• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صلح (حقوق خصوصی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صلح از اصطلاحات بکار رفته در علم حقوق بوده و عقد لازم و مستقلی است که برای اصلاح میان دو کس که در معامله و یا واقعه‌ای اختلاف دارند، منعقد می‌شود. وجود اختلاف و لزوم تلطیف ادعای طرفین در صلح از قواعد حاکم بر صلح بوده و پایان دادن به نزاع و عدم ثبوت حق شفعه از آثار آن شمار می‌رود.



در مورد مبنای مشروعیت صلح تنها به آیه‌ای از قرآن کریم استناد می‌شود که می‌فرماید:
«وَ اِنِ امْرَاَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا اَوْ اِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا اَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ؛ و اگر زن از شوهرش، سرکشی یا روگردانی ببیند، گناهی بر هر دوی آن‌ها نیست که در بین خود به خوبی، آشتی برقرار سازند و آشتی کردن بهتر است»


۱) وجود اختلاف؛ اختلاف ممکن است قبلاً‌ ایجاد شده و عقد صلح در جهت رفع آن باشد و یا این‌که اختلاف محتمل باشد، و در آینده صورت پذیرد.
۲) لزوم تلطیف ادعای طرفین در صلح؛ در عقد صلح، باید هر کدام از دو طرف از بخشی از ادعاهای خود کوتاه آیند، نه این‌که فقط یکی از طرفین، به کلی از ادّعای خود صرف‌نظر نماید. گرچه این مسأله اختلافی است.


۱) صلح از عقود توافقی است و تراضی طرفین، شرط پیدایش آن می‌باشد، رعایت تشریفات عقود نیز در آن شرط نمی‌باشد، فقط رضایت طرفین همراه با بیان ایجاب و قبول، کفایت می‌کند، البته طرفین باید اهلیت معامله و تصرف داشته باشند، تا عمل آن‌ها مشروع و محکمه‌پسند باشد.
۲) عقد صلح، عقدی لازم است، چنان‌که اگر کسی به موجب صلح، نزاعی را پایان داد، پس از آن نمی‌تواند از نظر خویش برگردد و دوبارۀ اقامه دعوی در مورد همان موضوع و همان سبب نماید مگر از طریق فسخ و اقاله که قانون این حق را داده است.
۳) صلح ممکن است معوض و یا غیر معوض باشد.
۴) صلح عقد مستقل است؛ همان‌طور که صاحب جواهر (رحمة‌الله‌علیه) می‌فرماید: در نظر ما فقهای امامیه، صلح عقد اصلی است و فرع بر عقود دیگر نیست، اگر چه همان فایده‌ای را افاده کند که ممکن است یکی از عقود افاده نماید.
گرچه فقهاء اهل سنت معتقدند که صلح در مقام هر عقدی که واقع شود، همان خواهد بود، مثلاً صلح در دریافت عین مورد اختلاف در اجاره، در مقابل واگذاری، منفعت شیء دیگر، برای مدت، صلح به معنای اجاره است.


۱) پایان دادن به نزاع؛ که این امر قطعی و لازم است و طرفین نمی‌توانند از آن عدول کنند.
۲) عدم ثبوت حق شفعه در صلح؛ یکی از آثار مستقل بودن صلح از دیگر عقود، نبود حق شفعه در آن است اگر چه صلح در مقام بیع باشد.
۳) پیشنهاد صلح از طرفی به معنای اقرار به دعوی نمی‌باشد؛ چرا که رفع ابهام از وضع حقوقی مورد نزاع، ملازمه‌ای با تصدیق حق ندارد.
[۲] کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، مشارکت‌ها و صلح، ص۳۳۰- ۲۹۹، تهران، کتاب‌خانه گنج دانش، ۱۳۷۶، چاپ چهارم.
[۳] انصاری، مسعود، دانش‌نامۀ حقوق خصوصی، ج۲، ص۱۲۳۰، تهران، محراب فکر، ۱۳۸۴، نوبت اول.
[۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۲۱۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، چاپ دهم.
[۵] مواد ۵۷۲، ۷۵۳، ۷۵۵، ۷۵۷، ۷۵۹ قانون مدنی.



۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۲۸.    
۲. کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، مشارکت‌ها و صلح، ص۳۳۰- ۲۹۹، تهران، کتاب‌خانه گنج دانش، ۱۳۷۶، چاپ چهارم.
۳. انصاری، مسعود، دانش‌نامۀ حقوق خصوصی، ج۲، ص۱۲۳۰، تهران، محراب فکر، ۱۳۸۴، نوبت اول.
۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۲۱۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، چاپ دهم.
۵. مواد ۵۷۲، ۷۵۳، ۷۵۵، ۷۵۷، ۷۵۹ قانون مدنی.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «صلح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۲/۲۰.    


رده‌های این صفحه : حقوق خصوصی | حقوق مدنی




جعبه ابزار