• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زندگانی پیامبر تا هجرت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زندگانی پیامبر تا هجرت، دارای مراحلی بود که از جمله آنها ازدواج آن حضرت و دعوت سری و علنی بوده است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بیست و پنج سالگی با خدیجه که زنی بیوه
[۱] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، بی جا، المکتبه اسلامیه، بی تا، ج۱، ص۴۳۴.
بود با حضور عموها و در حالی‌که هزینه عروسی و مهریه را خدیجه، خود برعهده گرفت، ازدواج کرد.



"حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) "، فرزند "عبدالله" (که چند ماه پس از ازدواج در یثرب درگذشت) و "آمنه"، در «هفدهم ربیع‌الاول» سال عام‌الفیل، بنابر قول مشهور شیعیان
[۳] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۳۵۸.
و بنا به روایت اهل سنت در «دوازدهم ربیع‌الاول» همان سال در مکه چشم به جهان گشود. سپس بنا به رسم عرب، او را به زنی بادیه نشین به نام "حلیمه" از تیره «سعدیه» سپردند. ایشان مایه برکت این خانواده شد و مدت اقامت پیامبر در بادیه، دو سال، چهار سال و پنج سال ذکر شده است.
[۵] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۱۲.

در منطقه‌ای به نام «ابواء»
[۶] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ج۱، ص۷۹.
مادرش را در شش سالگی از دست داد و از آن زمان تحت سرپرستی پدربزرگش "عبدالمطلب" قرار گرفت. دو سال بعد، عبدالمطلب نیز دنیا را وداع گفت
[۷] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ هـ، ج۲، ص۲۸.
و عمویش "ابوطالب" که به شدت او را دوست می‌داشت
[۸] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ هـ، ج۲، ص۲۸۲.
سرپرستی‌اش را به سفارش جدش به عهده گرفت.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با شبانی برای ابوطالب و خویشاوندان و سپس گله‌های مکیان
[۹] ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۶۷.
به یاری ابوطالب شتافت.
گزارش اولین سفر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به شام همراه ابوطالب و ملاقات او با "بحیرای راهب" را در نه و یا سیزده سالگی ذکر کرده‌اند
[۱۱] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر،البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ هـ، ج۲، ص۱۲۱.
که درستی آن معلوم نیست.
[۱۲] زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۸۹- ۱۸۴.

پیمان «حلف‌الفضول» در منزل "عبدالله بن جدعان" میان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و برخی از جوانان قریش برای دفاع از ستمدیدگان بی‌پناه، در مکه در این دوران منعقد شد.


به دلیل فقر و تنگدستی ابوطالب، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه مردانی از قریش با سرمایه "خدیجه" دختر "خویلد" برای تجارت به شام رفت.
[۱۴] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۹.
آشنایی خدیجه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نظر او را به خود جلب کرد و داوطلب ازدواج با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بیست و پنج سالگی با خدیجه که زنی بیوه بود با حضور عموها و در حالی‌که هزینه عروسی و مهریه را خدیجه، خود برعهده گرفت، ازدواج کرد.
با بروز قحطی در مکه و فقر ابوطالب و فزونی فرزندانش، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از عموی ثروتمندش "عباس" خواست تا با هم سرپرستی دو تن از فرزندان ابوطالب را بپذیرند. لذا "علی (علیه‌السّلام) " به خانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و "جعفر" نزد عباس رفت.
در سی و پنج
[۱۸] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۳۷۳.
سالگی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قریش به تجدید بنای کعبه پرداخت که بر اثر سیل دیوارهایش شکسته بود. هنگام نصب «حجرالاسود» نزدیک بود میان سران قبایل جنگی خونین درگیرد لذا داوری را به نخستین کسی که بر آن وارد شود واگذاردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ورود به جمع آنان، پیشنهاد کرد جامه‌ای بگسترانند، حجرالاسود را درون آن بگذارند و رئیس هر قبیله‌ای گوشه‌ای را بلند کند. در آخر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حجرالاسود را بر جای نخست نهاد.


«تحنث» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معمولاً سالی یک بار و در کوهی به نام «حراء» بود. در این مدت مستمندانی را که نزد او می‌رفتند طعام می‌خورانید. پس از آن هفت بار کعبه را طواف می‌کرد و به منزل باز می‌گشت. در یکی از این تحنث‌ها به هنگام چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و با تلقی نخستین آیه‌های سوره علق از غار به سوی منزل روان شد. علماء امامیه «بعثت» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در ۲۷ رجب و بنا به قولی دیگر که با تصریح قرآن نیز هماهنگ است ۱۷رمضان می‌دانند. اهل سنت نیز ۱۷، ۱۸ و ۲۴ رمضان و برخی ۱۲ربیع‌الاول و گاه ۲۷ رجب را زمان بعثت دانسته‌اند. نویسندگان سیره نخستین گروندگان به اسلام را حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از زنان و علی (علیه‌السّلام) از مردان دانسته‌اند.
[۲۶] حلبی شافعی، علی، السیرة الحلبیه و بهامشها السیره النبویه و الاثرالمحمدیه، لمفتی الشافعیه بمکه المشرفه، السید احمد زینی دحلان، بیروت، المکتبه الاسلامیه، بی تا، ج۱، ص۲۴۹.
دعوت به اسلام تا سه سال پنهان و پس از آن آشکار شد و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مامور شد تا نخست خویشاوندان را به اسلام فرا خواند.(آیه ۲۱۴ سوره شعرا).


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این دعوت را سه بار تکرار کرد و جز علی (علیه‌السّلام) کسی از آن جمع او را نپذیرفت. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حاضران گفت: «بدانید که علی برادر، وصی و جانشین من است. سخنش را بشنوید و اطاعتش کنید».
با علنی شدن دعوت به اسلام و گسترش آن در مکه، مشرکان دیگر بار نزد ابوطالب مهمترین حامی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که از نفوذ بسیاری نیز در میان مکیان برخوردار بود رفتند و او را تهدید کردند که اگر مانع دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشود، به جنگ و ضدیت با آن دو می‌پردازند.
ابوطالب که بر جان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌ترسید تهدید مشرکان را با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در میان نهاد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با قاطعیت چنین پاسخ داد: «عمو جان! اگر قریش خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهد تا از دعوت خویش بازمانم، هرگز چنین نخواهم کرد.»
ابوطالب در برابر ایمان خلل‌ناپذیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سر فرود آورد و گفت: «هرگونه می‌خواهی عمل کن. به خدا سوگند هیچ‌گاه دست از یاریت برنخواهم داشت.»
[۳۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۲.

مشرکان بهتر دیدند با نرمش و گفتگو، ابوطالب
[۳۱] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۲.
را با خود همراه سازند. از این‌رو به او پیشنهاد کردند که "عمارة بن ولید بن مغیره" را که ستبرگ و زیبا و شجاع بود به فرزندی گیرد و در مقابل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را برای کشتن به آنها بسپارد. اما ابوطالب با رد پیشنهاد آنان همچنان از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفاع کرد.
علی‌رغم اعمال تهدید، استهزاء، تهمت جنون و اساطیرالاولین خواندن قرآن،
[۳۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، وقف علی تصحیحه الفاضل الشیخ ابوالحسن الشعرانی، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج۱۰، ص۳۳۵.
اتهام سحر و جادوگری،
[۳۸] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ج۱، ص۷۹.
تطمیع، نقل داستان‌های اسطوره‌ای برای مقابله با آیات قرآن، (مشرکان قریش افرای همچون نضر بن حارث را که از اشراف و اسطوره شناسان مکه بود به مدد طلبیدند تا با نقل داستان‌های اساطیری ایران به مقابله با آیات قرآن برخیزد) از سوی مشرکین به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، روز به روز بر نفوذ و گستردگی دین اسلام افزوده می‌شد. از این‌رو برای مقابله با آن به شکنجه و تازیانه زدن و آزار نومسلمانانی که از حمایت قبیله‌ای برخوردار نبودند روی آوردند.
[۴۱] ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۳۱۱.



با افزایش معارضه قریش با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مسلمانان در‌ اندیشه ایجاد پایگاهی جدید خارج از مکه افتادند.
[۴۲] زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۷۸- ۲۷۰.
به همین دلیل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یازده مرد و چهار زن را روانه «حبشه» کرد
[۴۳] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۴.
که پادشاهی عادل و بر کیش مسیحیت داشت. این عده پس از دو ماه بر اثر شایعه مشرکان مبنی بر اسلام آوردن اهل مکه بازگشتند و پس از آگاهی از دروغ بودن آن، همراه مهاجران مرحله دوم هجرت، که تعداد آنان ۸۳ مرد و ۱۸ زن بود، عازم حبشه شدند.
[۴۴] زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۷۳.

اشراف مکه که متوجه خطر ایجاد پایگاهی در خارج از مکه شدند، "عبدالله بن ابی ربیعه" و "عمرو بن عاص" را همراه هدایایی برای بازگرداندن آنان به مکه، به حبشه فرستادند.


ناکامی قریش در بازگرداندن مهاجران، آنان را به اتخاذ «محاصره اقتصادی و اجتماعی» نسبت به بنی‌هاشم کشاند. بر اساس این پیمان کسی حق ازدواج و یا خرید و فروش با فرزندان‌ هاشم و عبدالمطلب را نداشت. متعاقب این پیمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و بنی‌هاشم در سال هفتم بعثت به مدت ۳ سال در شعب ماندند
[۴۵] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۹.
و سرانجام محاصره در تاریخ نیمه رجب سال دهم بعثت شکسته شد.
[۴۶] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۰.

کمی پس از اتمام محاصره، ابوطالب در رمضان، شوال یا ذیقعده سال دهم بعثت درگذشت.
[۴۷] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۱.
وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیز در شصت و پنج سالگی وی در رمضان سال دهم رخ داد، از این رو سال دهم بعثت به «عام‌الحزن» شهرت یافت.
پیامیر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای تبلیغ رسالت در خارج از مکه و نواحی آن همراه علی (علیه‌السّلام) یا "زید بن حارثه"
[۴۹] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۰.
یا به تنهایی رهسپار شهر «طائف» شد. پس از ده روز توقف در طائف به تحریک قریش، کودکان و سفیهان طائف با پرتاب سنگ و زخمی کردن حضرت،
[۵۱] طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۳۴۶.
او را در حالی روانه مکه کردند که کسی جز غلامی مسیحی به نام " عداس" به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان نیاورد.


درست در زمانی که کار دعوت در مکه و نواحی آن در ظاهر به بن بست رسیده بود گروهی از مردم یثرب در سال یازدهم بعثت
[۵۳] طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۸۹۵.
به دیدار پیامبری شتافتند که سالها بود وصف او را شنیده بودند.
محتوای آیین اسلام و قدرت نفوذ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به ایمان آوردن شش تن از خزرجیان در «عقبه» منی انجامید. در سال دوازدهم بعثت، از یثرب دوازده تن مسلمان که از «اوس» و «خزرج» بودند برای دیدار مجدد با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مکه رفتند و دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را که نویدبخش صداقت و صلح و آرامش و پرهیزگاری بود با این مفاد پذیرفتند:
۱- شرک نورزند ۲- دزدی و زنا نکنند ۳- فرزندان خود را نکشند و در امور خیری که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور می‌دهد از او اطاعت کنند.
در سال سیزدهم هجرت به هنگام حج، هفتاد و سه مرد و دو زن
[۵۵] ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۴۴۳.
در عقبه گرد آمدند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه عمویش عباس بن عبدالمطلب با نمایندگان مدینه بر این پیمان که با دشمن او دشمن و با دوست او دوست باشند بیعت کردند که آن را "بیعةالحرب" نامیدند.
[۵۸] ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۳۷.
[۵۹] ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۳۰.
[۶۰] ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۴۴۲.
[۶۱] طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۰۳.

هنگام بازگشت، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ۱۲ نقیب برای انجام برنامه‌های تبلیغی برای آنان برگزید.
[۶۲] ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب آل ابیطالب، قم کتابفروشی مصطفوی، بی تا، ج۱، ص۶۵.

با روند روبه فزاینده نفوذ اسلام در «یثرب» از یک سو و افزایش فشار و آزار مشرکان، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جز افراد ناتوان و بیمار و محبوسان، تمام مسلمانان مکی و انصار مهاجر را از مکه به یثرب فرستاد.
[۶۳] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ج۱، ص۲۵۹.

با اطلاع یافتن مشرکان از ایجاد پایگاه در مدینه برای نشر دعوت و معاهده جنگ مردم مدینه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در صدد قتل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برآمدند و برای آن‌که بنی‌هاشم از خون‌خواهی او درگذرد و ناچار به گرفتن خونبها راضی شود تصمیم گرفتند از هر قبیله جوانی برگزینند تا همگی به یکباره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به قتل برسانند.
در شب عملی کردن توطئه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی (علیه‌السّلام) را در بستر خود خوابانید
[۶۵] طبرسی، فضل بن حسن، وقف علی تصحیحه الفاضل الشیخ ابوالحسن الشعدانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج۱، ص۳۰۱
و خود با "ابوبکر بن ابی قحافه" در غار نزدیک مکه به نام «ثور» توقف کرد و سپس به یثرب رفت.


۱. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، بی جا، المکتبه اسلامیه، بی تا، ج۱، ص۴۳۴.
۲. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۸۹.    
۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۳۵۸.
۴. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۵۸.    
۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۱۲.
۶. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ج۱، ص۷۹.
۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ هـ، ج۲، ص۲۸.
۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ هـ، ج۲، ص۲۸۲.
۹. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۶۷.
۱۰. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۸۰.    
۱۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر،البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ هـ، ج۲، ص۱۲۱.
۱۲. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۸۹- ۱۸۴.
۱۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۲، ص۱۷.    
۱۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۹.
۱۵. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بی جا، المکتبه اسلامیه، بی تا، ج۱، ص۲۳.    
۱۶. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۸۷.    
۱۷. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۴۶.    
۱۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۳۷۳.
۱۹. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۹۲.    
۲۰. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۳۶.    
۲۱. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۳۳.    
۲۲. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۵.    
۲۳. علق/سوره۹۶، آیه۵-۱.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح محمد باقر بهبودی، تهران، اسلامیه بی تا، ج۱۸، ص۱۹۰.    
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح محمد باقر بهبودی، تهران، اسلامیه بی تا، ج۱۸، ص۱۹۰.    
۲۶. حلبی شافعی، علی، السیرة الحلبیه و بهامشها السیره النبویه و الاثرالمحمدیه، لمفتی الشافعیه بمکه المشرفه، السید احمد زینی دحلان، بیروت، المکتبه الاسلامیه، بی تا، ج۱، ص۲۴۹.
۲۷. شعرا/سوره۲۶، آیه۲۱۴.    
۲۸. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۶۶.    
۲۹. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۶۶.    
۳۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۲.
۳۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۲.
۳۲. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۶۶.    
۳۳. یعقوبی، یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۲، ص۲۵.    
۳۴. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۶۶.    
۳۵. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۴۰۹- ۴۰۸.    
۳۶. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۷۰.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، وقف علی تصحیحه الفاضل الشیخ ابوالحسن الشعرانی، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج۱۰، ص۳۳۵.
۳۸. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ج۱، ص۷۹.
۳۹. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۲۹۳.    
۴۰. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۳۰۰.    
۴۱. ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۳۱۱.
۴۲. زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۷۸- ۲۷۰.
۴۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۴.
۴۴. زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۷۳.
۴۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۰۹.
۴۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۰.
۴۷. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۱.
۴۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۲، ص۳۵.    
۴۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۰.
۵۰. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۴۱۹.    
۵۱. طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۳۴۶.
۵۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۰ ه، ج۳، ص۱۶۷.    
۵۳. طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۸۹۵.
۵۴. طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸ه، ج۲، ص۳۶۳.    
۵۵. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۴۴۳.
۵۶. ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۳۹.    
۵۷. ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۵۴.    
۵۸. ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۳۷.
۵۹. ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۳۰.
۶۰. ابن هشام، محمد بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۱، ص۴۴۲.
۶۱. طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۰۳.
۶۲. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب آل ابیطالب، قم کتابفروشی مصطفوی، بی تا، ج۱، ص۶۵.
۶۳. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ج۱، ص۲۵۹.
۶۴. ابن هشام، محمد بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تصحیح دکتر اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، ج۲، ص۴۸۲.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، وقف علی تصحیحه الفاضل الشیخ ابوالحسن الشعدانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج۱، ص۳۰۱



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «زندگانی پیامبر تا هجرت»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۲۱.    



جعبه ابزار