• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم سحر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سحر و جادوگری یکی از مسائلی بوده که رواج داشته و لذا برای آن احکام خاصی در اسلام وضع شده است.



تعلم جادوگری، برای اختلاف بین زن و شوهر از نظر اسلام حرام می‌باشد.
«واتبعوا ما تتلوا الشیـطین علی ملک سلیمـن... وما انزل علی الملکین ببابل هـروت ومـروت وما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء وزوجه... ویتعلمون ما یضرهم ولاینفعهم ولقد علموا لمن اشتره ما له فی الاخرة من خلـق ولبئس ما شروا به انفسهم لو کانوا یعلمون؛ و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!».
همچنانکه اگر شر و فساد را بدلهاى بشر الهام کرد، اشکالى متوجهش نمی‌شود چون اینکار را باز بمنظور امتحان بشر کرده ، و یکى از مصادیق قدر است، آندو ملک هم هر چند که سحر بر آنان نازل شد، ولى آندو به احدى سحر نمى آموختند، مگر آنکه مى گفتند: هوشیار باشید که ما فتنه و مایه آزمایش توایم، زنهار، با استعمال بى مورد سحر کافر نشوى و تنها در مورد ابطال سحر و رسوا کردن ساحران ستمگر بکار بندى ولى مردم سحرى از آندو آموختند که با آن مصالحى را که خدا در طبیعت و مجارى عادت نهاده بود فاسد میکردند، مثلا میانه مرد و زن را بهم میزدند، تا شرى و فسادى براه اندازند، و خلاصه از آندو سحرى مى آموختند که مایه ضررشان بود، نه مایه نفعشان.


سحر و زیان رساندن به دیگران، به واسطه آن دارای حرمت است.
«... وما کفر سلیمـن ولـکن الشیـطین کفروا یعلمون الناس السحر وما انزل علی الملکین ببابل هـروت ومـروت وما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء وزوجه وما هم بضارین به من احد الا باذن الله...؛ و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!».
«ومن شر النفـثـت فی العقد؛ و از شرّ آنها که با افسون در گره‌ها می‌دمند (و هر تصمیمی را سست می‌کنند.».


فراگیری سحر، برای منافع مشروع (دفع شبهه یا ابطال سحر) جایز است
«واتبعوا ما تتلوا الشیـطین علی ملک سلیمـن وما کفر سلیمـن ولـکن الشیـطین کفروا یعلمون الناس السحر وما انزل علی الملکین ببابل هـروت ومـروت وما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء وزوجه وما هم بضارین به من احد الا باذن الله ویتعلمون ما یضرهم ولاینفعهم...؛ و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!».(آموزش سحر اگر برای دفع شبهات یا ابطال سحر دیگری باشد نشانه ایمان است.)
[۶] طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱-۲، ص۳۴۱.

دو فرشته زمانى به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند ولى از آنجا که خنثى کردن یک مطلب (همانند خنثى کردن یک بمب ) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثى کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۲. طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۵۴.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۴. فلق/سوره۱۱۳، آیه۴.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۶. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱-۲، ص۳۴۱.
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۷۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم سحر»    



جعبه ابزار