• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ام‌کلثوم در کوفه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





خطبه ام‌کلثوم در کوفه یکی از وقایع بعد از واقعه عاشورا، در جریان اسارت اهل بیت امام حسین (علیه‌السلام) است که در شهر کوفه واقع شده است. طبق گزارش منابع تاریخی، حضرت ام‌کلثوم (سلام‌الله‌علیها) دختر امام علی (علیه‌السّلام) در کوفه، زمانی که به عنوان اسیر از کربلا به کوفه آورده بودند، خطبه‌ای خواند به گونه‌ای که ناله و شیون مردم بلند شد.



مقصود از‌ ام کلثوم در اینجا، یکی از دختران امیرالمؤمنین است، غیر از‌ ام کلثومی که مادرش حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بوده است.


روزی که اسرای کربلا را به کوفه آوردند، ‌ام کلثوم دختر امام علی (علیه‌السّلام) از پشت پرده خطبه خواند. او در حالی‌که با صدایی بلند می‌گریست، چنین گفت:
««یا اهلَ الکوفَةِ، سوءاً لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وقَتَلتُموهُ، وَانتَهَبتُم اموالَهُ ووَرِثتُموهُ، وسَبَیتُم نِساءَهُ ونَکَبتُموهُ؟! فَتَبّاً لَکُم وسُحقاً. وَیلَکُم، اتَدرونَ ایُّ دَواهٍ دَهَتکُم؟ وایَّ وِزرٍ عَلی‌ ظُهورِکُم حَمَلتُم؟ وایَّ دِماءٍ سَفَکتُموها؟ وایَّ کَریمَةٍ اهتَضَمتُموها؟ وایَّ صِبیَةٍ سَلَبتُموها؟ وایَّ اموالٍ نَهبَتُموها؟ قَتَلتُم خَیرَ رِجالاتٍ بَعدَ النَّبِیِّ صلی اللَّه علیه وآله، ونُزِعَتِ الرَّحمَةُ مِن قُلوبِکُم، الا انَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ، وحِزبَ الشَّیطانِ هُمُ الخاسِرونَ.»»


‌ای اهل کوفه، بدا به حالتان! شما را چه شد که حسین (علیه‌السّلام) را تنها گذاشتید و او را کشته، اموالش را به یغما بردید و خاندانش را به اسارت گرفتید؟ بدا بر شما! مرگتان باد! وای بر شما می‌دانید گرفتار چه مصیبتی شده‌اید و چه بار سنگینی بر دوش خود کشیده‌اید و چه خون‌هایی ریخته‌اید و چه بزرگوارانی را در هم شکسته و چه کسانی را غارت کرده و چه اموالی را برده‌اید؟ بهترین مردان پس از رسول خدا را به شهادت رساندید. رحم [و عاطفه] از دل‌هایتان رخت بربسته است. «(اَلَا اِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛ آگاه باشید! حزب خدا پیروز است.» «(اَلَا اِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ)؛ و حزب شیطان زیانکار.»


ام کلثوم بعد از خطبه اشعاری را خواند.
ثُمَّ قالَت:
قَتَلتُم اخی صَبراً فَوَیلٌ لِاُمِّکُمُ ‌••• سَتُجزَونَ ناراً حَرُّها یَتَوَقَّدُ
سَفَکتُم دِماءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفکَها ••• وحَرَّمَهَا القُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ
الا فَابشِروا بِالنّارِ انَّکُم غَداً ••• لَفی قَعرِ نارٍ حَرُّها یَتَصَعَّدُ
واِنّی لَاَبکی فی حَیاتی عَلی اخی ••• عَلی‌ خَیرِ مَن بَعدَ النَّبِیِّ سَیولَدُ
بِدَمعٍ غَزیرٍ مُستَهِلٍّ مُکَفکَفٍ ••• عَلَی الخَدِّ مِنّی دائِبٌ لَیسَ یُحمَدُ
برادرم را با زجر و شکنجه کشتید. وای بر مادرتان! به زودی در آتشی سوزان/ سزای این کارتان را می‌بینید. خون‌هایی را ریختید که خدا و قرآن و محمد آنها را محترم شمرده بودند.
هان، بشارتتان باد به دوزخ! شما فردا در قعر دوزخی هستید که آتش آن زبانه می‌کشد.
تا زنده‌ام با اشک‌هایی فراوان و بر گونه روان که هیچ‌گاه خشک نخواهد شد، بر برادرم، همو که پس از پیامبر بهترین مولود بود، خواهم گریست.


راوی گوید: مردم شیون و ناله کردند و گریستند. زنان، گیسو پریشان کردند و خاک بر سر خویش ریختند و چهره خراشیدند و بر صورت‌هایشان زدند و فغان سر دادند. مردان نیز گریستند و موی صورت خویش کندند. هیچ روزی چون آن روز، مردم نگریسته بودند. (ابن نما حلی نیز این خطبه را با‌ اندکی اختصار آورده است.)


۱. ابن خشاب، تاریخ موالید الائمة و وفیاتهم، ص۱۵.    
۲. مجادله/سوره۵۸، آیه۲۲.    
۳. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۹.    
۴. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۴-۱۸۵.    
۵. ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۸۸.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۹-۵۰.



جعبه ابزار