صفهنشینان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبیعتاً فرودستان
مهاجر از
مکه ، چون
بلال بن رباح ،
خباب بن الارت ،
صهیب بن سنان ،
ابنمسعود ،
مقداد و
عمار یاسر جزو نخستین ساکنان
صفّه بودهاند.
با بازگشت ابوذر به
مدینه در
سال سوم یا پنجم
و خریداری و آزاد شدن
سلمان در سال پنجم این دو به دیگر صفّهنشینان پیوستند.
سکوت یا
ابهام منابع اسلامی درباره محل سکونت یا
زمان ازدواج و شمار فرزندان این دسته از ساکنان صفّه، حضور دراز مدت برخی از آنها را در صفّه در زمان
حیات پیامبر تقویت میکند.
به مرور زمان که حکومت پیامبر استحکام و
دین اسلام گسترش بیشتری مییافت مهاجران بیشتری به
مدینه پناه میآوردند؛ امّا پیامبر از
تعبیر مهاجر برای کسانی که پس از فتح
مکه (
سال هشتم هجری) به مدینه آمدند امتناع ورزید.
پیوستن
ابوهریره ،
واثلة بن اسقع و برخی دیگر از صفّهنشینان مورد توجه
اهلسنت به صفّه به همین
مقطع متأخر تعلق دارد.
صحابهنگاران، بسیاری از انصار را نیز به صفّه منتسب کردهاند. در جمعبندی برخی گزارشها میتوان
نتیجه گرفت که بسیاری از جوانان انصاری، به سبب دوری بسیاری از محلّههای
یثرب با
مسجد نبوی و برای
ملازمت با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، از صفّه به عنوان محلی برای
عبادت ،
آموزش ، استراحت یا
خدمت به آن حضرت بهره بردهاند.
وجود تعابیر متفاوتی چون «اهل صفّه» و «اصحاب صفّه» هم به این تمایز کمک میکند. «اهل» معمولا به ساکنان گفته میشود،
درحالیکه «اصحاب» به معنای معاشران است. بعدها در
منابع تاریخی و روایی کمتر به تفاوت این دو واژه توجه شده است، در نتیجه به مهاجران صفّهنشین «اهل صفّه» گفته میشد و انصاریانی که به رغم برخورداری از دارایی و
خانه و کاشانه به صفّه میرفتند اصحاب صفّه نام داشتند.
از معروفترین انصاریان صفّه میتوان به
جابر بن عبدالله انصاری ،
ابوسعید خدری و
حنظله غسیلالملائکه اشاره کرد.
برخی به
اشتباه ، عمده ساکنان صفّه را مهاجران قریشی دانستهاند،
درحالیکه بررسی
نام و
نسب آنان نشان میدهد که غالباً از مهاجران غیرقرشی بودهاند. نومسلمانان قبایل صحرانشین
منطقه ، بر اثر تهدیدهای موجود، موقعیت، دارایی و خانههای خود را رها کرده بودند، تا در سایه امنیتی که در
مدینه برای مسلمانان فراهم آمده بود، در کنار دیگر مسلمانان، همنشین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باشند
و ازاینرو بدانان «
أوفاض » گفتهاند.
زیرا اوفاض به معنای جمعی است که متشکل از اعضای قبایل گوناگون باشند.
اعضایی از بنیغفار،
بنیسلیم،
جُهینه،
اسلم
و دیگر قبایل منطقه در میان اهل صفّه حضور داشتند. در مجموع، منابع در ضبط نام ساکنان صفّه، اطلاعات پراکنده و ناچیزی را
ثبت کردهاند. به دلایلی در منابع
اهل سنت بر صفّهایهای متأخر به ویژه ابوهریره، بیشتر تأکید شده است و از نخستین ساکنان صفّه کمتر یاد میشود.
با توجه به کاربردهای متعدد صفّه نمیتوان
آمار ثابتی برای ساکنان آن در نظر گرفت. ساکنان صفّه به تناوب و به ناچار در آنجا بودند و همانگونه که روند
مهاجرت بر آمارشان میافزود، اموری چون
مرگ و میر، شرکت در جنگها،
شهادت ،
مسافرت ،
اشتغال به کار و
ازدواج از شمار آنان میکاست.
آمار نقل شده در متون روایی عمدتاً در زمانهای متفاوتی ارائه شده است؛ آماری چون ۲۰،
،۳۰
،۵۰
بیش از ۷۰،
۸۰
و....
در دورههای بعد تألیفاتی درباره ساکنان صفّه نوشته شد. زبیدی نام ۹۲ تن از آنها را در کتابچهای به نام تحفة اهل الزلفة فیالتوسل باهلالصّفه جمع کرد.
ابونعیم نیز به ۹۰ و اندی از آنان اشاره کرده است.
منابع متأخرتر برآیند
اصحاب صفه را بدون آنکه از آنها نام ببرند ۴۰۰ تن دانستهاند.
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اَصحاب صُفَّه».