرکت در جوهر را تصحیح و دلایل متعددی بر وجود آن اقامه کرد و از زمان وی مسئله حرکت جوهریه در میان فلاسفه اسلامی شهرت یافت.


حال این سؤال مطرح است که آن چیزی که در حرکت دائما عوض می‌شود چیست؟ مشهور فلاسفه از قدیم معتقد بودند که تنها چهار چیز است که در حرکت ممکن است تغییر کند و به بیان دیگر تنها در چهار مقوله از مقولات دهگانه، حرکت واقع می‌شود
[۱] بدایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله ی دهم، فصل دهم.
و آنها عبارتند از: مقوله ی این، کیف، کم و وضع. اما در سایر مقولات عرضی (که عبارتند از: فعل، انفعال، متی، اضافه و جده ) و همچنین در جوهر، حرکتی واقع نمی‌شود.
[۲] بدایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله ی دهم، فصل دهم.
[۳] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، درس پنجاه و هشتم، ص۳۱۹_ ۳۲۷.
[۴] هستی شناسی، عبودیت، عبد الرسول، ص۳۵۵_ ۳۶۳.



فلاسفه حرکت را بر حسب مقوله‌ای که به آن نسبت داده می‌شود به چهار قسم تقسیم کرده‌اند که همگی آنها به مقولات عرضی نسبت داده می‌شوند حرکت مکانی، حرکت وضعی، حرکت کیفی، حرکت کمی.


۳.۱ - حرکت مکانی

چنان‌که اشاره شد محسوس‌ترین انواع حرکت، ‌حرکت مکانی است که بستر آن مکان اجسام می‌باشد و فلاسفه مقوله این را بعنوان مسافت آن معرفی کرده‌اند ولی هم‌چنان‌که قبلا گفته شد مقوله این مانند دیگر مقولات نسبی ماهیت نوعی یا جنسی نیست بلکه مفهومی است اضافی و نسبی که از نسبت ‌شی‌ء به مکان انتزاع می‌شود و خود مکان هم از عوارض تحلیلیه اجسام است و مابازاء عینی ندارد و در واقع مکان هر چیزی جزئی از حجم کل جهان مادی است که جداگانه در نظر گرفته می‌شود نه اینکه وجود منحازی داشته باشد.
به هر حال حرکت مکانی یا ارادی است مانند اینکه انسان به اراده خودش از جایی به جای دیگر منتقل شود و یا غیر ارادی است مانند حرکات مکانی اجسام بی جان؛ حرکت غیر ارادی به نوبه خود به حرکت طبیعی و قسری منقسم می‌گردد زیرا یا مقتضای طبیعت‌ شی‌ء است و یا در اثر نیروی قاسری پدید می‌آید.
اما حرکت ارادی که مستند به نفس اراده کننده می‌باشد در واقع فعلی است تسخیری که بدون واسطه از نفس سر نمی‌زند بلکه نفس حیوان و انسان یک عامل طبیعی را برای تحریک بدن یا جسم دیگری بکار می‌گیرد پس فاعل قریب و بی‌واسطه حرکت ارادی هم طبیعت است.

از سوی دیگر حرکت قسری هم خواه مستند به قاسر باشد چنان‌که ما آن را تایید کردیم و خواه مستند به مقسور آن‌چنان‌که اکثر فلاسفه قائل شده‌اند بالاخره از طبیعت جسم صادر می‌شود پس هر حرکتی مستند به طبیعت می‌باشد و بر این اساس طبیعت به عنوان مبدا فاعلی برای حرکت اجسام معرفی شده است به دیگر سخن هر حرکتی مبدا میلی دارد که یا از خواص طبیعت جسم است و یا به واسطه تاثیر طبیعت دیگری در آن پدید می‌آید.
[۵] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۲۰.


۳.۱.۱ - مبدأ حرکت از دیدگاه فلاسفه

فلاسفه پیشین برای مبدا میل در اجسام متحرک بیاناتی داشته‌اند. ولی این بیانات مبتنی بر فرضیه‌های علوم طبیعی سابق بوده و با نظریات علمی جدید وفق نمی‌دهد اما بطور کلی می‌توان گفت که حرکت اجسام از دو حال خارج نیست ‌یا مقتضای طبیعت موجود متحرک است و در این صورت تا مانعی برای آن پدید نیاید ادامه می‌یابد و یا ذات موجود متحرک اقتضائی برای حرکت ندارد بلکه در اثر عامل خارجی تحقق می‌یابد و اگر آن عامل خارجی هم ذاتا اقتضائی نسبت به حرکت نداشته باشد عامل دیگری خواهد داشت و سرانجام به یک عامل مادی منتهی خواهد شد که ذاتا اقتضای حرکت داشته باشد این عامل قابل انطباق بر چیزی است که در فیزیک جدید بنام انرژی نامیده می‌شود و انتقال انرژی به اجسام است که موجب حرکت آنها می‌گردد ولی باید توجه داشت که اعتبار این تطبیق هم در گرو اعتبار نظریه علمی مربوط است اما وجود عامل طبیعی که ذاتا اقتضای حرکت داشته باشد نظریه‌ای است فلسفی که صحت و سقم نظریات علمی تغییری در آن پدید نمی‌آورد.

۳.۲ - حرکت وضعی

تقریبا همه آنچه در باره حرکت مکانی گفته شد در باره حرکت وضعی هم جاری است و اساسا می‌توان حرکت وضعی را به حرکت مکانی باز گرداند زیرا هر چند در حرکت وضعی مکان کل جسم تغییری نمی‌یابد ولی اجزاء جسم متحرک تدریجا جابجا می‌شوند و مثلا جزئی که در سمت راست واقع شده به سمت چپ می‌رود یا جزئی که در بالا واقع شده به پائین می‌آید.
سخن در باره مقوله بودن وضع هم نظیر مقوله این است و تقسیم حرکت وضعی به ارادی و غیر ارادی هم نظیر تقسیم حرکت مکانی به این اقسام می‌باشد.
نکته قابل توجه این است که فلاسفه حرکت دوری را مقتضای طبیعت نمی‌دانند و نظیر آن در فیزیک جدید گفته می‌شود که حرکت در غیر خط مستقیم برآیند چند نیرو می‌باشد و قضاوت نهائی در این گونه مسائل به عهده علوم تجربی است.
[۶] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۲۰، درس ۵۸.


۳.۳ - حرکت کیفی

سومین مقوله‌ای که حرکت در آن اثبات شده مقوله کیف است که با توجه به انواع آن می‌توان اقسام جزئی‌تری را برای حرکت کیفی در نظر گرفت مانند حرکت در کیف نفسانی و حرکت در کیفیات محسوسه و حرکت در کیفیات مخصوص به کمیات و حرکت در کیف استعدادی.
اما حرکت در کیف نفسانی از قطعی‌ترین اقسام حرکت کیفی بلکه یقینی‌ترین نوع حرکت است زیرا با علم حضوری خطاناپذیر درک می‌شود مثلا هر کسی در درون خود می‌یابد که نسبت به چیزی یا شخصی علاقه و محبت پیدا می‌کند و تدریجا علاقه‌اش شدت می‌یابد یا نسبت به چیزی یا کسی کراهت و نفرت پیدا می‌کند و تدریجا کراهتش شدت می‌یابد و یا بر عکس حالت غضب و عصبانیت‌ شدیدی پیدا می‌کند و تدریجا رو به کاهش می‌نهد یا حالت انبساط و شادی شدیدی پیدا می‌کند و تدریجا از بین می‌رود این تغییرات تدریجی از دیدگاه فلسفی حرکت‌ شمرده می‌شود.

نظیر این حرکات را در کیفیات محسوسه مانند رنگ‌ها می‌توان در نظر گرفت ولی می‌دانیم که حقیقت رنگ و کیفیت‌ شدت و ضعف یافتن آن هنوز هم در میان فیزیکدانان محل بحث و گفتگو است و از این جهت وجود این قسم از حرکت کیفی به‌اندازه قسم سابق یقینی نخواهد بود.
قسم سوم از حرکت کیفی حرکت در اشکال است چنانکه اگر دو سر نخی را که در امتداد خط مستقیم قرار گرفته است تدریجا بهم نزدیک کنیم به گونه‌ای که بحالت انحناء در آید در اینجا سطح مستوی و خط مستقیم آن اگر دارای خط بالفعلی باشد تدریجا بصورت منحنی در می‌آید ولی اگر این تبدیل شدن واقعا تدریجی باشد تابع حرکت وضعی خود نخ یا حرکت مکانی اجزاء آن خواهد بود.

یکی دیگر از مصادیق این نوع از حرکت کیفی را می‌توان تند شدن و کند شدن هر حرکتی دانست از این جهت که کیفیتی مخصوص به کمیت‌ سرعت آن است چنان‌که در مقاله قبلی توضیح داده شد.
قسم چهارم از حرکت کیفی حرکت در کیفیت استعدادی و شدت و ضعف یافتن تدریجی آن است اما در مقاله «کیفیت» روشن شد که مفهوم استعداد از قبیل مفاهیم انتزاعی است که از کم و زیاد شدن شرایط تحقق یک پدیده انتزاع می‌شود بنا بر این در صورتی که تحقق شرایط واقعا تدریجی باشد می‌توان حرکت در کیف استعدادی را مفهومی منتزع از چند حرکت تلقی کرد چنان‌که اگر فرض شود که تحقق پدیده‌ای تنها منوط به یک شرط باشد و شرط مزبور هم واقعا بصورت تدریجی حاصل گردد می‌توان حرکت در کیف استعدادی را در چنین موردی مفهومی منتزع از حرکت همان شرط بحساب آورد.
[۷] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۲۰، درس ۵۸.


۳.۴ - حرکت کمی

حرکت در مقوله کمیت‌ یا در کمیت منفصل و عدد فرض می‌شود و یا در کمیت متصل و مقدار جسم متحرک اما عدد علاوه بر اینکه وجود حقیقی ندارد تغییر تدریجی هم برای آن معنی ندارد زیرا تغییر در عدد تنها بوسیله افزایش و کاهش واحد یا واحدهایی حاصل می‌شود و این افزایش و کاهش بصورت دفعی پدید می‌آید هر چند احیانا متوقف بر مقدمات تدریجی و حرکات مکانی باشد.
و اما حرکت در کمیت متصل اگر در خط فرض شود تغیرات آن تابع تغیرات سطح است و تغیر سطح هم به نوبه خود تابع تغیر حجم می‌باشد و تا حجم چیزی افزایش یا کاهش نیابد مقدار سطوح و خطوط آن هم افزایش و کاهش نمی‌یابد.

اما افزایش حجم یا در اثر ضمیمه شده جسم دیگری حاصل می‌شود و یا در اثر انبساط و امتداد اجزاء خود آن و همچنین کاهش حجم جسم یا در اثر جدا شدن بخشی از آن روی می‌دهد و یا در اثر فشردگی اجزاء موجود در آن اما تغییری که در اثر تجزیه و ترکیب و اتصال و انفصال حاصل می‌شود معمولا تغییری دفعی است هر چند مقدمات آن تدریجا تحقق یابد ولی می‌توان موردی را برای تجزیه و ترکیب تدریجی در نظر گرفت به این صورت که مثلا دو مایعی را که هر کدام علی الفرض دارای وحدت شخصی حقیقی باشند تدریجا روی هم بریزیم به طوری که تدریجا با یکدیگر ممزوج شده بصورت مایع واحد شخصی دیگر در آید اما با توجه به اینکه هر مایعی مرکب از ملکول‌های بی‌شماری است اثبات وحدت شخصی برای هر یک از دو مایع مفروض و همچنین برای مجموع مرکب از آنها بسیار دشوار است و در حقیقت این‌گونه تجزیه و ترکیب‌ها مجموعه‌ای از اتصالات و انفصالات آنی است که به دنبال حرکت مکانی اجزاء پدید می‌آید.

اما افزایش و کاهش حجم جسم در اثر گسترش یا فشردگی اجزاء آن در واقع تعبیر دیگری از حرکات مکانی و وضعی ملکول‌ها و اتم‌های آن است مثلا هنگامی که آب به جوش می‌آید و تبدیل به بخار می‌شود بر حجم آن افزوده می‌گردد ولی این افزایش حجم بر حسب آنچه فیزیکدانان اثبات کرده‌اند چیزی جز دور شدن ملکول‌های آب از یکدیگر نیست و همچنین تبدیل شدن بخار به آب و گاز به مایع هم چیزی جز نزدیک شدن آنها به یکدیگر نمی‌باشد.

۳.۴.۱ - مصداق بارز حرکت کمی

از این روی مصداق روشن حرکت کمی را رشد گیاهان و جانوران دانسته‌اند که هر چند با ضمیمه شدن اجسام دیگری مانند آب و مواد غذائی حاصل می‌شود ولی علی الفرض هر کدام دارای صورت نوعیه واحدی هستند که مقدار آن تدریجا افزایش می‌یابد.
اما به نظر می‌رسد که اثبات حرکت کمی حقیقی در این گونه موارد هم مشکل است زیرا بدون شک رشد نباتی در اثر انضمام مواد خارجی است که از خارج با حرکت مکانی به درون آنها منتقل می‌شود و اتصال و انفصال اجزاء آنها بصورت دفعی پدید می‌آید چنان‌که دو جسمی که به طرف یکدیگر حرکت می‌کنند یا یکی از آنها بسوی دیگری می‌رود گر چه تدریجا بهم نزدیک می‌شوند اما اتصال آنها در یک آن و بدون فاصله زمانی انجام می‌پذیرد و بعد از آنکه اجزاء جدید در جای خود قرار گرفتند هر چند فعل و انفعالات شیمیایی و فیزیولوژیکی آنها تدریجا انجام می‌گیرد اما دلیلی وجود ندارد که صورت نوعیه درخت‌ یا حیوان هم تدریجا گسترش یابد تا اینکه جزء جدید را فرا گیرد و جای چنین احتمالی هست که تبدیل کمیت‌ سابق به کمیت جدید به صورت دفعی و از قبیل کون و فساد باشد نه بصورت تدریجی و از قبیل حرکت در کمیت.
حاصل آنکه اثبات حرکت در کیمیت به مراتب مشکل‌تر از سایر اقسام حرکت می‌باشد و چنین احتمالی وجود دارد که آنچه حرکت در کمیت نامیده می‌شود در واقع مجموعه‌ای از حرکات مکانی و اتصالات و انفصالات آنی یا کون و فسادهای دفعی باشد.


۱. بدایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله ی دهم، فصل دهم.
۲. بدایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله ی دهم، فصل دهم.
۳. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، درس پنجاه و هشتم، ص۳۱۹_ ۳۲۷.
۴. هستی شناسی، عبودیت، عبد الرسول، ص۳۵۵_ ۳۶۳.
۵. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۲۰.
۶. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۲۰، درس ۵۸.
۷. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۲۰، درس ۵۸.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حرکت در اعراض»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۰/۰۸.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حرکت در اعراض».    



جعبه ابزار