• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زیدیه2

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ياران زيد بن على بن الحسين (علیه السلام) را گويند كه پس از امام زين العابدين پسرش زيد را امام دانستند. زيد بن على شاگرد واصل بن عطا پيشواى معتزله بوده است و اصول آنها همان اصول معتزله است مگر در مسأله امامت.



تاريخ پيدايش زيديه، به قرن دوم هجرى باز مى‌گردد. آنان پس از شهادت امام حسين ، زيد شهيد، فرزند امام زين العابدين را امام مى‌دانند. و امام زين العابدين را تنها پيشواى علم و معرفت مى‌شمارند، نه امام به معنى رهبر سياسى و زمامدار اسلامى. زيرا ، يكى از شرايط امام از نظر آنان، قيام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اكثر نويسندگان زيدى، امام زين العابدين را در شمار امامان خود ندانسته و به جاى او حسن مثنى ، فرزند امام حسن مجتبى را امام خود مى‌دانند.


مورخان، در تاريخ ولادت و شهادت زيد بن على اختلاف كرده‌اند، از سالهاى ۷۵، ۷۸ و ۸۰ هجرى به عنوان تاريخ ولادت، و از سالهاى ۱۲۰، ۱۲۱ و ۱۲۲ به عنوان سالهاى شهادت او ياد شده است. ولى مشهور اين است كه مجموع دوران زندگى او ۴۲ سال بوده است. اين مدت با دو قول در تاريخ ولادت و شهادت او هماهنگ است: يكى با (۱۲۰- ۷۸) و ديگرى با (۱۲۲- ۸۰) و قول اخير معروف‌تر است.
[۲] دكتر احمد محمود صبحى، الزيدية، ص ۶۵



دانشمندان اماميه شخصيت زيد را ستوده و او را به علم و دانش، تهجد و تقوا، زهد و پرهيزگارى، شجاعت و ظلم ستيزى وصف كرده‌اند. مرحوم شيخ مفيد درباره او گفته است:
«زيد بن على بن الحسين پس از حضرت باقر عليه‌السلام شخصيت ممتاز در ميان برادران خود بود. فردى عابد، پرهيزگار، فقيه، سخاوتمند و شجاع به شمار مى‌رفت و به انگيزه امر به معروف و نهى از منكر و خونخواهى جدش حسين بن على عليه‌السلام قيام كرد.
كثرت انس او با قرآن سبب توصيف او به «حليف القرآن‌» (هم پيمان با قرآن) شده بود» .
[۴] احمد بن على بن الحسين، (م / ۲۸۸ ه) عمدة المطالب، ص ۲۵۵.

اين نگرش ستايش آميز شيعه درباره به زيد از موضع و ديدگاه تكريم آميز ائمه اهل بيت عليهم السلام در مورد او سرچشمه مى‌گيرد.

۳.۱ - دیدگاه شیخ بهایی

شيخ بهایى گفته است:
«ما از زيد جز به نيكى ياد نمى‌كنيم. از پيشوايان ما در تمجيد و تكريم وى روايات بسيارى وارد شده است، و امام صادق عليه‌السلام بسيار مى‌گفت: «خدا عمويم را رحمت كند» .

۳.۲ - دیدگاه شیخ صدوق

شيخ صدوق در كتاب « عيون اخبار الرضا عليه‌السلام‌» بابى را به نقل روايات ائمه معصوم عليهم السلام در مدح و منقبت زيد اختصاص داده است.


روایات مختلفی در مورد شخصیت زیدبن علی بن الحسین وارد شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می نماییم.

۴.۱ - روایت اول

«روزى مأمون در حضور امام رضا عليه‌السلام قيام زيد النار (برادر امام رضا) را بر ضد عباسيان يادآور شد و آن را با قيام زيد بن على بر ضد بنى اميه مقايسه كرد و افزود: اگر به خاطر رعايت احترام شما نبود او را مى‌كشتم. امام رضا در پاسخ مامون فرمود: «برادرم زيد را با زيد بن على مقايسه مكن. زيد بن على از دانشمندان آل محمد بود، وى براى خشنودى خدا خشمگين شد، و با دشمنان خدا جهاد كرد، و در راه خدا به شهادت رسيد. »
امام باقر عليه‌السلام زيد را تكريم فراوان مى‌كرد، چنانكه شيخ صدوق از ابى الجارود نقل كرده كه گفته است:
«من نزد امام باقر عليه‌السلام بودم كه زيد وارد شد. وقتى چشم امام باقر عليه‌السلام به او افتاد، فرمود: «او بزرگ خاندان خود و انتقام گيرنده خون آنهاست‌» . آنگاه خطاب به زيد فرمود: «البته برگزيده است مادرى كه تو را به دنيا آورده است اى زيد. . . » .

۴.۲ - روایت دوم

از جابر بن يزيد جعفى روايت‌ شده است كه گفت: امام باقر عليه‌السلام را ديدم كه وقتى به برادرش زيد نگاه مى‌كرد اين آيه را تلاوت كرد:
فالذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفرن عنهم سيئاتهم و لادخلنهم جنات تجرى من تحتها الانهار ثوابا من عند الله، و الله عنده حسن الثواب. كسانى كه هجرت كرده و از ديار خود رانده شده و در راه من اذيت‌شده‌اند و جهاد كرده و به شهادت رسيده‌اند، لغزشهايشان را پوشيده، و آنان را به باغهايى كه نهرها از پايين آنها جارى است وارد مى‌ كنم، اين پاداشى از خداوند است، و بهترين پاداش نزد خداست.
آنگاه امام باقر عليه‌السلام اشاره به زيد كرد و گفت: «سوگند به خدا او از مصاديق اين آيه است.

۴.۳ - روایت سوم

ابوالفرج اصفهانى از عبدالله بن جرير نقل كرده كه وى ديده است كه جعفر بن محمد ركاب زيد را مى‌گرفت و آنگاه كه بر مركب مى‌نشست، لباس وى را مى ‌آراست.
اگر اين گفته درست‌باشد، بيانگر اين است كه امام صادق عليه‌السلام عموى خود را گرامى مى‌داشت، و حرمت او را كه در سن، بزرگتر از وى بود، به سان پدر نگه مى‌ داشت.

۴.۴ - روایت چهارم

از برخى روايات به دست مى‌آيد كه قيام زيد مورد رضايت و تاييد امام صادق عليه‌السلام بوده است، چنانكه وقتى با امام صادق عليه‌السلام درباره قيام خود مشورت كرد، امام عليه‌السلام به او فرمود: «اى عمو، اگر خشنودى كه كشته شوى و بدنت را بردار بياويزند، پس اين كار را بكن‌» . و آن گاه كه زيد از نزد او مى‌رفت، امام صادق عليه‌السلام فرمود: «واى بر كسى كه فرياد يارى خواهى او را بشنود و او را يارى نكند» .


گرچه در احاديث ‌ شيعه رواياتى نيز دال بر نكوهش زيد يافت مى‌شود، ولى اين روايات از نظر سند قابل اطمينان نيستند، و از نظر عدد نيز تعداد روايات مدح بيش از روايات ذم است. از اين رو، محققان روايات ذم را مردود دانسته ‌اند.


زيد قبل از هر فرد ديگر، از پدرش امام زين العابدين عليه‌السلام علم دين را آموخت، و پس از آن از برادرش امام باقر عليه‌السلام كسب دانش نمود، ولى علاوه بر آنان از افرادى چون ابان بن عثمان ، عبيدالله بن ابى رافع و عروة بن زبير نيز كسب دانش كرده است، اما فرضيه علم اندوزى او از واصل بن عطا ، كه برخى چون احمد امين مصرى و ديگران مطرح كرده‌اند، ثابت نشده و بعيد به نظر مى‌رسد، زيرا واصل از نظر سن، كوچكتر و يا با او هم سن بوده است.
از مشاهير شاگردان وى مى‌توان افراد زير را نام برد:
۱- منصور بن معتمر بن عبد الله سلمى كوفى (متوفاى ۱۳۲ ه) .
۲- هارون بن سعد عجلى يا جعفى كوفى از مشايخ مسلم صاحب صحيح معروف بوده است.
۳- معاوية بن اسحاق بن زيد بن حارثه انصارى كه همراه با زيد به شهادت رسيد.
۴- ابو الجارود زياد بن منذر همدانى، رئيس فرقه جاروديه از فرقه‌هاى زيديه.
۵- حسن بن صالح.
۶- على بن صالح و برادرش حسن صالح.
۷- محمد بن عبد الرحمان بن ابى ليلى. وى از اصحاب امام صادق عليه‌السلام بوده است.
۸- عمرو بن خالد واسطى، راوى مسند زيد.
۹- اسماعيل بن عبد الرحمان سدى از بزرگان علماى كوفه (متوفاى سال ۱۲۷ ه) .
۱۰- سليمان بن مهران اعمش از بزرگان علماى كوفه (متوفاى سال ۱۴۸ ه) .


آثار علمى كه از زيد بر جاى مانده و به او منسوب مى‌باشد، عبارتند از:
۱- تفسير غريب القرآن: چنانكه از نام آن معلوم است‌به تفسير آيات مشكل قرآن پرداخته است.
۲- الصفوة: اين كتاب با استناد به آيات قرآن كريم به بيان فضايل پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام و برترى آنان بر ديگران پرداخته است.
۳- رسالة الى علماء الامة: در اين رساله خطاب به علماى امت اسلامى اهداف دعوت و قيام خود را شرح داده است.
۴- مناسك الحج: چنانكه از نام آن روشن است، درباره مناسك حج است.
- مجموعه فقهى و حديثى كه به مسند امام زيد معروف است.
دانشمندان زيدى نسبت اين كتاب را به زيد پذيرفته و بر آنند كه اين نخستين كتابى است كه در فقه و حديث نگارش يافته است، و برخى از آنان آن را شرح كرده‌اند كه مفصل‌ترين آنها شرح قاضى شرف الدين ، حسين بن احمد سياغى يمنى (متوفاى ۱۲۲۱ ه) است، و «الروض النظير في شرح مجموع الفقه الكبير» نام دارد.
گرچه شارح، محور كار خود را مسند امام زيد قرار داده است، ولى بر اثبات مطالب آن به شيوه مورد قبول در فقه اهل سنت استدلال كرده است، يعنى به مراسيل و موقوفات صحابه، و نيز قياس و مانند آن استناد نموده است. از اين رو، به فقه اهل سنت‌ شباهت‌ بسيار دارد، بدين جهت‌ شيخ محمد بخيت مطيعى حنفى مصرى در تفريظ خود بر كتاب نوشته است: «اين كتاب در معظم احكام با مذهب امام ابوحنيفه موافق است‌» .


برخى از نويسندگان برآنند كه زيد در عقايد كلامى خود از واصل بن عطا مؤسس مذهب معتزله بهره گرفته، و از اين روى، آراى كلامى زيديه با عقايد معتزله هماهنگ است. اين فرضيه از نظر تاريخى به شهرستانى باز مى‌گردد، چنانكه گفته است، زيد در اصول، نزد واصل بن عطا، پيشواى معتزله تلمذ كرد.پس از وى برخى از نويسندگان اهل سنت و زيديه نيز آن را پذيرفته و نقل كرده‌اند.

۸.۱ - نقد و ارزیابی

ولى اين فرضيه- همان گونه كه قبلا يادآور شديم- دليل معتبرى ندارد. در اين جا سخن برخى از دانشمندان معاصر زيديه را در نقد اين فرضيه از نظر مى گذرانيم.
يكى از اشتباهات شايع، نسبت دادن زيديه در اصول عقايد به معتزله است و اين كه امام زيد شاگرد واصل بن عطا بوده است. شايد شهرستانى اولين نويسنده‌اى است كه اين سخن اشتباه را نقل كرده و ديگران از او گرفته‌اند. البته شهرستانى دليلى بر راى خود اقامه نكرده است، و شايد منشا اعتقاد او هماهنگى عقايد زيديه و معتزله در بسيارى از مسايل كلامى بوده است، ولى اين دليل كافى نيست تا فرقه‌اى را به فرقه ديگر منسوب كنيم.
از نظر همه مورخان روشن است كه در آن زمان، مدينه مركز علم و دانش بود، چنانكه وقتى از ابو حنيفه سؤال شد كه علوم خود را از چه كسى گرفته است، پاسخ داد: من در معدن و مركز علم بودم و از يكى از فقهاى آن علم آموختم، و مقصود او امام صادق عليه‌السلام است كه دو سال در محضر او كسب علم كرده است، چنانكه گفته است: «اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاك مى‌شد» .
[۱۶] الامام الصادق عليه‌السلام، ابو زهرة، ص ۲۸.



زيد از مخزن علوم خاندان رسالت، يعنى پدر و برادر بزرگوار خود ( امام زين العابدين عليه‌السلام و امام محمد باقر عليه‌السلام) كسب علم و دانش نمود. على القاعده بايد در مسايل مربوط به مبدأ و معاد با عقايد اماميه هماهنگ بوده باشد، و اين مطلبى است كه از مطالعه آثار منسوب به وى به دست مى‌آيد. بنابر اين عقايد مخصوص زيديه در اين زمينه، در حقيقت، از ديگر پيشوايان زيديه است، و نه از زيد شهيد دانشمندان زيديه، و برخى از مورخان ملل و نحل، اين عقايد را به زيد نسبت داده‌اند، ولى دليلى بر درستى اين نسبت اقامه نكرده‌اند. حتى اگر رهبران زيديه نيز عقايد خاص خود را به زيد نسبت دهند، نمى‌توان آن را دليل معتبرى بر درستى نسبت اين عقايد به زيد دانست، زيرا آنان خود صاحب نظر و مجتهد بوده و احتمال دارد كه بر اساس اجتهاد خود نسبتى را به زيد داده باشند.
بنابر اين دليلى در دست نيست كه زيد در مسايل صفات خداوند، قضا و قدر، حكم مرتكبان كباير، بداء ، رجعت ، مهدويت و نظاير آن، مخالف عقيده ائمه اهل بيت عليهم السلام بوده، و آنچه زيديه به آن عقيده دارند، برگرفته از زيد است.
اصولا مطالعه تاريخ زندگى زيد گوياى اين حقيقت است كه وى بيش از آن كه امام در عقايد و احكام باشد، امام در جهاد و مبارزه مسلحانه بر ضد دستگاه جائر اموى بوده و آثار منسوب به او نيز بيشتر و تفسير و حديث مربوط است تا به عقايد و احكام. و از او روايت‌ شده كه گفته است: «هر كس آماده جهاد است‌ به من ملحق شود، و هر كس علم و دانش مى‌جويد به برادرزاده‌ام جعفر روى آورد» .


تاريخ زندگى ائمه اهل بيت عليهم السلام گوياى اين حقيقت است كه آنان هرگز با ستمكاران سر سازش نداشتند. از اين رو زمامداران جائر اموى و عباسى كه وجود آنها را مخالف اميال و مطامع خود مى‌ديدند، به گونه‌هاى مختلف آنان را شكنجه و آزار داده و سرانجام به شهادت مى‌رساندند. ولى شيوه مخالفت آنان با ستمگران متفاوت بود، و اين تفاوت نيز به خاطر تفاوت اوضاع و شرايط اجتماعى آنان بود. از اين رو، در عصرى كه زيد قيام كرد، موضع ائمه اهل بيت عليهم السلام اين بود كه آنان قيام مسلحانه خود را به مصلحت اسلام و مسلمين نمى‌دانستند، ولى اگر فرد يا گروهى بر ضد دستگاه حكومت فاسد و ظالم اموى قيام مى‌كرد، آن را تخطئه نكرده و هرگاه آنرا به جا و خدا پسندانه مى‌يافتند، به گونه‌هاى مختلف آن را حمايت مى‌كردند.
بدين جهت، قيام زيد مورد تأييد و رضايت ائمه اهل بيت عليه‌السلام بود، چنانكه وقتى خبر شهادت وى به امام صادق عليه‌السلام رسيد، آن حضرت پس از اداى كلمه استرجاع (انا لله و انا اليه راجعون) ، گفت:
«پاداش عمويم را از خدا مى‌خواهم. او عموى خوبى بود، فردى بود كه از دين و دنياى ما دفاع مى‌كرد. سوگند به خدا او به شهادت رسيد، چنانكه ياران رسول خدا و على و حسين عليهم السلام به شهادت رسيدند» . و نيز فرمود:
«كسى كه بر زيد گريه كند با او در بهشت‌خواهد بود، و كسى كه او را سرزنش نمايد، شريك خون او خواهد بود» .
روايات بسيار ديگر كه در اين باره وارد شده است. مرحوم شهيد اول پس از بيان اين كه اگر نهى از منكر به كشتن مرتكب كبيره منجر گردد، از طرف غير امام جايز نيست- زيرا از شرايط آن اين است كه مستلزم ارتكاب منكرى شديدتر نگردد- به نقل و نقد دلايل مخالفان پرداخته است. دلايل آنان اين است كه گفته‌اند محمد بن اشعث ‌با جمع كثيرى از تابعين با حجاج بن يوسف به نبرد پرداختند، و هيچ يك از علماى اسلامى عمل آن‌ها را رد نكرده است. آنگاه در رد اين استدلال گفته است:
«ممكن است قيام آنان با اذن امام واجب الاطاعة بوده است، همانند قيام زيد بن على و ديگر علويان‌».


۱. علامه سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج ۷، ص ۱۰۷    
۲. دكتر احمد محمود صبحى، الزيدية، ص ۶۵
۳. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج۲، ص۱۷۱، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق.    
۴. احمد بن على بن الحسين، (م / ۲۸۸ ه) عمدة المطالب، ص ۲۵۵.
۵. اعيان الشيعة، ج ۷، ص ۱۰۸.    
۶. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا،ج۲،ص۲۲۵.    
۷. شيخ صدوق، امالى ص ۴۱۵، حديث ۱۱.    
۸. آل عمران/سوره ۳، آیه ۱۹۵.    
۹. سبحانی، جعفر،بحوث فى الملل و النحل، ج ۷، ص ۷۱    
۱۰. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین،ص۱۲۶.    
۱۱. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۷، ص۷۳.    
۱۲. عيون اخبار الرضا عليه‌السلام، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۲۵.    
۱۳. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۷، ص ۱۰۷-۱۱۰.    
۱۴. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۷، ص۱۲۱    
۱۵. ملل و نحل، شهرستانى، ج۱، ص۱۸۱.    
۱۶. الامام الصادق عليه‌السلام، ابو زهرة، ص ۲۸.
۱۷. كفاية الاثر، خزاز قمى، ص ۳۰۶.    
۱۸. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۲۸.    
۱۹. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۹۴.    
۲۰. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۷، ص۱۹۵(فصل ۱۰).    
۲۱. شهید ثانی،القواعد و الفوائد، ج ۲، ص ۲۰۷- ۲۰۵.    



کتاب فرق و مذاهب کلامی، ص۹۹، علی ربانی گلپایگانی.


رده‌های این صفحه : زیدیه | فرق شیعه | فرق و مذاهب




جعبه ابزار