حس گرایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از ابزارهای
شناخت،
حواس پنجگانه میباشد. محدوده استفاده از این ابزار در شناخت
طبیعت و به ویژه
خالق طبیعت همواره از مسائل اختلافی بین گروههای مختلف بوده است.
حس در
لغت به معنای درک کردن و فهمیدن است که از طریق
قوای حسی پنجگانه حاصل میگردد.
و در اصطلاح مفسرین، منحصر دانستن راههای درک و فهم در ماده و طبیعت را حسگرایی مینامند.
از آنجا که قوای حسی از نعمتهای بزرگ خدادادی به
انسان به عنوان ابزاری جهت دستیابی به حقیقت و شناخت بوده،
خدواند به حس و قوای حسی توجه ویژهای نشان داده و در مناسبتهای گوناگون، برای
هدایت انسانها شاهدهای فراوانی از عالم ماده و طبیعت استفاده کرده است. اما این به معنای منحصر کردن هدایت در امور حسی و
اصالت بخشیدن به آن نیست؛ بلکه خداوند در
قرآن، در کنار حس و طبیعت از
برهانهای غیرمادی نیز استفاده نموده و در پی آنها مردم را به تفکر دعوت میکند:
«...وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبهَُا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون»
«...اینها مثالهایی است که برای مردم میزنیم، شاید در آن بیندیشند!»
اما از سویی، با کسانی که در این زمینه قدم در راه افراط گذاشته و حس و تجربه حسی را بر
عقل مقدم داشته یا انکار کردهاند، به طور جدی به
مبارزه برخاسته و فرموده: «وَ إِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلیَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتحَُدِّثُونهَُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُم... أَوَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ؟»
«و هنگامی که
مؤمنان را ملاقات کنند، میگویند: «
ایمان آوردهایم» ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده) میگویند: «چرا مطالبی را که
خداوند (درباره صفات
پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به
مسلمانان بازگو میکنید تا روز
رستاخیز در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن
استدلال کنند؟!...» آیا اینها نمیدانند خداوند آنچه را پنهان میدارند یا آشکار میکنند، میداند؟!»
چنانچه در این
آیه مشاهده میگردد برخی از افراد قوم
بنیاسرائیل،
علم خدا را محدود به ظواهر امور مادی میدانستند، و
تصور میکردند که اگر چیزی را پنهان کنند و
مسلمانان را از آن مطلع نسازند، خدا نیز از آن با خبر نمیشود.
قرآن با تکیه بر حاضر و ناظر بودن خداوند و آگاهی او بر همه امور پیدا و پنهان، بر
تصور باطل آنها که از
عقیده به
اصالت ماده و حس ناشی میشد، خط بطلان کشیده و مبارزه خود را با این عقاید پوچ اعلام نموده است.
یکی از مهمترین عواملی که منجر به حسگرایی میگردد،
جهل و نادانی است. قرآن، اشاره به این عامل میفرماید: «وَ قَالُواْ مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نحَْیَا وَ مَا یهُْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَ مَا لهَُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّون»
«آنها گفتند: چیزی جز همین زندگی دنیای ما، در کار نیست؛ گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند! آنان به این سخن که میگویند، علمی ندارند؛ بلکه تنها حدس میزنند!»
خداوند در این
آیات به نقل سخن «
دهریون» پرداخته، که
مبدأ و
معاد را انکار میکنند؛ اما هیچ دلیلی بر انکار خود ندارند، بلکه جهل، آنها را بر این عقیده واداشته است.
علت دیگری که در قرآن برای حسگرایی بیان شده، روحیه استکباری است: «وَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْمَلَئکَةُ أَوْ نَرَی رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبرَُواْ فیِ أَنفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا کَبِیرًا»
«و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و
رستاخیز را انکار میکنند) گفتند: چرا
فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با
چشم خود نمیبینیم؟! آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند!»
بیان کلی
آیه این است که،
کفار به دلیل خودبرتربینی از
رسول خدا،
ایمان آوردنشان را مشروط نمودند به اینکه خدا و
ملائکه را به صورت حسی مشاهده کنند.
یکی از آثار و لوازم حسگرایی، انکار
غیب است؛ چون غیب از جمله اموری است که فقط با
عقل و
ضمیر دریافت میشود؛ اما کسانی که
اصالت را به
عالم ماده داده و حسگرایی را سرلوحه خود قرار داده و همه چیز را در آن خلاصه میکنند، نمیتوانند فراتر از عالم حس و ماده را درک کرده و به وجود قدرتی فراتر از آن اعتراف کنند:
«وَ قَالُواْ مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نحَْیَا وَ مَا یهُْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْر»
«و گفتند: جز زندگی دنیوی ما هیچ نیست، میمیریم و زنده میشویم و ما را جز دهر هلاک نکند.»
حسگرایان،
اختیار مرگ و
حیات خود را به دست
دهر (طبیعت) سپرده و به طور کلی منکر غیب و زندگی دوباره پس از مرگ شده و مطلقاً وجود
صانع حکیم را انکار نمودهاند.
از دیگر آثار حسگرایی، تکذیب
رسالت انبیای الهی است که ریشه آن را باید در انکار
غیب جستجو کرد. چون کسانی که به عالم غیب
ایمان نداشته و آن را انکار میکنند، به طور قطع، ادعای رابطه با عالم غیب را که از طرف
انبیاء صادر شده، نیز تکذیب میکنند.
قرآن درباره آنان اینگونه سخن میگوید: «وَ عجَِبُواْ أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنهُْمْ وَ قَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّاب»
«آنها تعجّب کردند که پیامبر بیمدهندهای از میان آنان به سویشان آمده و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویی است!»
کفار، آنقدر در حسگرایی خود غرق بودند که از آمدن انذار دهندهای از سوی خدا تعجب کرده و از شدت تعجب به او نسبت "جادوگرِ دروغگو" دادند.
ظلم، از جمله آثار گرایش به حسگرایی است. قرآن،جریان
گوساله پرستی قوم
بنیاسرائیل را که بعد از
میعاد پیامبرشان
حضرت موسی(ع) به آن روی آوردند، با کمال ظرافت و زیبایی به تصویر کشیده و آنها را
ظالم معرفی نموده است: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَی أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظَالِمُونَ»
«و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم، (و او برای گرفتن فرمانهای الهی، به میعادگاه آمد) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالی که ستمکار بودید.»
ظلم به معنای ضایع نمودن حقی از
حقوق نفس یا غیر میباشد (امر مادی، معنوی یا الهی)؛ و بزرگترین ظلم، تضییع حق خویش در بعد معنوی است؛ و بالاتر از آن تضییع حقوق الهی بوده که ظالم بودن بنیاسرائیل در این ماجرا، به هر دو جهت ظلم (
حقالنفس و
حقالله) صدق میکند. بنابراین عده زیادی از بنیاسرائیل با
گوسالهپرستی مرتکب
کفر و
شرک شدند که ظلم بزرگی است:
پس قوم
یهود در حقیقت، راه درک حقایق را منحصر در حواس خود میدانستند، با اینکه ناتوانی گوساله را در عدم تکلم و عدم
هدایت میدیدند.
حس، به عنوان یک موهبت عظیم الهی در تمام موجودات جاندار به خصوص در
وجود انسانهاست؛ و حتی بدون قوای حسی، زندگی بر انسانها بسیار سخت میباشد. اما برخی از انسانها متأسفانه، این نعمت بزرگ الهی را نابجا و در حد افراط به کار گرفته و نام آنها در
تاریخ به این صفت مذموم ثبت شده است.
قرآن نیز به نام برخی از اقوام و گروههای معتقد به این رویه افراطی اشاره کرده است که به ذکر برخی از آنها اکتفا میشود.
یکی از اقوامی که قرآن در موارد متعددی از عملکرد حسگرایانه آنها سخن به میان آورده و به نکوهش آنها پرداخته، قوم
بنیاسرائیل است. برخی از عملکردهای حسگرایانه این قوم عبارت است از:
الف. گوساله پرستی؛
ب. درخواست رؤیت خدا؛
قوم
یهود از پیامبر خویش (
موسی) پیوسته درخواست میکردند، که
خدا را به آنها نشان بدهد، تا
ایمان بیاورند.
ج. درخواست
بت به عنوان خدا:
از دیگر چهرههای حسگرا بودن یهودیان، بنا بر نقل قرآن، درخواست بت از
حضرت موسی بود که بت بیجان را به عنوان اله برای آنان قرار دهد.
قوم دیگری که در قرآن از عملکرد حسگرایانه آنها سخن به میان آمده،
قوم ثمود است: «إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نحَْیَا وَ مَا نحَْنُ بِمَبْعُوثِینَ إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْترََی عَلیَ اللَّهِ کَذِبًا وَ مَا نحَْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِین»
«مسلماً غیر از این زندگی دنیای ما، چیزی در کار نیست، پیوسته گروهی از ما میمیریم، و نسل دیگری جای ما را میگیرد و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد! او فقط مردی دروغگوست که بر خدا افترا بسته و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد!»
البته در یک نگاه کلی به
آیات قرآن، میتوان گفت که همه
کفار به نوعی مادیگرا (حسگرا) هستند. چون آنها به
غیب،
معاد،
رسالت انبیاء و... به دیده انکار مینگریستند و به همین دلیل، گرفتار
عذاب خدا شده و هلاک شدهاند.
سایت معارف قرآن با تلخیص