• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حمله دسته جمعی لشکر یزید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






در این هنگام عمرو بن حجاج که فرمانده جناح راست لشکر دشمن بود، سربازانش     حمله کرد. چون به امام حسین (علیه‌السّلام) نزدیک شدند، یاران امام حسین زانو بر زمین تکیه دادند و نیزه‌ها را به سمت آنان نشانه گرفتند. اسبان آنان از نیزه‌ها هراسیدند و به سمت نیزه داران نیامدند و آنان مجبور به عقب نشینی شدند. در حین عقب نشینی آنان، یاران امام حسین (علیه‌السّلام) آنان را تیرباران کردند، که تعدادی از آنان کشته، و جمعی زخمی شدند. .
[۴] ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۴



چند تن از مورخان، تعداد شهدا را در حملهٔ اول سپاه کوفه، بیش از پنجاه نفر نوشته‌اند.
[۷] کمال الدین، محمد بن طلحه، مطالب السئول، ص۷۸ـ۷۹.
پیشگام این گروه، ابن اعثم است و گویا دیگران از او گرفته‌اند.

۲.۱ - گزارش ابن اعثم

او پس از اشاره به نخستین حمله سپاه عمربن سعد به یاران امام حسین می‌نویسد: سپس بخشی از روز را در یک حمله باهم جنگیدند، تا آنکه بیش از پنجاه تن از یاران امام حسین کشته شدند (فاقتتلوا ساعة من النهار حملة واحدة حتی قتل من اصحاب الحسین (علیه‌السّلام) نیف و خمسون رجلا). این عبارات نشان نمی‌دهد که در همان حمله اول که عاشورا و در آغاز نبرد روی داد، پنجاه نفر از یاران امام کشته شدند، و صراحت در این امر ندارد؛ بلکه با دقت در سخنان او چنین دریافت می‌شود که وی مجموع شهدا را طی جنگی که مدتی از روز طول کشید، بیش از پنجاه نفر می‌داند. اما مورخان بعدی، از این عبارت چنین برداشت کرده‌اند که این عده، در همان حملهٔ اول به شهادت رسیدند، و این، برداشت درستی نیست.

۲.۲ - گزارش خوارزمی

اما خوارزمی، این مطلب را از ابو مخنف نقل می‌کند و می‌گوید: قال ابومخنف، فلما رموهم هذه الرمیة، قلّ اصحاب الحسین. فبقی فی هؤلاء القوم الذین یذکرون فی المبارزه وقد قتل منهم ما ینیف علی خمسین رجلا: «هنگامی که این تیراندازی را کردند، یاران حسین (علیه‌السّلام) کاهش یافتند و از ایشان کسانی ماندند که در جنگ تن به تن از آنها یاد می‌شود. [در این تیراندازی] بیش از پنجاه تن از آنان (یاران حسین) کشته شدند»

۲.۳ - ارزیابی گزارشات

اما این عدد نه تنها در سایر منابع متقدم، که گزارش‌های ابی مخنف را درباره این حمله آورده‌اند، به چشم نمی‌خورد. بلکه آنها پیروزی سپاه امام را گزارش کرده، و چنان که در متن آمده، نوشته‌اند یاران امام، آنان (افراد سپاه عمر سعد) را مجبور به عقب نشینی کردند و در حین عقب نشینی، آنان را تیرباران کردند که تعدادی از آنان کشته و جمعی زخمی شدند. گویا خوارزمی این مطلب را از نسخهٔ تحریف شده ابی مخنف گرفته است (چنان که در جای خود گفته شده است، گویا نسخه‌های مختلفی از مقتل ابی مخنف وجود داشته است). قراین دیگر نیز کشته شدن این تعداد را در یک حمله تایید نمی‌کند؛ از جمله آنکه جنگ، تا عصر عاشورا طول کشید. اگر از مجموع اصحاب امام حسین که بنابر مشهور ۷۲ نفر بودند، بیش از ۵۰ نفر در همان اوایل روز کشته شدند. چگونه امام توانست با گروه‌اندک باقی مانده تا هنگام عصر به جنگ ادامه دهد؟ از این گذشته، اگر سپاه کوفه تعداد پنجاه نفر از یاران امام را با تیراندازی کشتند، می‌توانستند بقیه را نیز در همان هنگام به شهادت برسانند و دیگر جنگ تا عصر طول نمی‌کشید. ابن شهرآشوب، گویا با اعتماد به گزارش ابن اعثم و خوارزمی، آمار کشته شدگان حمله اول را ۴۰ نفر ذکر می‌کند و نام ۲۸ نفر از آنان را یاد می‌کند
[۱۲] سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۱۲۲
. اشکالات گذشته، بر گزارش ابن شهرآشوب نیز وارد است؛ افزون بر اینکه او در بردن نام یک یک ۲۸ نفر متفرد است و چنین امری در منابع متقدم موجود مشاهده نمی‌شود.


آن گاه عمرو بن حجاج، فرمانده جناح راست لشکر ابن سعد بر سر کوفیان فریاد زد: ‌ای بی خردان، می‌دانید با چه کسانی می‌جنگید؟ اینان جنگاوران این دیار و جان بر کفانی هستند که به استقبال مرگ می‌روند. هرگز هیچ یک از شما به جنگ تن به تن با آنها نرود. آنها تعداد‌اندکی هستند و مدت زمان کوتاهی زنده خواهند بود. به خدا سوگند، اگر جز سنگ چیز دیگری به سوی آنها پرتاب نکنید، آنان را خواهید کشت. عمربن سعد گفت: راست گفتی، درست همین است که تو گفتی و به لشکریانش پیغام فرستاد که هیچ کس به میدان مبارزه تن به تن نرود.
راوی می‌گوید: هنگامی که عمرو بن حجاج به یاران حسین (علیه‌السّلام) نزدیک شد، شنیدم که گفت: ‌ای مردم کوفه، فرمانبرداری خود را حفظ کنید و از جماعت[مسلمانان ] خارج نشوید، و در کشتن کسی که از دین خارج گشته و با رهبر[۱۴]     مخالفت کرده است، تردید به خود راه ندهید. حسین (علیه‌السّلام) به او گفت: ‌ای عمرو بن حجاج، آیا مردم را بر ضد من تحریک می‌کنی؟ آیا ما از دین خارج گشته و تو ثابت قدم مانده‌ای؟ به خدا سوگند، هنگامی که جان شما گرفته شود، و با این اعمال بمیرید، خواهید فهمید که چه کسی از دین خارج گشته و سزاوار جاودانه سوختن در آتش است.


شهادت عبدالله بن عمیر کلبی و همسرش
شمر بن ذی الجوشن که فرمانده جناح چپ بود، با گروه تحت فرماندهی خود به یاران امام حسین (علیه‌السّلام) حمله کرد. یاران امام مقاومت کردند و با نیزه بر آنها ضرباتی وارد ساختند. آنگاه آنها از هر سو به یاران امامت یورش آوردند. در این یورش عمومی، عبدالله بن عمیر کلبی، که[در آغاز جنگ] اولین کسی بود که به میدان مبارزه تن به تن رفت، به شهادت رسید. او علاوه بر یسار و سالم، [که در آغاز جنگ، در مبارزه اولش کشته بود ] دو نفر دیگر را نیز در این حمله کشت و جنگ سختی کرد تا اینکه دو نفر به نامهای‌هانی بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حی تیمی از تیم الله بن ثعلبة به او حمله کردند و او را به شهادت رساندند. او دومین شهید از یاران حسین (علیه‌السّلام) بود. و کان القتیل الثانی من اصحاب الحسین
بعد از آنکه عبدالله بن عمیر به شهادت رسید، همسرش ام وهب از خیمه بیرون رفت و در کنار پیکر همسر شهیدش نشست؛ خاک و غبار از سر و صورت عبدالله پاک می‌کرد و می‌گفت: بهشت گوارایت باد. در این هنگام شمر بن ذی الجوشن به جوانی به نام «رستم» گفت: برو با عمود بر فرقش بکوب. و او چنین کرد و سر آن زن درهم شکست و در دم جان سپرد.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۰.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰.    
۳. شیخ مفید، محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۲.    
۴. ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۴
۵. ابن اعثم کوفی، محمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۱۰۱.    
۶. اربلی، بهاءالدین علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۶۱.    
۷. کمال الدین، محمد بن طلحه، مطالب السئول، ص۷۸ـ۷۹.
۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۹.    
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۰.    
۱۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰.    
۱۱. شیخ مفید، محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۲.    
۱۲. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۱۲۲
۱۳. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۵.    
۱۴. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۳.    
۱۵. بلاذری، انساب الاشراف ج۳، ص۴۰۰    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۳۰.    
۱۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳ ص۱۹۴.    
۱۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹.    
۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۶    
۲۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص ۴۳۸    
۲۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳ ص۱۹۴.    





پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۶۷و ص۷۷۴ و ص۷۷۶-۷۷۷.






جعبه ابزار