عبدالکریم خطابی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خطّابی، نام دو تن از رهبران ضداستعماری کشور مغرب (
مراکش ) بوده است.
عبدالکریم خطّابی. عبدالکریم بن محمدبن عبدالکریم خطابی وریاغلی در ۱۲۷۷/۱۸۶۰ در اگادیر در نزدیکی شهر مِلیله (ملیلیه) به دنیا آمد. او به خاندان عربی مشهور خطابی در منطقه ریف در شمال مغرب منتسب بود و اجدادش در سده سوم هجری در شهر یَنبُع، نزدیک
مدینه ، سکونت داشتند.
برخی معتقدند
جد وی، سیدی عبدالکریم خطابی که نامش بر این خاندان قرار گرفته، از شریفان ادریسی بوده است. اما این خاندان خود را به
عمربن خطّاب ، خلیفه دوم، منتسب میدانند.
عبدالکریم در جامع
قرویین در شهر
فاس تحصیل کرد و پس از آن به اگادیر بازگشت و سلطان مولای حسن اول (حک: ۱۲۹۰ـ۱۳۱۱ )او را در ۱۳۰۰ قاضی قلمرو قبیله بنیوریاغل، تعیین کرد. در دوران دو سلطان بعدی مغرب، مولای عبدالعزیزبن حسن (حک: ۱۳۱۲ـ۱۳۲۶ )و برادرش مولای عبدالحفیظبن حسن (حک: ۱۳۲۶ـ۱۳۳۰ )وی همچنان در این سمت باقیماند و سلطان عبدالعزیز مسئولیت نظارت بر سران بنیوریاغل را نیز به او واگذار کرد.
او با وجود مخالفت با هرگونه دستاندازی کشورهای اروپایی به منطقه ریف، به لزوم اصلاح و ایجاد تغییرات به کمک کشورهای دیگر معتقد بود. از نظر او اسپانیا به حکم همجواری با مغرب و پیشرفتهایی که به دست آورده بود، می توانست در منطقه ریف اصلاحاتی اساسی انجام دهد. عبدالکریم خطابی با چنین دیدگاهی به برقراری مناسبات با مقامات اسپانیایی تأکید داشت
. او در بحران معادن که در ۱۳۲۷/۱۹۰۹ میان مردم ریف به رهبری شریف محمد امزیان و اسپانیاییها رخ داد، میانجیگری کرد ولی موفق به رفع تنش نشد. جنگ میان آنها در ۱۳۲۷/ ۱۹۰۹ آغاز شد و عبدالکریم خطابی در این جنگ بیطرف ماند.
مواضع دوستانه او نسبت به اسپانیا و فرستادن فرزندانش به اسپانیا برای تحصیل و دیدگاههای سازشکارانه او در برابر استعمارگران اروپایی، سبب نارضایتی مردم شد. از اینرو در ۱۴
ذیقعده ۱۳۲۹/۶ نوامبر ۱۹۱۱ شمار زیادی از مخالفانش به منزل وی یورش بردند که بر اثر آن تعدادی از بستگان او کشته شدند و بخشی از داراییهایش از دست رفت. خطابی ناگزیر همراه با خانوادهاش به تطاوین/ تطوان مهاجرت کرد، ولی در
جمادی الاولی ۱۳۳۱ به زادگاهش بازگشت.
در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸/ ۱۳۳۲ـ۱۳۳۷ (نیروهای آلمانی مغرب را پایگاهی برای مبارزه با فرانسویان کردند و از روسای قبایل، از جمله عبدالکریم، درخواست همکاری نمودند. او نیز درخواست آنها را پذیرفت و نقش مهمی در برقراری ارتباط میان آلمانیها و عبدالمالکبن محییالدین جزایری، از مبارزان ضد فرانسوی، داشت و حتی در شوال ۱۳۳۶ به دیدار عبدالمالک رفت و نیازهای مالی او را تامین کرد. این فعالیتها سبب شد تا اسپانیاییها در صدد مقابله با او برآیند.
پس از اعلام قیمومت اسپانیا بر شمال مغرب، عبدالکریم به دولت اسپانیا و مغرب اعتراض کرد و از پذیرش آن سر باز زد. گسترش نفوذ نظامی و سیاسی اسپانیا سبب شد تا عبدالکریم ضمن قطع مناسبات با این کشور، به تدریج به مقاومت مسلحانه برای آزادسازی منطقه ریف و بسیج قبایل مختلف منطقه برای نبرد با استعمارگران اسپانیایی روی آورد.
عبدالکریم تا
ذیقعده ۱۳۳۷ از مقاومت احمد ریسونی از رهبران قبایل جباله برضد اسپانیا حمایت کرد، ولی تا جمادی الآخره ۱۳۳۸ که نیروهای اسپانیایی به سوی غرب پیشروی کردند، به مبارزه مسلحانه با آنها نپرداخت. او پس از بسیج افراد قبایل ریف، در مقابل پایگاه نظامی اسپانیاییها در تَفَرسیت مرکز مهمی برای مبارزان برپا کرد. اما در ذیقعده ۱۳۳۸، زمانی که نیروهای اسپانیایی تفرسیت را تصرف کردند، عبدالکریم مجروح و به اگادیر منتقل شد و پس از چند روز وفات یافت و فرزندش محمد رهبری نهضت مقاومت را برعهده گرفت.
محمدبن عبدالکریم خطّابی. محمد در ۱۲۹۹ در اگادیر به دنیا آمد. او در زادگاهش
زبان عربی ، قرآن و علوم اسلامی را در محضر پدرش عبدالکریم و عمویش عبدالسلام فراگرفت و در حدود ده سالگی حافظ
قرآن شد. پدرش وی را در ۱۳۲۰ برای ادامه تحصیل به جامع قرویین فرستاد. او در آنجا به تحصیل در رشته شریعت اسلامی و زبان عربی پرداخت. خطابی در مدت اقامتش در فاس با اندیشههای اصلاحگرانه کسانی چون سید جمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و شکیب ارسلان، آشنا شد و تحت تأثیر آن قرار گرفت.
پس از پایان تحصیلاتش در این مرکز علوم اسلامی در ۱۳۲۲ به اگادیر بازگشت و چون زبان اسپانیایی و تَمَزغت (زبان بومی بربرها (میدانست، مورد توجه اسپانیاییها قرار گرفت و در ۱۳۲۵/۱۹۰۷ در فرهنگستان عربی ملیله معلم زبان تمزغت شد. به علاوه در همان سال سردبیری روزنامه تلگراف ریف در ملیله را به عهده گرفت.
خطّابی در ۱۳۲۶ در دفتر امور ملی (مکتبالشوون الاهلیة) در ملیله که اداره و نظارت بر امور سیاسی در سراسر منطقه شرقی مغرب را برعهده داشت، مشغول به کار شد. او در ۱۳۲۸ قاضی شهر ملیله شد و در
ذیحجه ۱۳۲۹ به سبب نبوغ و رشادتش نشان شوالیه و چهار ماه بعد در
ربیع الاول ۱۳۲۹/ مارس ۱۹۱۲ به سبب نقش مؤثرش در آزادسازی اسیران اسپانیایی که به دست نیروهای شریف سیدی محمد امزیان به اسارت درآمده بودند، نشان صلیب سرخ را دریافت کرد. او همچنین در جمادی الاولی ۱۳۳۰ نشان صلیب سفید، نشان ملکه ایزابل و نشان افریقا را از دولت اسپانیا دریافت کرد.
مخالفت او با قیمومت فرانسه بر مغرب سبب شد تا دولتمردان اسپانیایی بیش از پیش به او علاقه مند شوند. از اینرو در
رمضان ۱۳۳۱/ اوت ۱۹۱۳ او را مشاور دادگاه و سپس
قاضی القضات و رئیس شورای قضایی تجدیدنظر در ملیله کردند. آنها همچنین تلاش کردند وی را حاکم ریف و دست نشانده خود در این منطقه کنند، اما او نپذیرفت.
در جنگ جهانی اول، خطّابی از سیاستهای آلمان و عثمانی برضد فرانسه در مغرب حمایت کرد. مخالفت او و پدرش با اسپانیاییها که ریف را در اشغال داشتند، سبب دستگیری وی به اتهام خیانت در ۲۵
شوال ۱۳۳۳ شد. مقامات اسپانیایی او را محاکمه و زندانی کردند.
خطابی پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۵/۱۹۱۷ به اگادیر بازگشت و برای مدتی از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت. اما در سالهای ۱۳۳۷ـ۱۳۳۸/ ۱۹۱۹ـ۱۹۲۰ به همراه پدرش در قیام بر استعمارگران اسپانیایی شرکت کرد و پس از
مرگ پدرش در ۲۱ ذیقعده ۱۳۳۸/ ۷ اوت ۱۹۲۰، شورش مردم ریف بر اشغالگران اسپانیایی در شمال مغرب را رهبری کرد
در فاصله سالهای ۱۳۰۰ـ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۱ـ۱۹۲۶ نظامیان اسپانیایی بارها به نیروهای خطابی حمله کردند و مناطق مهمی را به تصرف خود درآوردند، اما بهرغم برتری تجهیزات نظامی اسپانیا، نیروهای خطابی تمامی پایگاههای خود را در منطقه ریف باز پس گرفتند. پس از این پیروزیها و نگرانی فرانسویها از به خطر افتادن منافعشان در جنوب، دو کشور ضمن توافق با یکدیگر، در عملیات نظامی مشترک به منطقه ریف حمله کردند. سرانجام پس از محاصره کامل ریف، خطابی تسلیم و به جزیره رئونیون در اقیانوس
هند تبعید شد.
خطابی حدود بیست سال در تبعید بود. ادامه مقاومت مسلحانه مردم مغرب، شروع جنگهایداخلی در اسپانیاو بهقدرت رسیدن ژنرال فرانکو، سرسختترین دشمن خطابی، و شروع جنگ جهانی دوم از عواملی بود که مانع بررسی وضع خطابی در تبعید شد، تا اینکه در پی درخواستهای مکرر دولتها، شخصیتها و احزاب سیاسی، دولت فرانسه تصمیم گرفت وی و خانوادهاش را به
فرانسه بازگرداند.
او و خانوادهاش در اردیبهشت ۱۳۲۶/ آوریل ۱۹۴۷ جزیره رئونیون را ترک کردند. در این هنگام رهبران احزاب مغربی و اعضای دفتر مغرب عربی که در اسفند ۱۳۲۵/ فوریه ۱۹۴۷ در
قاهره تأسیس شده بود، از دولت مصر خواستند که به وی پناهندگی سیاسی اعطا کند. این اقدام خشم دولت فرانسه را در پیداشت.
خطّابی پس از ملاقات با ملک فاروق، فعالیتهایش را در چهارچوب دفتر مغرب عربی آغاز کرد. اما پس از مدتی با رهبران دفتر اختلافنظر پیدا کرد و در ۱۷ آذر ۱۳۲۶/ ۹ دسامبر ۱۹۴۷ با کمک چند تن از شیوخ الازهر و یاران قدیمی و پناهندگان مغربی، کمیته آزادی بخش مغرب (لجنة تحریرالمغربالعربی (را تأسیس کرد و در ۱۴ دی ۱۳۲۶/ ۵ ژانویه ۱۹۴۸ ریاست آن را به عهده گرفت. خطابی هنگامی که پیبرد رهبران سیاسی مغرب تمایلی به جهاد مسلحانه ندارند، مناسباتش را با آنان قطع کرد.
به دنبال قیام اول خرداد ۱۳۳۱/ ۲۳ ژوئیه ۱۹۵۲ در مصر و سقوط نظام سلطنتی، مناسبات خطابی با جمال عبدالناصر، که خواستار مقاومت مسلحانه در برابر استعمارگران در کشورهای شمال افریقا بود، صمیمانه شد. با استقلال مغرب در ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ پادشاه مغرب، محمد پنجم، از خطابی خواست به مغرب بازگردد، اما او ترجیح داد تا زمانی که بیگانگان در مغرب هستند در مصر بماند.
در ۱۳۴۰ش/۱۹۶۱ ملک حسن دوم، در سفری به قاهره از خطابی خواست به مغرب بازگردد، ولی او همچنان نپذیرفت و سرانجام در ۱۷
بهمن ۱۳۴۱/ ۶ فوریه ۱۹۶۳ در اثر سکته قلبی در قاهره درگذشت و پیکرش در
مقبره شهدا در همان شهر به خاک سپرده شد.
(۱) عثمان بنانی، «النشاط السیاسیللوطنیینالمغاربة بالقاهرة فی عام ۱۹۴۷»، در فی النهضة و التراکم: دراسات فی تاریخالمغرب و النهضةالعربیة، مهداة للاستاذ محمد المنونی، دارالبیضاء: دار توبقال للنشر، ۱۹۸۶.
(۲) جلال یحیی، المغربالکبیر، ج ۴: الفترة المعاصرة و حرکاتالتحریر و الاستقلال، بیروت ۱۹۸۱.
(۳) محمدعلی داهش، صفحات منالجهاد و الکفاحالمغربی ضدالاستعمار: محمدبن عبدالکریم الخطابی، بغداد ۲۰۰۲.
(۴) حمّادی ساحلی، تراجم و قضایا معاصرة، جمع و ترتیب محمد عزیز ساحلی، بیروت ۱۴۲۵/۲۰۰۵.
(۵) شوقی جمل و عبداللّه ابراهیم، تاریخ افریقیا: الحدیث والمعاصر، دوحه ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۶) عبدالکریم الخطابی: بطلالریف،) تألیف عزالدین اسماعیل و دیگران (بیروت: دارالعودة، ۱۹۸۵.
(۷) عبدالکریم غلاب، تاریخالحرکة الوطنیة بالمغرب: من نهایةالحرب الریفیة حتی استرجاع الصحراء، دارالبیضاء ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۸) محمدبن عمر عزوزی جزنائی، محمدبن عبدالکریم نادرةالقرن العشرین فی قتالالمستعمرین، رباط ۲۰۰۷.
(۹) علّال فاسی، الحرکات الاستقلالیة فی المغرب العربی.
(۱۰)) رباط (: موسسه علالالفاسی، (بیتا).
(۱۱) قدری قلعجی، ثمانیة من ابطال العرب :حکایات الایام الماضیة الابناء الایام الآتیة، بیروت ۲۰۰۲.
(۱۲) امحمد مالکی، الحرکات الوطنیة و الاستعمار فیالمغرب العربی، بیروت ۱۹۹۴.
(۱۳) معلمةالمغرب، سلا: مطابع سلا، ۱۴۱۰/۱۹۸۹ـ، ذیل «الخطّابی، عبدالکریمبن محمد» و «الخطّابی، محمدبن عبدالکریم» (از عثمان بنانی).
(۱۴) نجیب زبیب، عبدالکریم الخطابی: بطل حروب الریف المغربی، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۱۵) نجیب زبیب، عبدالکریم الخطابی، الموسوعةالعامة لتاریخ المغرب و الاندلس، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۶) دیوید مونتگمری هارت، «المؤسسات الاجتماعیة ـ السیاسیة الریفیة و اصلاحات عبدالکریم»، در الخطابی و جمهوریة الریف، نقل الی العربیة باشراف صالح بشیر،) بیروت (: دار ابنرشد للطباعة و النشر، ۱۹۸۰.
(۱۷) اسماعیل احمد یاغی، تاریخالعالم العربیالمعاصر، ریاض ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۸) C RPennell, "Ideology and practical politics: a case study oftheRifWarinMorocco, ۱۹۲۱-۱۹۲۶",International journal ofMiddle East studies, vol۱۴, no۱ (Feb ۱۹۸۲).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۷۱۱۰.