عدالت در انتقام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم در مورد لزوم رعایت
عدالت در انتقام از ستمگران می فرماید و اینکه
تجاوز و زیاده روی ستم دیده در انتقام از ظالم، سبب قرار گرفتن در زمره ستمگران می باشد.
قرآن کریم در مورد لزوم رعایت
عدالت در انتقام از ستمگران می فرماید: «وجزؤا سیئة سیئة مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله انه لایحب الظـلمین» و کیفر بدی مجازاتی همانند آن است، و هر کس
عفو و اصلاح کند اجر و
پاداش او با خدا است خداوند ظالمان را
دوست ندارد.
تجاوز و زیاده روی ستم دیده در انتقام از ظالم، سبب قرار گرفتن در زمره ستمگران می باشد: «وجزؤا سیئة سیئة مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله انه لایحب الظـلمین» و کیفر بدی مجازاتی همانند آن است، و هر کس عفو و
اصلاح کند اجر و پاداش او با خدا است خداوند ظالمان را دوست ندارد..
وظیفه هر مظلومی این است که اگر به تنهائی قادر بر دفع ظلم و ستم نیست
سکوت نکند، و با استفاده از نیروی دیگران به مقابله با ظلم
قیام نماید، و وظیفه همه مسلمانان است که به ندای او پاسخ مثبت دهند. ولی از آنجا که یاری کردن یکدیگر نباید از مسیر عدالت خارج شود، و به انتقامجوئی، و
کینه توزی، و تجاوز از حد منتهی گردد، در آیه بعد فورا آن را مشروط ساخته، میافزاید: توجه داشته باشید (
کیفر بدی مجازاتی همانند آن است) مبادا به خاطر اینکه بعضی از دوستان شما مورد
ستم واقع شدهاند از حد بگذرانید، و خود مبدل به افراد ظالمی شوید، به خصوص اینکه در جوامعی همچون جامعه
عرب در آغاز
اسلام احتمال تجاوز از حد به هنگام پاسخ گفتن به ظلم
احتمال قابل توجهی بوده، و میبایست حساب یاری مظلوم از انتقامجوئی جدا شود.
البته کار ظالم باید سیئه و بدی نامیده شود، اما کیفر او مسلما سیئه نیست، و اگر در آیه از آن
تعبیر به سیئه شده، در واقع به خاطر
قرینه مقابله است، یا اینکه از دیدگاه ظالم که
مجازات میشود سیئه میباشد، این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر از آن به سیئه به خاطر این است که مجازات آزار و
ایذاء است و
آزار و ایذاء ذاتا بد است، هر چند به هنگام
قصاص و کیفر ظالم کار خوبی محسوب میشود.
این شبیه تعبیری است که در آیه ۱۹۴
سوره بقره آمده است : فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله : هر کس به شما تعدی کند به مانند آن بر او
تعدی کنید، و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی نکنید).
ولی به هر حال این تعبیر میتواند مقدمهای باشد برای دستور عفو که در جمله بعد آمده، گوئی میفرماید: مجازات هر چه باشد یکنوع آزار است، و اگر طرف پشیمان شده باشد شایسته
عفو است.
در این گونه موارد عفو کنید چرا که ( هر کس عفو و اصلاح کند
اجر و پاداش او بر خداست).
درست است که حقی از او
ضایع شده، و در مقابل ظاهرا چیزی نگرفته، اما به خاطر گذشتی که از خود نشان داده، گذشتی که مایه
انسجام جامعه و کم شدن کینهها و افزایش
محبت و موقوف شدن انتقامجوئی و
آرامش اجتماعی است، خداوند بر عهده گرفته که پاداش او را از
فضل بی پایانش مرحمت کند، و چه تعبیر جالبی است تعبیر «علی الله»: گوئی خداوند خود را مدیون چنین کسی میداند و میگوید اجرش بر عهده من است!
و در پایان آیه میفرماید: (خداوند قطعا ظالمان را دوست ندارد). این جمله ممکن است
اشاره به چند نکته باشد: نخست اینکه دستور عفو به خاطر این است که در صورت قصاص و کیفر گاه
انسان نمیتواند خود را دقیقا کنترل کند، و از حد میگذراند، و در
صف ظالمان قرار میگیرد.
دیگر اینکه اگر دستور عفو داده شده نه به معنی دفاع از ظالمان است، چرا که خداوند ظالمان را هرگز دوست نمیدارد، بلکه هدف هدایت گمراهان و
استحکام پیوندهای اجتماعی است.
سوم اینکه کسانی
شایسته عفوند که از مرکب ظلم پیاده شوند، و از گذشته خود نادم گردند، و در مقام اصلاح خویش بر آیند، نه ظالمانی که عفو، آنها را جسورتر و جری تر میکند.
و به تعبیر روشنتر عفو و مجازات هر کدام جای ویژهای دارد، عفو در جائی است که انسان قدرت بر
انتقام دارد، و اگر میبخشد از موضع ضعف نیست، این عفو سازنده است، هم برای مظلوم پیروز چرا که به او
تسلط بر نفس و صفای دل میبخشد، و هم برای ظالم مغلوب که او را به اصلاح خویش وا میدارد. و کیفر و انتقام و مقابله به مثل در جائی است که هنوز ظالم از مرکب
شیطان پیاده نشده، و مظلوم پایههای قدرت خود را محکم نکرده، و عفو از موضع ضعف است، اینجاست که باید
اقدام به مجازات کند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، برگرفته از مقاله «عدالت در انتقام».