صَبیّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَبىّ:
(وَ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا) صَبىّ: به «كودک و طفل نابالغ»
صبىّ گفته مىشود.
به موردی از کاربرد
صَبىّ در
قرآن، اشاره میشود:
خداوند در اين آيه، خطاب به يحيى مىفرمايد:
«اى يحيى! كتاب (
خدا) را با قوت بگير و ما فرمان
نبوت (و
عقل كافى) در كودكى به او داديم»
درست است كه دوران شكوفايى عقل
انسان معمولا حد و مرز خاصى دارد، ولى مىدانيم هميشه در انسانها افراد استثنائى وجود داشتهاند، چه مانعى دارد كه خداوند اين دوران را براى بعضى از بندگانش به خاطر مصالحى، فشردهتر كند و در سالهاى كمترى خلاصه نمايد، همان گونه كه براى سخن گفتن معمولا گذشتن يكى دو سال از تولد لازم است در حالى كه مىدانيم
حضرت مسیح (علیهالسلام) در همان روزهاى نخستين زبان به سخن گشود، آن هم سخنى بسيار پرمحتوا كه طبق روال عادى در شأن انسانهاى بزرگسال بود.
از اين جا روشن مىشود اشكالى كه پارهاى از افراد به بعضى از ائمه شيعه كردهاند كه چرا بعضى از آنها در سنين كم به مقام
امامت رسيدند نادرست است.
در روايتى از يكى از ياران
امام جواد محمد بن على النّقى (علیهالسلام) به نام
علی بن اسباط مىخوانيم كه مىگويد به خدمت او رسيدم (در حالى كه سن امام كم بود) من درست به قامت او خيره شدم تا به ذهن خويش بسپارم و به هنگامى كه به مصر بازمىگردم كم و كيف مطلب را براى ياران نقل كنم، درست در همين هنگام كه در چنين فكرى بودم آن حضرت نشست (گويى تمام فكر مرا خوانده بود) رو بهسوى من كرد و گفت: اى على بن اسباط! خداوند كارى را كه در مسئله امامت كرده، همانند كارى است كه در نبوت كرده است، گاه مىفرمايد: «ما به يحيى در
کودکی فرمان نبوت و عقل و درايت داديم» و گاه درباره انسانها مىفرمايد: «هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسيد...» بنابراين همان گونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد در قدرت اوست كه آن را در چهل سال بدهد. ضمنا اين آيه پاسخ دندانشكنى است براى خردهگيرانى كه مىگويند
علی (علیهالسلام) نخستين كسى نبود كه از ميان مردان به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ايمان آورده، چرا كه در آن روز كودک دهساله بود و
ایمان كودک دهساله پذيرفته نيست.
(يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا) (اى يحيى! كتاب الهى را باقوّت بگير. و ما در كودكى فرمان نبوت به او داديم!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: و بعد از آنكه به هفت سالگى رسيد به نبوت و رسالت سخن گفت، چون در آن هنگام خداوند بر وى وحى فرستاد و بنا بر اين عيسى (علیهالسلام) حتى بر يحيى هم حجت بود و در
حقيقت بر همه مردم حجت بود.
اى ابا خالد از آغاز خلقت كه
خدا آدم (علیهالسلام) را آفريد و در
زمین جاى داد، زمين حتى يک روز هم از حجت
خدا بر مردم خالى نبود.
و نيز به سند خود از صفوان بن يحيى روايت مىكند كه گفت: به حضرت
رضا (علیهالسلام) عرض كردم: قبل از آنكه خداوند فرزندت حضرت ابا جعفر را به تو ارزانى بدارد، از تو از جانشينت مىپرسيديم، مىفرمودى خداوند به من غلامى خواهد بخشيد اينک خداوند او را به تو ارزانى نمود و چشم ما را روشن ساخت، حال مىپرسيم-
خدا نياورد آن روز را- اگر خبرى شد بعد از شما به چه كسى رجوع كنيم؟ حضرت به فرزند خود
ابو جعفر (علیهالسلام) كه پيش رويش ايستاده بود اشاره فرمود. عرض كردم فدايت شوم ايشان كودكى سهسالهاند؟ فرمود: كودكى او ضررى به او نمىزند، عيسى در سه سالگى به حجيت قيام نمود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صَبیّ»، ج۲، ص۵۶۸.