• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حی (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مشابه: حیات (علوم دیگر).

حَیی (به فتح حاء) از واژگان قرآن کریم به معنای زنده و حیات است. حیات در قرآن مجید به حیات عادی انسان و حیوان و نبات، و به حیات دینی و ایمانی و حیات اخروی گفته شده و تمام موجودات حیات و زندگی و مرگ و نیستی دارند. حیّ صفت مشبهه و از اسماء حسنی به معنی همیشه زنده است که دلالت بر دوام و ثبات دارد. مشتقات این واژه در قرآن کریم، به صورت: حَیَوان (به فتح حاء و یاء) به معنای حیات و زندگی، حَیاة (به فتح حاء) یا حَیات (به فتح حاء) به معنای زندگی آمده است.



حَیی به معنای زنده است.


(وَتُخْرِجُ‌ الْحَیَ‌ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ‌ الْحَیِ‌...) «زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می‌کنی.»
در صحاح گوید: حیاة ضدّ موت و حیّ ضدّ میّت است. ناگفته نماند: حیات در کلام اللَّه مجید به حیات عادی انسان و حیوان و نبات، و به حیات دینی و ایمانی گفته شده مثل‌: (وَاَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ‌ حَیًّا) (و تا زمانى كه زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصيه كرده است.)
و نحو: (وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍ‌) (و هر چيز زنده‌اى را از آب آفريديم؟!)
و نحو: (اَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَاَحْیَیْناهُ‌ وَجَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ‌) (آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، (کافر بود و ایمان آورد) و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود.) که در این آیه مراد از «احییناه» حیات دینی و بصیرت است.
و نیز به حیات آخرت اطلاق شده مثل‌: (یَقُولُ یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ‌ لِحَیاتِی‌) (مى‌گويد: «اى كاش براى اين زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم!») و هکذا به آدم فهیم و عاقل حیّ گفته شده‌ (لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ‌ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ‌) (تا هركس را كه زنده است و حيات انسانى دارد انذار كند و بر كافران اتمام حجّت شود و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.)
اینک چند آیه را بررسی می‌کنیم:

۲.۱ - زنده شدن زمین

(وَاللَّهُ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَحْیا بِهِ الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها اِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ‌) (خداوند از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و زمين را، پس از آن‌كه مرده بود، با آن حيات بخشيد. در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه گوش شنوا دارند.) در این آیه مثل چند آیه دیگر زنده شدن زمین مورد نظر است.
ممکن است بگوئید زنده شدن زمین همان روئیدن تخم‌ها و دانه‌های درون زمین است ولی با مراجعه به آیه دیگر خواهیم دید که زمین قطع نظر از دانه‌ها شخصا زنده می‌شود گرچه بر ما محسوس نیست در سوره حجّ آیه ۵ چنین است‌... (وَتَرَی الْاَرْضَ‌ هامِدَةً فَاِذا اَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَاَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ‌) (و همچنين زمين را در فصل زمستان خشك و مرده مى‌بينى، و هنگامى كه آب باران بر آن فرو مى‌فرستيم، به جنبش در مى‌آيد و رويش مى‌كند؛ و از هر نوع گياهان بهجت انگيز مى‌روياند.) اهتزاز به معنی جنبش و حرکت و «رَبَتْ» به معنی بالا آمدن مثل آمدن خمیر است علی هذا خاک شخصا حرکت می‌کند و مثل خمیر می‌آید یعنی: «زمین را خشک و افسرده بینی و چون آب بر آن نازل کردیم بجنبد و بر آید و از همه گیاهان بهجت انگیز می‌رویاند.»

۲.۲ - تسبیب و دلالت بر کار

(مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی الْاَرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ‌ اَحْیاها فَکَاَنَّما اَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً) (هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسان‌ها را كشته؛ و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى به همه مردم حيات بخشيده است.)
به نظر می‌آید: این آیه مانند تسبیب و دلالت بر کار است مثلا گوئیم آنکه ابتدا هواپیما را طرح‌ریزی کرد گویا همه هواپیماها را او ساخته است و آنکه بر تاسیس بیمارستان دلالت کرده گویا همه بیمارستان‌ها را او ساخته است. هکذا چون قتل عدوانی یک فرد زیر بنای قتل‌های دیگر و احیاء یک فرد پایه احیاهای دیگر است لذا گوئیم هر که یک فرد را کشت مثل آن است که همه را کشته الخ، و یا منظور آن است که افراد بشر از نظر خدای سبحان به حکم یک پیکرند قاتل یک نفر مثل قاتل همه و محیی یکی مانند احیا کننده همه است.

۲.۳ - طلب حیات

(یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُقَتِّلُونَ اَبْناءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ‌ نِساءَکُمْ...) (در حالى كه پيوسته شما را به بدترين صورت شکنجه مى‌دادند، پسرانتان را مى‌كشتند، و زنانتان را براى خدمت كارى زنده مى‌گذاشتند.) استحیاء طلب حیات و به معنی زنده نگاه داشتن و آن را خواستن است آیه درباره بیان مصیبت بنی‌اسرائیل است که فرعون برای جلوگیری از تولّد حضرت موسی (علیه‌السّلام) پسران آنها را سر می‌برید معنی آیه چنین است: «عذاب بد را به شما تحمیل می‌کردند و آن این بود که پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده نگه می‌داشتند.» و زنده ماندن آنها را طالب بودند، شاید از آن جهت که خدمتکار فرعونیان باشند. بعضی گفته‌اند: ممکن است مراد از بین بردن عفت زنان باشد یعنی کاری می‌کردند که سبب زوال حیاء آنها بود ولی از کلمه‌ یُقَتِّلُونَ‌ وَ یُذَبِّحُونَ‌ که همیشه قبل از این کلمه آمده است مانع از این حمل می‌باشد.

۲.۴ - حیات و مرگ در موجودات

(اِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوی‌ یُخْرِجُ‌ الْحَیَ‌ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ‌ الْحَیِ‌ ذلِکُمُ اللَّهُ فَاَنَّی تُؤْفَکُونَ‌) (خداوند، شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج مى‌سازد، و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين است خداى شما! پس چگونه از حق منحرف مى‌شويد؟!) ناگفته نماند زنده آن است که چهار عمل جذب، دفع، حرکت و تولید مثل داشته باشد مثل انسان و حیوان و علف زنده و اگر دارای این خواصّ نباشد مرده است.
دانه و تخم تا زیر خاک نرفته است مرده و بی‌حرکت است و سلّول خفته‌ای میان آن هست ولی چون زیر خاک رفت در اثر حرارت و رطوبت به حرکت می‌آید و زنده شده رشد می‌نماید و چون به گیاه مبدّل گردید دانه‌ها و تخم‌های خود را که در نوبت خود مرده‌اند به زمین می‌ریزد و به این شکل زنده از مرده و بالعکس بیرون می‌آید و این عمل از اسرار عجیب خلقت و در جهان دائمی است، زنده شدن و روئیدن انسان‌ها از زمین در روز قیامت به آن تشبیه شده است‌: (یُخْرِجُ‌ الْحَیَ‌ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ‌ الْحَیِ‌ وَیُحْیِ‌ الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَکَذلِکَ تُخْرَجُونَ‌) معنی آیه اوّل چنین است: «خدا شکافنده دانه و هسته است زنده را از مرده خارج می‌کند و بیرون آورنده مرده از زنده است آن است خدا پس بکجا می‌روید؟!.»

۲.۵ - قصاص مایه حیات

(وَلَکُمْ فِی الْقِصاصِ‌ حَیاةٌ یا اُولِی الْاَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌) قصاص، براى شما مايه حيات و امنیت است، اى صاحبان خرد! شايد پرهيزكارى پيشه كنيد.) آیه عجیبی است در بیان موقعیّت قصاص. کوتاهترین جمله در جاهلیّت در این باره آن بود که می‌گفتند: «القتل انفی للقتل» ولی قرآن با این کلمه‌ فِی الْقِصاصِ‌ حَیاةٌ آن را از رونق‌ انداخت. ناگفته نماند اگر قاتل در مقابل قتل کشته شود دیگران به قتل مردم جری نمی‌شوند و آن سبب محفوظ ماندن خون‌هاست لذا قرآن فرمود: ‌ای خردمندان در قصاص حیات هست.

۲.۶ - حیوان و حیات

(وَما هذِهِ‌ الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَاِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ‌ الْحَیَوانُ‌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ‌) (اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست؛ و فقط سراى آخرت، سراى زندگى واقعى است، اگر مى‌دانستند.)
در مجمع از ابوعبیده نقل می‌کند که حیوان (بر وزن قمران) و حیات هر دو به یک معنی است. قاموس نیز چنین گوید. یعنی: این زندگی دنیا فقط مشغولیّت و بازیچه است و خانه آخرت آن زندگی حقیقی است ایکاش می‌دانستند. در اقرب نقل است که مراد از آن حیاتی است که مرگ در پی ندارد.

۲.۷ - خداوند حی

در آیه ۲۵۵ بقره:(اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْحَیُ‌ الْقَیُّومُ‌) (هيچ معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پاينده نيست.)
و نیز در آیه ۲ آل عمران: (معبودى جز خداوند يگانه زنده و پاينده، نيست.)
(وَعَنَتِ الْوُجُوهُ‌ لِلْحَیِ‌ الْقَیُّومِ‌) (و در آن روز همه چهره‌ها در برابر خداوند زنده پاينده، خاضع مى‌شود.)
(وَتَوَکَّلْ عَلَی‌ الْحَیِ‌ الَّذِی لا یَمُوتُ‌) توکّل كن بر آن زنده‌اى كه هرگز نمى‌ميرد.)
(هُوَ الْحَیُ‌ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ) (زنده واقعى اوست؛ معبودى جز او نيست.)


حیّ از اسماء حسنی است و آن صفت مشبهه است و دلالت بر دوام و ثبات دارد. حیات خداوند عین ذات اوست، حیات همه موجودات از خداست و از آنها قابل انفکاک است ولی حیات خدا از خدا قابل انفکاک نیست. دلیل این مطلب قید الَّذِی لا یَمُوتُ‌ است که گذشت یعنی: زنده‌ای‌ که هرگز مرگ ندارد و آیه‌ هُوَ الْحَیُ‌ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ که قصر حقیقی است یعنی زنده واقعی و حقیقی فقط او است و زندگی سایر موجودات عارضی و از جانب غیر است و حکم هلاکت بر آنها عمومیّت دارد.
(کُلُّ شَیْ‌ءٍ‌ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ‌) (همه چيز جز ذات پاك او فانى مى‌شود.) اگر گویند: چه می‌گوئید در خلود قیامت که اهل بهشت و جهنّم زنده بودنشان ابدی است؟ گوئیم: ابدیّت و خلودشان از جانب خداست نه عین وجودشان.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۱۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۶۸.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۱۱۷.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۲۷.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۱۳۶-۱۳۷.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۱۲-۲۱۳.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۷۱-۲۷۲.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۲-۲۳.    
۹. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۶، ص۲۳۲۳.    
۱۰. مریم/سوره۱۹، آیه۳۱.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۷.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۴۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۶۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۶۵.    
۱۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۴.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۲۷۹.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۹۳.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۸۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۱۵.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۳.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۳۳۶-۳۳۹.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۶۴-۴۶۷.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۱۵۱-۱۵۲.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۵۶.    
۲۸. فجر/سوره۸۹، آیه۲۴.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۴.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۲۰، ص۲۸۴-۲۸۵.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۷۶.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۵۴.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۸۱.    
۳۴. یس/سوره۳۶، آیه۷۰.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۴.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص۱۰۹.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۶۱-۱۶۲.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۸.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۳۴.    
۴۰. نحل/سوره۱۶، آیه۶۵.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۴.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۸.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۱۷.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۷۲.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۸۵.    
۴۶. حج/سوره۲۲، آیه۵.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۲.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۴۵.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۸۶-۴۸۷.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۲۹.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۸۳.    
۵۲. مائده/سوره۵، آیه۳۲.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۳.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۱۶.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۲.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۳-۱۴.    
۵۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۱.    
۵۹. شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۷.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۸، ص۲۳۵.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۰۲.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۳۴۸.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۴۰.    
۶۴. انعام/سوره۶، آیه۹۵.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۰.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۸۷.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۳۹۷.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۹۶.    
۷۰. روم/سوره۳۰، آیه۱۹.    
۷۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۱۶۲.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۴۳-۲۴۴.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۲.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۱۲.    
۷۵. بقره/سوره۲، آیه۱۷۹.    
۷۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۴۳۳.    
۷۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۶۵۷.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۹۱.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۸۹.    
۸۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۴.    
۸۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۴.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۱۴۹.    
۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۲۴.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۴۰.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۹۰.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۳۹.    
۸۸. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۳۲۱.    
۸۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۷۶۱.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۹۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲.    
۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۳۲۸.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۰۰-۵۰۱.    
۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۱۵۹.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۰۷-۱۰۸.    
۹۶. آل عمران/سوره۳، آیه۲.    
۹۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰.    
۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۶.    
۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۳۵.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۲۶.    
۱۰۲. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۱.    
۱۰۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۹.    
۱۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۲۱۲.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۹۷.    
۱۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۵۸.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۷۵.    
۱۰۸. آیه۵۸.    
۱۰۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۵.    
۱۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۲۳۲.    
۱۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۲۱.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۳۰۳.    
۱۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۱۷.    
۱۱۴. غافر/سوره۴۰، آیه۶۵.    
۱۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۴.    
۱۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص۳۴۶.    
۱۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۲۴.    
۱۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۳.    
۱۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۹۵.    
۱۲۰. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۱۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۶.    
۱۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۹۰.    
۱۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۳۴.    
۱۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۴۶۵-۴۶۶.    
۱۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۴۶.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "حیی"، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.    






جعبه ابزار