• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاکسپاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاک‌سپاری، در قبر نهادن میت و دفن او پس از غسل دادن، تکفین و خواندن نماز میت، مطابق با احکام و آداب شرعی می‌باشد.




از زمان حضرت آدم و به خاک سپرده شدن هابیل به دست قابیل با ارشاد الهی، دفن کردن اموات روش متداول در میان اقوام، ادیان و جوامع مختلف بوده است.



در شریعت اسلام، میت مسلمان پس از غسل، تکفین، تشییع و خوانده شدن نماز میت، برطبق آداب و احکامی خاص به خاک سپرده میشود.



در منابع جامع فقهی، بخشی از «کتاب الطهارة» یا «کتاب الصلاة» به احکام اموات اختصاص دارد.
در این مبحث، از اموری مانند احکامِ فرد بیماری که نشانه‌های مرگ را در خود آشکار میبیند (مانند توبه و اَدا کردن حق‌اللّه و حق‌الناساَحکام اِحتضار (مثل روبه قبله کردن محتضر و تلقین او) و کارهای واجب بر دیگران پس از مرگِ مسلمان (غسل، تکفین، تحنیط، نماز میت خواندن و دفن) سخن می‌رود.
هریک از این مراحل، نشان دهنده حرمت داشتن میت و موجب آمرزش گناهان اوست،
[۲] محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۴۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۷۶ش.
[۳] حرعاملی، ج۳، ص۲۱۹.
احکامی غیرالزامی (مستحب ومکروه) هم دارند که در آثار فقهی به تفصیل مطرح شده‌اند. احکام مربوط به مردگان در منابع متقدم فقهی و حدیثی، در مبحثی با عنوان «کتاب الجنائز» یا «باب فی احکام الجنائز» مطرح شده‌اند.
[۴] مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۲۲۲، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
[۵] محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، ج۱، ص۳۰۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۷] محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۷۴، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
[۸] آقابزرگ طهرانی، ج۲، ص۲۹.
[۹] آقابزرگ طهرانی، ج۸، ص۲۳۳.
[۱۰] آقابزرگ طهرانی، ج۱۶، ص۵۶.
[۱۱] آقابزرگ طهرانی، ج۱۷، ص۲۹ـ۳۰.
[۱۲] آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۶.
[۱۳] آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۴۵۱.
[۱۴] آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۵۳۲.
[۱۵] آقابزرگ طهرانی، ج۳، ص۱۵۸.
[۱۶] آقابزرگ طهرانی، ج۳، ص۴۷۳.
[۱۷] آقابزرگ طهرانی، ج۵، ص۱۴۸ـ۱۵۰.
[۱۸] آقابزرگ طهرانی، ج۲۰، ص۱۱۷.
[۱۹] آقابزرگ طهرانی،ج۲۰، ۳۳۹.
[۲۰] آقابزرگ طهرانی، ج۲۵، ص۷۶.




کارهای واجب بر انسان در مورد مردگان، از نوع واجبِ کفایی‌اند و برخی از آنها (تکفین، تحنیط و دفن‌کردن) به قصد قربت نیاز ندارند و شماری دیگر (غسل و نماز میت) نیازمند قصد قربت‌اند.
چنانچه به سبب عوامل خاص، انجام دادن هریک از این واجبات برای افراد ممکن نباشد، از عهده آنان ساقط می‌شود.
[۲۱] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۳۷۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۲] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۳۹۵، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۳] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۰۳، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۴] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۱۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۵] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۲۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۶] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ۴۳۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۷] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۰۸، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.





۵.۱ - در دیدگاه مذهب تشیع


فقهای امامی غسل دادن میت را شامل سه بار شستن او به ترتیب با آب مخلوط با سدر، آب مخلوط با کافور و آب خالص (قَراح) دانسته‌اند.
پس از آن، تحنیط یعنی مالیدن کافور بر مواضع هفتگانه سجود میت (پیشانی، کفِ دو دست، دو زانو و سَرِ انگشت بزرگ پاها) واجب است.
کفن کردن میتِ مسلمان نیز واجب است و با سه قطعه کفن تمام بدن او پوشانده می‌شود.
هریک از مراحلِ آماده سازیِ میت برای خاک‌سپاری، شرایط و آداب و اَحکام مفصّلی دارد.
[۲۸] احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۳، ص۸۶ـ۲۵۰، ج ۳، قم ۱۴۱۵.
[۲۹] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۱۸ـ۲۶۳، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.

پس از طی این مراحل، بر هر میت مسلمانی که بیش از شش سال سن داشته باشد، نماز خوانده می‌شود.
[۳۰] محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۶، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
[۳۱] حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۳۲، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
[۳۲] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۲۵۴ـ۲۶۰، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
[۳۳] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۱۳ـ ۱۵۳۶، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.


۵.۲ - در دیدگاه اهل سنت


در فقه اهل سنّت هم غسل دادن و کفن کردن میت (به رغم وجود تفاوت‌هایی در جزئیات با فقه امامی) واجب به شمار می‌رود، ولی تحنیط واجب نیست.
[۳۴] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۴۸۳ـ۱۵۰۷، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.




بنابر فقه امامی و فقه اهل سنّت، غسل دادن و تکفین شهید، در صورت تحقق شروطی، ضروری به شمار نمی‌رود.
[۳۵] محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۸۱ـ ۱۸۲، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
[۳۶] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۸۶ـ۹۳، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۷] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۸۳ـ۱۵۸۸، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.




در احادیث
[۳۸] محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۳۹] حرعاملی، ج۳، ص۱۴۱ـ۱۴۸.
و به تبع آن در منابع فقهیِ امامی و اهل سنّت، بر فضیلت و ثواب تشییع جنازه میت مسلمان تأکید بسیار شده است
[۴۰] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۶۳ـ۲۶۴، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۱] الموسوعة الفقهیّة، ج۱۶، ص۱۳، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.




خاک‌سپاری یا دَفن شامل کندنِ حفره‌هایی در زمین و قراردادن میت در آن است، به گونه‌ای که جسد در زیر زمین قرار گیرد و روی او با خاک پوشانده شود
[۴۲] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۳۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۴۳] الموسوعة الفقهیّة،ج۲۱، ص۸، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.




وجوب خاکسپاریِ میت، مستند به آیات قرآن
[۴۵] سوره مرسلات: آیه۲۵ـ۲۶
سنّت معصومان علیهم السلام، سیره مسلمانان و اجماع فقهاست.
[۴۷] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۸۹ـ۲۹۰، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۸] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۴۷، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۴۹] احمدبن علی جَصّاص، احکام القرآن، ج۲، ص۵۰۶، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
[۵۰] سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، فقهالقرآن، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۵.

در احادیث،
[۵۱] حرعاملی، ج۳، ص۱۴۱.




حکمت خاکسپاری متوفی، اموری چون رعایت حرمت جنازه، پنهان ماندن آن از اَنظار مردم، در امان بودن جسد از آزار دشمنان، جلوگیری از اندوه دوستان و پیشگیری از آزردگی مردم به سبب انتشار بوی جسد یا فساد آن به شمار رفته است. این حکمت‌ها اقتضا دارد که عمق قبر کم نباشد و به اندازهای باشد که از تأثیر عوامل بیرونی مصون بماند.
[۵۲] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۲۹۳ـ ۲۹۵، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
[۵۳] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۴۹، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.




چنانچه دفن میت با حفر کردن زمین امکان‌پذیر نباشد، باید با شیوهای دیگر جسد پوشانیده شود، مانند ساختن بَنا بر فراز آن یا گذاشتن آن در تابوت باشد. دفن با تابوت در مواقع غیراضطراری به نظر فقهای امامی و اهل سنّت مکروه است
[۵۴] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۹۱، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۵۵] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۳۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۵۶] الموسوعة الفقهيّة،ج ۲۱، ص ۹ـ۱۰،ج ۲۱، ص ۱۶، كويت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامية، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.




چنانچه شخصی روی دریا در کشتی بمیرد و جسدش تا رسیدن به خشکی و خاک‌سپاری فاسد شود، پس از غسل و تکفین و خواندن نماز میت، با رعایت شروط مذکور در منابع فقهی، به دریا افکنده میشود
[۵۷] ابن قدامه، المغنی، ج۲، ص۳۸۱، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا).
[۵۸] یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب،ج ۵، ص ۲۸۵ـ ۲۸۶، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۵۹] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۹۲ـ۲۹۶، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۶۰] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۲۹۷ـ۳۰۱، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.




افزون بر لزوم دفن میت و پنهان ساختن آن در داخل زمین (مُواراةُ المیّت فی الارض)، از دیدگاه فقهی، واجب است که میت در قبر بر پهلوی راست و رو به قبله قرار داده شود.
[۶۱] حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۱، ص۲۳۲، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
[۶۲] احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۳، ص۲۸۹ـ۲۹۱، ج ۳، قم ۱۴۱۵.

فقهای اهل سنّت نیز رو به قبله بودن میت در قبر را واجب شمرده‌اند
[۶۳] محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۱، ص۲۱۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۶۴] یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب،ج۵، ص۲۹۳، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۶۵] منصوربن یونس بهوتیحنبلی، کشّاف القناع عنمتنالاقناع، ج۲، ص۱۶۱، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۶۶] صالح عبدالسمیع آبی ازهری، الثمر الدانی فی تقریب المعانی: شرح رسالة ابن ابیزید القیروانی، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴، بیروت: المکتبة الثقافیة، (بیتا).




سنن و آداب (احکام مستحب و مکروه) مورد تأکید پیش از خاک‌سپاری، هنگام خاک‌سپاری و پس از آن به تفصیل در منابع فقهی بیان شده‌اند، از جمله خواندن نماز شبِ اول دفن (لیلةالدفن)، برپا داشتن مجلس ترحیم برای متوفی، ابراز همدردی با بازماندگان او و دلداری دادن به آنان، و زیارت اهل قبور می‌باشد.
[۶۷] احمدبن محمدمهدی نراقی، ج۳، ص۲۶۸ـ۲۸۳، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
[۶۸] احمدبن محمدمهدی نراقی، ج۳، ص۲۹۴-۳۱۴، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
[۶۹] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۹۹ـ۳۵۲، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۷۰] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۶۷ـ۱۵۷۳، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.




گریه کردن برای میت و سوگواری بر او ــمشروط بر آن‌که نپذیرفتن قضای الهی تلقی نشودــ جایز شمرده شده، اما کارهایی چون لطمه‌زدن به صورت، خراش دادن پوست و کندن مو منع شده و مصیبت دیدگان به صبر و تحمل توصیه شده‌اند.
[۷۱] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۳۶۴ـ۳۷۱، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۷۲] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۴۱ـ ۳۴۹، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
[۷۳] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۷۳ـ۱۵۷۸، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.





۱۶.۱ - از نظر علمای اهل سنت


حنفیان، شافعیان و حنبلیان انتقال دادن میت مسلمان را از شهری که در آن وفات کرده به جایی دیگر، پس از دفن (جز در موارد خاص) صحیح نمی‌دانند، اما بیش‌تر آنان، با شروطی، نقل و انتقال او قبل از دفن را صحیح شمرده‌اند.
مالکیان تغییر مکان میت را، چه قبل و چه پس از دفن، مشروط به اموری چون از بین نرفتن حرمت او و به مصلحت بودن انتقال، پذیرفته‌اند
[۷۴] محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۶۶، (بیجا) : دارالفکر، (بیتا).
[۷۵] محمدبن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، ج۱، ص۴۲۱، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا).
[۷۶] ابن عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، ج۶، ص۷۵۰ـ۷۵۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۷۷] الموسوعة الفقهيّة،ج ۲۱، ص ۹ـ۱۰، كويت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامية، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.


۱۶.۲ - از نظر علمای شیعه


فقهای امامی انتقال دادن میت را قبل از دفن به مشاهِد مُشَرّفه مستحب دانسته‌اند، اما درباره جایز بودن انتقال پس از دفن آرای یکسانی ندارند؛ هر چند بیش‌تر آنان حکم به جواز و حتی استحباب انتقال دادهاند.
بر این اساس، نبش قبر برای انتقال میت به مشاهد مشرّفه جایز است و در عمل نیز بسیار رایج بوده است.
[۷۸] یوسف بن احمد بحرانی، الحدائقالناضرة فی احکام العترةالطاهرة، ج۴، ص۱۴۶ـ۱۵۱، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش.
[۷۹] احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۳، ص۲۸۴ـ ۲۸۹، ج ۳، قم ۱۴۱۵.
[۸۰] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۳۱ـ۳۴۱، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.




در فرض امانت گذاشتن جسد (تودیعُ المیّت)، رعایت همه شرایط معتبر در دفن لازم است و گفته شده برای جلوگیری از هتک حرمت میت در هنگام این انتقال، بهتر است وی با تابوت در قبر نهاده شود.
[۸۱] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۶۳، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
[۸۲] امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۸۳، قم ۱۳۶۳ش.
[۸۳] علی سیستانی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۱۱۵، (قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۶).

حرام بودن نبش قبر مورد اجماع فقهای شیعه است.




۱۸.۱ - نبش قبر غیر اولیای اللهی


نبش قبر به معنای نمایان کردن جسد پنهان در زمین است و ازاینرو، باز کردن قبری که جسد مدفون در آن به یقین از بین رفته و جزو خاک شده یا میت با تابوت در آن نهاده شده، مصداق نبش قبر نیستند. در پاره‌ای موارد نبش قبر حرام نیست، از جمله در صورت غصبی بودن مکان دفن یا کفن میت، دفن میت بدون غسل و کفن یا صحیح انجام نشدن آنها، متوقف بودن حقی بر رؤیت جسد، دفن شدن میت در مکان‌هایی که موجب هتک حرمت اوست، مانند دفن مسلمان در قبرستان کفار یا در مکانی نامناسب از قبیل زباله‌دان که در این موارد نبش قبر جایز می‌باشد.

۱۸.۲ - نبش قبر اولیای اللهی


نبش قبر امامزادگان، صالحان، عالمان و شهیدان، هرچند پس از مدت طولانی، جایز نیست.
[۸۴] محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۳۵۳ـ۳۵۹، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۸۵] علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۴۹ـ۳۶۵، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
عالمان اهل سنّت نیز نبش قبر را، جز در موارد خاصّ، حرام دانسته‌اند.
[۸۶] وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۵۵ـ۱۵۵۷، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.




(۱) قرآن کریم.
(۲) صالح عبدالسمیع آبی ازهری، الثمر الدانی فی تقریب المعانی: شرح رسالة ابن ابی زید القیروانی، بیروت: المکتبة الثقافیة، (بیتا).
(۳) آقابزرگ طهرانی.
(۴) ابن عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵) ابن قدامه، المغنی، بیروت: دارالکتابالعربی، (بیتا).
(۶) امام خمینی، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ش.
(۷) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائقالناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش.
(۸) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۹) منصوربن یونس بهوتیحنبلی، کشّاف القناععنمتنالاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۱۰) احمدبن علی جَصّاص، احکامالقرآن، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۱۱) حرّعاملی.
(۱۲) محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنیالمحتاج، (بیجا) : دارالفکر، (بیتا).
(۱۳) محمدبن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علیالشرح الکبیر، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا).
(۱۴) وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۱۵) علی سیستانی، منهاجالصالحین، (قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۶).
(۱۶) محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۷) محمدبن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۸) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۹) محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ علیاکبر غفاری، تهران ۱۳۷۶ش.
(۲۰) محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۲۱) حسنبن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
(۲۲) علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۲۳) سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، فقهالقرآن، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۵.
(۲۴) کلینی، الکافی.
(۲۵) مالک بن انس، المُوَطَّأ، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
(۲۶) الموسوعة الفقهیّة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۲۷) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۲۸) احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۳، قم ۱۴۱۵.
(۲۹) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر، (بیتا)


 
۱. سوره مائده:آیه ۳۱    .
۲. محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۴۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۷۶ش.
۳. حرعاملی، ج۳، ص۲۱۹.
۴. مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۲۲۲، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
۵. محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، ج۱، ص۳۰۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶. کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۱.    
۷. محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۷۴، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۸. آقابزرگ طهرانی، ج۲، ص۲۹.
۹. آقابزرگ طهرانی، ج۸، ص۲۳۳.
۱۰. آقابزرگ طهرانی، ج۱۶، ص۵۶.
۱۱. آقابزرگ طهرانی، ج۱۷، ص۲۹ـ۳۰.
۱۲. آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۶.
۱۳. آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۴۵۱.
۱۴. آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۵۳۲.
۱۵. آقابزرگ طهرانی، ج۳، ص۱۵۸.
۱۶. آقابزرگ طهرانی، ج۳، ص۴۷۳.
۱۷. آقابزرگ طهرانی، ج۵، ص۱۴۸ـ۱۵۰.
۱۸. آقابزرگ طهرانی، ج۲۰، ص۱۱۷.
۱۹. آقابزرگ طهرانی،ج۲۰، ۳۳۹.
۲۰. آقابزرگ طهرانی، ج۲۵، ص۷۶.
۲۱. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۳۷۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۲. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۳۹۵، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۳. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۰۳، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۴. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۱۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۵. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۲۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۶. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ۴۳۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۷. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۰۸، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۲۸. احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۳، ص۸۶ـ۲۵۰، ج ۳، قم ۱۴۱۵.
۲۹. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۱۸ـ۲۶۳، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۳۰. محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۶، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۳۱. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۳۲، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
۳۲. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۲۵۴ـ۲۶۰، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۳۳. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۱۳ـ ۱۵۳۶، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۳۴. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۴۸۳ـ۱۵۰۷، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۳۵. محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۸۱ـ ۱۸۲، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۳۶. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۸۶ـ۹۳، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۳۷. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۸۳ـ۱۵۸۸، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۳۸. محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۳۹. حرعاملی، ج۳، ص۱۴۱ـ۱۴۸.
۴۰. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۶۳ـ۲۶۴، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۴۱. الموسوعة الفقهیّة، ج۱۶، ص۱۳، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
۴۲. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۳۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۴۳. الموسوعة الفقهیّة،ج۲۱، ص۸، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
۴۴. سوره مائده:آیه ۳۱    .
۴۵. سوره مرسلات: آیه۲۵ـ۲۶
۴۶. سوره عبس:آیه ۲۱    .
۴۷. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۸۹ـ۲۹۰، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۴۸. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۴۷، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۴۹. احمدبن علی جَصّاص، احکام القرآن، ج۲، ص۵۰۶، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
۵۰. سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، فقهالقرآن، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۵.
۵۱. حرعاملی، ج۳، ص۱۴۱.
۵۲. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۲۹۳ـ ۲۹۵، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۵۳. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۴۹، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۵۴. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۹۱، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۵۵. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۱، ص۴۳۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۵۶. الموسوعة الفقهيّة،ج ۲۱، ص ۹ـ۱۰،ج ۲۱، ص ۱۶، كويت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامية، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
۵۷. ابن قدامه، المغنی، ج۲، ص۳۸۱، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا).
۵۸. یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب،ج ۵، ص ۲۸۵ـ ۲۸۶، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۵۹. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۹۲ـ۲۹۶، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۶۰. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۲۹۷ـ۳۰۱، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۶۱. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۱، ص۲۳۲، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
۶۲. احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۳، ص۲۸۹ـ۲۹۱، ج ۳، قم ۱۴۱۵.
۶۳. محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۱، ص۲۱۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶۴. یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب،ج۵، ص۲۹۳، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۶۵. منصوربن یونس بهوتیحنبلی، کشّاف القناع عنمتنالاقناع، ج۲، ص۱۶۱، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۶۶. صالح عبدالسمیع آبی ازهری، الثمر الدانی فی تقریب المعانی: شرح رسالة ابن ابیزید القیروانی، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴، بیروت: المکتبة الثقافیة، (بیتا).
۶۷. احمدبن محمدمهدی نراقی، ج۳، ص۲۶۸ـ۲۸۳، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
۶۸. احمدبن محمدمهدی نراقی، ج۳، ص۲۹۴-۳۱۴، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۵.
۶۹. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۹۹ـ۳۵۲، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۷۰. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۶۷ـ۱۵۷۳، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۷۱. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۳۶۴ـ۳۷۱، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۷۲. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۴۱ـ ۳۴۹، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۷۳. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۷۳ـ۱۵۷۸، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۷۴. محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۶۶، (بیجا) : دارالفکر، (بیتا).
۷۵. محمدبن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، ج۱، ص۴۲۱، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا).
۷۶. ابن عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، ج۶، ص۷۵۰ـ۷۵۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۷۷. الموسوعة الفقهيّة،ج ۲۱، ص ۹ـ۱۰، كويت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامية، ج ۱۶، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸، ج ۲۱، ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
۷۸. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائقالناضرة فی احکام العترةالطاهرة، ج۴، ص۱۴۶ـ۱۵۱، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش.
۷۹. احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۳، ص۲۸۴ـ ۲۸۹، ج ۳، قم ۱۴۱۵.
۸۰. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۳۱ـ۳۴۱، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۸۱. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۶۳، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۸۲. امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۸۳، قم ۱۳۶۳ش.
۸۳. علی سیستانی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۱۱۵، (قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۶).
۸۴. محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۳۵۳ـ۳۵۹، ج ۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۸۵. علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرحالعروة الوثقی: الطهارة، ج۹، ص۳۴۹ـ۳۶۵، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۸۶. وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۱۵۵۵ـ۱۵۵۷، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاک‌سپاری»، شماره۶۷۵۸.    



جعبه ابزار