• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ظاهر قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در احادیث فراوانی از اهل بیت (ع) رسیده است که: قران دارای ظهر و بطن می باشد.




ظاهر از ریشه: «ظَهَر» گرفته شده و به معنای حاصل شدن و به دست آمدن چیزی است بر روی زمین، بی آن که از دیده ها پنهان باشد. باطن نیز به چیزی گفته می شود که در نهان و بطن زمین پدید می آید. در فرهنگ قرآن به هر چیز قابل دیدن و آشکار، ظاهر و به امور پنهانی، باطن گفته می شود، مانند: امور دنیوی و اخروی.
[۱] المفردات فی غرایب القرآن، راغب اصفهانی، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ هـ، چ ۲، صص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.




به چهره عمومی الفاظ قرآن که برای همه گشاده است، ظاهر می گویند. همچنین به چهره یا چهره های دیگر که تنها اندیشمندان (راسخان در علم) و تشنگان حق و پویندگان راه، آن را درمی یابند، باطن می گویند.
[۲] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۰; تفسیر موضوعی قرآن مجید، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ج۱، ص۱۷.

به بیان دیگر: معنای ظاهری همان مدلول مستقیم آیه است که معنایی ساده برای فهم عامه مردم در هر زمان و مکان است، ولی باطن (یا بطون) نوعی دلالت غیرمستقیم است که برای افراد خاص روشن است.



۱. ظاهر قرآن، چهره عمومی آن است که همگان (آنان که با قواعد عربی آشنا هستند) به آن راه دارند، ولی باطن قرآن، چهره خصوصی است که جز برای زبدگان، خواص و راسخان در علم، آشکار نمی شود.
۲. ظاهر قرآن، شاخه است و باطن، اصل و ریشه. چون قرآن کریم به صورت تجلّی است نه تجافی (جا خالی کردن)، در عین حال که نازل شده است و ظاهر آن در دست همگان قرار دارد، اصل آن نزد متکلم و معلم آن ـ خداوند سبحان ـ به همان وجود بسیط و تجرّد کامل، وجود دارد. این مرحله اصلی (و باطن) به منزله ی «امّ الکتاب» بوده و مرحله فرعی و ظاهر به آن متکی است. همگان به آن مقام محجوب راهی ندارند; زیرا جز پاکان را بدان راهی نیست.
[۳] موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، محمد علی بهانوی، مکتبه ناشرون لبنان، ج۱، صص ۱۱۴۴ ـ ۱۱۴۵; تفسیر موضوعی قرآن، ص۱۴.

رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) یکی از پاکان است که در مرحله ی تنزیل، ظرف وجود قرآن است و در مقام مکنون نیز آن را دیدار کرده و به باطن آن راه یافته است. پس ظاهر متکی به باطن است.
[۵] تفسیر موضوعی قرآن، ج۱، ص ۱۴.
و ظاهر، راهی است برای رسیدن به باطن. بنابراین، ظاهر در طول باطن است نه در عرض آن. البته برای رسیدن به هر دو، طهارت لازم است; برای رسیدن به ظاهر، طهارت ظاهری و برای رسیدن به باطن، طهارت قلبی و باطنی.
سخن باورمندان به تکثّر در قرائت متون دینی که به اختلاف نظر دانشمندان و مجتهدان و به تعدّد معانی ظاهری و باطنی آیات قرآن، استدلال کرده اند، درست نیست; زیرا معانی باطن با ظاهر قابل جمع است و در طول هم هستند نه در عرض هم. برای نمونه، در آیه ی: «لایَمسُّهُ الّا المُطَهَّرُون»، ظاهر دلالت دارد که مراد، طهارت ظاهری (و وضو) است و باطن می گوید مراد، طهارت باطنی (و روحی) است و این دو باهم تنافی ندارند.
۳. ظاهر، معنای لفظی مطابقی و باطن، دلالت التزامی خاص است. در مقدّمه، به این معنی و رابطه اشاره شد و گروهی از مفسّران نیز همین رابطه را پذیرفته اند. از جمله افرادی که به این نظر باور دارند، می توان به این موارد اشاره کرد:



الف) نهاوندی:
مراد از ظاهر، معنایی است که بر اساس (قواعد ادبی) از دلالت مطابقی یا التزامی ظاهری به دست می آید، ولی معنای باطنی آن است که از طریق دلالت التزامی پنهانی با اشارات و ایهام و لطایف دقیقه به دست می آید.
[۷] تفسیر نفحات الرحمن، نهاوندی، ج۱، ص۲۲.

ب) صدّیق حسن:
معنای ظاهری با قواعد عربی از قرآن استفاده می شود، ولی معنای باطنی با علم لدنّی (دانشی که مستقیم از ناحیه ی خداوند به اولیاء افاضه می شود) به دست می آید.
[۸] فتح الباری، صدّیق حسن خان، ج۱، صص ۱۶ ـ ۱۷.

ج) علاّمه جنابذی:
معنای ظاهر همان است که محسوس است (و بر اساس قواعد عربی استفاده می شود)، ولی مصداق های روحانی (که از ظاهر الفاظ استفاده نمی شود) به معنای باطنی است.
د) تفسیر نمونه:
ممکن است یک آیه، معانی متعددی داشته باشد که از میان آنها یک معنی ظاهر است و معانی دیگر، بطون قرآن هستند که به کمک قرینه ها از آن استفاده می شود. به دیگر سخن، باطن، نوعی دلالت التزامی است که برای همه کس جز خواص روشن نیست.
[۹] تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۱۱ و ج ۲۳، ص ۱۳۳.

هـ) مفتاح السعادة:
معنای ظاهری، آن است که بر اساس قواعد عربی از الفاظ قرآن استفاده می شود و معنای باطن را کسانی می فهمند که علم خدایی دارند.



۱. مخالف ظاهر نباشد.
۲. مخالف قواعد شرع نباشد.
۳. با اعجاز قرآن مباین نباشد.
۴. با نصوص و روایات موجود درباره آیه، مخالف نباشد.
[۱۰] فتح الباری، ج۱، صص ۱۶ ـ ۱۷.

باید دانست: خود باطن مراحلی دارد، همچنان که ظاهر، مراتبی دارد. برای روشن شدن این مطلب به عنوان حسن ختام به دو روایت اشاره می شود:



الف) امام حسین(علیه السلام) فرمود:
کتاب خدای عزوجّل مشتمل بر چهار چیز است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق. عبارات، در خور فهم عوام و عموم مردم است; اشارات، مختص خواص و زبدگان; لطایف، ویژهی اولیای الهی و حقایق آن، مخصوص پیامبران الهی است.
هر انسانی به مقدار توان و استعداد خود از آن توشه می گیرد. به همین دلیل، عترت طاهره که عدل همیشگی قرآن کریم هستند، به هر کس به مقدار توان علمی اش، آموزش می دادند.
وقتی تفسیر آیه ای از قرآن از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد، برای «عبدالله بن سنان» گونه ای معنی کرد و برای «ذریح محاربی»، گونه دیگر. آن گاه در بیان راز این تفاوت فرمود:
چه کسی چون ذریح، تحمل اسرار و راهیابی به باطن قرآن را دارد؟! بنابراین، برخی افراد، بار امانت عبارات قرآن را حمل می کنند و گروهی، بار امانت اشارات قرآن را و بعضی دیگر، بار امانت لطایف آن را و گروه اندکی، بار امانت حقایق آن را.
[۱۳] تفسیر موضوعی، ص ۱۷.

ب ) جابر تفسیر آیه ای را از امام باقر (علیه السلام) پرسید و حضرت پاسخ دادند. بار دیگر از همان آیه پرسید، حضرت به گونه ای دیگر جواب فرمودند. جابر عرض کرد: «پیش تر پاسخ دیگری داده بودید؟!» آن حضرت فرمود:
جابر! قرآن دارای باطنی است و باطن آن هم باطنی دارد. همچنین قرآن ظاهری دارد و خود ظاهر هم دارای ظهوری است. ای جابر! چیزی از قرآن با عقول بشری قابل تفسیر نیست; زیرا ممکن است اوّل آیه به چیزی مربوط باشد و پایان آن به مطلب دیگر مربوط شود. قرآن، کلام به هم پیوسته ای است که چهره های متعددی دارد.



 
۱. المفردات فی غرایب القرآن، راغب اصفهانی، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ هـ، چ ۲، صص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.
۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۰; تفسیر موضوعی قرآن مجید، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ج۱، ص۱۷.
۳. موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، محمد علی بهانوی، مکتبه ناشرون لبنان، ج۱، صص ۱۱۴۴ ـ ۱۱۴۵; تفسیر موضوعی قرآن، ص۱۴.
۴. سوره نمل(۲۷)، آیه ۶.    
۵. تفسیر موضوعی قرآن، ج۱، ص ۱۴.
۶. سوره واقعه(۵۶)، آیه ۷۹.    
۷. تفسیر نفحات الرحمن، نهاوندی، ج۱، ص۲۲.
۸. فتح الباری، صدّیق حسن خان، ج۱، صص ۱۶ ـ ۱۷.
۹. تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۱۱ و ج ۲۳، ص ۱۳۳.
۱۰. فتح الباری، ج۱، صص ۱۶ ـ ۱۷.
۱۱. بحارالنوار، ج۸۹، ص۲۰.    
۱۲. سوره حج(۲۲)، آیه ۲۹.    
۱۳. تفسیر موضوعی، ص ۱۷.
۱۴. بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۵۴.    




سایت حوزه    



جعبه ابزار