شهر بانیاس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بانیاس (یا بُلُنیاس)، شهر و بندری کوچک در ایالت طَرطوس ِ
سوریه، در
ساحل دریای
مدیترانه است. بانیاس در ۵۵ کیلومتری جنوب بندر لاذقیه، و چهل کیلومتری شمال بندر طرطوس واقع است.
بانیاس (بُلُنیاس)، شهر و بندری کوچک بر
ساحل دریای مدیترانه در شهرستان طرطوس
سوریه با ارتفاع ۱۰ متر از سطح
دریا که در فاصله ۳۸ کیلومتری شمال طرطوس، و ۵۲ کیلومتری جنوب لاذقیه قرار گرفته است و براساس سرشماری ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱م دارای ۵۰۶، ۱۹ نفر جمعیت بوده است.
بانیاس بر روی خلیجی کوچک که از جابهجایی لایههای گسلی به وجود آمده، واقع شده است، به گونهای که قسمتهای جنوبی شهر بر روی لایههای آتشفشانی قدیمی و قسمتهای شمالی بر روی رسوبات دورانهای متأخر بنا شدهاند.
دژ قدیمی مَرْقَب، در شش کیلومتری جنوب شرقی شهر، بر تپه ای صخره ای از
سنگ و به ارتفاع پانصد متر، واقع و بر شهر مشرف است.
بانیاس ابتدا از شهرهای فنیقیه و نام باستانی آن بالانیای و لئوکاس بود، سپس مستعمره یونانیان شد و پس از
فتح سوریه (۶۵ ق م) به دست رومیان، (احتمالاً با چند مرکز مهم دیگر) از ایالات
روم شد.
نام اصلی شهر ابتدا بالانیا، و پس از آن بلنیاس (به معنای حمامات) بوده که با گذشت ایام به صورت بانیاس درآمده
و همین امر باعث بروز پارهای اشتباهات در ضبط حوادث
تاریخی مربوط به این شهر شده است.
یاقوت این شهر را منسوب به بلنیاس حکیم میداند.
از این شهر در منابع با عنوانهای دیگری همچون فالینی،
بلانیه و بلانه
نیز یاد شده است. شهر بانیاس دارای اصلی کنعانی است و تابع کشور ارواد (ارادوس) بوده که در دوران تسلط یونانیها و رومیها توسعه یافته، و مرز شمالی فنیقیه ساحلی را تشکیل میداده است.
به گفته
طبری، مسلمانان،
حمص و نواحی آن را در ۱۵ هجری فتح کردند،
ولی
یعقوبی سال فتح را ۱۶ هجری و به دست ابوعُبَیْده جَرّاح ذکر کرده است.
در دوره فتوحات اسلامی، بانیاس به دست عبادة بن صامت از جانب
ابوعبیده جراح فتح شد و همو موظف به پاسداری از مرزهای آبی گردید.
در دوران
حکومت
معاویه بر
شام - از زمان خلافت
عمر - اهتمام خاصی به شهرهای ساحلی از جمله بانیاس شد و علاوه بر ساخت قلعههای متعدد و مهاجرت اجباری ساکنان آن،
عثمان نیز برای تشویق سکنای مهاجران عرب امر به اقطاع بخشیدن زمینهای بانیاس کرد
و به دنبال
سیاست الحاق هر بخش داخلی به یک بخش ساحلی به منظور بالا بردن توان اقتصادی - نظامی بخشهای داخلی و حمایت از شهرهای ساحلی در مقابل حمله بیزانطیها
بانیاس تابع اردوگاه حمص شد.
با این حال، بانیاس پیوسته موردتوجه رومیان بود و عاقبت در ۳۷۵ق/۹۸۵م به اشغال باسیلیوس دوم امپراتور روم و جانشین یوحنا درآمد.
در ۳۹۱ق/۱۰۰۱م باسیلیوس که امید دستیابی به سرزمینهای بیشتر را از دست داد، با عقد پیمان آتشبس با
فاطمیان، مرز میان دو امپراتوری را از میان بانیاس و تُرتُسا (طرطوس) تا ارنتس در جنوب قیصریه و شیزر پذیرفت.
ساکنان بانیاس آمیزه ای از
عرب و
عجم بودند.
به نوشته
قدامه بن جعفر (متوفی ۳۳۷)، شهرهای ساحلی اردوگاه حمص، انطرطوس، بُلُنیاس و لاذقیه بوده است.
در ۵۰۳/۱۱۰۹، تانکرد صلیبی، نایب الحکومه فرانکها در
انطاکیه، بانیاس و قلعه مرقب را از دست بنی عمّار درآورد و قلمرو فرانکها را در سمت جنوب گسترش داد.
در ۵۱۲/۱۱۱۸، راجر، شاهزاده انطاکی، قلعه مرقب را تصرف کرد. در ۵۸۴/۱۱۸۸،
صلاح الدین ایوبی ـ به همراه نیروهای تازه نفسی که از سِنجار گرد آورده بود ـ از قسمت ساحلی سوریه، از کنار حِصن الاکراد و قلعه مرقب در بانیاس، گذشت
و احتمالاً به علت استحکامات
قلعه، از تصرف آن منصرف شد. چندی بعد، بانیاس و دژ مرقب، جزو املاک ریموند، امیر انطاکیه، شد و او آنجا را در ۶۰۴/۱۲۰۷، به شهسواران مهمان نواز بخشید.
. بدنبال آن منصور قَلاؤون، امیر
مصر و شام، سپاهی گردآورد و برای گوشمالی آنان فرستاد. هدف او، تسخیر قلعه مرقب بود، زیرا مهمان نوازانِ مسلط بر آن، بارها بر او شورش کرده و به مغولان پیوسته بودند.
در طول
جنگهای صلیبی،
تاریخ بانیاس با قلعه و
دژ مشهور مرقب - که بر روی تپهای صخرهای به ارتفاع ۵۰۰ متر در جنوب شرقی و مشرف بر شهر واقع شده بود - پیوند خورده است. در ۴۹۲ق/۱۰۹۹م سواران معبد به فرماندهی بوهموند و دیمبرت (
اسقف اعظم پیزا) در انتظار پیوستن بُدوئن و سپاهیانش در بانیاس (بولونیاس) اقامت کردند، اما ساکنان بانیاس که در این هنگام از عیسویان یونانی بودند و خود را از رعایای امپراتوری میشمردند، از کمک و مساعدت به ایشان خودداری کردند و آنها ناچار به خروج از بانیاس شدند و در همین هنگام موردهجوم
مسلمانان که به تازگی ترتسا را به تصرف خویش درآورده بودند، قرار گرفتند.
به نظر میرسد که به دنبال این ماجرا بانیاس نیز به تصرف مسلمانان در آمد، زیرا در ۵۰۳ق/۱۱۰۹م تانکرد نایب الحکومه انطاکیه هنگامی که پس از اشغال طرابلس به بانیاس هجوم میبرد، شهر را پس از محاصره، از دست فخرالملک ابن عمار خارج ساخت و قلمرو فرانکها را گسترش داد
در ۵۸۴ق/۱۱۸۸م صلاحالدین ایوبی به کمک نیروهای تازه نفسی که از سنجار گرد آورده بود، بسیاری از دژهای منطقه را فتح کرد، اما احتمالاً به واسطه استواری قلعه مرقب و یا به سبب خستگی
سپاه به دنبال فتوحات و اصرار حاکم سنجار برای بازگشت،
از تصرف بانیاس منصرف شد. در ۶۰۴ق/۱۲۰۷م ریموند امیر انطاکیه بانیاس را به سواران مهماننواز (اسبتاریه) بخشید. این سواران با در اختیارداشتن این دژ و تسلط بربانیاس، به شهرهای مختلف یورش میبردند
؛ از اینرو، در ۶۲۸ق/۱۲۳۱م سپاهیان
حلب به مرقب حملهور شدند و
حصن بانیاس را خراب، و شهر را غارت کردند.
سرانجام، سلطان قلاوون در ۶۸۴ق/۱۲۸۵م قلعه مرقب را فتح کرد
و از این زمان بانیاس به تصرف ممالیک درآمد.
در ۶۸۴/۱۲۸۵، سلطان قَلاؤون با لشکری انبوه و منجنیقهای بسیار، دژ مرقب را محاصره کرد و به کوبیدن حصار آن پرداخت، ولی به علّت مجهز بودن دژ، توفیق نیافت، سپس به مهندسان دستور داد که زیر
برج امید، در انتهای گوشه شمالی
قلعه، نقب بزنند، سپس نقب را از خاشاک و چوبهای شعلهزا انباشت و آن را آتش زد و درنتیجه، برج فروافتاد. بناگزیر، نگهبانان قلعه تسلیم شدند و قلعه را واگذار کردند، و قلاؤون، در
ربیع الاول ۶۸۴/مه ۱۲۸۵ رسماً به قلعه مرقب وارد شد.
از آن
زمان به بعد، بانیاس به تصرف ممالیک درآمد.
بریک دمشقی در سده ۱۲ق/۱۸م بانیاس را از مطرانهای دوازدهگانه کرسی انطاکی میشمرد.
در دوره عثمانی تا قبل از عهد حمیدی بانیاس به عنوان یکی از شهرهای لاذقیه تابع طرابلس بود؛ در زمان مدحت پاشا در ۱۲۹۶ق/۱۸۷۹م به ولایت سوریه ملحق شد و در ۱۳۰۵ق/۱۸۸۸م به دنبال تغییرات اداری تا پایان
جنگ جهانی اول به ولایت
بیروت پیوست.
در ۱۳۳۱/۱۹۵۲، شرکت نفت
عراق خط لولههایی از کرکوک تا بانیاس کشید
و بانیاس، به علت منتهی شدن لولههای نفتی عراق به آن، اهمیت یافته است. پالایشگاه نفت بانیاس یکی از پالایشگاههایی است که پس از تحولات سیاسی سوریه شروع به فعالیت کرده و برای نخستین بار در ۱۳۵۸/۱۹۷۹، آماده بهره برداری و در ۱۳۶۱/۱۹۸۲، فرآورده های نفتی آن، آماده صدور به خارج شد.
اگرچه بیشتر ساکنان بانیاس از
اهل سنت هستند،
اما در قدموس در منطقه اداری بانیاس
جمعی از
اسماعیلیان سکنی دارند.
محلههای قدیمی بانیاس بر روی دامنه تپهای قرار گرفته، و به سمت ساحل در امتداد راه طرطوس - لاذقیه گسترش یافته است. ساختمانهای این مسیر بیشتر تجاری است و بخش قابل توجهی از ساکنان در بازار آن اشتغال دارند؛ جمع دیگری از ساکنان نیز در دشتهای مجاور به کشاورزی مشغولند.
آب کشاورزی از طریق رود و چاههای منطقه تأمین میشود و محصولات عمده آن سبزیجات، میوههای پاییزه، مرکبات و بادام است.
ماهیگیری از دیگر پیشههای رایج منطقه است و شهر دارای بندر صیادی و تفریحی، همچنین باشگاههای فرهنگی و ورزشی است.
در ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲م احداث خط لولهای از کرکوک به بانیاس با ظرفیت ۱۲ میلیون تن در سال برای صدور نفت عراق پایان پذیرفت
و بانیاس به عنوان تنها بندر صادر کننده نفت ساحل مدیترانه اهمیت ویژهای یافت.
با این حال، این وضع چندان دوام نیافت و با گسترش
جنگ عراق و ایران صدور نفت عراق از طریق بانیاس قطع شد و تأسیسات شهر به صورت متروکه درآمد، لیکن اکنون بازسازی آن آغاز شده است.
(۱) ابن اثير، عزالدین علی، الكامل.
(۲) ابن خردادبه، عبيدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۳۰۶ق.
(۳) ابن خلدون، عبد الرحمن،
تاریخ ابن خلدون، به كوشش خليل شحاده و سهيل زكار، بيروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
(۴) ابن عديم، عمر، بغيه الطلب، به كوشش سهيل زكار، دمشق، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
(۵) ابن عديم، عمر، زبده الحلب من
تاريخ حلب، به كوشش سامى دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۶) ابن فضلالله عمري، احمد، التعريف بالمصطلح الشريف، به كوشش محمدحسين شمسالدين، بيروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۷) ابن قاضى شهبه، محمد، الكواكب الدريه، به كوشش محمود زايد، بيروت، ۱۹۷۱م.
(۸) ابن قلانسى، حمزه، ذيل
تاريخ دمشق، به كوشش آمدرز، بيروت، ۱۹۰۸م.
(۹) ابن واصل، محمد، مفرج الكروب، به كوشش جمالالدين شيال، قاهره، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۷م.
(۱۰) ابوالفدا، اسماعیل بن نورالدین، تقويم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاريس، ۱۸۴۰م.
(۱۱)ابن رسته، ابی علی، الاعلاق النفیسه.
(۱۲) الكسان، جان، «الثروه المائيه»، الوحده، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م، شم ۷۶.
(۱۳) انطاكى، يحيى،
تاريخ، به كوشش عمر عبدالسلام تدمري، طرابلس، ۱۹۹۰م.
(۱۴) برغوثى، بشيرشريف، المطامع الاسرائيليه فى مياه فلسطين و الدول العربيه المجاوره، عمان، دارالجليل للنشر.
(۱۵) بريك دمشقى، ميخائيل،
تاريخ الشام، به كوشش احمد غسان سبانو، دمشق، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۶) بستانى، بطرس، دائره المعارف، بيروت، دارالمعرفه.
(۱۷) بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انيس طباع و عمر انيس طباع، بيروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۸) حتى، فيليپ،
تاريخ سوريه و لبنان و فلسطين، ترجمه جورج حداد و عبدالكريم رافق، بيروت، دارالثقافه.
(۱۹) حكيم، يوسف، سوريه و العهد العثمانى، بيروت، ۱۹۸۰م.
(۲۰) حميده، عبدالرحمان، جغرافيه الوطنالعربى، بيروت/دمشق، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۲۱) خمار، قسطنطين، موسوعه فلسطين الجغرافيه، بيروت، ۱۹۶۹م.
(۲۲) خماش، نجده، «الاجناد و ادارتها»، المؤتمر الدولى الرابع
لتاريخ بلاد الشام، عمان، ۱۹۸۹م، ج ۱.
(۲۳) خماش، نجده، «الاداره و نظام الضرائب فى الشام فى عصر الراشدين»، همان، ۱۹۸۷م، ج ۲.
(۲۴) دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطين، عمان/زرقا، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۲۵) دباغ، مصطفى مراد، القبائل العربيه وسلائلها فى بلادنا فلسطين، بيروت، ۱۹۸۶م.
(۲۶) دمشقى، محمد، نخبهالدهر، بيروت، داراحياء التراث العربى.
(۲۷) ذهبى، محمد، العبر في خبر من غبر، به كوشش صلاحالدين منجد، كويت، ۱۹۸۴م.
(۲۸) زياده، نقولا، «فلسطين من الاسكندر الى الفتح العربى الاسلامى»، موسوعه خاص، ج ۲.
(۲۹) زياده، نقولا، «المراكز الاداريه و العسكريه فى بلاد الشام فى العصر الاموي»، المؤتمر الدولى الرابع
لتاريخ بلاد الشام، عمان، ۱۹۸۹م، ج ۱.
(۳۰) سمان، نبيل، المياه و سلام الشرق الاوسط .
(۳۱) سميل، ر.س.، فن
الحرب عند الصليبيين، ترجمه محمد وليد جلاد، دمشق، ۱۹۸۵م.
(۳۲) شوادران، بنجامين، خاورميانه، نفت و قدرتهاي بزرگ، ترجمه عبدالحسين شريفيان، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۳۳) عارف، عارف، النكبه، صيدا/بيروت، المكتبه العصريه.
(۳۴) عهد جديد.
(۳۵) قلقشندي، احمد، صبح الاعشى، به كوشش محمدحسين شمسالدين، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۳۶) الكتابالسنوي للقضيه الفلسطينيه لعام ۱۹۶۷، بيروت، ۱۹۶۹م.
(۳۷) گريمال، پير، فرهنگ اساطير يونان و رم، ترجمه احمد بهمنش، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
(۳۸) مصطفى، شاكر، «فلسطين مابين العهدين الفاطمى و الايوبى»، موسوعه خاص، ج ۲.
(۳۹) المعجم الجغرافى، به كوشش مصطفى طلاس، دمشق، ۱۹۹۲م.
(۴۰) مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۹۰۶م.
(۴۱) نحال، محمدسلامه، جغرافيه فلسطين، بيروت، دارالعلم للملايين.
(۴۲) هاجسن، گ. س.، فرقه اسماعيليه، ترجمه فريدون بدرهاي، تبريز، كتابفروشى تهران.
(۴۳) هشى، سليم حسن، فى الاسماعيليين و الدروز، بيروت، ۱۹۸۵م.
(۴۴) هيكل، يوسف، فلسطين قبل و بعد، بيروت، ۱۹۷۱م.
(۴۵) ياقوت حموی، معجم البلدان، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۸۹۱م.
(۴۶) یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، البلدان.
(۴۷) EI ۱ .
(۴۸) Eliss E eff، N، N = r ad-din، Damascus، ۱۹۶۷.
(۴۹) Grand Larousse.
(۵۰) Judaica.
(۵۱) Karmon، Y، Israel a Regional Geography، London etc.
(۵۲) The Middle East Intelligence Hand Book ۱۹۴۳-۱۹۴۶، Palestine and Transjordan، London، ۱۹۸۷.
(۵۳) The New Encyclopedia of Archaeo- logical Excavations in the Holy Land، New York، ۱۹۹۳.
(۵۴) Runciman، S، A History of the Crusades، London، ۱۹۶۵.
(۵۵) Smith، GA، The Historical Geography of the Holy Land، London، ۱۹۷۴.
(۵۶) ابن اثیر، الکامل فی
التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۵۷) ابن خرداذبه، کتاب المسالک و الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۵۸) دولیسی ایوانز اولیری، انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۵۹) احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبداللّه انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۶۰) استیون رانسیمان،
تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمه منوچهرکاشف، تهران ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۸ ش.
(۶۱) اسامه زکی زید، الصلیبیون و اسماعیلیه الشام فی عصر
الحروب الصلیبیه، اسکندریه ۱۹۸۰.
(۶۲) سوریه التصحیح، سوریه ۱۹۷۰.
(۶۳) محمدبن جریر طبری،
تاریخ الطبری:
تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲-۱۳۸۷/۱۹۶۲-۱۹۶۷).
(۶۴) قدامه بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۶۵) جرج لنچافسکی، نفت و دولت در خاورمیانه، ترجمه علینقی عالیخانی، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۶۶) احمدبن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بانیاس»، شماره۳۸۸. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بانیاس»، شماره۴۴۳۰.