• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسن طوفانیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسن‌ طوفانیان فرزند مهدی در سال ۱۲۹۱ش، در تهران متولد شد. او در سال ۱۳۱۲ به استخدام ارتش در آمد و در دوران سلطنت محمد‌رضا پهلوی، مهم‌ترین مشاغل وی چنین بود: فرمانده آموزشگاه خلبانی،
[۱] طوفانیان، حسن، خاطرات ارتشبد طوفانیان، ص۳۶، تهران، زیبا، ۱۳۸۱ش.
رئیس دایره ۲ طرح‌های استراتژیک اداره سوم ارتش، معاون هوایی اداره سوم ارتش، مدیر عامل سازمان صنایع نظامی، آجودان مخصوص شاه، رئیس اداره خرید و سفارش‌های خارجی صنایع نظامی و جانشین وزیر جنگ.



او به عنوان مسئول خریدهای نظامی ایران در سال‌های ۱۳۵۰ و در دوران رونق اقتصاد نفتی، شهرت جهانی یافت و مطبوعات غرب، گزارش‌های متعددی درباره معاملات تسلیحاتی ایران و کمیسیون‌های طوفانیان درج ‌کردند؛
[۲] فردوست، حسین، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج۲، ص۴۶۹، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳ش.
از جمله مطبوعات آلمان غربی گزارش دادند که طوفانیان در یک معامله تسلیحاتی با شرکت‌های این کشور، مبلغ ۳ میلیون مارک، کمیسیون دریافت داشته است.
نام ارتشبد حسن طوفانیان به علت نقش وی در معاملات اسلحه ایران، شهرت جهانی یافته بود. وی به سبب طی دوره نظامی در آمریکا و آشنایی زیاد با مستشاران نظامی آمریکایی در ایران، از طریق آنها به محمدرضا معرفی شد و از آن پس، خریدهای گزاف اسلحه ایران را ترتیب می‌داد؛ اما این تصور، صحیح نیست که وی، نوع سلاح‌ها، کشور و شرکتِ خریدار را تعیین می‌کرد؛ چون همه اینها را محمدرضا دیکته می‌کرد و او تنها مجری بسیار خوبی بود
[۳] فردوست، حسین، خاطرات، ج۱، ص۲۱۸، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳ش.

طوفانیان ظاهراً در سمت سرپرستی اداره صنایع نظامی، مامور خریدهای میلیاردی اسلحه بود؛ ولی درصد‌های سرسام‌آور دلّالی و پورسانتاژِ خریدهای نظامی، مستقیماً به حساب شاه واریز می‌شد. هیچ‌کس جز او، اجازه سرک کشیدن در این تجارت پرسود را نداشت
[۴] بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، ص۵۳۰، تهران، فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۴ش.
مخابرات نیز به دستور شاه، زیر نظر طوفانیان قرار گرفته بود
[۵] بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، ص۵۳۰، تهران، فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۷۹

ارتشبد حسن طوفانیان یکی از چهره‌های مرموز ارتش در رژیم گذشته بود که عنوان رسمی وی، معاون یا جانشین وزیر جنگ و رئیس سازمان صنایع نظامی بود؛ ولی از هیچ مقامی، حتی رئیس ستاد بزرگ و وزیر جنگ، دستور نمی‌گرفت و اطاعت نمی‌کرد. او تمام خریدهای نظامی ایران از خارج بر عهده داشت که ارزش سالانه‌اش به هزاران میلیون دلار می‌رسید. هیچ‌کس از کم و کیف این معاملات و ارقام درشت کمیسیون اطلاع نداشت. این مبالغ را کارخانجات فروشنده اسلحه می‌پرداختند
[۶] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۹۳۸، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.



مدتِ کوتاهی پس از ارتقای طوفانیان به درجه سرهنگی، وی برای گذراندن دوره افسری رزمی به آمریکا اعزام ‌شد. از زمان حضور وی در آنجا و طی یک دوره افسری رزمی در دانشکده فرماندهی و ستاد نیروهای هوایی آن کشور در پایگاه ماکسول ایالت آلاباما، یک تحول شگرف را در زندگی وی شاهدیم. گذراندن این دوره، نقطه عطفی در حیات نظامی و سیاسی طوفانیان است و چنین می‌نماید که دوره مذکور، سکوی پرتاب او به مسئولیت‌های بالاتر و مهم‌تر بود
[۷] سنجر، فریدون، حاصل۴۰سال خدمت، ص۱۵۰، تهران، پروین، ۱۳۷۰ش.



در اواخر ۱۳۳۳ دو کشور انگلیس و آمریکا برای ایجاد یک کمربند امنیتی و خط دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی ـ که در واقع، بخشی از سیاست محاصره و قرنطینه شوروی بود ـ پیمان بغداد را منعقد کردند. در پنجم اسفند ۱۳۳۳ عهد‌نامه ‌الحاق ایران به پیمان همکاری متقابل عراق و ترکیه در بغداد امضا شد
[۸] گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی، ج۱، ص۸۸۳، نشریه کتابخانه پهلوی.
حضور حسن طوفانیان به عنوان نماینده ثابتِ نظامی ایران در کمیته نظامی پیمان بغداد ـ که بعدها به سنتو تغییر نام یافت ـ دارای اهمیت است.
طوفانیان در این‌باره می‌گوید: «برای طرح‌ریزی پیمان بغداد می‌رفتم بغداد و می‌آمدم...مرتباً هر وقتی که برای طرح‌ریزی می‌رفتم بغداد، جزء طراح‌ها بودم؛ چون مسئولش بودم.»
[۹] طوفانیان، حسن، خاطرات ارتشبد طوفانیان، ص۴۱، تهران، زیبا، ۱۳۸۱ش.
این، نشان‌دهنده اعتماد محمدرضا پهلوی به اوست. وی تقریباً از بدو تکوین این پیمان تا انتهای حیات سیاسی – نظامیِ آن، عضو ثابت کمیته نظامی بود. رضایت از عملکرد او در کمیته نظامی بغداد باعث ارتقای وی در مهر ۱۳۳۶ شد که به درجه سرتیپی نایل آمد. در همان سال به سمت عضویت کمیسیون دائمی سازمان دفاع غیرنظامی کشور منصوب شد.
طوفانیان از ابتدای دهه چهل به جرگه آجودان‌های محمدرضا پهلوی پیوست و در سفرهای داخلی و خارجی متعدد، شاه را همراهی می‌کرد. وی در آبان ۱۳۴۰ به عنوان آجودان شاه برگزیده ‌شد و در ۲۸ فروردین ۱۳۴۵ به درجه سپهبدی نایل آمد و در چهارم آبان ۱۳۴۷ نشان درجه اول همایون به او اهدا شد. در پی آن، وزیر دربار شاهنشاهی، مدال تاجگذاری به وی داد و در یازدهم دی ۱۳۴۸ نشان درجه یک خدمت به او داده ‌شد. طوفانیان در زمان سپهبدی، مسئولیت ریاست اداره چهارم ستاد بزرگ ارتشتاران را بر عهده داشت. او در پاییز همین سال به عالی‌ترین رتبه نظامی در ارتش پهلوی که همانا ارتشبدی بود، دست یافت و در ۳۹ شهریور ۱۳۵۲ نشان درجه یک یاس به او داده شد
[۱۰] بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، ص۵۸۰، تهران، فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۴ش.



او در فراهم‌آوردن تجهیزات نظامی، نقش مهمی داشت. شاه به گزارش‌های او درباره ارتش اطمینان داشت. وی اطلاعات لازم در این‌باره را خودش ارائه می‌کرد و یا اینکه این کار را به کمک منابع آمریکایی انجام می‌داد. او اغلب از آمریکا دیدن می‌کرد. طوفانیان شیفته فناوری ارتش آمریکا ستایش بود
[۱۱] مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج۷، ص۷۱-۷۲، دانشجویان پیرو خط امام، تهران بی‌تا.
برجسته‌ترین ویژگی وی برخورداری از اعتماد محمدرضا پهلوی بود؛ به گونه‌ای که همه او را محرم اسرار نظامی شاه می‌پنداشتند.
فردوست می‌گوید که وی بیش از یک دهه، مامور منحصر به فرد خریدهای تسلیحاتی بود. به نوشته جیمز بیل، ارتشبد حسن طوفانیان بین سال‌های ۱۳۴۳-۱۳۵۷ در تمام فروش‌های اسلحه آمریکا به ایران عمیقاً درگیر بود. او به اقتضای موقعیت خود نه تنها با سرانِ ارتش ایالات متحده، تماس دائم داشت؛ بلکه با بالاترین مقامات اجرایی معاملات دفاعی و اسلحه، نظیر: تام جونز، نورشروبو و ویلیام میلر از تکسترون در تماس بود
[۱۲] بیل، جیمز، روابط بدفرجام ایران و آمریکا، ص۴۷۲، ترجمه فروزند هبرلیان، تهران، فاخته، ۱۳۷۱ش.

در یک فاصله زمانیِ ۲۰ ساله از ۱۹۵۰-۱۹۷۱ کل خرید تسلیحاتی ایران از آمریکا به یک میلیارد هم نرسید؛ ولی بین ۱۹۷۱-۱۹۷۸ یعنی در عرض ۸ سالِ آخرِ سلطنتِ شاه، خرید سلاح از آمریکا آن‌قدر سریع افزایش یافت که به رقم نجومی ۱۹ میلیارد دلار رسید
[۱۳] هویدا، فریدون، سقوط شاه، ص۹۸، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۵ش.
به پشتیبانی همین اقتدار نظامی بود که محمدرضا تصور می‌کرد سلطنتش پایدار می‌ماند؛ چنان‌که در مصاحبه‌ای می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌تواند مرا سرنگون کند؛ چون ۷۰ هزار نظامی، بیشتر کارگزاران و اکثریت مردم ایران، پشتیبان من هستند.»
[۱۴] راجی، پرویز، خدمتگزاران تخت و طاووس، ص۲۰۴، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.



شاه، بخشی از آگاهی‌های خود را درباره فناوری تسلیحات مدرن از طریق مطالعات مجله تخصصی و از جمله هفته‌نامه هواپیمایی دریافت می‌کرد
[۱۵] زونیس، ماروین، شکست شاهانه، ص۱۰، تهران، نور، ۱۳۷۰ش.
شرکت‌های فروشنده، هر کدام برای خود واسطه‌های متنفذی در تهران پیدا کرده بودند. هرج و مرج به حدی بود که سپهبد حسن طوفانیان، مسئول سفارش‌ها و خرید سلاح و تجهیزات، به روش کار معترض بود. صورت‌حساب‌ها با بهای سفارش‌ها تطبیق نمی‌کرد، کمیسیون‌های کلانی به واسطه‌ها پرداخت شده بود، بابت سلاح‌هایی که دولت ایران مستقیماً و بدون واسطه از دولت ایالات متحده خریده بود، حق کمیسیون محاسبه کرده بودند. طوفانیان از هوفمن درخواست کرد پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) کنترل بیشتری بر عملیات شرکت‌های فروش اسلحه و تجهیزات اعمال کند
[۱۶] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج۱، ص۵۳۶، تهران، مؤسسه رسا، ۱۳۷۱ش.



حرص و آز محمدرضا در دستیابی به سلاح‌های مدرن، سیری‌ناپذیر بود. طوفانیان در ابتدای سال ۱۹۷۶ راهی آمریکا شد. او در دیدار با دونالدر اسفیلد، جانشین شلزینگر (وزیردفاع آمریکا) در ژانویه ۱۹۷۶ درخواست کرد، بهای جنگ‌افزارهای مورد نیاز ایران کاسته شود و همچنین ایالات متحده، نفت بیشتری از ایران خریداری کند. طوفانیان تهدید کرد چنانچه واشنگتن با خواست‌های شاه موافقت نکند، ایران، سلاح مورد نیاز خود را از محل دیگری خریداری می‌کند و به متحدان دیگر روی می‌آورد.
[۱۷] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج۱، ص۵۴۶، تهران، مؤسسه رسا، ۱۳۷۱ش.



(شاپور ریپورتر فرزند اردشیر جی است. پدرش از عوامل اصلی برآمدن رضاشاه در ایران بود. شاپور در ۱۲۹۹ در تهران متولد شد و برای تحصیل به انگلستان رفت.)
ارتباط نزدیکی میان حسن طوفانیان و ریپورتر برقرار بود. نوع مسئولیت و منافع مشترک نیز این پیوند را مستحکم‌ می‌ساخت.
شاپور ریپورتر در این دوران، علاوه بر نقش خود به عنوان مشاور اطلاعاتی دولت بریتانیا در مسائل ایران، مشاور وزارت دفاع انگلیس نیز بود. درباره حجم معاملاتی که با شرکت مستقیم و غیرمستقیم شاپور صورت گرفت، همین بس که روزنامه تایمز در ماه مه ۱۹۷۸ چنین نوشت: «ایران هم‌اکنون، بزرگ‌ترین خریدار فناوری نظامی انگلیس است» و افزود: «۶۰ درصد صادرات اسلحه انگلیس را ایران خریداری می‌کند.»
[۱۸] مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج۱۲، ص۷۹ -۸۰، دانشجویان پیرو خط امام، تهران بی‌تا.
در نتیجه، این نقش کلیدی شاپور در اقتصاد بریتانیا بود که در سال ۱۳۵۶نام وی به مطبوعات غرب درز کرد و مجله انگلیسی "پریوات آی" به او لقب طنزآمیز "ریپورتر سال" داد
[۱۹] راجی، پرویز، خدمتگزاران تخت و طاووس، ص۱۴۴، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.



مقامات بالای ارتش ایران دائماً در رفت و آمد بین تهران و اسرائیل بودند تا با مقامات بالای دفاعی اسرائیل درباره مطالب تسلیحاتی و فناوری نظامی به گفتگو بپردازند؛ برای مثال در تیر ۱۳۵۷ ارتشبد حسن طوفانیان، معاون وزارت جنگ شاه، از تل آویو دیدار کرد و با برخی از افراد بلند پایه، نظیر: "موشه‌دایان"، وزیر خارجه و "وایزرمن"، وزیر دفاع اسرائیل ملاقات داشت. در این ملاقات‌ها گفتگوهای فراوان و صریحی درباره همکاری‌های سیاسی و نظامی بین ایران و اسرائیل انجام می‌گرفت. در میان آنچه می‌گذشت طوفانیان اصرار داشت که با اسرائیل یک طرح موشکی مشترک برقرار کند و طوفانیان در آن زمان، مناسبات با اسرائیل را اداره می‌کرد
[۲۰] طوفانیان، حسن، خاطرات ارتشبد طوفانیان، ص۵۷، تهران، زیبا، ۱۳۸۱ش.

البته جمیز بیل در کتاب خود این را هم افزوده است که منظور اصلی از رابطه اسرائیل با ایران به وجود آوردن احساس طرفداری از اسرائیل و ضد عرب در مقام‌های ایرانی بود
[۲۱] بیل، جیمز، شیروعقاب، ص۵۷۱، ترجمه فروزنده برلیان، تهران، فاخته، ۱۳۷۱ش.



طوفانیان در آستانه پیروزی انقلاب از شاه دلخور بود؛ چرا که معتقد بود خودش برای وزارت جنگ، مناسبت‌تر از ارتشبد جعفر شفقت است. او حتی احساس می‌کرد، حالا که نخست‌وزیر نشد، حداقل شاه باید او را به ریاست ستاد ارتش منصوب کند
[۲۲] هایزر، روبرت، خاطرات ژنرال‌هایزر، ص۶۲، ترجمه رشیدی، تهران، ۱۳۶۵ش.
طوفانیان استعفای خود را به شاپور بختیار داد و به بهانه بیماری، تقاضای ترک کشور را کرده بود که بختیار پذیرفت
[۲۳] قره‌باغی، عباس، خاطرات قره‌باغی، ص۱۳۳، ری، زمانه، ۱۹۵۵ش.

طوفانیان با پیروزی انقلاب به مخفی‌گاه مطمئنی در تهران رفت و بعد از چند روز تصمیم گرفت از کشور خارج شود. او خود را از راه کوهستان به ترکیه رسانید و از آنجا با فرزندان خود در آمریکا تماس گرفت. آنها نیز با چند مقام آمریکایی ـ که با طوفانیان آشنایی نزدیک داشتند ـ مذاکره کردند و از طریق سفارت ایالات متحده در ترکیه، کمک‌های لازم شد تا طوفانیان توانست خود را به آمریکا برساند.
شایعات مربوط به دستگیری طوفانیان در روزهای اول انقلاب از آنجا ناشی ‌شد که در آن ایام، پاسداران انقلاب، منزل یکی از برادران او به نام‌ هادی را در ولنجک زیر نظر داشتند و شبی به تصور آنکه حسن طوفانیان را به دام خواهند‌ انداخت، خانه را محاصره کردند و به اشتباه،‌ هادی را به جای حسن دستگیر و روانه زندان کردند. گزارش‌های خیلی محرمانه اول تیر ۵۸ از مجموعه اسناد لانه جاسوسی نیز مؤید همین روایت است. در آنها به صراحت تاکید شده است که نیروهای انقلابی،‌ هادی طوفانیان را بازداشت کرده‌اند.
[۲۴] مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج۴۹، ص۶۱، دانشجویان پیرو خط امام، تهران بی‌تا



۱. طوفانیان، حسن، خاطرات ارتشبد طوفانیان، ص۳۶، تهران، زیبا، ۱۳۸۱ش.
۲. فردوست، حسین، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج۲، ص۴۶۹، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳ش.
۳. فردوست، حسین، خاطرات، ج۱، ص۲۱۸، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳ش.
۴. بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، ص۵۳۰، تهران، فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۴ش.
۵. بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، ص۵۳۰، تهران، فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۷۹
۶. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۹۳۸، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
۷. سنجر، فریدون، حاصل۴۰سال خدمت، ص۱۵۰، تهران، پروین، ۱۳۷۰ش.
۸. گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی، ج۱، ص۸۸۳، نشریه کتابخانه پهلوی.
۹. طوفانیان، حسن، خاطرات ارتشبد طوفانیان، ص۴۱، تهران، زیبا، ۱۳۸۱ش.
۱۰. بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، ص۵۸۰، تهران، فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۴ش.
۱۱. مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج۷، ص۷۱-۷۲، دانشجویان پیرو خط امام، تهران بی‌تا.
۱۲. بیل، جیمز، روابط بدفرجام ایران و آمریکا، ص۴۷۲، ترجمه فروزند هبرلیان، تهران، فاخته، ۱۳۷۱ش.
۱۳. هویدا، فریدون، سقوط شاه، ص۹۸، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۵ش.
۱۴. راجی، پرویز، خدمتگزاران تخت و طاووس، ص۲۰۴، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.
۱۵. زونیس، ماروین، شکست شاهانه، ص۱۰، تهران، نور، ۱۳۷۰ش.
۱۶. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج۱، ص۵۳۶، تهران، مؤسسه رسا، ۱۳۷۱ش.
۱۷. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج۱، ص۵۴۶، تهران، مؤسسه رسا، ۱۳۷۱ش.
۱۸. مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج۱۲، ص۷۹ -۸۰، دانشجویان پیرو خط امام، تهران بی‌تا.
۱۹. راجی، پرویز، خدمتگزاران تخت و طاووس، ص۱۴۴، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.
۲۰. طوفانیان، حسن، خاطرات ارتشبد طوفانیان، ص۵۷، تهران، زیبا، ۱۳۸۱ش.
۲۱. بیل، جیمز، شیروعقاب، ص۵۷۱، ترجمه فروزنده برلیان، تهران، فاخته، ۱۳۷۱ش.
۲۲. هایزر، روبرت، خاطرات ژنرال‌هایزر، ص۶۲، ترجمه رشیدی، تهران، ۱۳۶۵ش.
۲۳. قره‌باغی، عباس، خاطرات قره‌باغی، ص۱۳۳، ری، زمانه، ۱۹۵۵ش.
۲۴. مرکز نشر لانه جاسوسی، اسناد لانه جاسوسی، ج۴۹، ص۶۱، دانشجویان پیرو خط امام، تهران بی‌تا



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ارتشبد حسن طوفانيان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۶/۱۶.    



جعبه ابزار