درایه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
درایه(علم دِرایه) علمى درباره ی
حدیث است.
موضوع علم
درایه حدیث است؛ اعم از سند، متن، نحوه ی تحمّل (فرا گرفتن) و آداب نقل آن.
حدیث، کلامى است که بیانگر قول ، فعل و یا
تقریر و
امضاى معصوم علیه السّلام باشد. بنابر این، اطلاق حدیث بر کلام غیرمعصوم، مَجاز است.
فایده ی علم درایه، بازشناسى حدیثِ پذیرفته از غیر پذیرفته استکه نتیجه ی آن، عمل به اوّلى و
اجتناب از دومى خواهد بود.
متن حدیث عبارت است از الفاظ و قالب حدیث که گویاى مفاد آن است.
متن حدیث به لحاظ وضوح یا عدم وضوح دلالت بر مقصود، به
نص،
مجمل،
ظاهر و مؤوّل تقسیم مىشود؛ زیرا لفظ یا تنها یك معنا دارد و احتمال معنایى دیگر در آن نمىرود که به آن نصّ مىگویند، یا معنایى دیگر در آن محتمل است. در فرض دوم، یا احتمال هر دو معنا یكسان است که به آن مجمل گویند و یا یكى بر دیگرى
رجحان دارد. در فرض دوم اگر احتمال
مرجوح- به دلیلى- مقصود باشد، به آن مؤوّل، و اگر احتمال
راجح،مقصود باشد، به آن
ظاهر گویند.
به سلسله ی راویان حدیث تا
معصوم علیه السّلام،
سند حدیث ،اطلاق مىشود.
حدیث به لحاظ سند به
متواتر و واحد، و
خبر واحد به
حدیث صحیح ،
حدیث حسن ،
حدیث موثق و
حدیث ضعیف ،تقسیم مىشود.
براى فراگرفتن حدیث، هشت طریق ذكر کردهاند:۱)
سماع، ۲) قرائت، ۳) اجازه، ۴)
مناوله، ۵)کتابت، ۶) اعلام، ۷)
وصیت ، ۸)و
جاده .
۱) بنابه گفته ی عالمان
علم درایه، چنانچه راوى، حدیث را با شرایط آن فراگرفته باشد، مىتواند آن را ازکتاب خود- در صورتى که تصحیح شده باشد- روایت کند و
مستحب است ابتدا
سند حدیث و سپس
حدیث را نقل نماید.
۲)
راوی مىتواند به نقل مفاد حدیث، اكتفا کند و لازم نیست عین الفاظى راکه فراگرفته نقل نماید؛ به شرط آنكه نقل به معنا موجب اخلال در مراد و تغییر معنا نشود. از این رو، لازم است راوى به خواصّ الفاظ و کیفیت تركیب صحیح آنها در ایفاى معانى از بعد ادبى آشنا باشد.
عالمان درایه، شناخت راویان
حدیث از جهت
عدالت و
فسق، مورد
اعتماد بودن و نبودن، امامى و غیرامامى بودن و دیگر جهات را بر
فقیه لازم دانستهاند تا بتواند حدیث صحیح را از
ضعیف باز شناسد؛ همان گونه که شناخت طبقات و مراتب راویان از لحاظ
تقوا و دانش و توانایى حفظ
حدیث را، جهت
ترجیح روایتى بر روایتى دیگر هنگام
تعارض بر
فقیه ،
واجب دانستهاند (
تعادل و تراجیح).
الفاظ دلالت کننده بر
تعدیل راوى-که درکتاب هاى رجالى آمده- عبارتند از:
۱)
عدل (
عادل)، ۲)
ثقه، ۳)
حجت، ۴)
صحیح الحدیث (روایتش صحیح است)، ۵) متقن (حدیثش از اتقان لازم برخوردار است)، ۶) حافظ، ۷)ثبت، ۸)
صدوق، ۹) شیخ، ۱۰) صالح، ۱۱) معتقد، ۱۲) وجه، ۱۳)
عالم، ۱۴) و غیر آن.
الفاظ دلالت کننده بر
جرح عبارتند از:
۱)
ضعیف، ۲)
کذاب، ۳)
غالی، ۴)
وضاع للحدیث (جعل کننده ی حدیث)، ۵)
مضطرب، ۶) ساقط، ۷)
متروک الحدیث، ۸)
مخلط و غیر آن.
۱)نوشتن و ثبت
حدیث به منظور حفظ آن،
جایز، بلكه
واجب است.
۲)لازم است نویسنده، حدیث را به گونه ی صحیح، ضبط کند و حروف و کلمات آن را واضح بنویسد.
۳)سزاوار است نویسنده در آغاز- پس از نام خدا- مشخصات (نام،
کنیه و
نسب) استادى راکه حدیث را از او فراگرفته، بنویسد.
۴)چنانکه
مستحب است به
حمد و ستایش خداوند با نوشتن «عزّوجلّ» و مانند آن پس از نوشتن نام
خدا و نیز نوشتن نام
پیامبر اسلام صلّى اللّٰه علیه و آله و
امامان معصوم علیهم السّلام همراه ذكر
صلوات و
سلام بر آنان اهتمام ورزد.
۵)
مستحب است به یاد کردن راویان صالح و عالمان
دین با
ترضی (رضى اللّٰه عنه) یا
ترحم(رحمه اللّٰه) اهتمام ورزد.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۵۹۲-۵۹۴.