روایات ناهیه از عزاداری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عزاداری، به عنوان یک نوع سوگواری در غم از دست دادن عزیزان و نزدیکان یک شخص بهشمار میرود. لکن این موضوع در خصوص از دست دادن نعمت وجود
انبیاء و
اولیاء الهی بویژه اهل بیت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) یکی از موضوعات مهمی است که پیروان مکتب و آیین
اهل بیت (علیهمالسّلام) در سالروز
شهادت یا وفات آن بزرگواران، جهت گرامی و زنده نگه داشتن سیرهی آن بزرگواران، اقدام به برپایی مجالس سوگواری و عزاداری میکنند. در این بین عدهای از مخالفین مکتب اهل بیت (علیهمالسّلام) با استناد به برخی از
روایات، قصد دارند اینگونه جلوه دهند که بزرگان دین، حتی اهل بیت (علیهمالسّلام) با عزاداری و مصادیق عزاداری مخالف هستند. حال آنکه در مقابل این روایات که به ظاهر مخالف مصادیق عزاداری هستند، روایات متعددی هم وجود دارد که بر عزاداری بزرگان دین اسلام و همچنین دستور ایشان در جهت اقامه عزاداری دلالت میکند. بنابراین در مورد عزاداری و مصادیق آن، دو گونه
روایات متعارض وارد شده است که به مقتضای قواعد موجود در باب
تعارض ادله، باید بین آن دو نوع روایت، جمع نمود. بهترین راه جمع بین این روایات متعارض، این است که بگوییم انجام عزاداری فی نفسه،
جایز است و هیچ اشکالی ندارد، ولی اگر مصادیق عزاداری با فعل حرامی (مثل دروغگویی در
نوحهسرایی) همراه شود و یا به فعل حرام دیگری (نظیر وارد ساختن ضرر قابل توجه به جسم) منتهی شود، مسلما
حرام خواهد بود.
این نکته را نیز باید افزود که اقامه عزاداری برای بزرگان دین، از آنجایی که منجر به احیاء سیره زندگانی ایشان میشود، رابطه مستقیمی با کاهش محسوس
جرم و
جنایت و همچنین انتشار فضایل اخلاقی در جامعه دارد که از این باب هم اگر به عزاداری نظر بیاندازیم، از باب مقدمه
مستحب (انتشار فضایل و دفع رذایل)، عملی مستحب شمرده خواهد شد.
عزاداری و گریه بر
مصائب اهل بیت (علیهمالسّلام) از جمله دلایل مهم
حیات مکتب نورانی آن حضرات میباشد. بدین معنا که محافل اشک بر مظلومیت ایشان، موجب یادآوری سیره زندگانی معنوی حضرات اهل بیت (علیهمالسّلام) شده و نقش اساسی در جهت پیشبرد اهداف والای آن حضرات دارد. از همین روی مخالفین ترویج مکتب ائمه اطهار (علیهمالسّلام) در گذر تاریخ، از هیچ تلاشی برای مقابله با این عزاداریها و محافل ذکر اهل بیت (علیهمالسّلام)، دریغ نکرده و همه ساله شبهاتی را در حوزه عزاداری بر امامان معصوم (علیهمالسّلام)، مخصوصا عزای بر سید و سالار شهیدان حضرت
امام حسین (علیهالسّلام) مطرح میکنند. امسال نیز بازار طرح شبهات عزاداری مثل گذشته داغ بود و عدهای مغرض، شبهاتی را در فضای مجازی منتشر میکردند. یکی از دوستان، متنی که مشتمل بر چند شبهه و یا به تعبیری صحیح تر چند روایت که منع از عزاداری میکرد، برای نگارنده، ارسال نموده و تقاضا کردند که به این شبهات پاسخ داده شود. برهمین اساس در نوشتار پیش رو، این شبهات مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
شبهه کننده با بیان چند روایت که ظاهرا در نهی عزاداری صادر شدهاند، درصدد این است که اثبات کند طریقه و روش اهل بیت (علیهمالسّلام) مخالفت با عزاداری بوده است. او در همین راستا به چهار روایت استناد کرده است:
شیعهی کی هستی؟ اگر شیعهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستی؟
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام
وفات، به
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) فرمودند: «ای فاطمه! وقتی من وفات کردم، بر سر و صورت خود نزن، واویلا و نوحهسرائی نکن و نوحهگران رادعوت نکن»
اگر شیعهی حسین و زینب (علیهماالسلام) هستی:
امام حسین (علیهالسّلام) به خواهرش
زینب فرمود: «ای خواهر! من تو را
سوگند میدهم و تو به سوگند من وفادار باش که اگر کشته شدم به خاطر من،
گریبان چاک مکن،
چهره را مخراش، و درمرگ من واویلا مگو»
اگر از مذهب
جعفری هستی:
از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده که فرمودند:
مصیبت به سوی بندۀ مومن میآید و او {بنده مومن} درمقابل آن مصیبت،
صبر میکند. مصیبت به سوی کافر هم میآید اما او {کافر}
جزع (بی صبری) میکند. عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: «اِنَّ الصَّبْرَ وَ الْبَلَاءَ یَسْتَبِقَانِ اِلَی الْمُؤْمِنِ، فَیَاْتِیهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ صَبُورٌ وَ اِنَّ الْجَزَعَ وَ الْبَلَاءَ یَسْتَبِقَانِ اِلَی الْکَافِرِ، فَیَاْتِیهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ جَزُوع
درمورد معنی "جَزَع" از امام جعفر صادق (علیهالسّلام) سؤال شد، ایشان فرمودند: شدیدترین نوع جزع این است که با صدای بلند واویلا کرده و بر سر و صورت بزند و موی سر را بِکَنَد. هرکس
مجالس ماتم برپا کند، وی صبر را ترک کرده است.
در روایات ناهیه از عزاداری، چند مسئله مورد نهی واقع شده است که به بیان آن پرداخته میشود.
عجیب است که شبهه کنندگان تنها روایات ناهی از نوحهخوانی را میبینند و حاضر نیستند چشمان خود را در برابر روایات فراوانی که بر مشروعیت نوحهخوانی وارد شده است باز کنند! از همین روی باید این نکته را یادآور شد که در مصادر
فریقین، روایات فراوانی بر مشروعیت
نیاحه (نوحهخوانی) وارد شده است که در ادامه به برخی از این روایات اشاره میشود:
«محَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِاِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ اَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ عَنْ اَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) لَا بَاْسَ بِاَجْرِ النَّائِحَةِ الَّتِی تَنُوحُ عَلَی الْمَیِّت.»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: اجری که نوحه سرا در عمل نوحه خوانیش بر
میت، بدست میآورد، بیاشکال (حلال) است.
طبق این روایت، نوحهخوانی امری جایز میباشد. چراکه اگر نیاحه امری حرام باشد یقینا مزد گرفتن در مقابل انجام دادن آن نیز باید حرام باشد. حال آنکه امام صادق (علیهالسّلام) در این حدیث، مزدی که توسط نوحهسرا اخذ میشود را درآمدی حلال و بیاشکال تلقی فرمودهاند.
در روایتی آمده است، دختری از امام صادق (علیهالسّلام) از دنیا رفت، آن حضرت بر او یک سال نوحه اقامه نمود. سپس فرزند دیگری فوت کرد و بر او نیز تا یک سال نوحه اقامه کرد. سپس فرزندش اسماعیل از دنیا رفت، پس حضرت بر او جزع شدیدی نمود. راوی میگوید: به حضرت گفته شد: آیا در خانه شما نوحهسرایی میشود؟! فرمود: هنگامی که
حمزه (علیهالسّلام) به شهادت رسید (و بر شهدای احد اقامه نوحه و عزا شد)
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: اما برای حمزه گریه کنندهای نیست.
در این روایت نیز به وضوح دیده میشود که امام صادق (علیهالسّلام) در مصیبت از دست رفتن فرزندانشان اقامه نوحه فرمودهاند. بنابراین روایت، نیاحه، امری جایز و مشروع است چراکه امام صادق (علیهالسّلام) به اقامه این عمل پرداختهاند.
شهید ثانی (رحمةاللهعلیه) از علمای مطرح شیعه نیز روایتی نقل میکند که
حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) در
مصیبت رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به نوحه سرایی پرداختهاند.
شیخ حرعاملی (رحمةاللهعلیه) و
علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) نیز این روایت را به نقل از شهید ثانی در کتب خود نقل نمودهاند.
۴: «و روی محمد بن عقیل، عن جابر قال: لما سمع النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما فعل بحمزة شهق، فلما رای ما فعل به صعق. و لما عاد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی المدینة سمع النوح علی قتلی الانصار، قال: " لکن حمزة لا بواکی له ". فسمع الانصار فامروا نساءهم ان یندبن حمزة قبل قتلاهم، ففعلن ذلک.»
در این حدیث به وضوح مشاهده میشود که وقتی حضرت حمزه (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگامی که به مدینه برگشتند و صدای نوحه بر کشته شدگان
انصار را شنیدند، فرمودند: اما عمویم حمزه، گریه کنی ندارد. انصار که این کلام حضرت را شنیدند به زنان خود امر کردند که قبل از نوحه بر کشته شدگان منسوب به خود، بر حمزه
ندبه کنند و این امر سبب شد که زنان نیز چنین کردند.
علاوه بر روایات فوق که تنها بخش کوچکی از ادله فراوان دال بر
تجویز نیاحه میباشد، ادله دیگری نیز در کتب اهل سنت موجود است که دلالت بر اقامه نوحه بر
اموات توسط مسلمین نقاط مختلف میکند: نظیر تصریح
ام سلمه بر نوحهخوانی و گریه کردن
جنیان بر
امام حسین علیه السلام،«عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: سَمِعْتُ اُمَّ سَلَمَةَ قَالَتْ: سَمِعْتُ الْجِنَّ یَبْکِینَ عَلَی حُسَیْنٍ قَالَ: وَقَالَتْ اُمُّ سَلَمَةَ سَمِعْتُ الْجِنَّ تَنُوحُ عَلَی الْحُسَیْنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ».
اقامه نوحه زنان بنیهاشم بمدت یک ماه پس از شهادت
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) که حاکم نیشابوری به آن تصریح میکند،
نوحهسرایی اهل خراسان پس از رحلت جناب
یحیی بن زید (علیهماالسلام) که
ابن عماد حنبلی آن را نقل نموده است.
همچنین
طبرانی میگوید: زمانی که خبر وفات
احمد بن حنبل به
محمد بن یحیی نیشابوری رسید، نیشابوری گفت: «ینبغی لاهل کل دار ببغداد ان یقیموا عَلَی اَحْمَد بْن حنبل النیاحة فِی دورهم.»
سزاوار است که همه اهل
بغداد در خانههایشان اقامه نیاحه کنند.
حال سوال اینجاست اگر نیاحه امری غیر مشروع میباشد چگونه علمای فوق این مطالب را در کتب خود بدون وارد کردن حتی کوچکترین اشکالی نقل نمودهاند؟
بنابراین علاوه بر روایات ناهی از نوحهخوانی، روایاتی نیز دال بر مشروعیت نیاحه وجود دارد. که به مقتضای
قاعده الجمع مهما امکن اولی من الطرح (جمع کردن بین روایات متعارض بهتر از رد کردن آنهاست.) که در مبحث تعارض ادله مطرح است، باید راه جمعی بین این دو دسته از روایات بدست آورد. بر همین اساس روایاتی که نهی از نیاحه میکنند، تنها شامل نوحهسرایی به باطل میشوند. و به دلیل ادله فراوان دیگری که وجود دارد، نمیتوان نوحهسرایی را فینفسه امری حرام تلقی نمود. چنانکه
شیخ انصاری(رحمةاللهعلیه) چهرهای نام آشنا در
فقه شیعه تصریح میکند به دلیل
اخبار متعددی که وجود دارد نوحهسرایی فی نفسه، امری
جایز است مگر آنکه با امری نظیر
کذب آغشته شود که در اینصورت امری حرام و باطل تلقی میشود.
پس نوحهسرایی فینفسه حرام نمیباشد مگر آنکه با فعل حرام دیگری همراه شود که در اینصورت فقهای شیعه، اجماع بر حرمت آن دارند.
یکی از مسائل دیگری که بایستی بدان پرداخته شود، موضوع "واویلا کردن" است. بدین معنی که انسان عمق اندوه و غم خویش را نسبت به از دستدادن عزیزانش را نشان دهد، که مشروع یا نامشروع بودن این موضوع، قابل طرح و پیگیری است.
در مورد
واویلا کردن نیز باید بگوییم در مقابل احادیثی که در نهی از واویلا کردن وارد شده است، روایاتی نیز مبنی بر مشروعیت آن وجود دارد. چنانکه در صحیح ابن حبان روایتی آمده است در ذیل این روایت، تصریح به صحت آن شده است. که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) پس از وفات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اینچنین ناله فرمودند: «وا ابتاه اجاب ربا دعاه، وا ابتاه من ربه ما ادناه، وا ابتاه الی جنة الفردوس ماواه، وا ابتاه الی جبریل انعاه»
در بحارالانوار نیز اینگونه روایت شده است: «عَنْ عَلِیٍّ (علیهالسّلام) اَنَّ فَاطِمَةَ لَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کَانَتْ تَقُولُ وَا اَبَتَاهْ مِن رَبِّهِ مَا اَدْنَاهُ وَا اَبَتَاهْ جِنَانُ الْخُلْدِ مَثْوَاهُ وَا اَبَتَاهْ یُکْرِمُهُ رَبُّهُ اِذَا اَتَاهُ یَا اَبَتَاهْ الرَّبُّ وَ الرُّسُلُ تُسَلِّمُ عَلَیْهِ حِینَ تَلْقَاه»
این نکته را نیز ضرورت دارد یادآور شویم لغت شناسان تصریح کردهاند کلمه "وا" در عباراتی نظیر: «وافلاناه، وا ابتاه» حرف ندبه است،
بنابراین روایات فوق بر مشروعیت ندبه کردن در مصیبت عزیزان نیز دلالت میکنند. البته باید گفت: حتی اگر روایات فوق نیز وجود نداشتند، روایات دیگری بر جواز ندبه کردن در مراسم عزا دلالت میکرد نظیر روایت
ابن عمر که میگوید: «ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لما رجع من احد، فجعلت نساء الانصار یبکین علی من قتل من ازواجهن، قال: فقال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): " ولکن حمزة لا بواکی له " قال: ثم نام فاستنبه وهن یبکین قال: فهن الیوم اذا یبکین یندبن بحمزه»؛
در این روایت به خوبی مشخص است که مردم، حتی سالها بعد از شهادت حضرت حمزه (علیهالسّلام)، بر غم او ندبه میکردند.
در مورد روایات متعارضی که راجع به "واویلا کردن" وارد شده است نیز باید راه جمعی پیدا کنیم. از همین رو باید گفت: اگر واویلا کردن همراه با بی صبری و
اعتراض به
مشیت الهی باشد قطعا فعلی ناپسند خواهد بود. ولی اگر واویلا کردن، صرفا ناشی از
عواطف قلبی باشد، بیاشکال خواهد بود.
به سر و صورت زدن در عزاداری، یکی دیگر از موضوعاتی است در این نوشتار، جواز و مشروعیت آن بایستی مورد تبیین و بررسی قرار گیرد. در کتبی نظیر
مسند احمد بن حنبل«سمعت عائشة، تقول: " مات رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم) بین سحری، و نحری وفی دولتی، لم اظلم فیه احدا، فمن سفهی وحداثة سنی ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبض وهو فی حجری، ثم وضعت راسه علی وسادة، وقمت التدم مع النساء، واضرب وجهی»
و
السیره النبویه ابن هشام،
روایتی به نقل از
عایشه روایت شده است که: (زمانی که پیامبر خدا از دنیا رفت) من به همراه بقیه زنانِ، سینه میزدیم و من به صورتم میزدم.
در این مورد نیز فقهای شیعه بین روایات متعارض جمع فرمودند و تصریح کردهاند که اگر به صورت زدن موجب وارد کردن ضرری قابل اعتنا به خود شود، حرام خواهد بود ولی اگر ضرری معتنا به، برای بدن نداشته باشد، اشکالی ندارد.
بی صبری و به کاربردن کلمات کفرآلود در هنگام مصیبت، امری
قبیح و
محکوم است که هیچ شک و تردیدی در آن نیست. اما اینکه کسی بخواهد عزاداری براهل بیت (علیهمالسّلام) و بزرگان دین، را نیز مصداقی از مصادیق بی صبری تلقی کرده و آن را امری حرام معرفی کند، این نیز
ناصواب است. چرا که روایات فراوانی همچون روایات فوق الذکر، بر مشروعیت عزاداری دلالت میکنند که اگر عزاداری با صبر در تنافی باشد، چطور ممکن است بزرگان اسلامی به عزاداری پرداختهاند و یا بدان امر فرمودهاند؟
مضافا اینکه اقامه عزا برای بزرگان دین، موجب احیاء سیره زندگانی ایشان شده و مسلِّماً منتهی به انتشار
فضایل و دفع
رذایل در جامعه میشود. چنانکه به اذعان فرماندهان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، آمار جرم و جنایت در ایام محرم الحرام که مردم ایران اسلامی، به اقامه عزاداری برای حضرت
امام الحسین (علیهالسّلام) میپردازند، بصورت کاملا محسوسی، کاهش مییابد.
بر همین اساس، عزاداری،
مقدمه مستحب بحساب میآید. (بدین معنا که عزاداری مقدمهای برای نشر فضایل و دفع رذایل میشود.) و از آنجایی که مقدمه مستحبات نیز امری مستحب ـ بعنوان مثال وقتی نماز جماعت مستحب است، پیمودن راه و همچنین منتظر ماندن برای اقامه نماز جماعت نیز امری مستحب خواهد بود ـ محسوب میشود.
لذا عزاداری با این نگاه، خود، امری مستحب تلقی خواهد شد. براین اساس و با همهی این تفاصیل، عزاداری نه تنها بی صبری محسوب نمیشود بلکه امری مطلوب و مستحب بحساب میآید.
علاوه بر روایاتی که ناهی از عزاداری و نوحهسرایی میباشند، روایات فراوانی نیز در مشروعیت این مسائل وارد شده است. بر همین اساس باید راه جمعی بین این دو دسته از روایات متعارض، بدست آورد. بهترین راه جمعی که
فقهای شیعه ارائه فرمودهاند این است که اگر عزاداری، نوحهخوانی، واویلاکردن، زدن به سر و صورت، با امری حرام، همراه شود و یا خود منتهی به فعل حرامی (نظیر ضرر قابل توجهی به بدن) شود، قطعا حرام خواهد بود ولی اگر چنین نباشد، نه تنها جایز است بلکه از باب مقدمه مستحب، (که منجر به انتشار فضایل و دفع رذایل میشود) مستحب خواهد بود.
(۱) ابن ابی یعلی، ابوالحسین، طبقات الحنابله، تحقیق: محمد حامد الفقی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
(۲) ابن اثیر، اسدالغابه، محققین، علی محمد معوض، عادل احمد عبد الموجود، بیجا، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
(۳) ابن حبّان، محمّد، صحیح ابن حبان، تحقیق: شعیب الارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
(۴) ابن حنبل شیبانی، احمد، فضائل الصحابه، بیروت، موسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
(۵) ابن حنبل شیبانی، احمد، مسند احمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الارنؤوط وعادل مرشد و دیگران، بیجا، مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، ۱۴۲۱ق.
(۶) ابن هشام، السیره النبویه، مصر، مکتبه محمدعلی صبیح و اولاده، چاپ اول، ۱۳۸۳ق.
(۷) ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
(۸) انصاری، مرتضی، المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ انصاری (رحمةاللهعلیه)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
(۹) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
(۱۰) حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تحقیق: موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
(۱۱) حنبلی، ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار مَن ذهب، تحقیق: عبدالقادر الارناووط، محمود الارناووط، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
(۱۲) شهید ثانی، مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد، قم، بصیرتی، چاپ اول، بیتا.
(۱۳) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علی اکبرغفاری، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
(۱۴) فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
(۱۵) کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
(۱۶) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
(۱۷) مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید (رحمةاللهعلیه)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
(۱۸) مکارم شیرازی، ناصر، انوارالاصول، قم، انتشارات مدرسه امیرالمومنین علیه السلام، بیتا.
•
باغچیقی، محمد، پایگاه تخصصی وهابیتپژوهی و جریانهای سلفی، برگرفته از مقاله «بررسی برخی از روایات ناهیه از عزاداری» تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۱۴.