شیخ محمد خالصی زاده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خالصی
زاده، محمد، از علمای مبارز علیه استعمار
انگلیس در ایران و عراق. او در ۱۳۰۸ در شهر
کاظمین به دنیا آمد
پدرش
شیخ مهدی خالصی از مراجع شیعیان از خاندان
خالصی در کاظمین عراق بود.
شیخ محمد، علوم اسلامی را نزد پدر و عموهایش (
شیخ صادق خالصی و شیخراضی
خالصی) و سپس نزد استادانی چون
محمد کاظم خراسانی،
میرزا محمد تقی شیرازی و
شیخ عبدالحسین کاظمی فراگرفت و در جوانی به درجه
اجتهاد نایل آمد. وی علاوه بر علوم اسلامی، علوم دیگر مانند
ریاضیات،
طبیعیات و
طب را نیز فراگرفت و به زبانهای انگلیسی، فرانسه، ترکی و فارسی تسلط یافت
.
پس از آغاز جنگ جهانی اول و حمله انگلیس به بندر فاو در ۱۳۳۲،
خالصی زاده به همراه پدرش و آیت اللّه سید
مهدی حیدری، از علمای کاظمین، مردم این شهر را برای جنگ با انگلیسی ها بسیج کردند
در قیام مردم
عراق در ۴ شوال ۱۳۳۸/ ۱۹۲۰ به رهبری میرزا
محمدتقی شیرازی در کربلا،
خالصی زاده به مردم انقلابی پیوست و در کنار رهبری این قیام، یکی از گردانندگان اصلی آن شد
.انگلیسی ها برای سرکوب قیام،
کربلا را محاصره کردند و تسلیم شدن هفده نفر از رهبران قیام را از شروط ترک مخاصمه دانستند و سرانجام وارد کربلا شدند، ولی نتوانستند
شیخ محمد را دستگیر کنند
.در ۱۳۴۰/ ۱۹۲۱
ملک فیصل قرارداد تحت الحمایگی انگلیس را در قبال پادشاهی عراق پذیرفت که به اعتراضات گسترده مردمی انجامید. در پیآن، کمیته ای پنج نفره از شخصیت های سیاسی و مذهبی تشکیل شد که
خالصی زاده نیز عضو آن بود. اعضای این کمیته در دیدار با ملک فیصل مخالفت مردم
عراق با قیمومت انگلستان را اعلام نمودند
.
مراجع اعلی از جمله حاج میرزا
محمدحسین نائینی،
شیخ محمدمهدی
خالصی و
سیدابوالحسن اصفهانی در فتوایی انتخابات را تحریم کردند که این امر در نهایت به ناکامی فیصل در اجرای انتخابات عمومی و تشکیل مجلس مؤسسان منجر شد
. حکومت با هجوم به خانه
شیخ محمدمهدی
خالصی و بازداشت وی و چند تن دیگر و سپس تبعید آنان به
حجاز و
قم، تلاش کرد تا جریان مخالفت علما را به بهانه ایرانی بودن برخی از آنان به مسائل قومی نسبت دهد
.از سوی دیگر گسترش مبارزات مردمی علیه قیمومت انگلیس، به تبعید
شیخ محمد
خالصی زاده و
سیدمحمد صدر از سوی مقامات انگلیسی به ایران انجامید
.
خالصی زاده با تشکیل جمعیتی به نام «نمایندگان عالی
بین النهرین در ایران» توجه جهانی را به تجاوزات ملک فیصل و انگلیس در عراق جلب و پیام هایی تلگرافی به کشورها و مجامع مختلف مخابره کرد
. همچنین وی از آذر ۱۳۰۲ به ترویج دیدگاههای خود در روزنامه لواء بین النهرین پرداخت
.
خالصی زاده برای بازگشت علمای عراق و کمک به آنان با احمدشاه قاجار دیدار و گفتگو کرد
.او از آیت اللّه
عبدالکریم حائری که به تازگی حوزه علمیه قم را رونق داده بود، انتظار داشت که در بازگرداندن علما به عراق همکاری کند
. در کنار این تلاشها در اواخر ۱۳۰۲ش در ماجرای جمهوری خواهی رضاخان، مردم را به مخالفت با جمهوری فراخواند
. و در نهایت در ناکامی جنبش جمهوری خواهی نقش اساسی داشت
.
با تلاش های دربار ایران و سردار سپه (نخست وزیر) دولت عراق موافقت کرد به علمای تبعیدی در ایران در صورت تعهد کتبی به عدم دخالت در امور سیاسی عراق، اجازه بازگشت دهد. این موافقت شامل
خالصی زاده و پدرش نمی شد. آن دو، ضمن انتقاد از علما به جهت پذیرفتن شرط دولت عراق، در اوایل ۱۳۰۳ش، به
مشهد مهاجرت کردند
.
خالصی زاده پس از درگذشت پدرش در ۱۶ فروردین ۱۳۰۴
، از مشهد به
تهران بازگشت
او در تهران، به عنوان امام جماعت مسجد سلطانی (نام کنونی آن: مسجد امام)، برای نظم بخشیدن به اجتماعات مسجد، کمیته مجتمعین مسجد سلطانی را تشکیل داد
و برای تحقق اهداف کمیته، از خرداد ۱۳۰۳،
روزنامه اتحاد اسلام را همراه با
شیخ حسین لنکرانی منتشر کرد
.
خالصی زاده در سالهای ۱۳۰۳ تا ۱۳۲۴ش، بارها به دلیل دخالت در امور سیاسی یا تحریک مردم به اغتشاش، زندانی یا به نقاط مختلف کشور از جمله
خواف،
تویسرکان،
نهاوند و
کاشان تبعید شد. او در این شهرها نیز فعالیت هایی انجام داد؛ شامل کارهای عمرانی، تألیف چندین کتاب و بسیج مردم در اعتراض به برخی امور
. پارهای از تحریکات
خالصی زاده که به اعتراضات مردمی در نقاط مختلف کشور منجر شد، در اسناد موجود منعکس است
او در تهران «جمعیت ستمدیدگان دوره دیکتاتوری رضاخان» را در ۱۳۲۳ش تشکیل داد
و با برپایی نماز جمعه در
شهر ری، در سخنرانی های خود از شاه،
دولت و
مجلس ایران انتقاد کرد. به همین دلیل اداره نظمیه پس از
اقامه دومین
نماز جمعه از برپایی آن جلوگیری کرد
او در ادامه فعالیتهای خود در ۱۳۲۴ش، به عنوان مدیرمسئول مجله نور و سر دبیر مجله منشور نور به بیان افکار و عقاید خود پرداخت. پس از توقیف مجله نور در اردیبهشت ۱۳۲۵، مدتی با روزنامه وظیفه همکاری کرد
. انتقادهای وی از
محمدرضا شاه و دولت باعث شد دوباره در ۱۳۲۵ش در حدود دو سال به یزد تبعید شود. در روزهای آخر اقامتش در یزد، به دلیل ادامه فعالیت هایش به تهران منتقل شد
، تا
اینکه دولت ایران وی را در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ به زادگاهش کاظمین تبعید کرد. از جمله اقدامات
خالصی زاده در کاظمین تأسیس مدرسه بزرگ جامعة مدینةالعلم و برگزاری نماز جمعه بود. عاقبت حکومت عبدالکریم قاسم وی را به دلیل ایراد سخنرانی برضد دولت در خطبه های
نماز جمعه دستگیر و مدتی زندانی کرد، ولی وی با وساطت علما و تظاهرات مردم آزاد شد.
خالصی زاده پس از مراجعت از مراسم سخنرانی به مناسبت جشن میلاد
پیامبر اکرم، دچار عوارضی شبیه مسمومیت شد و مدتی بعد در
آذر ۱۳۴۲ در بغداد درگذشت و در حجره درس خود در صحن مطهر کاظمین به
خاک سپرده شد
.
خالصی زاده به دلیل پارهای از اظهارنظرها درباره آیین ها و رسومات دینی مردم مورد انتقاد برخی افراد بود تا آنجا که وی را متهم به
وهابیت، یا دنباله روی از
کسروی میکردند. از آن میان ایرادات وی به برخی دعاها یا تقبیح رسومی چون زنجیر زدن و گل مالیدن در
عزاداری سیدالشهداء درخور ذکر است
.او خواهان اتحاد دنیای اسلام و تشکیل حکومت بزرگ اسلامی بود
.او در راه تحقق آرمانهای خود، با حکومتهای وقت ایران و عراق و با دولتهای استعمارگر انگلیس و شوروی مبارزه کرد
.او در کنار مبارزات سیاسی به تحقیق و پژوهش نیز مشغول بود و حدود یکصد جلد کتاب و رساله در زمینههای گوناگون به زبان فارسی و عربی تألیف کرد
(۱) علاوه بر اسناد موجود در آرشيو سازمان اسناد ملى ايران و مركز اسناد انقلاب اسلامى
(۲)
فریق مزهر آل فرعون، الحقائق الناصعة فى الثورة العراقية سنة ۱۹۲۰ و نتائج ها، بغداد ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۳)
حسین ابوترابیان، مطبوعات ايران از شهريور ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶، تهران ۱۳۶۶ش؛
(۴)
علی احمدی،
شيخ محمد
خالصى
زاده: روحانيت در مصاف با انگليس، تهران ۱۳۸۳ش؛
(۵)
محمد اصغری نژاد،
محمد مهدی خالصی خصم استعمار، (تهران) ۱۳۷۳ش؛
(۶)
حمید بصیرتمنش، علما و رژيم رضاشاه: نظرى بر عملكرد سياسى ـ فرهنگى روحانيون در سالهاى ۱۳۰۵ـ۱۳۲۰ش، (تهران) ۱۳۷۶ش؛
(۷)
محمدتقی بهار،
تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران ۱۳۷۱ش؛
(۸)
علی تبریزیخیابانی،
علمای معاصر، چاپ عبدالرحيم عقيقى بخشايشى، قم ۱۳۸۲ش؛
(۹)
رسول جعفریان، جريانها و سازمانهاى مذهبى سياسى ايران: از روى كار آمدن محمدرضاشاه تا پيروزى انقلاب اسلامى، سالهاى ۱۳۲۰ـ ۱۳۵۷، تهران ۱۳۸۳ش؛
(۱۰)
عبدالهادی حائری،
تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش؛
(۱۱) محمد
خالصى
زاده،
رسائل سیاسی آیت اللّه شیخ محمد خالصیزاده، تدوين اسلام دباغ، تهران ۱۳۸۶ش؛
(۱۲)
اسلام دباغ، «
فقیه مصلح و مجاهد»، كيهان انديشه، ش ۷۵ (آذر و دى ۱۳۷۶)؛
(۱۳)
هاشم دباغ،
صفحات مشرقه من الجهاد الدینی و السیاسی لعلماء العراق، ج ۱، تهران ۱۴۱۹؛
(۱۴)
عبدالحلیم رهیمی، تاريخ الحركة الاسلامية فى العراق: الجذور الفكرية و الواقع التاريخى (۱۹۰۰ـ ۱۹۲۴)، بيروت ۱۹۸۵؛
(۱۵)
قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عين السلطنه، ج ۹، چاپ مسعود سالور و ايرج افشار، تهران ۱۳۷۹ش؛
(۱۶)
محمد صدرهاشمی،
تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان ۱۳۶۳ـ۱۳۶۴ش؛
(۱۷)
ابراهیم صفائی،
پنجاه خاطره از پنجاه سال، (تهران) ۱۳۷۱ش؛
(۱۸)
احمد کاتب،
تجربة الثورة الاسلامیة فی العراق، تهران ۱۴۰۲/۱۹۸۱؛
(۱۹)
عبداللّه مستوفی،
شرح زندگانی من، يا، تاريخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاريه، تهران ۱۳۷۷ش؛
(۲۰)
علی وردی،
لمحات اجتماعیّة من تاریخ العراق الحدیث، بغداد ۱۹۶۹ـ۱۹۷۹، چاپ افست (قم) ۱۳۷۱ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف الاسلامیة، برگفته ازمقاله «خالصی زاده»،شماره۶۷۸۹.