وى در فتوا دادن از کتاب خدا و سنت رسول خدا ـ به شرطى که متواتر باشد یا همه علما در همه شهرها بدان عمل کرده باشند و یا آن سنت را یکى از صحابه میان گروهى دیگر از صحابه نقل کند و کسى نیز با وى مخالفت نکند ـ بهره مى جست. اگر سنّتى نمى یافت به اجماع صحابه عمل مى کرد و در صورت نبودن آن، به اجتهاد و قیاس و پس از آن به استحسان تمسّک مى جست.
ابوحنیفه چون در عمل به سنت سخت گیر بود، و در نتیجه روایات اندکى به عنوان سنت در نزد وى ثابت شده بود، به گونه اى گسترده به قیاس و استحسان روى آورد.
[۴]تاریخ الفقه الاسلامى، ص ۱۲۱-۱۲۰ ; الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۴۳.