• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعوت به تعاون (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعاون در لغت به معنای یکدیگر را یاری کردن و همیاری نمودن است.



ذوالقرنین ، خواستار همیاری و تعاون توده‌های مردم با او در پدید آوردن سد مورد نظر آنان بود.
«قالوا یـذا القرنین ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجـا علی ان تجعل بیننا وبینهم سدا»؛ (آن گروه به او) گفتند: «ای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند؛ آیا ممکن است ما هزینه‌ای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدّی ایجاد کنی؟!» «قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوة اجعل بینکم وبینهم ردمـا»؛ (ذو القرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمی قرار دهم!


دعوت خداوند از اهل ایمان به تعاون براساس نیکی و تقوا می‌باشد.
«یـایها الذین ءامنوا... تعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون...»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی‌نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او می‌آیند! اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد. و خصومت با جمعیّتی که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدّی و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!

۲.۱ - حرمت عهد در اسلام

اسلام حرمت عهد و وجوب وفاى به آن را بطور اطلاق رعایت کرده ، چه اینکه رعایت آن به نفع صاحب عهد باشد، و چه به ضرر او، آرى کسى که با شخصى دیگر هر چند که مشرک باشد پیمان مى بندد، باید بداند که از نظر اسلام باید به پیمان خود عمل کند و یا آنکه از اول پیمان نبندد، براى اینکه رعایت جانب عدالت اجتماعى لازم تر، و واجب تر از منافع و یا متضرر نشدن یک فرد است ، مگر آنکه طرف مقابل عهد خود را بشکند، که در این صورت فرد مسلمان نیز مى تواند به همان مقدارى که او نقض کرده نقض کند و به همان مقدار که او به وى تجاوز نموده وى نیز به او تجاوز کند زیرا اگر در این صورت نیز نقض و تجاوز جائز نباشد، معنایش این است که یکى دیگرى را برده و مستخدم خود نموده و بر او استعلاء کند، و این در اسلام آنقدر مذموم و مورد نفرت است که مى توان گفت نهضت دینى جز براى از بین بردن آن نبوده است. و به جان خودم سوگند که این یکى از تعالیم عالیه اى است که دین اسلام آن را براى بشر و به منظور هدایت انسانها به سوى فطرت بشرى خود آورده ، و عامل مهمى است که عدالت اجتماعى را که نظام اجتماع جز به آن تحقق نمى یابد حفظ مى کند و مظلمه استخدام و استثمار را از جامعه نفى مى کند.
و قرآن این کتاب عزیز به آن تصریح و رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) بر طبق آن مشى نموده و سیره و سنت شریفه خود را بر آن اساس بنا نهادند و اگر نبود که ما در این کتاب تنها به بحث قرآنى مى پردازیم ، داستانهائى از آن جناب در این باره برایت نقل مى کردیم ، و تو خواننده عزیز مى توانى به کتبى که در سیره و تاریخ زندگى آن حضرت نوشته شده مراجعه نمائى .

۲.۱.۱ - مقایسه اسلام با دیگر سنت‌هاى اجتماعى

و اگر بین سنت و سیره اسلام و سنتى که سایر امت هاى متمدن و غیر متمدن در خصوص احترام عهد و پیمان دارند مقایسه کنى ، و مخصوصا اخبارى را که همه روزه از رفتار امت هاى قوى با کشورهاى ضعیف مى شنویم که در معاملات و پیمانهایشان چگونه معامله مى کنند؟! و در نظر بگیرى که تازمانى که با پیمان خود آنها را مى دوشند پاى بند پیمان خود هستند، و زمانى که احساس کنند که عهد و پیمان به نفع دولتشان و مصالح مردمشان نیست آن را زیر پا مى گذارند، آن وقت فرق بین دو سنت را در رعایت حق و در خدمت حقیقت بودن را لمس ‌ مى کنى .
آرى سزاوار منطق دین همین ، و لایق منطق آنان همان است ، چون در دنیا بیش از دو منطق وجود ندارد یک منطق مى گوید: باید حق رعایت شود، حال رعایت آن به هر قیمتى که مى خواهد تمام شود، زیرا در رعایت حق ، مجتمع سود مى برد، و منطقى دیگر مى گوید: منافع مردم باید رعایت شود، حال به هر وسیله اى که مى خواهد باشد، هر چند که منافع امت با زیر پا گذاشتن حق باشد، منطق اول منطق دین ، و دوم منطق تمامى سنت هاى اجتماعى دیگر است ، چه سنت هاى وحشى ، و چه متمدن ، چه استبدادى و دموکراتى ، و چه کمونیستى و چه غیر آن .
خواننده عزیز توجه فرمود که اسلام عنایتى که در باب رعایت عهد و پیمان دارد را منحصر در عهد اصطلاحى نکرد، بلکه حکم را آن قدر عمومیت داد که شامل هر شالوده و اساسى که بر آن اساس بنائى ساخته مى شود بگردد، و در باره همه این عهدها چه اصطلاحیش و چه غیر اصطلاحیش سفارش فرمود.


۱. لسان العرب، ابن منظور، ذیل «عون».    
۲. المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، احمد بن محمد فیومی، ذیل «عون».    
۳. القاموس المحیط، محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ذیل «عون».    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۹۴.    
۵. کهف/سوره۱۸، آیه۹۵.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۷. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج۴، ص۲۵۲.    
۸. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج۵، ص۲۶۱.    
۹. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج۵، ص۲۶۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دعوت به تعاون»    



جعبه ابزار