سَلْوی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَلْوى
سَلْوى:(عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى) «سَلْوى» در اصل به معناى آرامش و تسلّى است، و بعضى از ارباب لغت و بسيارى از مفسران آن را يک نوع «پرنده» حلال گوشت شبيه كبوتر دانستهاند،
بعضى ديگر گفتهاند: مقصود از
«سَلْوى» تمام مواهبى بوده كه مايه آرامش
بنیاسرائیل مىشده است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با سَلْوى:
(وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (و ابر را بر شما سايبان قرار داديم؛ و «مَنّ» نوعى صمغ شيرين گياهان و «سلوى» پرندهاى مانند بلدرچين را براى شما فرستاديم؛ و گفتيم: «از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد؛» و آنها كفران كردند، ولى با اين كار؛ آنها به ما ستم نكردند؛ بلكه به خود ستم مىنمودند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: وقتى
موسی بنى اسرائيل را از دريا عبور داد، در بيابانى وارد شدند، به موسى گفتند: اى موسى! تو ما را در اين بيابان خواهى كشت، براى اينكه ما را از آبادى به بيابانى آوردهاى، كه نه سايهايست، نه درختى، و نه آبى، و روزها ابرى از كرانه افق برمیخاست، و بر بالاى سر آنان مىايستاد، و سايه مىانداخت، تا گرماى آفتاب ناراحتشان نكند، و در شب، من بر آنها نازل میشد، و روى گياهان و بوتهها و سنگها مىنشست، و ايشان میخوردند، و آخر شب مرغ بريان بر آنها نازل میشد، و داخل سفرههاشان مىافتاد. و چون میخوردند و سير مىشدند، و دنبالش آب مینوشيدند، آن مرغها دوباره پرواز مىكردند، و مىرفتند.
( دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى) (اى بنىاسرائيل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات داديم؛ و در جانب راست كوه طور، با شما وعده گذارديم؛ و «منّ» نوعى صمغ شيرين گياهان و «سلوى» پرندهاى مانند بلدرچين بر شما نازل كرديم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه ايمن منصوب است تا صفت جانب باشد، (طرف راست طور) و بعيد نيست مراد از اين مواعده همان مواعدهاى باشد كه خداى عزوجل با موسى كرد، كه سى روز در ميقات بماند، تا
تورات را بر او نازل كند، كه داستانش در سوره بقره و غير آن گذشت و همچنين داستان انزال من و سلوى، كه ديگر به شرح آن نمىپردازيم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سَلْوی»، ص۲۹۹.