سرّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سرّ: (يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى)بعضى گفتهاند:
«سرّ» آن است كه
انسان با ديگرى به طور پنهانى بازگو مىكند. بعضى گفتهاند: «سرّ» آن است كه انسان در دل دارد.
بعضى ديگر گفتهاند: «سرّ» عملى است كه مخفيانه انجام مىدهد. بعضى گفتهاند: «سرّ» به معناى اسرار مردم است.
در حديثى از
امام باقر (علیهالسلام) و
صادق (علیهالسلام) مىخوانيم: «سرّ آن است كه در دل پنهان نمودهاى و أَخْفى آن است كه به خاطرت آمده اما فراموش كردهاى».
(وَ إِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى) (اگر آشكارا سخن بگويى يا پنهان، او اسرار پنهانى و پنهانتر از آن را نيز مىداند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: سر ، غير از ستر است چون سر به معناى مطلب مكتوم و پوشيده در نفس است، و كلمه اخفى صيغه افعل تفضيل از خفاء، و به معناى پنهانتر است، چون از سياق آيه بر مىآيد كه در مقام ترقى دادن مطلب است، يعنى نه تنها سر را مىداند، بلكه بالاتر از آن اينكه مخفىتر از سر را هم مىداند، و ديگر نبايد اعتناء نمود به قول كسىكه گفته اخفى فعل ماضى، و فاعلش ضمير آن است، كه به خدا بر مىگردد و معنايش اين است كه: خدا سر را مىداند ولى پنهان كرده. و در اينكه اخفى را نكره آورد و نفرمود و الاخفى براى اين بود كه خفاء را تاكيد كرده باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «سرّ»، ص۲۸۸.