خاندان جهانبانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جهانبانی، از خاندانهای درباری ایرانی و عمدتاً عهدهدار مشاغل نظامی در دوره
قاجاریه و
پهلوی بوده اند.
سرسلسله این خاندان سیفاللّه میرزا، چهلودومین پسر
فتحعلیشاه قاجار ، بود که در ۱۴
رجب ۱۲۲۹ در
تهران به دنیا آمد.
سیف اللّه میرزا پس از تحصیلات مقدماتی، در ۱۲۵۲ به حکومت
سمنان منصوب گردید و پس از آن به حکومت
قزوین و سپس
ملایر و
تویسرکان رسید.
این مقاله مشتمل است بر شرح حال شش تن از مشهورترین افراد این خاندان:
۱) ضیاءالدوله اماناللّهمیرزا، فرزند جهانگیرمیرزا و نوه سیفاللّهمیرزا. وی در ۱۲۸۶ در تهران متولد شد، در مدرسه
دارالفنون در رشته نظامی تحصیل کرد و زبانهای روسی و
فرانسه را بهخوبی یاد گرفت. پساز مدتی به
قزاقخانه رفت و درجه سلطانی (سروانی) گرفت و مراحل ترقی را به سرعت پیمود و درجه میرپنجی (سرتیپی) و امیرتومانی (سرلشکر) گرفت.
وی در ۱۳۲۳ به ریاست ستاد قزاقخانه منصوب شد، اما با بروز جنبش مشروطه و ریاست
لیاخوف روسی بر تشکیلات قزاق
ایران و عملکرد قزاقخانه در مخالفت با
مشروطه ، از سمت خود کناره گرفت و به مشروطهخواهان پیوست و به نمایندگی
مجلس دوره اول (۱۸
شعبان ۱۳۱۴ ـ ۲۲
جمادی الاولی ۱۳۲۶) برگزیده شد. پس از مدتی کوتاه از نمایندگی کناره گرفت و در کابینه میرزا علیاصغرخان
اتابک اعظم به معاونت
وزارت جنگ گماشته شد. جهانبانی در دوره
استبداد صغیر انزوا پیشه کرد و پس از روی کار آمدن مجدد مشروطهخواهان، فرماندهی قشون و سرپرستی ایالت
آذربایجان را برعهده گرفت و در همین سمت لقب
ضیاءالدوله یافت. تلاش مستمر ضیاءالدوله در مقابله با تجاوز روسها به خطه آذربایجان منجربه ایجاد سپاهی منظم و کارآمد گردید. ضیاءالدوله به دلیل همکاری نزدیک با انجمن مشروطهخواهان
تبریز و از جمله شخص
ثقه الاسلام تبریزی و بازگذاشتن دست مجاهدان تبریزی در مقابله با تجاوز روسها و منعکس کردن حقایق تجاوز روسها به
حکومت مرکزی، مورد نفرت شدید روسها بود. در پی اشغال تبریز از سوی روسها، وی به کنسولگری
انگلیس پناه برد و در شرایطی که مذاکراتی میان نمایندگان روس و انگلیس بر سر مرگ و زندگی ضیاءالدوله برقرار بود خود در
صفر ۱۳۳۰ به زندگیاش خاتمه داد. جنازه او را در بارگاه سید حمزه در تبریز به خاک سپردند.
۲) سردار منتخب حبیباللّه جهانبانی، فرزند جهانگیرمیرزا. وی در ۱۲۸۸ متولد شد و پس از انجام تحصیلات مقدماتی وارد مدرسه قزاقخانه شد، دورههای تعلیمی را سپری کرد و به مقام امیری نایل آمد و به درجه
امیرتومانی و سرداری رسید و از احمدشاه لقب سردار منتخب گرفت. در قشون جدیدالتأسیس
رضاشاه با درجه امیرلشکری به ریاست اداره سررشتهداری (دفترداری) و مباشرت (کارپردازی) قشون منصوب گردید. در ۱۳۱۷ ش خاندان جهانبانی نفوذ خود را از دست داد و به تبع آن، سرلشکر جهانبانی به
زندان افتاد و پس از آزادی، نامخانوادگی کیکاووسی را برای خود برگزید. وی در ۱۳۲۱ ش در تهران درگذشت.
۳) اسداللّه ملکآرا ملقب به شهابالدوله، فرزند عبدالحسین میرزا
شمسالشعراء . وی در ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر به اتمام رسانید و پس از تحصیل در مدرسه دارالفنون، به انگلستان رفت و در رشته
تلگراف تحصیل نمود و به ایران بازگشت و در تلگرافخانه با عنوان مترجم مشغول به کار شد و در همین سمت لقب
شهابالدوله گرفت. بعد از صدور فرمان مشروطیت، چون تحصیلکرده
اروپا بود و افکار آزادیخواهانه داشت، از طرف طبقه اعیان، خانها و ملاکان به نمایندگی دوره اول
مجلس شورای ملی انتخاب شد. او در انتخابات دوره دوم با رأی مردم به مجلس رفت.
و در ۱۳۲۸ در کابینه میرزاحسن خان
مستوفیالممالک به وزارت پست و تلگراف منصوب شد. پس از سقوط دولت مستوفیالممالک مدت کوتاهی به حکومت
یزد منصوب شد. او مجدداً در کابینههای بعدی مستوفیالممالک سمت
وزارت معارف و اوقاف و سپس فوائد عامه (وزارت راه) و در ۱۳۳۴ در کابینه عبدالحسینمیرزا فرمانفرما وزارت معارف و اوقاف را بر عهده گرفت.
سپس به حکومت کردستان منصوب شد و در ۱۳۳۷ به ریاست تشریفات دربار
احمدشاه منصوب گردید. شهابالدوله در ۱۳۰۰ ش در کابینه
قوامالسلطنه به وزارت پست و تلگراف رسید. هنگام خلع قاجاریه عدهای از درباریان به زندان افتادند که شهابالدوله هم جزء آنها بود ولی حبس او چندان طول نکشید و رضاشاه او را استاندار
کردستان کرد.
پس از
شهریور ۱۳۲۰ شهابالدوله ابتدا استاندار
کرمانشاه و سپس استاندار
فارس شد. در انتخابات دوره دوم سنا به سناتوری انتخاب شد و چهار سال
سناتور بود. وی در ۱۳۳۸ ش درگذشت. قسمتی از خاطرات خود را در سالنامه دنیا در زمان حیات منتشر کرد.
۴) سپهبد اماناللّه جهانبانی، نصرتاللّه فرزند اماناللّه میرزا (ضیاءالدوله). در ۱۳۰۸ متولد شد و بعد از فوت پدرش، اماناللّه خوانده شد. در ۱۳۱۹ برای ادامه تحصیل در رشته نظام عازم
روسیه شد.
پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی به دانشکده نظامی راه یافت و از آن دانشکده فارغالتحصیل گردید. در ۱۹۱۴ به هنگام آغاز
جنگ جهانی اول به ایران بازگشت و با درجه سلطانی (سروانی) وارد
دیویزیون (لشکر) قزاق شد و به فرماندهی توپخانه
آتریاد (واحد) پادگان کرمانشاه رسید. در ۱۳۳۷، در بحبوحه جنگ اول جهانی، برای ادامه تحصیل در دانشگاه جنگ به روسیه رفت و مدتی نیز در اروپا به مطالعه در امور نظامی پرداخت.
وی مقارن کودتای
اسفند ۱۲۹۹ وارد ایران شد و در ۱۳۰۰، با ارتقا به درجه سرتیپی،
رئیس ارکان حرب (ستاد ارتش) شد. وی در ۱۳۰۱ ش فرمانده لشکر و والی آذربایجان گردید و همزمان اختیارات سیاسی و نظامی این منطقه را در دست گرفت. از دستاوردهای مهم وی در این سمت، وادار ساختن
اسماعیل سمیتقو و یارانش به متواری شدن به خاک
ترکیه و فتح قلعه
چهریق (مرکز فعالیت آنان) بود که دریافت نشان
ذوالفقار را برای وی به دنبال داشت. سرپرستی محصلان ارتشی در خارج از کشور به مدت سه سال (۱۳۰۲ـ ۱۳۰۵ ش) و فرماندهی لشکر
خراسان از دیگر مأموریتهای او بود. اماناللّه در
فروردین ۱۳۰۷ به پاس تلاش مؤثر در ایجاد امنیت در مناطق خراسان و
سیستانوبلوچستان درجه سرلشکری گرفت. در ۱۳۱۰ ش مجدداً به اروپا رفت و در دانشگاه جنگ در
پاریس تحصیل کرد و پس از بازگشت به سمتهایی چون ریاست بازرسی
ارتش ، فرماندهی دانشگاه جنگ و ریاست اداره کل صناعت منصوب گردید.
دو سال در سمت اخیر بود که ناگهان و به دلیل نامعلومی (گویا گزارش خلاف واقعی از سوی مختاری رئیس شهربانی آن زمان)، در اول
مرداد ۱۳۱۶ عزل و از ارتش
اخراج شد و یکسال زندانی گردید.
عصبانیت رضاشاه از او به حدی بود که دستور داد تمام جهانبانیها از ارتش پاکسازی شوند یا نام خود را تغییر دهند و تعدادی از اعضای این خاندان نامخانوادگی خود را تغییر دادند. پس از استعفای رضاشاه و خروج وی از ایران، سرلشکر جهانبانی به خدمت دعوت گردید و درجه او نیز داده شد. وی در کابینه
ذکاءالملک فروغی ابتدا وزیر کشور و بعد وزیر راه شد. در کابینه
علی سهیلی به وزارت جنگ منصوب گردید. وی مشاغل دیگری نیز داشت و در ۱۳۵۳ ش درگذشت.
از او چند اثر باقی مانده است، از جمله مرزهای ایران و
شوروی ، عملیات قشون در بلوچستان و سرباز ایرانی و مفهوم آب و خاک: زندگینامه خودنوشت. اصلاح امور نظامیان و سامان دادن به رتبههای آنان از جمله اقدامات وی بود.
۵) سرتیپ محمدحسین جهانبانی، نوه سیفاللّهمیرزا. در ۱۳۱۰ متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و دوره
دانشکده افسری را طی نمود و در ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و با درجه
یاوری در قزاقخانه مشغول بهکار شد. در ۱۳۰۱ ش با درجه سرهنگ دومی، رئیس ستاد لشکر غرب، و در ۱۳۰۴ ش پس از انتقال به
ژاندارمری ، رئیس ستاد ژاندارمری شد و بعد از مدتی کوتاه به معاونت و سپس
کفالت ژاندارمری کل کشور منصوب گردید و سرانجام حاکم نظامی
بهبهان شد و در خلع سلاح
عشایر آن منطقه کوشش زیادی کرد. پس از مغضوب شدن اماناللّه جهانبانی، محمدحسین جهانبانی نیز از ارتش اخراج گردید. وی در دوره دوم نخستوزیری سهیلی مدتی کوتاه رئیس
شهربانی کل کشور گردید. او در کودتای ۲۸ مرداد با سرلشکر
فضلاللّه زاهدی همکاری نزدیک داشت و در زمان زمامداری زاهدی به معاونت و بعداً سرپرستی وزارت کشور منصوب گردید. وی در
اردیبهشت ۱۳۳۳ درگذشت.
۶) شوکت الملک جهانبانی، دختر عبداللّهمیرزا و نوه جهانگیرمیرزا. در ۱۲۸۶ ش در تهران متولد شد و تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در تهران به اتمام رسانید و معلم شد. پس از مدتی، مدرسهای به نام ایران (دخترانه) در خیابان مولوی تهران دایر کرد. وی همزمان با خدمات فرهنگی، در کانون بانوان و جمعیتهای مختلف زنان و احزاب سیاسی مشارکت داشت. در دوره بیست و یکم، بیستودوم وبیستوسوم نماینده مجلس شد. شوکتالملک در ۱۳۵۴ ش به مجلس
سنا راه یافت و تا
انقلاب اسلامی ایران عضو این مجلس بود.
وی در ۴
آبان ۱۳۷۴ در تهران درگذشت.
(۱) احمدمیرزاقاجار، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۲) اماناللّه جهانبانی، سرباز ایرانی و مفهوم آب و خاك: زندگینامه خودنوشت سپهبد اماناللّه جهانبانی، ویراسته محمد بقایی (ماكان)، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۳) دولتهای ایران از میرزا نصراللّهخان مشیر الدوله تا میرحسین موسوی ، بر اساس دفتر ثبت كابینههای نخستوزیری، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،۱۳۷۸ ش.
۴- اسداللّه میرزا شهاب الدوله، «داستان كودتای حوت ۱۲۹۹»، سالنامه دنیا، سال ۱۳ (۱۳۳۶ ش).
(۵) جمشید ضرغام بروجنی، دولتهای عصر مشروطیت، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۶) باقر عاقلی، بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، ۱۴ بهمن ۱۳۸۵.
(۷) همو، خاندانهای حكومتگر ایران، تهران ۱۳۸۴ ش.
(۸) مسعود عرفانیان، «شاهزاده امان اللّه میرزا جهانبانی (ضیاءالدّوله)»، در سایه سار مهربانی: ستایش میلاد و كارنامه دكتر منصوره اتّحادیه ( نظام مافی )، خواسته و ویراسته مصطفی زمانینیا، تهران: كتاب سیامك، ۱۳۸۳ ش.
(۹) احمد كسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان ، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۰) یونس مروارید، از مشروطه تا جمهوری: نگاهی به ادوار مجلس قانونگذاری در دوران مشروطیت ، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۱) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۲) مهدیقلی هدایت، طلوع مشروطیت ، چاپ امیراسماعیلی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۳) حسین یكرنگیان، سیری در تاریخ ارتش ایران: از آغاز تا پایان شهریور ۱۳۲۰، تهران ۱۳۸۴ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان جهانبانی»، شماره۵۲۶۳.