دعوت اولوالالباب به تقوا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در چندین
آیه از
قرآن کریم خردمندان و اولی الالباب را به رعایت
تقوا دعوت کرده ست.
خداوند خردمندان، اولی الالباب را به رعایت
تقوا دعوت کرده است:
«واتقون یـاولی الالبـب؛
... و از من بپرهیزید ای خردمندان!»
«.. فاتقوا الله یـاولی الالبـب لعلکم تفلحون؛
... از (مخالفت)
خدا بپرهیزید ای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید!»
«.. فاتقوا الله یـاولی الالبـب...؛
... پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید ای خردمندان...»
فاتقوا الله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون، این جمله تفریع است بر مثالی که در صدر
آیه زده است، و محصل معنی آن با رعایت این جهت که متعلق تقوا همان احکام شرعی است که مبتنی بر پاکیها و ناپاکیهای تکوینی است. چنین میشود: هیچ عاقلی در اینکه رعایت پاکیها و اجتناب از ناپاکیها در
سعادت و رستگاری آدمی تاثیر دارد
شک نمیکند، از این رو
واجب است که شما صاحبان
عقل و بینش از
خدا بترسید و به شرایع
دین او
عمل کنید تا شاید رستگار شوید.
در پایان
آیه اندیشمندان و صاحبان عقل و
هوش را مخاطب ساخته و تاکید میکند که از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید. (فاتقوا الله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون). اما اینکه در آیه ظاهرا توضیح واضحی بیان شده از این نظر است که ممکن است، کسی
خیال کند عوارضی از قبیل فزونی طرفداران پلیدی و به اصطلاح اکثریت باعث آن شود، که چیز ناپاک در ردیف پاک قرار گیرد، چنان که ملاحظه کردهاید، گاهی بعضی از مردم تحت تاثیر انبوه
جمعیت و تمایلات اکثریت قرار گرفته و تصور میکنند، اگر اکثریت به هر مطلبی تمایل پیدا کرد، این نشانه قطعی و بدون چون و چرای درستی آن مطلب است، در حالی که چنین نیست و مواردی که اکثریت اجتماعات گرفتار اشتباهات روشن شدهاند بسیار زیاد است، در واقع آنچه برای شناسایی خوب از بد (
خبیث از
طیب) لازم است اکثریت کیفی است نه اکثریت کمی، یعنی افکار قویتر و والاتر و عالیتر و اندیشههای تواناتر و پاکتر لازم است نه کثرت نفرات طرفدار. این مساله شاید با مذاق بعضی از مردم امروز سازگار نباشد که بر اثر تلقینات و تبلیغاتی کوشش شده، همیشه تمایلات اکثریت را به عنوان یک مقیاس سنجش نیک از بد بخورد آنها بدهند، تا آنجا که باور کردهاند،
حق یعنی چیزی که اکثریت بپسندد، و خوب چیزی است که اکثریت به آن مایل باشد در حالی که چنین نیست. و بسیاری از گرفتاریهای مردم
دنیا بر اثر همین طرز
تفکر است.
آری اگر اکثریت از رهبری صحیح و تعلیمات درستی بهرهمند گردد و به اصطلاح یک اکثریت به تمام معنی
رشید شود، آنگاه ممکن است تمایلات او مقیاسی برای سنجش خوب و بد باشد، نه اکثریتهای رهبری نشده و غیر رشید. در هر حال
قرآن در آیه مورد بحث، اشارهای به این واقعیت کرده و میفرماید:
هرگز زیادی بدان و ناپاکان شما را به شگفتی در نیاورد و در موارد دیگر بیش از ده بار فرموده: و لکن اکثر الناس لا یعلمون: کار اکثر مردم از روی
علم و
دانش نیست!. ضمنا باید توجه داشت که اگر در آیه کلمه خبیث بر طیب مقدم داشته شده است به خاطر آن است که در آیه مورد بحث روی سخن با کسانی است که فزونی خبیث را دلیل بر اهمیت آن میگیرند و باید به آنها پاسخ گفته شود، و به آنها گوشزد میکند، که ملاک خوبی و بدی در هیچ مورد کثرت و قلت و اکثریت و اقلیت نیست، بلکه در همه جا و همه وقت پاکی بهتر از ناپاکی است، و صاحبان عقل و
اندیشه هیچگاه
فریب کثرت را نمیخورند، همواره از پلیدی دوری میکنند، اگر چه تمام افراد محیطشان آلوده باشند، و به سراغ پاکیها میروند اگر چه تمام افراد محیط با آن مخالفت ورزند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اولواالالباب».