• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سرایت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انتقال، نفوذ و گسترش را سرایت گویند. از آن در بابهاى عتق، یمین، حدود، قصاص و دیات سخن گفته‏اند.




بنابر قول مشهور، از اسباب آزادی برده، سرایت است؛ بدین معنا که هرگاه مولا بخشى از برده خود را آزاد کند، آزادى به همه برده سرایت کرده و وى آزاد مى‏گردد.
چنان که اگر مولایى که مالک نیمى از برده است، سهم خود را آزاد کند، با داشتن توانایى مالى- پس از تعیین قیمت برده- باید بهاى سهم شریکش را بپردازد تا برده آزاد گردد و در صورت نداشتن توانایى مالى، باید خود برده با کار و تلاش، بهاى سهم او را بپردازد و به کلّى آزاد شود و در صورت عدم امکان، یا خوددارى از آن و نیز عدم امکان پرداخت بهاى سهم مولا از بیت المال، سرایت منتفى است و آزادى تنها به نسبت سهم مولایى که به آزادى برده اقدام کرده است، واقع مى‏شود.
[۳] مهذب الأحکام ج۲۶، ص۲۸۴.




کسى که با سوگند خوردن، گوشت یا شیر حیوانی را بر خود حرام کرده، آیا این حکم به بچه‏هاى آن حیوان نیز سرایت مى‏کند؟ مسئله اختلافى است.



مراد این است که جنایت بر عضوى- به آسیب رساندن یا بریدن- موجب آسیب دیدن یا قطع عضوی دیگر، و یا منجر به مرگ آسیب دیده گردد.
سرایت در جنایتى که هنگام وقوع آن ضمان آور بوده، موجب ضمان است. از این رو، در موارد ثبوت قصاص، مانند جنایت عمدی، بنابر قول مشهور، سرایت جنایت نیز قصاص آور است. بنابر این، اگر جانی انگشت دست مسلمانی را قطع کند و پیامدهاى آن به کف دست آسیب دیده سرایت نموده، موجب از کار افتادن و قطع آن شود در صورت مطالبه آسیب دیده انگشتان جانى، همراه کف دستش قطع مى‏شود و چنانچه موجب مرگ آسیب دیده گردد، در صورت مطالبه ولی دم جانى اعدام مى‏گردد.
در موارد ثبوت دیه، مانند جنایت غیر عمد، در سرایت جنایت نیز دیه ثابت خواهد بود.

۳.۱ - سرایت جنایت در زمان وقوع


اگر جنایت در زمان وقوع آن، ضمانت آور نباشد، سرایت آن نیز ضمانت آور نخواهد بود، مانند اینکه مسلمانى دست کافر حربی را قطع کند، سپس وى مسلمان شود و پس از پذیرش اسلام بر اثر آن جنایت بمیرد، در چنین موردى نه قصاص بر عهده مسلمان ثابت مى‏شود و نه دیه.
برخى گفته‏اند: در موارد قصاص، سرایت جنایت موجب قصاص نمى‏شود؛ لیکن دیه در آن ثابت است، مگر آنکه جانى قصد سرایت داشته باشد یا جنایت از جنایاتى باشد که غالباً موجب سرایت مى‏شود که در این صورت قصاص ثابت مى‏شود.



اگر منشأ سرایت، قصاص عضو جانى یا اجرای حد بر مجرم باشد، ضمانى متوجه قصاص کننده و اجرا کننده حد نمى‏گردد. بنابر این، چنانچه در پى قطع دست جانى یا مجرم- به جهت قصاص یا اجرای حدّ- زخم به جاى دیگر سرایت کند یا منجر به مرگ جانى یا مجرم گردد، کسى ضامن نخواهد بود.
[۱۴] اسس الحدود و التعزیرات، ص۳۶۸.




کسى که بیماری مسری دارد جایز نیست‏ازروى عمد آن را به دیگرى سرایت دهد.


 
۱. جواهر الکلام ج۳۴، ص۱۵۲.    
۲. جواهر الکلام ج۳۴، ص۱۵۴-۱۵۸.    
۳. مهذب الأحکام ج۲۶، ص۲۸۴.
۴. جواهر الکلام ج۳۵، ص۲۷۹.    
۵. کشف اللثام ج۱۱، ص۱۹۸.    
۶. جواهر الکلام ج۴۲، ص۲۹.    
۷. جواهرالکلام ج۴۲، ص۴۱۲.    
۸. المبسوط ج۷، ص۲۴-۲۵.    
۹. مبانی تکملة المنهاج ج۲، ص۶.    
۱۰. مبانی تکملة المنهاج ج۲، ص۱۴۰.    
۱۱. مبانی تکملة المنهاج ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.    
۱۲. المبسوط ج۷، ص۲۵.    
۱۳. جواهر الکلام ج۴۲، ص۱۹۱.    
۱۴. اسس الحدود و التعزیرات، ص۳۶۸.
۱۵. صراط النجاة ج۱، ص۵۴۵.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۴۲۵-۴۲۶.    





جعبه ابزار