شرح منازل السائرین (تلمسانی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«شرح منازل السائرین (التلمسانی)» که نام آن بر روی جلد کتاب بدین صورت ثبت شده است: «شرح عفیف الدین سلیمان التلمسانی علی منازل السائرین»، تالیف ابو الربیع، عفیف الدین، سلیمان بن علی بن عبدالله بن علی بن یاسین عابدی تلمسانی، به
زبان عربی است.
شارح در کتاب، تصریحی به نام آن نکرده است، ولی در آغاز و انجام شرح، عباراتی دارد که مشعر به این نام است. در آغاز میگوید: «من در شرح مقاصد شیخ عارف محقق، ابو اسماعیل، عبدالله انصاری، از
خدا طلب خیر نمودم» و در انجام میگوید: «شرح بعضی از مقاصد شیخ عبدالله انصاری به پایان رسید».
شروح زیادی بر کتاب «منازل السائرین» نوشته شده که مهمترین آنها شرح عفیف الدین تلمسانی و مشهورترین آنها شرح عبد الرزاق قاسانی است.
علت مشهورتر بودن شرح قاسانی از شرح تلمسانی آن است که شرح تلمسانی در
تونس چاپ شده و در مغرب
زمین رواج داشته و در مشرق زمین و ایران، نسخه آن کمیاب بوده است و هم اکنون که اولین بار، این شرح در
ایران چاپ شده، معلوم گردیده که این شرح، حلقه گم شده بین «منازل السائرین» و «شرح منازل السائرین» قاسانی است، زیرا از نظر تاریخی، شرح تلمسانی مقدم بر شرح قاسانی است؛ به دلیل اینکه تاریخ کتابت نسخه خطی که شرح حاضر را از روی آن چاپ نمودهاند، سیزدهم رمضان سنه ۶۷۳ ق، به قلم علی بن مظفر بوده است؛ یعنی در زمان حیات شارح نوشته شده؛ درحالی که عبد الرزاق قاسانی، متوفای سنه ۷۳۰ ق، است؛ یعنی حدود نیم
قرن بعد از تلمسانی وفات نموده است.
ناشر نسخه حاضر، دانشمند بزرگوار، آقای محسن بیدارفر میفرماید: «هنگامی که مشغول تحقیق و نشر کتاب شرح منازل السائرین کمال الدین عبد الرزاق قاسانی بودم، به جست وجوی شروح دیگر منازل السائرین پرداختم تا در آماده نمودن شرح قاسانی از آنها استفاده نمایم که دوست عزیزم، فاضل ارجمند، حجة الاسلام و المسلمین، محمدعلی مهدوی راد در مسافرتی که به
سوریه داشت، شرح عارف مشهور عفیف الدین سلیمان بن علی تلمسانی را برای بنده تهیه نموده و به بنده تقدیم کرد که من آن را حلقه گم شده در میان شروح منازل السائرین یافتم و آن شرح متینی است که عبد الرزاق قاسانی در شرحش به آن بسیار زیاد، اعتماد نموده است.
انگیزه شارح از تالیف این شرح، این بود که شیخ ناصر الدین ابو بکر بن قلیج، از شارح تلمسانی درخواست مینماید که مقاصد شیخ عبدالله انصاری در منازل السائرین را شرح نماید و شارح، امر ایشان را امتثال مینماید و از
خدا طلب خیر میکند و شرح منازل السائرین را به رشته تحریر درمی آورد.
در عظمت این شرح میتوان گفت که این شرح با الهام ربانی و تایید الهی نوشته شده است، زیرا شارح در خطبه شرح، میفرماید: «و هم اکنون شروع به نوشتن شرح مینمایم بر حسب آنچه که قلم رحمانی بر من القا و الهام میکند؛ قلمی که به
انسان آنچه را نمیدانست یاد داد».
شرح منازل السائرین تلمسانی، به لحاظ قدمت تاریخی که دارد و تقریبا اولین شرح محسوب میشود، دارای ویژگیهایی است که منحصربه فرد است و در سایر شروح وجود ندارد. پارهای از آن ویژگیها عبارتند از:
ماتن؛ یعنی
خواجه عبدالله انصاری ، در ابتدای هر بابی آیهای را از
قرآن میآورد که متناسب با عنوان و مطالب باب است، لکن وجه تناسب آیه با عنوان باب، در همه جا واضح نیست؛ به همین جهت، شارح؛ یعنی تلمسانی، ابتدا، مفردات
آیات را معنی میکند، پس از آن آیه را معنا میکند و سپس به بیان وجه تناسب آیه با عنوان باب میپردازد. گاهی تناسب را بسیار ستایش مینماید، مانند باب حرمت
و گاهی متذکر عدم تناسب میشود و میگوید: شیخ، آیه را تبرکا ذکر نموده است، مانند باب مراقبت
و گاهی نیز بیان میکند که تناسب، مبتنی بر
تفسیر باطنی آیه است، نه تفسیر ظاهری، مانند باب استقامت
. این مطلب، حاکی از تبحر شارح بر تفسیر قرآن است.
شارح علامه، در شرح منازل و مقامات سلوک، هر جا با ماتن اختلاف دیدگاه دارد، اجتهاد میکند و نظرات خویش را ابراز مینماید، فلذا شرح او شرح تقلیدی نیست، بلکه مشحون از تحقیقات و ابتکارات است که به عنوان نمونه، به برخی از آنها اشاره مینماییم:
الف) در باب بصیرت، صفحه ۳۴۷، نظر خویش را پیرامون حدیث «اتقوا فراسة المؤمن، فانه ینظر بنور الله»، چنین بیان میکند: آنچه که با تجربه نزد من به اثبات رسیده این است که فراست اهل معرفت، تنها در این است که آنان را که استعداد معرفت خدا و وصول به مقام جمع را دارند، از سایرین تشخیص میدهند، ولی فراست اهل ریاضت، با گرسنگی و خلوت و پاک نمودن باطن، بدون رسیدن به حق تعالی است که در این صورت، صورتهای باطنی و اخبار غیبی مردم برای آنان مکشوف میگردد و از خلق خبر میدهند، زیرا از حق محجوبند، اما اهل
معرفت ، چون به حق و معارف حق اشتغال دارند، فقط از حق خبر میدهند، زیرا از خلق غافلند.
و چون بیشتر مردم از حق محجوبند و به دنیا و خلق توجه دارند، دل هایشان به به مکاشفه صورتهای باطنی و اخبار غیبی اهل ریاضت متمایل میشود و آنان را بزرگ میشمارند و اهل الله و خواص میپندارند و از اهل معرفت، روی گردان میشوند؛ حتی آنان را به
جهل و بی معرفتی متهم میسازند و میگویند: اگر اینان اهل الله هستند، چرا از احوال ما و مخلوقات خبر نمیدهند؛ درحالی که دیده دل آنان کور است و نمیدانند که خدا اینان را از ملاحظه خلق دور داشته و به خود اختصاص داده و از ماسوی الله منصرف کرده است؛ وگرنه، ما دیدهایم که اهل حق هرگاه، کمترین توجهی به کشف صور باطنی و اخبار غیبی بکنند، چیزهایی مشاهده میکنند که اهل ریاضت هرگز قادر به مشاهده آنها نخواهند بود.
ب) در باب سکینه، صفحه ۳۷۵ میفرماید: هرگاه، سکینه بر دل ولی تجلی کرد، شطح فاحش از او سرنمی زند؛ شطح فاحش، مانند دعوی «انا الحق» و «سبحان ما اعظم شانی» که اولی از حلاج و دومی از
ابو یزید بسطامی سرزده است، اما سید
طایفه ، جنید بغدادی ( رحمةاللهعلیه)، چون دارای این سکینه بود هرگز شطح فاحشی از او سرنزد، بلکه
حقیقت را در حجاب علم میپوشاند و در این جهت، شبلی، کمتر از او بود.
شارح در لابه لای شرح، برخی از حالات عرفانی خود را نقل میکند که حاکی از آن است که علاوه بر علوم ظاهری، از علوم باطنی نیز برخوردار بوده است. در باب رضا، صفحه ۲۲۹ میفرماید:
سومین درجه رضا، برای اهل مقام محبت راستین حاصل میشود و من، الحمد لله، این مقام را چشیدهام و درستی آن، در سه جا برای من به وقوع پیوست:
اولین بار، زمانی بود که فرنگیان میخواستند با شمشیر مرا بکشند، پس من به دلم توجه نمودم و در نزد او تفاوتی میان زندگی و
مرگ نیافتم، زیرا به حکم خدا راضی بودم و سلطان محبت بر دلم غلبه کرده بود.
دومین بار، وقتی بود که میخواستم در
دریا غرق شوم، به دلم نگاه کردم، دیدم باز بین زندگی و مرگ تفاوتی نیست، برای اینکه به حکم خدا راضی بودم.
سومین بار، هنگامی بود که به من گفتند: از طریق تصوف دوری کن، زیرا در آن راه، اموری است که موجب لغزش میشود. به دلم نظاره کردم و پیوند رضایت با پروردگارم را درست کردم و گفتم:
آیا بعد از اقبال، اعراض کنم و بترسم از گمراهی؛ درحالی که به راستی به خدا محبت دارم؟ در این حال،
اشک از چشمانم جاری شد و
خشوع و
خضوع در وجودم سرایت کرد و حالت وجد و سروری به من دست داد که نزدیک بود بعد از غیبت حسی، از نفسم مفارقت کنم و چون این حالت از من برفت، ارتجالی اشعاری سرودم:
رشتهای بر گردنم افکنده دوست میکشد هر جا که خاطرخواه اوست
شارح علامه، به خاطر آنکه تبحر فوق العادهای در اصطلاحات عرفانی داشته، هرجا اصطلاحات عرفانی در متن
استعمال شده، آنها را به خوبی بر مبنای قوم شرح و بیان نموده و در اثنای شرح از حکایات عرفانی و تمثیلات صوفیانه و شرح احوال و کرامات اولیاء الله بهره وافی جسته؛ به طوری که به شرح، شیرینی و جذابیت خاصی بخشیده که خواننده را به شور و شوق وامی دارد.
هرجا مناسبتی پیش آمده، خواننده را به دستورهای اخلاقی- عرفانی و شیوه سیر و
سلوک عملی سفارش میکند. اینها، حاکی از آن است که شارح، عارف کارکشته و راه رفتهای است که خود به کمال رسیده و توان به کمال رساندن سالکان را نیز دارد؛ به عنوان نمونه، در باب فرار و ریاضت، سه دستور
العمل عرفانی به عنوان وصیت بیان نموده است.
نسخه حاضر، توسط محقق عبد الحفیظ منصور، رئیس مرکز تحقیقات اقتصادی و اجتماعی تونس، در
سال ۱۹۸۸ م، تحقیق شده و دارای مقدمهای تحقیقی در تصوف و طریق صوفی و شرح حال خواجه عبدالله انصاری و عفیف الدین تلمسانی است و در آخر نسخه، فهرست
آیات قرآنی ، فهرست
احادیث ، فهرست ابیات و اشعار، فهرست کتابها، فهرست اماکن، فهرست اعلام، فهرست مصادر و مراجع و فهرست موضوعات وجود دارد و در پاورقیها، آدرس دقیق آیات و برخی توضیحات و ارجاعات آمده است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.