• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقیقت استرجاع (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حقيقت استرجاع، اعتراف به مالكيّت خدا بر انسان و اقرار به مرگ خود می باشد.



در قرآن کریم حقيقت استرجاع، اعتراف به مالكيّت خدا بر انسان و اقرار به مرگ خود بیان شده است، چنانکه می فرماید:«الّذين إذا أصـبتهم مّصيبة قالوا إنّا للّه و إنّا إليه رجعون»آنها که هر گاه مصیبتى به آنها رسد مى گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم .(در روايتى از امام على(عليه السلام) نقل شده است: با گفتن «إنّا لِلّه» به مالكيّت خدا بر خود اقرار مى‌كنيم و با گفتن «إنّا إليه راجعون» بر مرگ خود اعتراف داريم.)


نخستین و مهمترین گام براى پیروزى همان است که در جمله کوتاه و پر معنى و بشر الصابرین در آیه فوق آمده است ، این جمله با صراحت مى گوید: رمز پیروزى در این راه ، صبر و پایدارى است و به همین دلیل بشارت پیروزى را تنها به صابران و افراد با استقامت مى دهد.


صبر در برابر مصیبت ها نتیجه ایمان به مالکیت مطلق خداوند بر تمام هستى است، و مصیبت عبارت است از هر واقعه اى که آدمى با آن روبرو شود، چه خیر و چه شر، ولکن جز در وقایع مکروه و ناراحت کننده استعمال نمى شود، و معلوم است که مراد به گفتن إنّا للّه و إنّا إليه رجعون، صرف تلفظ به این الفاظ و بدون توجه به معناى آن نیست و حتى با گفتن و صرف توجه به معنا هم نیست بلکه باید به حقیقت معنایش ایمان داشت باینکه آدمى مملوک خداست و مالکیت خدا به حقیقت ملک است ، و این که دوباره بازگشتش به سوى مالکش ‌ مى باشد اینجاست که بهترین صبر تحقق پیدا مى کند، آن صبرى که ریشه و منشاء هر جزع و تاءسفى را در دل مى سوزاند و قطع مى کند، و چرک غفلت را از صفحه دل میشوید.


توضیح اینکه : وجود انسان و تمامى موجوداتى که تابع وجود آدمى هستند، چه قواى او و چه افعالش ، همه قائم به ذات خداى عزیزى هستند که انسان را آفریده و ایجاد کرده ، پس قوام ذات آدمى به اوست و همواره محتاج او، در همه احوالش به اوست ، و در حدوثش و بقاءش ، مستقل از او نیست ، و چون چنین است ، رب او و مالک او هر گونه تصرفى که بخواهد در او میکند و خود او هیچگونه اختیار و مالکیتى ندارد و به هیچ وجه مستقل از مالک خود نیست ، مالک حقیقى وجودش و قوایش و افعالش .
و اگر هم هستى او را و نیز قوا و افعال او را به خود او نسبت میدهند، مثلا مى گویند فلانى وجود دارد قوا و افعالى دارد، چشم و گوش دارد، و یا اعمالى چون راه رفتن و سخن گفتن و خوردن و نوشیدن دارد، همین نسبت نیز به اذن مالک حقیقى اوست که اگر مالک حقیقیش چنین اجازه اى نداده بود، همه این نسبتها دروغ بود، زیرا او و هیچ موجودى دیگر مالک چیزى نیستند، و هیچیک از این نسبت ها را ندارند، براى اینکه گفتیم : به هیچ وجه استقلالى از خود ندارند، هر چه دارند ملک اوست .


۱. بقره/سوره۲، آیه ۱۵۶.    
۲. نهج‌البلاغه، حکمت ۹۳.    
۳. نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۱۴۵.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۵۳۰.    
۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج ۱، ص۵۳۱.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حقیقت استرجاع».    



جعبه ابزار