سید محمود طالقانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیتالله سید محمود طالقانی (۱۳۲۹ق-۱۳۵۸ش)، از علمای بزرگ
تهران، مفسر
قرآن و
نهج البلاغه، فعال سیاسی و اجتماعی و از شخصیتهای مبارز که در پیروزی
انقلاب اسلامی ایران خدمات و مبارزات فراوانی انجام داده و در پیروزی انقلاب نقش بسزایی را ایفا نمود.
وی از شاگردان
حجت کوه کمرهای،
سید احمد خوانساری و علمای
نجف بوده و از
شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد دریافت کرده است. همراهی با
آیتالله کاشانی، یاری
فدائیان اسلام، تاسیس نهضت مقاومت ملی، تاسیس نهضت آزادی، سخنرانی و روشنگری بر علیه حکومت شاه، تلاش برای اتحاد جهان اسلام برخی از اقدامات سیاسی ایشان بود. او به علت فعالیتهای سیاسی علیه حکومت شاه چندینبار دستگیر و به زندان افتاد و یکبار هم به زابل تبعید شد؛ آخرین دستگیری و زندانی شدن او سال ۱۳۵۴ش بود که سرانجام در سال ۱۳۵۷ش آزاد شد و در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش بسزایی ایفا کرد. پس از پیروزی انقلاب به عنوان نماینده اول مردم تهران در
مجلس خبرگان و اولین امام جمعه تهران تعیین گردید. از ایشان چندین تالیف در موضوعات مختلف برجای مانده است که کتاب
پرتوی از قرآن ازجمله آنهاست.
در روز شنبه، چهارم
ربیع الاول ۱۳۲۹ق. سید محمود فرزند آیتالله
سید ابوالحسن طالقانی به دنیا آمد. سید محمود دوران کودکی را تا ده سالگی در روستای «گلیرد» طالقان سپری نمود و همانجا خواندن و نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را فرا گرفت و در مکتب پدر- که عالمی سیاستمدار بود- مبارزه با استبداد در ذهنش نقش بست.
او سپس همراه خانواده به تهران رفت که همزمان بود با دوران دیکتاتوری
رضاخان و مبارزه روحانیون علیه وی و این نقشی بسزا در شکلگیری فکر سیاسیاش داشت و از همان هنگام او را وارد میدان مبارزه با ستم کرد.
سید محمود در نوزده سالگی برای فراگیری بیشتر و دقیقتر علوم اسلامی به
قم رفت و از درس استادانی بزرگ چون آیتالله
حجت و آیتالله
خوانساری بهره فراوان برد. مدتی نیز برای بهرهگیری از درس علمای برجسته
نجف، راهی آن مرکز بزرگ علمی شد، اما دوباره به قم و
مدرسه فیضیه برگشت.
پرداختن به دانش هیچگاه او را از توجه به مسائل سیاسی- اجتماعی دور نکرد. آری فضای پر از معنویت فیضیه به او درسها آموخت و از وی، اندیشمندی مبارز و خستگیناپذیر ساخت.
آیتالله طالقانی پس از سالها تحصیل در قم، از
شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار
حوزه علمیه قم،
اجازه اجتهاد گرفت و با عزمی راسخ و گامی استوار، راهی
تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار سابق) به آموزش علوم اسلامی پرداخت. او که از مدتها پیش درد جامعه و مردم را حس کرده بود و تنها راه نجات را در بازگشت به
اسلام و
قرآن میدانست، با برقراری جلسات تفسیر قرآن در راه گام نهاد.
آیتالله طالقانی از فعالان سیاسی و اجتماعی بود که نقش او در پیروزی انقلاب بسیار موثر بود.
روزی در چهار راه «گلوبندک» تهران، بین زنی مسلمان و ماموری مزدور درگیری بوجود آمد که مامور فرومایه سعی داشت چادر را از سر زن مسلمان برگیرد، ولی او مقاومت میکرد. آیتالله طالقانی که از آنجا در حال عبور بود با صحنه کشمکش آنان روبرو گشت، از اینرو با مامور گلاویز شد و آن زن را از چنگش رها ساخت. به دنبال این درگیری، بیگانهپرستان، آقای طالقانی را به جرم اهانت به مقامات بلندپایه کشوری بازداشت و به شش ماه زندان محکوم کردند.
با سقوط رضاخان و بر سر کار آمدن شاه جوان و بیتجربه، فضای فعالیتهای فرهنگی و سیاسی تا اندازهای باز شد، در این هنگام آیتالله طالقانی برای آشنایی هرچه بیشتر نوجوانان و جوانان با معارف اسلامی، به تشکیل «کانون اسلام» دست زد و برای فراگیر کردن فعالیت زیر بناییاش به انتشار مجله «دانش آموز» از طرف کانون، همت گماشت.
به دنبال پایهگذاری
نهضت ملی نفت به رهبری
آیتالله کاشانی و حرکت یکپارچه مردم در پشت سر او، برای ستاندن حق خویش از
انگلیس، آیتالله طالقانی همگام با قهرمان مبارزه، علیه استعمار به قیام پیوست و یکی از یاران نزدیک آقای کاشانی در این راه شد و با زبان گویا و برنده خود به افشاگری و روشنگری پرداخت.
پس از
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آنگاه که رژیم کودتایی جای پایش را محکم کرد و به انتقام جویی از
فدائیان اسلام پرداخت، در چنین زمان حساسی، آیتالله طالقانی آنها را در خانهاش پناه داد، ولی با مشکوک شدن ماموران به منزل وی،
شهید نواب صفوی و یارانش، آنجا را ترک کردند. از اینرو وقتی
ساواک به آن خانه هجوم برد، کسی از فدائیان را در آن نیافت. با این حال آقای طالقانی را دستگیر و بازداشت کرد. اما چون مدرکی علیه وی بدست نیاورد، پس از مدتی آزادش نمود.
او در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ ش. نیز وقتی که شهید نواب، مورد تعقیب قرار گرفت، وی را در روستاهای اطراف طالقان پناه داد.
در محیط خفقان ستم شاهی، مسجد هدایت، سنگر مبارزه آیتالله طالقانی علیه رژیم پلیسی پهلوی بود و حدود سی سال سخنان آتشین مجاهد نستوه، به اجتماع این مسجد شور و گرمی میبخشید و تشنگان حقیقت را سیراب میکرد.
پس از روی کار آمدن دوباره
محمدرضا پهلوی با کودتای ۲۸ مرداد و به کمک سازمان جاسوسی آمریکا، عدهای از مبارزان از جمله آیتالله طالقانی با انگیزه مذهبی و ملی، برای ادامه دادن مبارزه، نهضت مقاومت ملی را بنیان نهادند.
نهضت، فعالیتهای پیگیری داشت تا اینکه در سال ۱۳۳۶ ش. ساواک با یورشی سنگین، عدهای زیادی از اعضایش را دستگیر و زندانی کرد و به این ترتیب آقای طالقانی نیز دستگیر و روانه زندان گردید و بیش از یک سال در زندان بسر برد.
آیتالله طالقانی پس از آزادی به منظور ایجاد یک کانون مبارزه با هدف مذهبی و برای مخالفت آشکار با شاه و نزدیک کردن دو قشر دانشگاهی و حوزوی به یکدیگر، با همکاری عدهای «نهضت آزادی» را تاسیس کرد.
در تابستان ۱۳۳۹ ش. رژیم کودتایی برای قانونی جلوه دادن حکومت و سلطه خویش در صدد برگزاری انتخابات دوره بیستم
مجلس شورای ملی به صورت فرمایشی بود که مجاهد نستوه در سنگر مسجد هدایت برای رو کردن دست بازیگران صحنه سیاسی کشور به سخنرانی پرداخت.
رژیم برای جلوگیری از رسوایی بیشتر درب مسجد هدایت را بست، از اینرو محل سخنرانیها از مسجد به منزلی منتقل شد و ده روز آخر
ماه صفر، آیتالله طالقانی و
شهید مطهری به بررسی مسائل سیاسی- اجتماعی و افشاگری علیه حکومت پرداختند.
سیام تیر ماه ۱۳۳۱ یادآور حماسه کمنظیر ملت ایران علیه دولت چهار روزه قوام بود که او را مجبور به استعفا کرد. به همین دلیل، پس از کودتای ۲۸ مرداد، رژیم برای محو آن روز از یادها تلاش بسیار کرد.
نه سال از آن حرکت حماسی آیتالله کاشانی و ملت گذشته بود و آقای طالقانی در نظر داشت، آن شجاعت و فداکاری را در یادها زنده گرداند و سالگردی برای شهدای سیام تیر بر پا کند. حکومت پهلوی، نخست با خارجی خواندن برگزارکنندگان آن، قصد جلوگیری از اجتماع مردم را داشت و چون از این ترفند سودی نبرد، در شب برگزاری مراسم در
حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، نیروهای امنیتی به شرکتکنندگان حمله برده، عدهای را دستگیر کردند و آیتالله طالقانی در اعتراض به این حمله، همراه دستگیرشدگان به شهربانی رفت و در آنجا نیز بر خلاف نظر رئیس شهربانی، با دیگران وارد زندان شد که پس از دو روز، پلیس با حیلهای او را از زندان خارج کرد.
در سال ۱۳۴۱ ش. به دنبال حرکت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) علیه
انقلاب سفید شاه، آیتالله طالقانی رحمةاللهعلیه نیز برای برداشتن نقاب از چهره نوکران استعمار به افشاگری دست زد. رژیم سرسپرده که مصمم به اجرای برنامه دیکته شده از سوی
آمریکا بود، آقای طالقانی را دستگیر و روانه زندان کرد.
چند ماهی از دستگیری مجاهد نستوه گذشت، اما رژیم پهلوی در پی دستاویزی بود تا او را مدت طولانیتری در زندان نگه دارد. از اینرو پیش از فرارسیدن ماه محرم ۱۳۴۲ش. وی را آزاد کرد تا با توطئهای جدید، دوباره او را راهی زندان کند؛ نقشه این بود که مقداری مواد منفجره را در خانهاش پنهان نماید، آنگاه او را به جرم تهیه و نگهداری مواد منفجره، به عنوان یک شورشی تروریست دستگیر نموده، به پای میز محاکمه بکشاند.
اگرچه آیتالله طالقانی پی برده بود که این عمل رژیم باید در راستای توطئهای باشد، اما با این حال تصمیم گرفت در ماه محرم، یزیدیان زمان را رسوا کند. او در مسجد هدایت به بیان واقعیتهای جاری کشور و آنچه در زندان میگذشت، پرداخت و شاه را با انقلاب سفیدش مورد شدیدترین حملات قرار داد و با استفاده از سخنان سرور شهیدان کربلا، مردم را به قیام علیه حکومت پهلوی فرا خواند. سخنرانی او یازده شب ادامه یافت و چون آگاه شد که ساواک، فردا شب تصمیم به دستگیریاش دارد، به لواسانات رفت.
به دنبال دستگیری امام در شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (شب دوازدهم
محرم) و قتلعام مردم در روز پانزده خرداد، اعلامیهای با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» در سرتاسر ایران منتشر شد که شاه را بیش از پیش رسوا کرد. ساواک، آیتالله طالقانی را سبب انتشار اعلامیه دانست و در تعقیب او به لواسانات هجوم برد و مجاهد نستوه برای در امان ماندن مردم از اعمال جنونآمیز ساواک، از اختفا بیرون آمد و خودش را تسلیم کرد و به این ترتیب دوباره در ۲۳ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر شد و بعد از چهار ماه بازداشت، در ۱۳۴۲/۰۷/۳۰ در بیدادگاه نظامی محاکمه گردید و پس از بارها محاکمه در ۱۳۴۲/۱۰/۱۶ به ده سال زندان محکوم شد.
طالقانی در زندان با وجود شکنجههای بیرحمانه، به برقراری جلسات
تفسیر قرآن،
نهجالبلاغه و تاریخ اسلام برای زندانیان مسلمان همت گماشت و برای ایجاد
وحدت بین مبارزیان مسلمان نخستین نماز جماعت را در زندان بر پا نمود و استقامت وصفناپذیرش در برابر شکنجههای ساواک، مایه قوت قلب دیگر زندانیان بود. سرانجام رژیم پلیس پهلوی بر اثر فشار افکار عمومی و واکنشهای بین المللی به ناچار او را در سال ۱۳۴۶ش آزاد کرد.
سید محمود در سال ۱۳۵۰ نیز دستگیر و به مدت سه سال در شهر زابل تبعید شد و سپس به بافت اعزام و پس از مدتی آزاد شد.
آیتالله طالقانی از زمره متفکرانی بود که گامهایی برای اتحاد
جهان اسلام برداشت. او در کنفرانسهای متعددی، گاه به عنوان نماینده شخصیتهای بزرگی چون آیتالله کاشانی و
آیتالله سید حسین بروجردی و گاه به طور مستقل، شرکت نمود.
وی در حمایت از تاسیس «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» که توسط آیتالله بروجردی با همکاری اندیشمندان «
الازهر»
مصر بود بویژه «شیخ
محمد شلتوت» ایجاد شده بود، نوشت:
«راه تقریب، که جمعی از علمای بیدار و مجاهد پیش گرفتهاند همین است که با نور تفکر، محیط ارتباط اسلامی را روشن سازند و با نوک قلم، باقیمانده ابرهای تاریک را از افق فکری مسلمانان زایل گردانند تا وحدت واقعی پایه گیرد، نه اتحاد صوری و قراردادی.»
در ۱۳۲۷/۰۲/۲۵ش. همزمان با خروج آخرین سرباز انگلیس از خاک
فلسطین، «بن گورین» رئیس یکی از سازمانهای صهیونیستی، خبر شوم تاسیس دولت
اسرائیل را اعلام کرد. از آن تاریخ به بعد، تلاشهای گستردهای در ابعاد مختلف برای حمایت از حقوق مردم فلسطین صورت گرفته است.
آیتالله طالقانی نیز از مبارزانی بود که هرگز در برابر این تجاوز، سکوت نکرد و در کنفرانسهای متعدد از حق ملت فلسطین دفاع کرد. وی در خطبه
نماز عید فطر سال ۱۳۴۸ش. به مساله فلسطین پرداخت و ضمن آگاه کردن مردم از وضعیت مسلمانان فلسطین یادآوری مسؤولیت آنان در این مبارزه، از آنها خواست تا
فطریه خود را برای کمک به مبارزان مسلمان هدیه کنند.
با گسترش این حرکت نو، در سال بعد همگام با نمازگزاران مسجد هدایت، نمازگزاران
حسینیه ارشاد و تعدادی از مساجد با راهنماییهای
آیتالله مطهری و عدهای دیگر، فطریه خود را به مبارزان فلسطینی هدیه کردند.
در سال پایانی حکومت پهلوی، دستگاه حاکم از هیچ جنایتی شرم نداشت، از اینرو آیتالله طالقانی را در پاییز ۱۳۵۴ برای انتقامی سخت، بار دیگر دستگیر کرد.
آقای طالقانی دو سال بدون محاکمه، سختترین شکنجههای روحی و جسمی را در زندان تحمل نمود و در سال ۱۳۵۶ش. رژیم برای جلوگیری از فشارهای بین المللی، به جهت مشخص نبودن جرم و مدت محکومیت او، وی را با وجود کهولت سن و ضعف جسمانی به ده سال زندان محکوم کرد.
او سه سال را با بدترین شرایط در زندان گذراند. سلولش یک سلول کوچک و نمور بود که حتی پنجره کوچک آن با رنگ سیاه آغشته بودند و در طول شبانهروز، فقط یک ساعت برای انجام نظافت وی را به حیاط کوچک پشت زندان میبردند.
به دنبال عقبنشینی رژیم در مقابل موج اعتراضات مردم مسلمان، در پاییز ۱۳۵۷ ه ش بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد گردیدند که از آن جمله آیتالله طالقانی بود.
آقای طالقانی در هشتم آبان ۱۳۵۷ آزاد شد و در جمع انقلابیون پر شور مسلمان قرار گرفت و در نخستین پیامش مردم را به وحدت و پیروی از رهبری یگانه
امام خمینی فراخواند.
محرم سال ۱۳۵۷ ش. (آذر ماه) برای انقلاب لحظه حساس و سرنوشت سازی بود. آیتالله طالقانی همگام با امام خمینی، برای شدت بخشیدن به قیام مردم، در اول محرم با بهرهگیری از سخن آغازین
امام حسین (علیهالسّلام) در نهضتش، پیامی حماسی برای ملت
ایران فرستاد که منجر به راهپیماییها و اعتصابات گستردهای گردید.
او برای وارد کردن ضربات نهایی بر پیکر حکومت پهلوی، تصمیم گرفت همراه امام خمینی، پیامی دیگر به مناسبت روز
تاسوعا (نهم محرم) صادر کند و از اینرو، بدون توجه به اخطارهای پیدرپی مقامات دولتی و حکومت نظامی مبنی بر منصرف شدن از فرستادن پیامهای انقلابی، در روز چهارم محرم پیامی دیگر برای ملت ایران فرستاد و اعلام کرد که خود نیز در راهپیمایی روز تاسوعا شرکت خواهد نمود.
این اعلامیه همراه پیام امام خمینی و تاکید دیگر رهبران روحانی، غوغایی بپا کرد بهطوری که در
تهران حدود چهار میلیون نفر به خیابانها ریختند و حمایت خود را از رهبری امام خمینی (رحمةاللهعلیه) و برقراری
حکومت اسلامی اعلان نمودند.
پس از ورود امام خمینی به ایران و به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی، آیتالله طالقانی پشت سر ایشان قرار گرفت و بازویی توانا برای آن رهبر الهی گردید و اطاعت از حضرتش را بر همه واجب میدانست، بالاتر از اینها پیر مجاهد، امام را نعمتی عظیم از جانب
خداوند برای ملت ایران میشمرد و قدردانی نکردن از آن را سبب دچار شدن به
عذاب الهی میدانست و در مقابل بدخواهان و گروههای تفرقهافکن- که تلاش میکردند تا وانمود سازند که او نظر مثبتی درباره رهبری امام ندارد- قاطعانه ایستاد و میفرمود: این مخلصی که نسبت به رهبری ایشان بارها و بارها نظر دادهام و رهبری قاطع ایشان را برای خودم پذیرفتهام و همیشه سعی کردم که از مشی این شخصیت بزرگ و افتخار قرن با اسلام، مشی من خارج نباشد.
به دستور امام خمینی پیشنویس
قانون اساسی جدید فراهم گردید و انتخابات
مجلس خبرگان به منظور بررسی نهایی آن برگزار شد و آیتالله طالقانی به عنوان نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان تعیین گردید. او با وجود تمام مشکلات و بیماری، این مسئولیت سنگین را پذیرفت و در مجلس به پاسداری از ارزشهای انقلاب و خون شهیدان پرداخت.
با برپایی حکومت جمهوری اسلامی، آیتالله طالقانی به واسطه یکی از شخصیتها، برگزاری
نماز جمعه در سر تا سر ایران را به امام پیشنهاد کرد که با موافقت وی، این مراسم وحدتبخش در سرتاسر میهن اسلامی برگزار گردید.
به این ترتیب نخستین نماز جمعه تهران به امامت آیتالله طالقانی در پنجم مرداد ۱۳۵۸ در دانشگاه تهران بر پا شد و بیش از یک میلیون نفر در آن شرکت کردند. او هفت نماز جمعه را اقامه کرد که آخرین آن در
بهشت زهرا، در شانزدهم شهریور سال ۱۳۵۸ بود.
اگرچه زندگانی آیتالله طالقانی سراسر مبارزه بود و بارها زندانی و تبعید گردید، اما با این حال آثار ارزشمندی از خود بجا گذاشت:
۱. «
پرتوی از قرآن» که شامل تفسیر سورههای
فاتحه،
بقره،
آل عمران، ۲۲ آیه ابتدای
سوره نساء و تمامی سورههای جزء سیام
قرآن است و در شش جلد منتشر گردید.
۲. مقدمه، توضیح و تعلیق بر کتاب «
تنبیه الامة و تنزیه الملة»
آیتالله نائینی.
۳. اسلام و مالکیت.
۴. ترجمه جلد اول کتاب «امام علی بن ابیطالب» نوشته
عبدالفتاح عبدالمقصود.
۵. «به سوی خدا میرویم» که سفرنامه حج است.
۶. پرتوی از نهجالبلاغه.
۷. آینده بشریت از نظر مکتب ما.
۸. آزادی و استبداد.
۹. آیه حجاب.
۱۰. مرجعیت و فتوا.
۱۱. درسی از قرآن.
۱۲. درس وحدت.
آیتالله طالقانی پس از سالها مبارزه، در ساعت ۱/۴۵ بامداد روز دوشنبه ۱۳۵۸/۰۶/۱۹ دار فانی را وداع گفت.
انبوه جمعیت پیکرش را برای خاکسپاری به بهشت زهرا بردند و صبح سهشنبه در میان شیون و ناله مردم، پیکرش دفن شد و دولت یک روز تعطیل و سه روز عزاداری عمومی اعلام کرد.
• نرم افزار تا حضور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.