• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبیدالله عبیدی سهروردی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مولانا عبیدالله عبیدی سهروردی جهانگیر نگری، یکی از شاعران و نویسندگان و دستورنویسان معروف از خانواده سهروردی است که نسبش به شهاب‌الدین ابوحفص عمر سهروردی می‌رسد. وی بیش از پنجاه کتاب و رساله نگاشته است و زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره را که به دلایل گوناگون از جمله تسلط انگلیسی‌ها و کوشش آنان در امحای زبان فارسی که رفته رفته از رونق می‌افتاد، را توانست حفظ کند.



یکی از شاعران، نویسندگان، پژوهشگران و دستورنویسان معروف شبه قاره، مولانا عبیدالله عبیدی سهروردی جهانگیر نگری (وفات: ۱۳۰۶) است. مولانا عبیدالله فرزند شاه امین احمد شهابی سهروردی صدیقی چیتوی میدنی پوری، روستای چیتوا از توابع میدنی پور (بنگال) ۱۲۵۰ - داکا ۱۹ ربیع الثانی ۱۳۰۲ ق / ۱۸۳۵ - ۹ فوریه ۱۸۸۵م، دانشور، ادیب، شاعر و نویسنده فارسی‌نویس شبه قاره، از خاندان سهروردیان بنگال بود. سهروردیان تبار خود را به شهاب‌الدین ابوحفص عمر سهروردی می رسانند با موطن نیاکانشان را شهر سهرورد ایران می‌دانند. نیای او مولانا رکن‌الدین سهروردی از ایران به هند کوچید و در روستای فتح آباد از توابع مرشدآباد رحل اقامت افکند. شاه امین سهروردی (- ۱۲۶۵ ق / ۱۸۴۸م)، پدر عبیدی، از فتح آباد، به روستای چیتوا در میدنی پور رفت و با سِمَت قاضی این ناحیه به کار پرداخت.
شاه امین دوبار زن گرفت که از زن اول صاحب فرزندی نشد، ولی زن دوم برای او پنج پسر و سه دختر آورد که عبیدی کوچک‌ترین پسرش بود. شاه امین گرچه از مشایخ سلسله سهروردیه در بنگال بود و صوفیانه می زیست، اما مردی نوگرا بود و فرزندانش را در فراگیری دانش‌های نوین و زبان انگلیسی آزاد می‌گذاشت.
عبیدی در کلکته می‌زیست و سپس در داکا سکونت گزید و مدرسه محسنیه را در این شهر بنا نهاد که یکی از مراکز بزرگ علوم اسلامی در قرن نوزدهم میلادی به شمار می‌رفت.
به زبان فارسی فصیح‌تر از زبان اردو شعر می‌سرود. به زبان عربی نیز شعر می‌گفت.علاوه بر زبان‌های فارسی و اردو و عربی، به زبان‌های انگلیسی، بنگالی و هندی تسلط کامل داشت. به درخواست [[|تیپو سلطان]]، برخی از اشعار سنسکریت را به فارسی ترجمه کرد.

۱.۱ - دوستان عبیدی

عبیدی از دوستان و معاصران عبدالغفور نساخ، وحشت رامپوری، عبدالرحیم صبا، سید محمود آزاد، عبدالرئوف وحید کلکته‌ای و عبدالنعمان ذکی است.
عبیدی از دوستان سر سید احمد خان، مصلح فرهنگی و مؤسس تجددطلبی اسلامی در هند و از ارادتمندان بشیرالدین توفیق بود که در داستان عبرت بار (در زندگی و حالات خودش به زبان فارسی) از او یاد کرده است.
[۱] ام‌سلمی، فارسی در خانواده تیپوسلطان، ص۱۲۰-۱۲۷، ترجمه محمود‌هاشمی، فصلنامه دانش، ش ۴۲ (پاییز ۱۳۷۴).
[۲] ام‌سلمی، فارسی در خانواده تیپوسلطان، ص۱۳۹-۱۴۰، ترجمه محمود‌هاشمی، فصلنامه دانش، ش ۱۹ (پاییز ۱۳۶۸).


۱.۲ - تحصیلات

عبیدی فارسی را در پتاسپور آموخت و برای ادامه تحصیل به کلکته رفت و تحصیلاتش را نزد استادان خصوصی، و نیز در مدرسه عالی کلکته دنبال کرد و به مدارج عالی رسید.
عبدالرحیم دهريه گورکهپوری، متخلص به تمنا (۱۲۰۰-۱۲۷۳ ق / ۱۸۵۶م)، ادیب، مترجم و تاریخ‌نگار فارسی‌نویس در شبه قاره، رشيد النبی وحشت رامپوری (- ۱۸۷۵م)، عبدالرزاق افسر اصفهانی (- ۱۲۸۱ / ۱۸۶۴م) و مولوی نورالحق از استادانش در کلکته بودند.
منطق، نجوم، دستور زبان و املا و انشای فارسی را از تمنا فرا گرفت، و گذشته از درس‌های متداول، فن شاعری را از افسر اصفهانی آموخت. زبان عبری را نیز از مولوی عنایت رسول چریاکوتی فرا گرفت و با ادیان یهود و مسیحیت و کتاب‌های مقدس تورات و انجیل آشنا شد. گذشته از زبان‌های فارسی، عربی، عبری و اردو زبان‌های دیگر، مانند بنگالی، برج بهاشا و اوريه را هم می‌دانست.

۱.۳ - سمت‌ها

برای گذران زندگی، چندی به خدمت شاهزاده جلال‌الدین (گویا از فرزندان یا نوادگان تیپو سلطان) پیوست و دوست نديم خاص وی در مباحث و مجالس علمی و ادبی شد.
در همین دوره مدتی سردبیری مجله اردوگاید را بر عهده داشت. در ۱۲۷۹ / ۱۸۶۲م در دفتر مجلس قانون ساز در کلکته در سمت میر منشی، سرگرم کار گردید و در این سِمَت سه سال خدمت کرد. کارش در آنجا بیشتر برگردانیدن قواعد زبان انگلیسی به اردو بود. مدتی هم سردبیری روزنامه هفتگی فارسی دوربین را که به کوشش مولانا عبدالرئوف (وحید کلکته‌ای) انتشار می‌یافت، بر عهده داشت.
در ۱۲۸۲- ۱۲۹۰ق/۱۸۶۵ – ۱۸۷۴م استاد زبان و ادبیات عربی در دانشکده هوگلی بود.
در ۲۵ فوریه ۱۸۷۴م/۱۲۹۱ق به سرپرستی مدرسه محسنیۀ داکا برگزیده شد و از هوگلی به داکا رفت و در ۱۶ مارس ۱۸۷۴م مدرسه داکا را افتتاح کرد. مدرسه داکا در دوره سرپرستی عبیدی (۱۲۹۱-۱۳۰۲ق/۱۸۸۵ - ۱۸۷۴ م) پیشرفت زیادی کرد و یکی از مراکز بزرگ علوم اسلامی در بنگال شد. عبیدی از نخستین دانشوران بنگال شرقی است که به کوشش وی زبان انگلیسی و علوم جدید در این سرزمین رواج یافت. وی در ضمن تدریس و تألیف، به کارهای اجتماعی هم می پرداخت و ریاست شهرداری داکا منصب قاضی افتخاری در استان داکا را بر عهده داشت. عضو هیأت علمی و هیأت ممتحن دانشگاه علیگر و دانشگاه پنجاب لاهور نیز بود.


آثار او را بیش از پنجاه کتاب و رساله نوشته‌اند که، علاوه بر داستان عبرت بار که تاکنون چاپ نشده، عناوین شماری از آنها بدین قرار است.

۲.۱ - داستان عبرت‌بار

داستان عبرت‌بار، سرگذشت عبیدی به قلم خود اوست. وی، در آن، شرح حال خانواده و آموزش و پرورش و مشاغل علمی و آثار خود را بیان کرده و، در ذکر حوادث، تا سال ۱۸۸۰ رسیده است.
عبیدی این سرگذشت را به اصرار نواب سر احسن الله شاهین مرحوم نگاشته است. این کتاب، هر چند عمدتا مشتمل بر وقایع زندگی شخصی اوست، در عین حال، آیینه اوضاع علمی قرن گذشته بنگال نیز هست. در آن، داستان افلاس و فقر و تلاش‌های علمی مولانا نیز بیان شده است.
[۳] حکیم حبیب الرحمن، ثلاثة غساله، ص۳۰، ترجمه و تعلیقات عارف نوشاهی، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد ۱۳۶۸.


۲.۲ - دیگر آثار

۱- رساله در مقابله علوم قديمه اسلاميه و علوم جديده اهل فرنگ، به اردو همراه با ترجمه انگلیسی، در سه بخش: تأثیرپذیری مسلمانان از حکمت یونانیان و استفاده اروپاییان از دانش‌های اسلامی و روش مسلمانان شبه قاره در فراگیری علوم جدید اروپاییان.
۲. دستور پارسی آموز به فارسی در دستور زبان فارسی در پنج جلد که از مهم‌ترین کتاب‌های دستور زبان فارسی است و در بنگال نوشته شده است. سه جلد آن در اواخر قرن نوزدهم میلادی به چاپ رسیده.
۳. تزکية الفهوم في تحقيق مآخذالعلوم، که اصل آن به اردو است.
۴. مفتاح الادب (کلکته ۱۸۶۹م) به اردو در دستور زبان عربی که از کتاب‌های درسی معروف هند بوده است، در مطبع مفید عام لاهور چاپ گردیده است.
۵. تدريب الطلاب في صیغ الأبواب چاپ لاهور در دستور زبان عربی.
۶. دراية الادب في لسان العرب در آموزش زبان عربی که عبیدی آن را مانند دو کتاب پیشین در دوره تدریس در دانشکدة هوگلی نوشته است. (لاهور ۱۸۹۸م)
۷. دبستان دانش آموز به اردو در علوم طبیعی و هیئت، به زبانی ساده که برای آموزش مقدماتی فیزیک نوشته شده است (کلکته، ۱۸۷۱م).
۸- لُبّ‌الاعراب در نحو عربی که در ۱۲۸۴ق/۱۸۶۸م نوشته شده و در ۱۲۸۸ق. در ۱۸۷۲م در لكهنو به چاپ رسیده است.
۹. تشحیذ الادراک في تحقيق حركة الأرض و وجود الافلاک، نوشته در ۱۲۹۰ق/۱۸۷۴م، (چاپ شده) به عربی در ستاره‌شناسی که عبیدی در آن کوشیده است تفسیری از آیات قرآنی درباره حركت افلاک ارائه دهد که با بافته‌های جدید علمی سازگار باشد.
۱۰. طرازالازهار في سير الفلاسفة الكبار (چاپ شده) به عربی در فلسفه و حکمت در یازده بخش است. عبیدی در این اثر در بخش یکم به شرح نظريه مشّایین، در بخش دوم به ذکر فلاسفة دوره اخیر اسلامی، در بخشهای سوم تا هفتم به ترتیب به ذکر فیثاغورث، لقمان حکیم، سقراط، افلاطون، ارسطو و در بخش‌های هشتم تا یازدهم به طبقه‌بندی فیلسوفان یونانی و ذکر اهمیت آنها پرداخته است.
[۴] دانشنامه ادب فارسی، ادب فارسی در شبه قاره (هند پاکستان بنگلادش)، ج۴، بخش۲ ح-ع، به سرپرستی حسن انوشه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ۱۳۸۰.

۱۱. مثنوی مشرق الانوار (به زبان فارسی)،
۱۲. مثنوی قلوپتره انتونس ملقب به مثنوی عبرت افزا در جواب خسرو و شیرین نظامی، دیوان اردو (مفتاح الابواب)، به سال ۱۳۰۱ ه. ق (۱۸۸۴ میلادی) منتشره است.
۱۳ دستور التهجی (برای شاگردان فارسی).
۱۴. گلشن دانش (برای دانش آموزان فارسی).
۱۵. دیوان عبیدی حاوی ۳۰۲ صفحه، صفحات ۱- ۱۰۸ غزلیات، صفحات ۱۰۸ - ۱۷۳ قصاید و صفحات ۱۷۳ - ۲۰۸ قطعه‌ها و بقیه مثنوی.
۱۶. دیوان اردو» حایز ۷۸ صفحه بسال ۱۸۸۸ میلادی در مطبع میدیکل، اگره چاپ و نشر شده است.
۱۷. قصیده‌ای در تهنیت جشن به تقریب برگزیدن لقب شهنشاه هند به ملکه ویکتوریا، مشتمل بر ۱۳ صفحه با ترجمه انگلیسی است که تعداد اشعارش به ۵۹ بیت می رسد.
شاعری به نام مخمور درباره عبیدی می‌گوید:
نبود ز فارس لیک به دستور پارسی •••• ظاهر شود که بود به شیراز جای اوه
[۵] مجموعه سخنرانی‌های نخستین سمینار پیوستگی‌ها...، ج۲، ص۱۹۵.

به گزارش طاهره صدیقی، ادیب و نویسنده معاصر پاکستانی، عبیدالله عبیدی داستان آنتونی و کلئوپاترا را تحت عنوان عبرت افزا به شعر فارسی در آورده که در سال ۱۸۸۶ به چاپ رسیده است.
[۶] مجموعه سخنرانی‌های نخستین سمینار پیوستگی‌ها...، ج۲، ص۱۳۳.
[۷] ام‌سلمی، فارسی در خانواده تیپوسلطان، ص۱۳۹، ترجمه محمود‌هاشمی، فصلنامه دانش، ش۱۹ (پاییز ۱۳۶۸).



عبیدی در سرودن انواع شعر، به ویژه مثنوی و غزل، دست داشت. به عنوان نمونه غزلی کوتاه از او را نقل می‌کنیم:
سفینه‌ای است پر از رمز عشق سینه ما •••• خیال یار بیا بنگر این سفینه ما
به آبگینه زنی مشت دست رنجه شود •••• حذر ز بهر خدا کن ز آبگینه ما
از اشک‌باری روز و شبم چه کار گشود •••• نشست از دل او چون غبار کینه ما
چو هست حکم تو جاری به کشور دل‌ها •••• چرا خراب بود کار این مدینه ما
عبید ذکر لب لعل اوست در نظمم •••• به از نبات بود نظم شگرینه ما
[۸] اکرام، محمد، ارمغان پاک، ص۲۹۹-۳۰۰، با مقدمه استاد سعید نفیسی، چاپ سوم، معرفت، تهران ۱۳۳۳.

••••
آغاز داستان مثنوی قلوپتره آنتونوس •••• چنین گویند دانایان یوروپ
تواریخ جهان خوانان یوروپ •••• که در پیش زمانه بود شاهی
همایون طلعتی زرّین کلاهی •••• که نامش بود بطلیموس مشهور
میان همگنان نزدیک و هم دور •••• ز انجم بیشتر بوده سپاهش
به ملک مصر بوده تختگاهش •••• عنایت کرده یزدانش دو فرزند
یکی دختر دگر پوری فرهمند •••• چه دختر، اختر برج سعادت
درخشان مِهری از اوج جلالت •••• به حسن و دلربایی بود یکتا
به خوبی یوسُف و در تن زُلیخا •••• قلوپتره بده آن ماه را نام
قلوب عالمی را طُرّه اش دام
[۹] آقاخان‌محلاتی، محمدحسن‌ بن‌ خلیل‌الله، مثنوی عبرت افزا، ص۱۵.

•••
نسیم بهاری شده مشک بیزان •••• سحرگاه نوروز، خُرّم وَ خندان
رسیدند افواج مُلک بهاری •••• به گلشن ز هر سو هزاران هزاران
عبیدی تو بردار دست دعا را •••• برای شهنشاه خاقان گیهان
[۱۰] قصیده به تقریب برگزیدن لقب شهنشاه هند ملکه ویکتوریا، ص۱۳.



گفتنی است که دستور پارسی آموز عبیدالله عبیدی از مهم‌ترین کتاب‌های دستور زبان فارسی است که در پنج بهره یا جلد در بنگال تالیف شده است. بهره‌های یکم تا سوم آن به ترتیب در سال‌های ۱۲۹۰، ۱۲۹۴ و ۱۳۰۰ در آگره به چاپ رسیده، اما بهره‌های چهارم و پنجم آن هنوز چاپ نشده است.
در این گفتار، سخن ما صرفا درباره بهره دوم است، زیرا دسترسی به بهره‌های دیگر میسر نگردید.
بهره دوم دستور پارسی آموز
[۱۱] عبیدی، عبیدالله، دستور پارسی آموز، ص۱۲، به اهتمام شیخ امام‌الدین احمد، مدیکل پریس.
عبیدی با دیباچه‌ای تقریبا به فارسی سره و بعضا واژه‌های دساتیری چنین آغاز می‌شود:
بهین نیایش و سجود به فرگاو (حضرت) مهین یزدان آفریدگار تن و روان و گزین ستایش و درود به درگاه شت (حضرت) وخشور وخشوران (زردشت) راهنمای نشیبستانیان به فرازستان مینوی مینوان، آفرین بر روان گزیده تبار و فروهیده (باشکوه) فرزندان و دوستان آن سرکرده فرجیشوران ارجمندان و محترمان باد.
سپس می‌گوید: نیازمند بخشایش ایزدی کهین بنده سرافکنده عبیدی که یزدانی آمرزش بهره او باد که این دستورنامه، که بهین آموزگار دبستانیان این دیار بگزیده، بر بست (طرز، روش، قاعده‌)های پارسی چوار (محاوره) و دری گفتارست.
این نامه دومین بخش است از بخش‌های چارگانه دستور پارسی آموز که نخستین بخش آن دو سه سال پیش از این شیرازه بند نگارش یافته نگار چاپ پذیرفته و سومین بهره، که در دانش سخن سازی (علم نحو) است، و چارمین بهره، که در هنر سروادسنجی (علم عروض و برنهاد پساوند (علم قوافی) است، و پنجمین بهره، که در شیوه شیوازبانی (علم بلاغت) است. همه آنها رنگ نگارش یافته است. اگر خواسته خداست، پرندگشایی (بلاغت) آن خجسته نگارها پایه به پایه پی همدیگر به کار می‌آید.


عبیدالله عبیدی، در دوره‌ای که زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره، به دلایل گوناگون از جمله تسلط انگلیسی‌ها و کوشش آنان در امحای زبان فارسی، رفته رفته از رونق می‌افتاد، دست به نگارش آثار متعدد می‌زند و، مهم‌تر از همه، کتابی در دستور زبان فارسی می‌نویسد که، در آن عصر و زمان، فی نفسه ارزش بسیار داشته صرف نظر از آنکه مطالب تازه در آن فراوان است. حتی، اگر توجهی به اصطلاحات تازه برگزیده یا برساخته مؤلف بشود، نوآوری کار به چشم می‌آید. از مزایای دیگر این اثر او اشعاری از شاعران قدیم و جدید مانند نظامی، سعدی، خاقانی، مولوی، عرفی، اهلی، غنی، تمنا، و قاآنی است که به عنوان شاهد نقل شده است.


در کتاب خدمتگزاران فارسی در بنگلادش، اثر مرحوم پروفسور کلیم سهسرامی (چاپ داکا، ۱۹۹۹م.) درباره عبیدی چنین آمده است:
یکی از شخصیت‌های برگزیده بنگال مولانا عبیدالله عبیدی می‌باشد که در قرن نوزدهم به سبب علم و فضل و دانش شهرت بسزایی کسب کرده بود. وی از خانواده سهروردیه بنگال است که نسبش به حضرت شهاب‌الدين ابوحفص عمر بنیانگذار سلسله سهروردیه می‌رسد.
مولدش کلکته بود، بعدها ترک وطن گفت و در داکا اقامت گزید و آنجا بنياد مدرسه محسنیه را نهاد. مولانا عبیدی در همین مدرسه به درس و تدریس پرداخت و تا آخر عمر نظامت مدرسه را به عهده داشت.
این مدرسه یکی از مراکز بزرگ علوم اسلامی در قرن نوزدهم بنگال محسوب می‌شد که در حال حاضر نیز همان روال و روش دیرین را ادامه می‌دهد. عبیدی از دوستان نزدیک عبدالغفور نساخ و سید رشيد النبی وحشت (رامپوری)، عبدالرحیم صبا و سیدمحمود آزاد بود وی از شاگردان عبدالرحیم دهریه متخلص به تمنا گورکپوری بود. فصاحت و بلاغت شعری او در زبان فارسی و عربی بر زبان اردوی وی مرجح بود.


۱. ام‌سلمی، فارسی در خانواده تیپوسلطان، ص۱۲۰-۱۲۷، ترجمه محمود‌هاشمی، فصلنامه دانش، ش ۴۲ (پاییز ۱۳۷۴).
۲. ام‌سلمی، فارسی در خانواده تیپوسلطان، ص۱۳۹-۱۴۰، ترجمه محمود‌هاشمی، فصلنامه دانش، ش ۱۹ (پاییز ۱۳۶۸).
۳. حکیم حبیب الرحمن، ثلاثة غساله، ص۳۰، ترجمه و تعلیقات عارف نوشاهی، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد ۱۳۶۸.
۴. دانشنامه ادب فارسی، ادب فارسی در شبه قاره (هند پاکستان بنگلادش)، ج۴، بخش۲ ح-ع، به سرپرستی حسن انوشه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ۱۳۸۰.
۵. مجموعه سخنرانی‌های نخستین سمینار پیوستگی‌ها...، ج۲، ص۱۹۵.
۶. مجموعه سخنرانی‌های نخستین سمینار پیوستگی‌ها...، ج۲، ص۱۳۳.
۷. ام‌سلمی، فارسی در خانواده تیپوسلطان، ص۱۳۹، ترجمه محمود‌هاشمی، فصلنامه دانش، ش۱۹ (پاییز ۱۳۶۸).
۸. اکرام، محمد، ارمغان پاک، ص۲۹۹-۳۰۰، با مقدمه استاد سعید نفیسی، چاپ سوم، معرفت، تهران ۱۳۳۳.
۹. آقاخان‌محلاتی، محمدحسن‌ بن‌ خلیل‌الله، مثنوی عبرت افزا، ص۱۵.
۱۰. قصیده به تقریب برگزیدن لقب شهنشاه هند ملکه ویکتوریا، ص۱۳.
۱۱. عبیدی، عبیدالله، دستور پارسی آموز، ص۱۲، به اهتمام شیخ امام‌الدین احمد، مدیکل پریس.



ابوالقاسم رادفر، مجله نامه فرهنگستان، برگرفته از مقاله «نوآوری‌های عبیدالله عبیدی در دستور زبان فارسی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۵/۰۶.    
گروه پژوهشگران ویکی فقه، برگرفته از نوشته‌های محمدکاظم کهدویی.






جعبه ابزار