• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صمد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صمد (بفتح ص- م) از اصطلاحات قرآنی وصف خداوند به معنای بی‌نیاز و منظور از الله الصمد این است که خدا مصمود و مقصود همه بوده و در حوائج به او رو می‌آورند و او را قصد می‌کنند. روایات معصومین (علیهم‌السلام) نیز خداوند را آن سیّد صمدی دانسته که همه جن و انس در حوائج او را قصد می‌کنند.



«قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ. اللَّهُ‌ الصَّمَدُ. لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ. وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ»
صمد (بر وزن فلس) مصدر است‌ بمعنی قصد چنانکه در صحاح، قاموس، مفردات، اقرب، مجمع، جوامع الجامع، نهایه ابن اثیر و غیره هست.


در نهج البلاغه این کلمه سه بار آمده که هر سه به معنی قصد است اوّل در خطبه ۶۶ که به یاران خویش در صفین فرمود: «فَصَمْداً صَمْداً حَتَّی یَنْجَلِیَ لَکُمْ عَمُودُ الْحَقِّ؛ یعنی در قصد خود ثابت باشید تا روشنی حق بر شما آشکار شود». این جمله را در نهایه نیز نقل کرده است. دوم در خطبه ۱۲۷ که درباره حکمین ( ابوموسی- عمرو عاص) فرمود: «قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَیْهِمَا فِی الْحُکُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَاْیِهِمَ؛ یعنی: پیش از آنکه رای ناپسند خود را صادر کنند بر آن دو شرط کرده بودیم که حکم بعدل کنند و حق را قصد نمایند». «سوء» مفعول «سبق» است.
سوم در خطبه ۱۸۶ که درباره توحید فرموده: «وَ لَا صَمَدَهُ‌ مَنْ اَشَارَ اِلَیْهِ وَ تَوَهَّمَهُ یعنی: خدا را قصد نکرده آنکه باو اشاره نموده و در ذهنش تصویر کرده است».


در نهایه از معاذ بن جموح در قتل ابوجهل نقل شده: «فَصَمَدْتُ‌ لَهُ حَتَّی اَمْکَنَتْنِی مِنْهُ غِرَّةٌ». یعنی او را قصد کردم تا غفلتش مرا از او متمکن نمود.
در کافی کتاب التوحید باب تاویل الصمد از ابوطالب (علیه‌السّلام) نقل شده: وَ بِالْجَمْرَةِ الْقُصْوَی اِذَا صَمَدُوا لَهَا یَؤُمُّونَ قَذْفاً رَاْسَهَا بِالْجَنَادِلِ. یعنی سوگند به جمره دور آنگاه که آن را قصد کنند و بسوی آن روند. می‌خواهند سر آنرا با سنگریزه‌ها بزنند.
و نیز از شعراء جاهلیت نقل شده:
مَا کُنْتُ اَحْسَبُ اَنَّ بَیْتاً ظَاهِراً•••لِلَّهِ فِی اَکْنَافِ مَکَّةَ یُصْمَدُ


علی هذا باید معنی‌ اللَّهُ‌ الصَّمَدُ را از قصد گرفت که معنای اولی کلمه است و الف و لام آن ظاهرا برای عهد است. اللَّهُ‌ الصَّمَدُ یعنی: خدا همان مصمود و مقصود همه است که در حوائج به او رو می‌آورند و او را قصد می‌کنند و به او محتاجند چنان‌که مقتضای‌ «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَاْنٍ» و «اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ». است ولی بهتر است آن را بی نیاز معنی کنیم که لازم کلمه است زیرا آنکه همه او را قصد می‌کنند قهرا بی نیاز است.
و نیز می‌شود آن را به معنی دائم و ثابت گرفت که در قاموس و اقرب از جمله معانی صمد شمرده شده و در روایات نیز که نقل خواهد شد آمده است.
در کافی باب فوق پس از نقل روایات و اشعار فرموده: خدای عزّ و جلّ آن سیّد صمدی است که همه جن و انس در حوائج او را قصد می‌کنند و در شدائد به او پناه می‌آورند و وسعت را از او امید دارند...
شیخ صدوق در توحید فرموده: صمد به معنی سیّد و آقا است هر که این طور گفته می‌شود بگوید: خدا پیوسته صمد بوده است و به سیّد مطاع که قومش کاری بدون او انجام نمی‌دهند صمد گفته می‌شود... صمد را معنای دیگری است و آن مصمود و مقصود در حوائج است...
ایضا در کافی در باب فوق از داود بن قاسم نقل شده که به ابوجعفر ثانی (علیه‌السّلام) گفتم: فدایت شوم صمد چیست؟ فرمود سیّد و بزرگی که در کم و زیاد او را قصد کنند «السَّیِّدُ الْمَصْمُودُ اِلَیْهِ فِی الْقَلِیلِ وَ الْکَثِیرِ». ایضا این حدیث در توحید صدوق باب تفسیر قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ... نقل شده است.
ایضا در آن باب نقل شده: «قَالَ الْبَاقِرُ حَدَّثَنِی اَبِی زَیْنُ الْعَابِدِینَ عَنْ اَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ اَنَّهُ قَالَ: الصَّمَدُ الَّذِی لَا جَوْفَ لَهُ. وَ الصَّمَدُ الذی قَدِ انْتَهَی سُؤْدُدُهُ. وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یَاْکُلُ وَ لَا یَشْرَبُ. وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یَنَامُ وَ الصَّمَدُ الدَّائِمُ الَّذِی لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ.
قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ‌: کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ: الصَّمَدُ الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِیُّ عَنْ غَیْرِهِ. وَ قَالَ غَیْرُهُ‌ الصَّمَدُ الْمُتَعَالِی عَنِ الْکَوْنِ وَ الْفَسَادِ وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یُوصَفُ بِالتَّغَایُرِ.
قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الصَّمَدُ السَّیِّدُ الْمُطَاعُ الَّذِی لَیْسَ فَوْقَهُ آمِرٌ وَ نَاهٍ».
و از امام سجاد (علیه‌السّلام) در ضمن حدیثی نقل کرده که حضرت حسین (علیه‌السّلام) در جواب نامه اهل بصره که از الصَّمَدُ سؤال کرده بودند صمد را «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» تفسیر فرموده است.


۱. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱-۴.    
۲. جوهری، ابونصر، صحاح تاج اللغة، ج۲، ص۴۹۹.    
۳. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۳۰۸.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۸۶.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۷.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۳، ص۸۷۵.    
۷. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۵۲.    
۸. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۹۷، خطبه ۶۶.    
۹. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۱۸۵، خطبه ۱۲۷.    
۱۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۷۲، خطبه ۱۸۶.    
۱۱. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۵۲.    
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۲۳.    
۱۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۹.    
۱۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۱۵. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۱۹۷.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۲۳.    
۱۷. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۴.    
۱۸. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۰.    
۱۹. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۰.    
۲۰. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صمد»، ج۴، ص۱۵۰.    






جعبه ابزار