• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خانه در قفقاز

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نخستین نشانه‌های خانه‌ سازی در قفقاز به دوران ماقبل تاریخ و غارنشینی برمی‌گردد. غارهای طبیعی آزیخ، تاغلار، قوبوستان، قازما، و آوی‌داغ از نخستین پناهگاه‌های انسان در قفقاز بوده‌اند. بعدها با ایجاد تغییراتی در غارهای طبیعی مانند دیوارکشی و بازکردن سوراخ برای خروج دود، به تدریج نخستین مرحله خانه سازی در مناطق کوهستانی آغاز گردید.
[۱] د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷.




به ‌تدریج ساکنان قفقاز خانه‌هایی به ترتیب زیر در خارج از غارها ساختند: ۱) کومه سرپناه چهارگوش و کوچک و ساده‌ای از نی و شاخ و برگ بود که دیوارهای آن معمولا از خشت یا ترکه بافته ساخته و از داخل گل اندود می‌شد و بام آن با نِی و شاخ و برگ و پوشال پوشانده می‌شد. از کومه بعدها و تا این اواخر، برای نگهداری علوفه و گاهی گوسفندان استفاده می‌کردند
[۲] د. آ، ج ۵، ص ۴۵۴.
(برای ساختار متفاوت کومه در میان شاهسونها رجوع کنید به این منبع
[۳] جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۶۸.
).
۲) دَیَه، در ترکی به‌معنای خانه، منزلی موقت با استخوان‌بندی ترکه بود. یک سر ترکه‌ها را روی دایره‌ای در خاک فرو می‌کردند و سر دیگر آن‌ها را به هم می‌پیچیدند و آن‌ها را از چند جا با ریسمان به هم می‌بستند و روی آن را معمولا با نمد می‌پوشاندند. به اطرافش هم چتن که از نی بافته می‌شد، می‌کشیدند. برای جلوگیری از ورود آب باران به داخل، دور تا دور دیه جوی باریکی برای هدایت آب به خارج از آن کنده می‌شد. هنوز هم در بعضی جاها، عشایر و چوپان‌ها از دیه استفاده می‌کنند.
[۴] د. آ، ج ۳، ص ۳۹۴.

۳) داش‌قورا خانه‌ای موقت بود که در ییلاق ساخته می‌شد. نیمه زیرین این‌گونه خانه‌ها زیرزمین بود و نیمه بالایی آن‌ها با چیدن سنگ‌های کوچک و بزرگ، بی‌آنکه از ملاطی استفاده شود، بالا آورده می‌شد. سقف آن را با شاخ و برگ درخت و کف آن را با خاک کوبیده می‌پوشاندند. اجاق در وسط خانه یا کنار دیوار و سوراخی هم برای خروج دود و ورود روشنایی تعبیه می‌گردید. ارتفاع داش‌قورا به دو متر می‌رسید.
[۵] د. آ، ج ۳، ص ۳۴۸ـ۳۴۹.

۴) قازما بومْکَند زیرزمین ساده‌ای است که سابقه آن به عصر پارینه سنگی می‌رسد. این خانه‌های چهارگوش یا دایره‌ای را با تعبیه تیرچوبی می‌ساختند. دیوارهای داخلی معمولا با چوب، سنگ یا مصالح دیگر استوار می‌شدند. ورودی آن پلکانی بود.
[۶] د. آ، ج ۲، ص ۵۸۱.



پس از عصر پارینه‌سنگی، خانه‌های ساخته شده از مُهره (چینه)، قلوه سنگ، خشت با دیوارهایی که از درون و بیرون اندود می‌شدند، با یک و گاه دو اتاق، چهارگوش یا دایره‌ای شکل، با اجاق و انبار غله و بعضی دارای اجزایی ویژه نگهداری ارزاق و ماکیان و دام پدیدار شدند. در همان دوره، خانه‌هایی به نام قرادام هم در میان کشاورزان و دامداران رایج شده بود که شکل تکامل یافته غارهای مصنوعی و قازماها بود و به خانواده‌های بزرگ تعلق داشت. قرادام برحسب موقعیت جای‌گیری خود، زیرزمینی، نیمه زیرزمینی یا روی زمینی بوده است و ویژگی آن بام ساخته شده از تیرک‌هایی است که بر روی تیرهای محکم چوبی قرار می‌گرفته و شکل پشت ماهی داشته است
[۷] د. آ، ج۲، ص ۵۸۱.
[۸] د.آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
[۹] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۵.
در این نوع خانه‌ها که در ارمنستان قلخاتون و در گرجستان داربازی نامیده می‌شده، اتاق‌های نشیمن و کار یکی بوده است. هنوز هم در بعضی نقاط دور افتاده این جمهوری‌ها، این نوع خانه‌ها دیده می‌شود
[۱۰] د. آ، ج ۳، ص ۱۸۶.
[۱۱] د. آ، ج ۳، ص۳۳۶.

خانه‌هایی به ‌نام چووستان یا چاوستان با مصالح محدود محلی و بیش‌تر در نواحی گرمسیر دارای نیزار مانند شروان و قراباغ ساخته می‌شدند. پس از آن‌که دیوارهای اطراف را با ستون‌های چوبی و خیزران و نی بر روی پی برپا می‌کردند، هر دو طرفِ آنها را گل اندود می‌کردند. برای ساختن سقف هم، تیرهایی را به طور دوشیبی بر روی ستون‌های اطراف و وسط و تیرحمال که بر روی دو ستون بلندتر در جلو و عقب ساختمان قرار می‌گرفت، تعبیه می‌کردند و پس از پوشاندنشان با نی و پوشال، بر روی آن‌ها گِل می‌مالیدند. از چووستان تا دهه‌های نخستین قرن چهاردهم/بیستم استفاده می‌شد
[۱۲] مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۳.
[۱۳] د. آ، ج۱۰، ص ۳۷۱.

کرتمه بیش‌تر در روستاهای مناطق بیشه‌زار، از سلسله جبال قفقاز کوچک، شکی، زاقاتالا، قوبه، خاچماز و بخش کوهستانی شروان و طالش بنا می‌گردید و در ساخت آن از چوب بیشترین استفاده می‌شد و در سده‌های میانه در بسیاری از مناطق روستایی روسیه هم رواج داشت. کرتمه‌ها یک یا دو اتاقه و ندرتاً دو طبقه بنا می‌شدند. سقف خانه‌های بزرگ‌تر چهار شیبه بود و در آن برای اتصالات به جای میخ آهنی سر تیرها با چفت و بست‌های چوبی به هم متصل می‌گردید. سقف را هم با نی بوریا و سفال می‌پوشاندند. این نوع خانه‌ها از اواخر سده سیزدهم به تدریج منسوخ شدند
[۱۴] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶.
[۱۵] د. آ، ج ۵، ص ۳۵۷.



خانه‌های قفقاز در قرن سیزدهم، بنابه شیوه گذران زندگی، به دو نوع خانه‌های دائمی و ثابت، متعلق به اهالی یکجانشین و خانه‌های موقت و سیار مخصوص ایلات و عشایر تقسیم می‌شوند.
[۱۶] مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۱.
خانه‌های موقت در نقاط مختلف این منطقه، آلاچیق، جوما، دیه، موخور، قراکچه، دوننوکلواو و غیره نامیده می‌شدند.
[۱۷] مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۲.
[۱۸] خلیلوف، ج۱، ص۸۷.
[۱۹] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶.
دیه کوچک‌تر و کم‌دوام‌تر از آلاچیق بود و آلاچیق کوچک نامیده می‌شد. در مقابل، آلاچیق به توانگران تعلق داشت. داخل آن‌ها بخش جداگانه‌ای به نام نَمی یا بوجاق برای نگهداری حیوانات و خواربار وجود داشت.
[۲۰] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶.
[۲۱] خلیلوف، ج۱، ص۸۶.


۳.۱ - انواع آلاچیق

در قراباغ، دو نوع عمده آلاچیق شناسایی شده است: قراکچه و موخور. قراکچه را می‌توان نمد سیاه یا خانه سیاه و خانه بزرگ معنی کرد. از آن‌جا که رنگ نمد بر اثر دود اجاق درون آلاچیق با گذشت زمان سیاه می‌شود، آن را قراکچه می‌نامند. قراکچه نوعی آلاچیق بود که معمولا با سی ـ چهل چوبوق (ترکه بزرگ یا تیرک مخصوص خمیده شده) ساخته می‌شد. اندازه قراکچه با وضع اقتصادی خانواده متناسب بود. پس از اندازه‌گیری محل برپایی آلاچیق، چوبوقها را روبه‌روی هم بر زمین می‌نشاندند، سرهای آن‌ها را در بالا به هم متصل می‌کردند و برای آن‌که محکم باشند، آنها را در جاهای مختلف با ریسمان و طناب پهن مخصوصی به نام اورکن به یکدیگر می‌بستند. آنگاه دورتادور آلاچیق را از بیرون و از پایین چتن می‌کشیدند و آن را به چوبوقها می‌بستند. سرانجام، سراسر آلاچیق را با قطعات نمد می‌پوشاندند. داخل و سردر آن را هم با منگوله‌های رنگارنگ می‌آراستند.
[۲۲] خلیلوف، ج۱، ص۸۷ـ۸۹.

موخور کامل‌ترین نوع آلاچیق است. چنبره از اجزای موخور و دایره‌ای است به قطر حدوداً یک متر، با حلقه‌های آهنی در دورادور آن برای قرار گرفتن سر چوبوقها. در وسط چنبره سوراخی برای فرو بردن سرستون تعبیه می‌شده و در حالی که بلندی چوبوقهای خمیده در حدود ۵ر۴ متر بوده، ارتفاع خود آلاچیق از سه متر فراتر نمی‌رفته است. گفته شده که موخور از آذربایجان ایران به قراباغ راه یافته است. موخور غالبآ به توانگران تعلق داشته و فقط مخصوص سکونت بوده و کف و دیواره‌هایش با قالیچه آراسته می‌شده است؛ در حالی‌که قراکچه به خانواده‌های متوسط و تنگدست تعلق داشته و گذشته از سکونت، برای کار هم استفاده می‌شده است.
[۲۳] خلیلوف، ج۱، ص۸۹ـ۹۱.
[۲۴] جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، ج۱، ص۲۶۴ـ۲۶۶.
ساخت آلاچیق که معمولا در محل‌هایی چون اوبه، شَنْلیک، بینَه، قشلاق، ییلاق و یورد برپا می‌شد، سببِ گذار از مرحله کوچ‌نشینی به یکجانشینی و مساکن دائمی (دهات) بود. وجود واژه‌هایی چون اوبه، بینه، قشلاق و ییلاق در نام بعضی از دهات قفقاز حاکی از چنین تغییر و تحولی است.
[۲۵] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲.


۳.۲ - انواع خانه ثابت

خانه‌های یکجانشینی به دو نوع عمومی روستایی و شهری تقسیم می‌شوند. خانه‌های روستایی با مصالح و سنن خانه‌سازی محلی و با توجه به فعالیت‌های کشاورزی و دامداری و امکانات مالی و معیشتی خانواده بنا می‌گردند. برای نمونه خانه‌های مناطق کوهستانی، که غالبآ دارای سقف مسطح و دیوارهای ساخته شده از سنگ‌اند، داخال نامیده می‌شوند. سلیانی نام خانه‌های منطقه مغان و شروانی نام خانه‌های شروان است. این دو نوع خانه بام پشت ماهی دارند.
[۲۶] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۵.
[۲۷] مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۴.
با گذشت زمان و به ویژه در قرن سیزدهم، خانه‌های یک یا چند اتاقه و یک یا دو طبقه ــکه معمولا طبقه اول ویژه کار و طبقه دوم مخصوص نشیمن بود، ساخته می‌شد. در بعضی از دهات، به ندرت خانه‌های اربابی قصرگونه با دو طبقه و اتاق‌های متعدد، کرسی (صُفّه) و آیینه بندی دیده می‌شود.
[۲۸] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶.



در قفقاز سده‌های اول هجری، مثل اکثر شهرهای اسلامی، نمای خانه‌های رو به کوچه یک پارچه بوده است. در دوره‌های بعدی، پیشرفت‌هایی در زمینه خانه‌سازی صورت گرفت که در نتیجه خانه‌های پنجره‌دار، دو و سه طبقه، کرسی‌دار و چند اتاقه با دیوارهای ساخته شده از خشت و آجر، سنگ تراشیده یا قلوه سنگ پدیدار شد. آنها معمولا شامل بالاخانه، چند اتاق نشیمن، مطبخ، انبار، تنورخانه، اصطبل و غیره بودند. در بسیاری از خانه‌ها، اتاق‌های کار جدا از بنای مسکونی ساخته می‌شدند. برخلاف خانه‌های تنگ و تاریک و عاری از امکانات رفاهی اکثر اهالی، وسایل این‌گونه خانه‌های معروف به خانه روشن، اتاق سفید، خانه طنبی، خانه آیینه‌کاری شده، عمارت، مالکانه، ملک و قصر که مسلمآ به ثروتمندان تعلق داشتند، با سلیقه خاصی چیده می‌شدند. طاقچه، رف، اِشکاف، دولاب، جای رختخواب، بخاری جاسازی شده در دیوارها اجزای تفکیک ناپذیر چنین خانه‌هایی بودند
[۲۹] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
[۳۰] د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
(خانه، در ترکیه). در این دوره، در برخی جاهای قفقاز، قصرها و خانه‌های اشرافی مجللی وجود داشت. قصرهای پناه‌خان جوانشیر و خورشید بانو ناتوان در قراباغ و خان‌شکی در شکی از آن جمله‌اند. نقش‌های روی دیوارهای قصر اخیر، از بهترین نمونه‌های نقاشی دیواری دوره خانات قفقاز به شمار رفته است
[۳۱] د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
[۳۲] اسماعیل و باقروا، ج۱، ص۷۲.
چون خانه‌های شهرهای دوره اسلامیِ قفقاز معمولا بدون نقشه هماهنگ با بافت شهر و در درون حصارهای بلند ساخته می‌شدند، کوچه‌ها را کج و معوج می‌کردند.
[۳۳] اسماعیل و باقروا، ج۱، ص۷۱.
[۳۴] بابایف و احمدوف، ج۱، ص۴۴.



با استیلای روسیه بر قفقاز در دهه‌های نخست قرن سیزدهم و افزایش امکانات اقتصادی و فنی در نیمه دوم همان قرن و به ویژه بهره‌برداری از معادن نفت باکو و ادامه خط‌ آهن سراسری روسیه تا باکو، خانه‌های نوع جدید یک تا هفت اشکوبه متناسب با خواست‌های مدنی و معیشتی اهالی پدید آمد و با افزایش ایوان‌ها و پلکان‌های دو طرفه و بالکن‌های رو به خیابان و مانند آن، به آرایش نمای بیرونی بناهای جدید توجه خاصی شد. ویژگی اصلی چنین خانه‌هایی عبارت بود از: افزایش بخش‌هایی با کاربری اقتصادی، تکامل ساختمان سازی و نو شدن اصول معماری. انواع مختلف چنین خانه‌هایی اعم از تک یا چند اتاقه، کرسی‌دار، دو اشکوبه، نرده‌دار و غیره در شهرهایی چون باکو، شکی، گنجه، نخجوان، شماخی، و شوشی پراکنده بودند
[۳۵] د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷ـ ۵۶۸.
[۳۶] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
البته در کنار این خانه‌های جدید و دارای امکانات رفاهی، بیشتر خانه‌های شهری در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم از انواع خانه‌های دخمه‌ای و کپری و به‌طور کلی محقرانه بودند. کسانی که در واپسین سال‌های قرن سیزدهم از باکو دیدن کرده‌اند، گزارش تکان دهنده‌ای از بیغوله‌های کارگران نفت به دست داده‌اند.
[۳۷] جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، ج۱، ص۲۵۹ـ ۲۶۰.
[۳۸] ابراهیم کلانتری باغمیشه‌یی، روزنامه‌ی خاطرات شرف‌الدوله: ۱۳۲۴ـ۱۳۲۷ ه ق، ج۱، ص۷۷.
[۳۹] انجمن، ش ۴۶، ۶ محرّم ۱۳۲۵، ص ۱، ۴.



در دوره حاکمیت شوروی، برنامه ساختن مجتمع‌ها و شهرک‌های کارگری و کارمندی در شهرها و حومه شهرها و نیز مجتمعهای مسکونی برای کارکنان کالخوزها و ساوخوزها با شعار تأمین خانه برای زحمتکشان به اجرا درآمد
[۴۰] ولی‌یف و آقااوغلو، ج۱، ص۶۷ـ۶۸.
[۴۱] نقطه عطفی در پیشرفت آذربایجان، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
[۴۲] موسایوا، ۲۰۰۰الف، ج۱، ص۲۴۸ـ ۲۴۹.
[۴۳] موسایوا، ۲۰۰۰ب، ج۱، ص ۳۶۴ـ۳۶۷.
[۴۴] د. آ، ج ۳، ص ۵۶۸.
[۴۵] دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۳.
ویژگی اصلی این‌گونه خانه‌های آپارتمانی بتونی، کوچکی واحدها و شباهت آن‌ها به یکدیگر بود که مزایا و معایب خود را داشتند.


(۱) جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، تبریز ۱۳۷۷ش.
(۲) ابراهیم کلانتری باغمیشه‌یی، روزنامه‌ی خاطرات شرف‌الدوله: ۱۳۲۴ـ۱۳۲۷ ه ق، چاپ یحیی ذکاء، تهران ۱۳۷۷ش.
(۳) "Azarbayjan inkishafinda donush marhalasi" by Asaf Nadirov et al, in Azarbayjan tarikhi (in Cyrillic) , vol۷, ed FQ Maqsudov et al, Baku ۲۰۰۳.
(۴) Azarbayjan milli ensiklopediyasi (in Cyrillic) , ed Ilham Heydaroglu Aliyev, Baku ۲۰۰۷, sv "Yasayis maskanlari ve evlar" (by Fazail Valiyav).
(۵) Azarbayjan Savet ensiklopediyasi, Baku ۱۹۷۶- ۱۹۸۷.
(۶) I A Babayev and QM Ahmadov, Qabala (in Cyrillic) Baku۱۹۸۱.
(۷) Mahmud Ismayil, Azarbayjan tarikhi, (in Cyillic) , Baku ۱۹۹۳.
(۸) Mahmud Ismayil and Maya Baghirov, Shaki khanlighi (in Cyrillic) , Baku ۱۹۹۷.
(۹) Kh D Khalilov, Qarabaghin elat, dunyasi (in Cyrillic) , Baku ۱۹۹۲.
(۱۰) TH Musayeva, "Madani qurujuluq", in Azarbayjan tarikhi (in Cyrillic) vol۶, ed FQMaqsudov etal, Baku ۲۰۰۰a.
(۱۱) idem, "Madani qurujulughun bashanmasi", in ibid, ۲۰۰۰b.
(۱۲) AN Mustafayev, Shirvanin maddi madaniyyati (in Cyrillic) , Baku ۱۹۷۷.
(۱۳) Ismayil Valiyev and Elman Aghaoghlu, Azarbayjan soratcha (in Cyrillic) , Baku ۱۹۹۷.


۱. د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
۲. د. آ، ج ۵، ص ۴۵۴.
۳. جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۶۸.
۴. د. آ، ج ۳، ص ۳۹۴.
۵. د. آ، ج ۳، ص ۳۴۸ـ۳۴۹.
۶. د. آ، ج ۲، ص ۵۸۱.
۷. د. آ، ج۲، ص ۵۸۱.
۸. د.آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
۹. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۵.
۱۰. د. آ، ج ۳، ص ۱۸۶.
۱۱. د. آ، ج ۳، ص۳۳۶.
۱۲. مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۳.
۱۳. د. آ، ج۱۰، ص ۳۷۱.
۱۴. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶.
۱۵. د. آ، ج ۵، ص ۳۵۷.
۱۶. مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۱.
۱۷. مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۲.
۱۸. خلیلوف، ج۱، ص۸۷.
۱۹. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶.
۲۰. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶.
۲۱. خلیلوف، ج۱، ص۸۶.
۲۲. خلیلوف، ج۱، ص۸۷ـ۸۹.
۲۳. خلیلوف، ج۱، ص۸۹ـ۹۱.
۲۴. جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، ج۱، ص۲۶۴ـ۲۶۶.
۲۵. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲.
۲۶. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۵.
۲۷. مصطفی‌یف، ج۱، ص۳۴.
۲۸. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶.
۲۹. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
۳۰. د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
۳۱. د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷.
۳۲. اسماعیل و باقروا، ج۱، ص۷۲.
۳۳. اسماعیل و باقروا، ج۱، ص۷۱.
۳۴. بابایف و احمدوف، ج۱، ص۴۴.
۳۵. د. آ، ج ۳، ص ۵۶۷ـ ۵۶۸.
۳۶. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
۳۷. جمشید اسماعیل‌پور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، ج۱، ص۲۵۹ـ ۲۶۰.
۳۸. ابراهیم کلانتری باغمیشه‌یی، روزنامه‌ی خاطرات شرف‌الدوله: ۱۳۲۴ـ۱۳۲۷ ه ق، ج۱، ص۷۷.
۳۹. انجمن، ش ۴۶، ۶ محرّم ۱۳۲۵، ص ۱، ۴.
۴۰. ولی‌یف و آقااوغلو، ج۱، ص۶۷ـ۶۸.
۴۱. نقطه عطفی در پیشرفت آذربایجان، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
۴۲. موسایوا، ۲۰۰۰الف، ج۱، ص۲۴۸ـ ۲۴۹.
۴۳. موسایوا، ۲۰۰۰ب، ج۱، ص ۳۶۴ـ۳۶۷.
۴۴. د. آ، ج ۳، ص ۵۶۸.
۴۵. دایرة‌المعارف ملی آذربایجان، ج۱، ص۱۲۳.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خانه در کشورهای مسلمان (۶)»، شماره۶۸۷۹.    



جعبه ابزار