طواف (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طواف
طواف: هفت دور به گرد كعبه گشتن.
طواف در اصطلاح شرع عبارت است از هفت بار به گونهاى خاص و به قصد قربت به دور كعبه گرديدن. هر دور از طواف را «شَوْط» گويند. بنابر اين، طواف هفت شوط است.
[۱] از احكام آن در باب حج سخن گفتهاند.
حكم تكليفى: طواف به دو قسم واجب و مستحب تقسيم مىشود. طواف واجب ـ جز طواف نسا ـ از واجبات حج و عمره، بلكه از اركان آن دو به شمار مىرود؛ به گونهاى كه ترك عمدى آن موجب بطلان حج و عمره مىشود.
[۲] طواف به خودى خود عبادتى مستقل و مستحب است؛
[۳] ليكن بانذر و مانند آن واجب مىشود.
[۴] شرايط:
نيّت: طواف كننده بايد طواف را با نيّت و به قصد قربت به جا آورد. بنابر اين، اگر بدون نيّت و قصد قربت طواف كند، طوافش باطل است.
[۵] طهارت از حدث اكبر و اصغر: طهارت از حدث اكبر و اصغر(حدث) در طواف واجب شرط است؛۶ ليكن در طواف مستحب بنابر قول مشهور، شرط نيست
[۶] شرطيت طهارت در طوافِ واجب، واقعى است. بنابر اين، چنانچه بدون طهارت طواف كند، طوافش باطل است؛ خواه از روى عمد و علم باشد يا سهو و يا جهل
[۷] طهارت معتبر در طواف، همانند نماز، شامل طهارت با آب (وضو و غسل) و خاك (تيمّم) مىشود( طهارت)؛ چنان كه شامل طهارت افراد معذور، مانند مستحاضه( استحاضه)، مسلوس (مسلوس)، مبطون(مبطون) و وضو و غسل جبيرهاى(جبيره) نيز مىشود؛ ليكن مبطونى كه به اندازه مدت طواف قادر به حفظ طهارت نيست، بايد نايب بگيرد.
[۸] برخى گفتهاند: مبطون خود بايد طواف كند، مگر آنكه ناتوان از طواف باشد.
[۹] آيا كسى كه پى در پى باد معده از او خارج مىشود، حكم مبطون را دارد و بنابر قول به نيابت بايد نايب بگيرد يا نه؟ مسئله اختلافى است.
[۱۰] به قول مشهور، مستحاضه وظايفى را كه بر عهده دارد، براى طواف و نماز آن بايد انجام دهد. بنابر اين، در استحاضه قليله بايد براى هر يك از طواف و نماز طواف وضو بگيرد، در استحاضه متوسطه براى طواف و نماز طواف غسل كند و براى هريك وضو نيز بگيرد و در استحاضه كثيره براى هر يك از طواف و نماز جداگانه غسل كند.
[۱۱] حكم زن حايض و نفسا در طواف بر حسب نوع طواف متفاوت است. در عمره تمتع چنانچه پيش از طواف، حيض يا نفاس عارض شود و وقت نيز وسعت داشته باشد، بعد از پاك شدن طواف را به جا مىآورد؛ اما اگر وقت تنگ باشد آيا بايد به حج افراد( حج افراد) عدول كند و پس از حج، عمره مفرده به جا آورد يا اينكه اعمال عمره، جز طواف و نماز آن را انجام دهد و پس از تقصير، براى حج احرام ببندد و پس از پاك شدن، طواف عمره را با طواف حج به جا آورد و يا آنكه ميان آن دو مخير است؟ ديدگاهها متفاوت و قول نخست مشهور است. برخى در مسئله تفصيل داده و گفتهاند: اگر پس از احرام بستن حيض شود،اعمال عمره جز طواف و نماز را ـ آنگونه كه در قول دوم گذشت ـ ادامه مىدهد؛ اما اگر پيش از احرام حيض شود به حج افراد عدول مىكند
[۱۲] چنانچه حيض در اثناى طواف عارض شود بايد فورى از مسجد بيرون رود. اگر پيدايى خون قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، بنابر مشهور طوافش باطل است و پس از پاكى با وسعت وقت طواف را اعاده مىكند و با تنگى وقت، حكم صورت پيشين (عروض حيض قبل از طواف) جارى مىشود. و اگر پيدايى حيض بعد از اتمام دور چهارم باشد، بنابر مشهور عمره تمتع صحيح است و سعى و تقصير را انجام مىدهد و پس از پاكى، باقى مانده طواف را به جا مىآورد.
[۱۳] چنانچه پيدايى حيض قبل از طواف در عمره مفرده( عمره مفرده) يا حج باشد، با وسعت وقت صبر مىكند تا پاك شود و پس از پاكى، بقيّه اعمال را انجام مىدهد و با تنگى وقت يا عدم امكان اقامت در مكه تا آخر ذيحجه، براى طواف و نماز آن نايب مىگيرد.
[۱۴] طهارت از خبث: به قول مشهور بايد بدن و لباس طواف كننده پاك باشد.
[۱۵] برخى آن را شرط ندانسته و گفتهاند: طواف كردن با بدن يا لباس نجس كراهت دارد.
[۱۶] آيا نجاستهاى بخشوده شده در نماز، از قبيل خون كمتر از درهم در طواف نيز بخشوده است يا نه؟ مسئله اختلافى است.
[۱۷] طهارت از خبث شرط ذُكرى(شرط ذُكرى) است. بنابر اين، چنانچه بعد از فراغ از طواف متوجه شد بدن يا لباسش نجس بوده، طوافش صحيح است؛۱۹ اما اگر در اثناى طواف فهميد كه بدن يا لباسش از اول نجس بوده يا هنگام طواف نجس شده است، در صورتى كه بدون رها كردن طواف، تطهير يا تعويض آن امكان داشته باشد، انجام و طواف را ادامه مىدهد. در غير اين صورت طواف را رها نموده، بدن يا لباسش را تطهير مىكند. در اين صورت آيا بايد باقى مانده طواف را از همانجا كه رها كرده ادامه دهد يا در صورت گذشتن از نصف ادامه مىدهدو قبل از آن از اول شروع مىكند؟ دو ديدگاه وجود دارد. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است
[۱۸] كسى كه فراموش كرده بدن يا لباسش نجس است و پس از طواف با بدن يا لباس نجس متذكر شده، آيا طوافش صحيح است و نيازى به اعاده ندارد يا بايد اعاده كند؟ مسئله اختلافى است.
[۱۹] ختنه: اين شرط اختصاص به مردها دارد( ختنه). در شمول آن نسبت به غير بالغ اختلاف است.
[۲۰] برخى نيز بين نابالغ مميز ـ كه خود طواف مىكند ـ و غير مميّز ـ كه او را طواف مىدهند ـ تفصيل قائل شده، در اولى مختون بودن را شرط دانسته و در دومى شرط ندانستهاند.
[۲۱] ستر عورت: جمعى از فقها پوشيده بودن عورت را از شرايط طواف دانستهاند؛
[۲۲] ليكن برخى آن را شرط ندانستهاند.
[۲۳] موالات: از شرايط صحّت طوافِ واجب، موالات عرفى ميان دورهاى آن است؛ بدين معنا كه نبايد بين دورهاى طواف فاصله طولانى بيفتد.
[۲۴] برخى در لزوم آن اشكال كردهاند.
[۲۵] واجبات:
۱ و
[۲۶] . آغاز از حجرالاسود و ختم به آن: دراينكه شروع بايد از ابتداى حجر الاسود ( حجر الاسود) باشد؛ به گونهاى كه اول جزء حجر مقابل اول جزء جلوى بدن قرار گيرد و تمامى بدن از حجر عبور كند يا شروع از ابتداى حجر لازم نيست؛ بلكه از هر جاى حجر؛ اول، وسط يا آخر آن باشد كفايت مىكند، اختلاف است. بنابر قول دوم، در اينكه ختم طواف نيز بايد به آن قسمت از حجر باشد كه از آنجا شروع شده، يا در ختم نيز مخيّر ميان اول و ميانه و آخر حجر است، اختلاف مىباشد. بنابر قول دوم، كسى كه طواف را از آخر حجر آغاز كرده، مىتواند به اول حجر ختم كند.
[۲۷] قرار دادن كعبه در طرف چپ: هنگام طواف، كعبه بايد عرفا در طرف چپ طواف كننده باشد؛ يعنى به طرف چپ بچرخد. بنابر اين، طواف كردن در حالى كه كعبه سمت راست يا پيش رو يا پشت سر قرار دارد، باطل است.
[۲۸] داخل كردن حجر اسماعيل در طواف: بنابر اين، چنانچه در بعضى دورها از روى اشتباه وارد حجر اسماعيل(حجر اسماعيل) شود، در اينكه اصل طواف باطل مىشود يا تنها همان دور كه بايد از حجر الاسود آن را از سر بگيرد، اختلاف است.
[۲۹] بودن طواف بين كعبه و مقام ابراهيم: به قول مشهور طواف بايد در حدّ فاصل كعبه و مقام ابراهيم( مقام ابراهيم) انجام گيرد؛
[۳۰] ليكن جمع كثيرى از معاصران، طواف بين ركن و مقام را واجب ندانسته؛ بلكه آن را افضل دانستهاند.
[۳۱] بنابر قول مشهور كه بايد طواف بين كعبه و مقام باشد، اين فاصله بايد در چهار طرف رعايت گردد؛ ليكن در سمت حجر اسماعيل در اينكه اين فاصله از ديوار كعبه محاسبه مىشود يا از بيرون ديوار حِجر، اختلاف است.
[۳۲] هفت دور بودن طواف: طواف بايد هفت دور باشد نه بيشتر و نه كمتر.
[۳۳] اگر طواف كننده از روى سهو بر طواف بيفزايد و كمتر از يك دور باشد، بنابر قول مشهور، زياده را رها مىكند و طوافش صحيح است؛ اما اگر يك دور يا بيشتر باشد، بنابر قول مشهور، با آن زايد يك طواف كامل انجام مىدهد، سپس دو ركعت نماز طواف واجب مىخواند و سعى را به جا مىآورد و در پايان دو ركعت نماز طواف مستحب مىخواند. در اينكه اكمال طواف دوم مستحب است يا واجب، اختلاف است.
[۳۴] خارج بودن طواف كننده از كعبه و آنچه از كعبه به شمار مىرود: بنابر اين، پيش آمدگى اطراف كعبه كه به آن شاذروان(شاذروان) گويند، جزء كعبه است و طواف كننده بايد آن را داخل طواف خود قرار دهد و چنانچه روى آن يا ديوارِ حجر طواف كند، طوافش باطل است.
[۳۵] احكام طواف
طواف با اراده و اختيار: طواف كننده بايد با اراده و اختيار خود طواف كند. بنابر اين، چنانچه بر اثر فزونى و تراكم جمعيت، او را بى اختيار ببرند طوافش صحيح نيست و بايد آن مقدار را جبران كند؛۳۷ليكن برخى گفتهاند: اگر از اول نيّت كند كه خود را در ميان جمعيت قرار دهد و طواف كند، طوافش صحيح است، هرچند او را ببرند
[۳۶] قِران در طواف: مراد از آن، دو طواف پى درپى انجام دادن، بدون فاصله انداختن نماز طواف بين آن دو است. اين عمل در طواف مستحب اشكال ندارد؛ هرچند مكروه است. در حرمت يا كراهت آن در طواف واجب اختلاف است. قول به حرمت منسوب به مشهور است.
[۳۷] برخى آن را مكروه دانستهاند.
[۳۸] بنابر حرمت، آيا باطل كننده طواف نيز هست؟ مسئله اختلافى است. قول به بطلان به مشهور نسبت داده شده است.
[۳۹] آيا طواف اول باطل است؛ چه از اول قصد قِران داشته باشد يا نه يا اينكه در صورتى باطل است كه از اول قصد قِران داشته باشد يا اينكه از اول قصد قران داشته باشد و يا در اثناى آن قصد قران كند؟ ديدگاهها مختلف است.
[۴۰] برخى گفتهاند: قران تنها از نظر تكليفى حرام است، ليكن باطل كننده طواف نيست. بنابر اين، هر دو طواف صحيح است.
[۴۱] شك در طواف: شك يا در طواف واجب است و يا در طواف مستحب. اول نيز يا در شمار دورها است و يا در صحّت به جا آوردن آن. شك در شمار دورها نيز يا بعد از اتمام طواف است و يا در اثناى آن.
چنانچه شك پس از فراغ از طواف باشد، به آن اعتنا نمىشود؛ خواه در شمار دورها باشد يا در صحّت آن.
[۴۲] ليكن در خصوص شك در نقصان دورها، برخى آن را موجب بطلان طواف دانستهاند، مگر آنكه بعد از دخول در نماز طواف باشد كه در اين صورت به شك اعتنا نمىكند، برخى ديگر مطلقا احتياط را در به جا آوردن طواف دانستهاند.
[۴۳] چنانچه شك در اثناى طواف پديد آيد، در صورتى كه بعد از رسيدن به حجر الاسود و پيش از نيّت انصراف، در زيادى بر هفت دور شك كند، طواف صحيح است؛ ليكن اگر شك در نقصان باشد، مانند كسى كه قبل از رسيدن به حجر الاسود شك مىكند كه اين، دور هفتم استيا هشتم و يا ميان شش و هفت و يا كمتر شك مىكند، طوافش باطل است. اين قول به مشهور نسبت داده شده است؛ بلكه بر آن ادعاى اجماع شده است
[۴۴] چنانچه شك در صحّت به جا آوردن دورها پس از گذشتن از محل آن در اثناى طواف باشد، آيا مطلقا به آن اعتنا نمىشود يا تنها در صورت احتمال التفات به صحيح انجام دادن دورها هنگام عمل؟ مسئله اختلافى است.
[۴۵] چنانچه در طواف مستحب شك كند بنا را بر اقل مىگذارد و طوافش صحيح است.
[۴۶] قطع طواف: قطع طواف از دو حيث تكليفى و وضعى داراى احكامى است.
حكم تكليفى: قطع كردن طواف مستحب جايز است؛
[۴۷] ليكن در جواز قطع طواف واجب بدون عذر اختلاف مىباشد.
[۴۸] بنابر قول به عدم جواز قطع طواف واجب، قطع آن براى خواندن نماز واجب، برآوردن حاجت مؤمن و نيز ضرورت، جايز است.
[۴۹] آيا قطع طواف واجب براى دخول در كعبه جايز است يا نه؟ اختلاف است.
[۵۰] حكم وضعى (بطلان و اعاده يا عدم آن): حكم وضعى طواف به لحاظ مستحب يا واجب بودن آن و نيز عمدى يا سهوى بودن قطع، همچنين با عذر يا بدون عذر بودن آن متفاوت است.
در طواف مستحب، چنانچه قطع از روى عذر باشد، از همانجا كه قطع كرده، ادامه مىدهد؛ اما اگر بدون عذر باشد، اختلاف است كه آيا حكم صورت عذر را دارد، يا ميان صورتى كه قطع پس از انجام دادن چهار دور باشد يا قبل از آن، تفصيل داده مىشود و در صورت نخست از همانجا كه قطع كرده ادامه مىدهد و در صورت دوم، از ابتدا انجام مىدهد.
[۵۱] در طواف واجب، چنانچه قطع عمدى و بدون عذر باشد، در صورتى كه از مطاف خارج نشده و عمل منافى طواف ـ از قبيل برهم زدن موالات ـ انجام نداده باشد، طواف را به اتمام مىرساند
[۵۲] در غير اين صورت چنانچه قبل از دور چهارم قطع كرده باشد بايد از ابتدا طواف را انجام دهد۵۵و اگر قطع پس از دور چهارم باشد، اختلاف است كه آيا طواف را ادامه داده و به اتمام مىرساند يا بايد آن را از ابتدا به جا آورد؟۵۶ همچنين است اگر قطع از روى سهو يا فراموشى باشد؛۵۷ مگر آنكه پس از دخول در سعى متذكر شود، كه بنابر قول منسوب به مشهور، طواف را ادامه مىدهد؛ خواه قطع قبل از انجام دادن نيمى از دورها باشد يا پس از آن
[۵۳] چنانچه قطع طواف از روى عذر همچون بيمارى يا پيدايى حدث باشد، در فرض قبل از انجام دادن نصف دورها طواف را از سر مىگيرد و در فرض بعد از آن، بنا را بر آن مىگذارد و باقى مانده را به جا مىآورد.
[۵۴] اگر قطع طواف براى گزاردن نماز واجب باشد آيا حكم صورت پيشين را دارد يا مطلقا بنا را بر آنچه انجام داده ـ هرچند يك دور ـ مىگذارد و باقى مانده را به اتمام مىرساند؟ مسئله اختلافى است.
[۵۵] چنانچه سبب قطع طواف نجاست بدن يا لباس باشد، حكم و اختلاف صورت پيشين در آن جريان دارد.
[۵۶] در مواردى كه بنا را بر آنچه انجام داده مىگذارد، چنانچه طواف را رها كند و از ابتدا طوافى ديگر به جا آورد، آيا طواف دوم كفايت مىكند يا بايد طواف اول را كامل كند؟ در طواف مستحب، به تصريح گروهى، طواف دوم كفايت مىكند؛
[۵۷] ليكن در طواف واجب، برخى در كفايت طواف دوم اشكال كردهاند.
[۵۸] در مواردى كه بنا را بر آنچه انجام داده مىگذارد، چنانچه محل قطع طواف بين مبدأ و منتهى باشد، آيا از همانجا كه قطع كرده است طواف ادامه مىيابد يا از حجرالاسود كه مبدأ طواف است و يا طواف كننده مخير ميان آن دو است؟ مسئله اختلافى است.
[۵۹] نيابت در طواف: ترك عمدى طواف واجب در عمره تمتع و نيز حج تا پايان وقت آن دو، موجب بطلان عمره و حج است؛ ليكن در ترك از روى فراموشى، بنابر قول مشهور، هر زمان يادش بيايد، آن را به جا مىآورد، هرچند پس از انجام دادن ساير مناسك و اتمام وقت باشد
[۶۰] اما اگر پس از خروج از مكه و بازگشت به وطن متذكر شود، و بازگشت به مكه برايش ممكن نباشد يا مشقت غير قابل تحمل داشته باشد، بنابر قول مشهور نايب مىگيرد تا طواف را به نيابت از او انجام دهد
[۶۱] طواف نيابتى براى كسى كه در مكه حضور دارد صحيح نيست، مگر آنكه معذور باشد؛
[۶۲] به گونهاى كه حتى با كمك ديگرى نتواند طواف كند. در غير اين صورت خود بايد طواف كند، هرچند به كمك ديگرى و نمىتواند نايب بگيرد؛ هرچند در اينكه تا تنگ شدن وقت بايد صبر كند يا مىتواند به انجام دادن طواف با كمك ديگرى مبادرت نمايد، اختلاف است.
[۶۳] آداب طواف: رعايت امور زير در طواف مستحب است:
غسل براى طواف زيارت پس از بازگشت از منى.
[۶۴] ايستادن نزد حجر الاسود و حمد و ثناى خداوند را گفتن و صلوات بر پيامبر و آلش ـ صلّى اللّه عليه و عليهم ـ فرستادن و دست به دعا بلند كردن و استلام( استلام) و بوسيدن حجر الاسود و خواندن دعاى وارد شده.
[۶۵] دعا و ذكر خداوند در طول طواف.
[۶۶] به قول مشهور، با آرامش و وقار ـ و نه تند و كند، بلكه ميانه ـ طواف كردن.
[۶۷] برخى قدما در طواف قدوم (نخستين طوافى كه وارد شونده مكه انجام مىدهد؛ اعم از واجب و مستحب) براى مردان، تند حركت كردن در سه دور نخست و ميانه حركت كردن در چهار دور آخر را مستحب دانستهاند.
[۶۸] خواندن دعاهاى وارد شده هنگام طواف.
[۶۹] در آغوش گرفتن مستجار( مستجار) و چسباندن شكم و گونهها به آن و اقرار به گناه و خواندن دعاى وارد شده در آخرين دور طواف.
[۷۰] در آغوش گرفتن اركان كعبه؛ بويژه ركن حجر الاسود و ركن يمانى و استلام آنها در هر دور از طواف براى مردان
[۷۱] ( اركان كعبه).ساير احكام
طواف و حج: چنان كه گذشت طواف از اركان حج به شمار مىرود و ترك عمدى آن موجب بطلان حج مىشود؛ ليكن در اينكه موجب بطلان احرام نيز مىگردد يا اينكه با عدول به عمره مفرده و به جا آوردن اعمال آن از احرام خارج مىشود، اختلاف است.
[۷۲] جايگاه طواف در مناسك حج تمتع، بعد از وقوفين و اعمال منى است و مقدم داشتن آن بر وقوفين جايز و صحيح نيست، مگر براى معذوران، همچون زنانى كه بيم دارند بعد از بازگشت از منى مبتلا به حيض يا نفاس شوند و يا كهنسالان يا بيمارانى كه ناتوان از انجام دادن طواف در شلوغى و ازدحاماند. جايز است اين افراد قبل از رفتن به عرفات طواف كنند. بر اين قول ادعاى اجماع شده است؛ ليكن از برخى قول به جواز تقديم طواف بر وقوفين، حتى براى غير معذوران نقل شده است.
[۷۳] بنابر قول مشهور، تقديم طواف بر وقوفين براى كسى كه حج قران( حج قران) يا افراد( حج افراد) به جا مىآورد مطلقا جايز است. بر اين قول ادعاى اجماع نيز شده است.
[۷۴] كسى كه از روى فراموشى يا سهو طواف را ترك كرده و سعى به جا آورده است، چنانچه قبل از فوت وقت متذكر شود بايد طواف را به جا آورد؛ اما اگر بعد از فوت وقت متوجه شود به قول مشهور حجش صحيح است و بايد قضاى طواف را به جا آورد و چنانچه براى خودش امكان نداشت بايد نايب بگيرد. البته در اينكه بايد سعى را نيز اعاده كند يا نه، اختلاف است.
[۷۵] طواف و عمره
الف. عمره تمتع: دومين عمل از واجبات عمره تمتع، طواف است. طواف از اركان عمره تمتع است و ترك عمدى آن تا آنكه وقت به جا آوردن آن بگذرد، موجب بطلان عمره است. وقت فوت آن زمانى است كه اگر بخواهد آن را با اعمال پس از آن انجام دهد به وقوف در عرفات نمىرسد.
[۷۶] ترك طواف عمره تمتع از روى سهو ضررى به عمره نمىرساند و هر وقت متذكر شد آن را انجام مىدهد و در صورت عدم امكان، نايب مىگيرد.
[۷۷] ب. عمره مفرده: طواف در عمره مفرده( عمره مفرده) نيز از واجبات، بلكه اركان آن است كه ترك عمدى آن تا آنكه زمان به جا آوردنش بگذرد، موجب بطلان عمره است.
[۷۸] وقت آن زمانى است كه با خروج از آن، امكان به جا آوردن طواف نباشد. در عمره مفرده مجرد (بدون حج قِران يا اِفراد) طواف وقت خاصى ندارد و وقتش تا پايان عمر عمره گزار وسعت دارد. بنابر اين، ترك كننده آن از روى عمد تا زمانى كه طواف را انجام ندهد در احرام مىماند؛ اما در عمره مفرده توأم با حج قران يا افراد، بنابر اشتراط به جا آوردن عمره مفرده آن نيز در همان سال، وقت آن تا پايان سال است؛ اما بنابر عدم اشتراط، وقت آن تا پايان عمر امتداد دارد.
[۷۹] طوافهاى مستحب: ده بار طواف كردن در هر شبانه روز مستحب است؛ سه بار اول شب، سه بار آخر شب، دوبار پس از طلوع فجر و دوبار بعد از ظهر.
[۸۰] براى كسى كه قصد كرده يك سال در مكه بماند، طواف كردن افضل از نماز مستحب است. كسى كه قصد كرده دو سال بماند بين طواف و نماز مخير مىباشد و افضل حفظ تعادل است؛ اما كسى كه قصد كرده سه سال در مكه بماند براى او نماز افضل است.
[۸۱] برخى نيز به استناد مفاد بعضى روايات گفتهاند: براى مجاوران (كسانى كه در مكّه اقامت موقّت مىگزينند) طواف و براى اهالى مكّه نماز افضل است.
[۸۲] براى زائران و حاجيان غير مكّى، مستحب است در طول مدت اقامتشان در مكه به عدد ايام سال؛ يعنى ۳۶۰ بار طواف كنند و اگر اين مقدار ممكن نشد ۳۶۰ دور و اگر آن هم نشد، هر مقدار كه مىتوانند طواف كنند.
[۸۳] در صورت انجام دادن ۳۶۰ دور، طواف آخر ده شوط خواهد شد.
[۸۴] برخى گفتهاند: اگر نتوانست ۳۶۰ طواف انجام دهد، ۳۶۴ دور (
[۸۵] طواف) انجام دهد تا هر طواف هفت دور شود.
[۸۶] مستحب است حاجى پس از به جا آوردن مناسك حج، از طرف بستگان و همشهريان خود طواف كند؛
[۸۷] چنان كه مستحب است هنگام خروج از مكه طواف وداع( طواف وداع) به جا آورد.
[۸۸] [۸۹] رسائل الشهيد الثانى ۱/ ۳۷۲ ؛ الفتاوى الواضحة (صدر) ۱/ ۶۶۸
[۹۰] التنقيح الرائع ۱/ ۵۰۷ ؛ جواهر الكلام ۱۹ / ۳۷۰
[۹۱] العروة الوثقى ۴ / ۵۹۱
[۹۲] غاية المراد ۱/ ۳۶۶ ؛ رسائل آل طوق ۲/ ۳۴۸
[۹۳] جواهر الكلام ۱۹/ ۲۸۵
[۹۴] ۲۶۹
[۹۵] مستند الشيعة ۱۲/ ۵۴
[۹۶] المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۲۹۲
[۹۷] كشف اللثام ۵/ ۱۶۸ و ۴۰۶ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۲۷۰ ـ ۲۷۱
[۹۸] المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۳۲۱
[۹۹] مناسك حج (مراجع)/ ۲۹۰ ـ ۲۹۱
[۱۰۰] المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۳۲۰ ـ ۳۲۲ ؛ التهذيب فى مناسك العمرة و الحج ۳/ ۲۰ ـ ۲۱
[۱۰۱] الحدائق الناضرة ۱۴/ ۳۴۰ ـ ۳۴۵ ؛ مستند الشيعة ۱۱/ ۲۳۲ ـ ۲۳۶ ؛ جواهر الكلام ۱۸/ ۳۵ ـ ۳۸
[۱۰۲] جواهرالكلام ۱۸/ ۳۹
[۱۰۳] مدارك الاحكام ۷/ ۱۳۰ ؛ جواهر الكلام ۱۷/ ۳۸۵ ؛ المعتمد فى شرح المناسك ۵/ ۳۴۸
[۱۰۴] كفاية الاحكام ۱/ ۶۱ ؛ مستند الشيعة ۱۲/ ۵۴
[۱۰۵] الوسيلة/ ۱۷۳ ؛ مدارك الاحكام ۸/ ۱۱۶ ـ ۱۱۷
[۱۰۶] الشرح الصغير ۱/ ۴۱۴ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۲۷۲
[۱۰۷] المعتمد فى شرح المناسك۴ / ۳۲۵
[۱۰۸] ۳۲۷ ؛ التهذيب فى مناسك العمرة و الحج ۳/ ۲۵ ـ ۲۶
[۱۰۹] مستند الشيعة ۱۲/ ۹۷ ؛ المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۳۲۶
[۱۱۰] جواهر الكلام ۱۹/ ۲۷۴ ؛ تفصيل الشريعة (الحج) ۴/ ۳۳۷
[۱۱۱] المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۳۲۹
[۱۱۲] كشف اللثام ۵/ ۴۰۷ ـ ۴۰۹ ؛ الحدائق الناضرة ۱۶/۹۲ ـ ۹۵ ؛ سداد العباد/ ۳۰۶ ؛ رسائل آل طوق ۲/ ۲۷۴ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۲۷۵ ـ ۲۷۸
[۱۱۳] مستند الشيعة ۱۲/ ۵۶ ـ ۵۷
[۱۱۴] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۳۹ ـ ۳۴۰ ؛ المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۳۴۸ ؛ مناسك حج (مراجع)/ ۲۳۰
[۱۱۵] الحدائق الناضرة ۱۶/ ۲۲۴
[۱۱۶] مدارك الاحكام ۸/ ۱۲۶ ـ ۱۲۷ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۲۸۷ ـ ۲۹۱
[۱۱۷] جواهر الكلام ۱۹/ ۲۹۱ ـ ۲۹۲
[۱۱۸] مستند الشيعة ۱۲/ ۷۲ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۲۹۲ ـ ۲۹۴
[۱۱۹] تذكرة الفقهاء ۸/ ۹۲ ـ ۹۳ ؛ مختلف الشيعة ۴/ ۱۸۳ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۲۹۵ ـ ۲۹۷
[۱۲۰] مناسك حج (مراجع)/ ۲۳۴ ـ ۲۳۵
[۱۲۱] جواهر الكلام ۱۹/ ۲۹۵ ـ ۲۹۷ ؛ مناسك حج (مراجع)/ ۲۳۶
[۱۲۲] جواهر الكلام ۱۹/ ۲۹۵
[۱۲۳] ۳۶۴ ـ ۳۶۹
[۱۲۴] ۲۹۹ ؛ مناسك حج (مراجع)/ ۲۳۴ و ۲۳۶
[۱۲۵] تفصيل الشريعة (الحج) ۴/ ۳۶۱
[۱۲۶] مناسك حج (مراجع)/ ۲۴۹ ـ ۲۵۰
[۱۲۷] مستند الشيعة ۱۲/ ۱۵۲ ؛ مهذب الاحكام ۱۴/ ۷۵
[۱۲۸] كتاب السرائر ۱/ ۵۷۲ ـ ۵۷۳ ؛ مدارك الاحكام ۸/ ۱۴۰
[۱۲۹] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۱۲ ـ
[۱۳۰] ۳۱۲ ـ ۳۱۴ ؛ المعتمد فى شرح المناسك ۴/ ۳۶۶ ـ ۳۷۱ ؛ مناسك حج (مراجع)/ ۲۴۰ ـ ۲۴۱
[۱۳۱] كتاب الحج (محقق داماد) ۳/ ۴۶۱ ـ ۴۶۲
[۱۳۲] جواهر الكلام ۱۹ / ۳۷۸
[۱۳۳] مناسك حج (مراجع)/ ۲۴۶
[۱۳۴] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۷۹ ـ ۳۸۰
[۱۳۵] مناسك حج (مراجع)/ ۲۵۴
[۱۳۶] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۸۳
[۱۳۷] ۳۴۰
[۱۳۸] الكافى فى الفقه/ ۱۹۵ ؛ غنية النزوع/ ۱۷۶ ؛ مستند الشيعة ۱۲/ ۹۹
[۱۳۹] الكافى فى الفقه/ ۱۹۵ ؛ الروضة البهية ۲/ ۲۵۱
[۱۴۰] مختلف الشيعة ۴ / ۱۹۶ ؛ رسائل آل طوق ۲ / ۲۸۱
[۱۴۱] الروضة البهية ۲/ ۲۵۱ ؛ مستند الشيعة ۱۲/ ۱۱۰ ـ ۱۱۱
[۱۴۲] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۲۶
[۱۴۳] مستند الشيعة ۱۲/ ۱۰۰
[۱۴۴] ۱۰۳ ـ ۱۰۵
[۱۴۵] ۱۰۶ ـ ۱۰۸
[۱۴۶] مفاتيح الشرائع ۱/ ۳۷۶
[۱۴۷] مدارك الاحكام ۸ / ۱۵۴ ؛ مستند الشيعة ۱۲ / ۱۰۸
[۱۴۸] مستند الشيعة ۱۲/ ۱۰۹ ـ ۱۱۰
[۱۴۹] ۱۱۰ ؛ مناسك حج (مراجع)/ ۲۲۶ ـ ۲۲۷
[۱۵۰] مستند الشيعة ۱۲/ ۹۹
[۱۵۱] مناسك حج (مراجع)/ ۲۹۶
[۱۵۲] مستند الشيعة ۱۲/ ۱۱۲ ؛ كتاب الحج (محقق داماد) ۳/ ۵۰۱ ـ ۵۰۳
[۱۵۳] كشف اللثام ۵/ ۴۷۳ ـ ۴۷۵
[۱۵۴] ۴۷۶ ـ ۴۷۷
[۱۵۵] جواهر الكلام ۱۷/ ۳۸۲ ؛ مناسك حج (مراجع)/ ۹۴
[۱۵۶] كشف اللثام ۵/ ۴۳۵ ؛ مستند الشيعة ۱۲/ ۱۳۴ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۳۳۳
[۱۵۷] كشف اللثام ۱/ ۱۴۹
[۱۵۸] جواهر الكلام ۱۹ / ۳۴۰
[۱۵۹] ۳۴۷
[۱۶۰] ۳۵۰
[۱۶۱] المبسوط ۱ / ۳۵۶ ؛ الجامع للشرائع / ۲۰۱
[۱۶۲] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۵۳
[۱۶۳] ۳۵۳ ـ ۳۵۴
[۱۶۴] ۳۵۷
[۱۶۵] مدارك الاحكام ۸/ ۱۷۲ و ۱۷۴ ؛ رسائل آل طوق ۲/ ۳۳۱ ـ ۳۳۵ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۳۷۳ ـ ۳۷۴
[۱۶۶] جواهر الكلام ۱۹/ ۳۹۱ ـ ۳۹۲
[۱۶۷] ۳۹۵
[۱۶۸] ۳۷۴ ؛ تفصيل الشريعة (الحج) ۴/ ۲۹۴ ـ ۲۹۶
[۱۶۹] رياض المسائل ۷/ ۵۳ ؛ مهذب الاحكام ۱۴/ ۵
[۱۷۰] تفصيل الشريعة (الحج) ۴/ ۲۹۰
[۱۷۱] جواهر الكلام ۱۹/۳۷۰
[۱۷۲] مسالك الافهام ۲/ ۳۴۸ ؛ جواهر الكلام ۱۹/ ۳۷۱ ـ ۳۷۲
[۱۷۳] وسائل الشيعة ۱۳ / ۳۰۷
[۱۷۴] ۳۱۰
[۱۷۵] مدارك الاحكام ۸/ ۲۷۰
[۱۷۶] وسائل الشيعة ۱۳/ ۳۰۸
[۱۷۷] مختلف الشيعة ۴/۲۰۳
[۱۷۸] غنية النزوع/۱۷۰
[۱۷۹] جواهرالكلام ۲۰/۶۸
[۱۸۰] ۶۵ .