• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عشق به خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انسان در هر حرکتی به سوی محبوب می‌رود و نه به سوی معقول. چنان چه انسان خود می‌داند که بسیاری از راه‌هایی که می‌رود خطاست و یا بسیاری از کارهایی که انجام می‌دهد نادرست است، اما چون آن راه، آن کار، یا غایت و نتیجه‌ی آن را دوست دارد، انجام می‌دهد.



محبت ریشه، انگیزه و به اصطلاح موتور حرکت است و محبوب نیز هدف آن است. لذا خداوند متعال به خاتم ابنیاء، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله فرمود که به مردم بگو، اجر رسالتم در « مودت » اهل بیت (ع) است، چرا که مودت، پایه محبت و عشق است و تا مودتی نباشد، جهت‌گیری و تبعیتی نیز نخواهد بود.


اما خداوند کریم، نه زحمت «شناخت» خودش را به دوش ما انداخته و نه مشقت «ایجاد محبّت» را به ما واگذار کرده است؛ چرا که اگر « شناخت و محبت » اکتسابی بود، قطعاً همگان نمی‌توانستند به آن دست یابند و انتظار شناخت و محبّت از همه بندگان، بی‌حکمت و غیر منطقی می‌شد، در حالی که همگان باید خداشناس ، خداپرست و خدا دوست باشند.
خداوند متعال، خودش را در وجود ما ( فطرت )، و در کتاب صُنع (خلقت) و در کلام وحی به ما معرفی کرده است. و کلاً نظام خلقت نیز بر همین قاعده استوار است که ابتدا هر معروفی خودش خود را معرفی می‌کند و سپس عارف به آن معرفت می‌یابد. یک شاخه گل نیز ابتدا خودش خود را با ظهورش، با رنگش، با بویش و با خواصش معرفی می‌کند و سپس هر کس به آن توجه کرد، به میزان توجه‌اش می‌شناسدش.
پس خداوند متعال نه تنها خودش را معرفی کرده است، بلکه ذره‌ای از عالم وجود را خالی از ظهور خود نگذاشته است، تا خلاء، فاصله یا نقصی در شناخت و توجه ایجاد شود.

۲.۱ - شناخت خدا در معارف اسلامي

در معارف اسلامی می‌خوانید که همه چیز نشانه (اسم) است و البته هر نشانی صاحب نشان را معرفی می‌کند.

۲.۲ - شناخت خدا در فلسفه غرب

امروزه در فرهنگ و به اصطلاح فلسفه غرب ( بودریار ) نیز می‌خوانید:«هیچ چیزی خودش نیست و اصلاً خودی وجود ندارد، بلکه همه چیز نشانه است» و البته آنها هیچ موقع نمی‌خواهند به صاحب نشانه نیز معرفتی پیدا کنند، لذا نتیجه‌های پوچ‌گرایانه و نهیلیسمی می‌گیرند.
بدیهی است که در این چرخه هستی، هر علمی نشان از علیم، هر خلقی نشان از خالق، هر قدرتی نشان از قادر، هر زیبایی نشان از جلیل، هر حکمتی نشان از حکیم و... دارد و وقتی همه عالم نشانه شد، خود گواه بر آن است که صاحب نشانه، دیگر خودش نشانه‌ی چیز دیگری نیست و خودش هست و هر چه هست نشانه‌ی اوست (الله نور السموات و الارض)، پس هستی اوست و مثل و مانند هم ندارد.


هم چنین خداوند متعال محبت و عشق خود را در سرشت آدمی نهادینه کرده است. محبت ایجاد کردنی نیست، اما قابل بی‌توجهی، قابل سرپوش گذاشتن (کفر)، قابل بدل زدن (شرک)، قابل خیانت (نفاق) و قابل سرکوب کردن است.
محبت به خداوند متعال فطری است، یعنی در خلقت، سرشت و وجود آدمی نهادینه شده است، لذا با کمی دقت و توجه معلوم می‌شود که همگان عاشق او هستند (حتی کفار )، اگر چه خود ندانند.
مگر نه این که همگان عاشق کمال هستند و نه می‌توانند برای کمال حدی قائل شوند و نه برای عشق خودشان به کمال؟ پس همگان بی حد عاشق کمال هستند و به کمال نیز هیچ نقص و نیستی و حدی وارد نمی‌شود، وگرنه دیگر کمال نیست.
مردم عاشق چه هستند؟ حیات، علم، زیبایی، قدرت، غنا، سلامت، صدق، جود، کرم، لطف، رحمت و...، خُب اینها همه کمال است و معلوم است که فقط اسم و الفاظ و مفاهیم نیستند، بلکه کمال وجود و ظهور خارجی دارد، یعنی حتماً حیّ ، علیم ، جمیل ، قادر ، غنی ، سلیم ، صادق ، جواد ، کریم ، لطیف ، رحیم و... وجود دارد که عشق‌های و محبت‌ها و کشش‌ها همه به سوی اوست. به قول امام خمینی (ره):«عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است». هر کمالی را نام ببرید، اسم اوست، و اسم‌ها و نشانه‌های کمال، همه از آن اوست. «اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی»


خطای انسان در این است که به خاطر عدم توجه به حقایق عالم هستی و از جمله خدا و خودش، احساس عشق را می‌کند، اما محبوب و معشوق دروغین درست می‌کند و به جای حقیقی می‌نشاند؛ یعنی عشق مجازی به معشوق بدلی. و این ظلم به خود و ظلم به عشق است، لذا روزی که مقابل معشوق ایستاد و پرده‌ها کنار رفت و خیانت‌ علنی شد، بدجوری معذب می‌شود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ؛
و برخی از مردم در برابر خدا همانندهایی (برای او) برمی‌گزینند و آنها را چون دوستی خدا دوست می‌دارند، ولی کسانی که ایمان آورده‌اند شدت (غایت) محبت‌شان خداست، (هر چیز دیگری را در طول عشق او دوست دارند و نه در عرض)، کسانی که (با برگزیدن بتها به خود) ستم نموده‌اند اگر می‌دانستند هنگامی که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو(ها) از آن خداست و خدا سخت‌کیفر است».

۴.۱ - علت عشق مجازي

علت انحراف انسان و بدل زدن، عدم توجه به خود و خدا و توجه به زودگذر، یعنی خواهش‌های نفسانی است که به جای آن که چون ابزاری مفید در اختیار و کنترل باشند، انسان خود را در اختیار و کنترل آنها قرار میدهد و عبد و بنده نفس خود و دیگران می‌شود. لذا روی عقل و فطرتش حجاب می‌افتد، در نتیجه نه خدا را می‌شناسد و نه محبوب حقیقی را و نه خودش را و نه عشق واقعی را.
پس راه کار، توجه است، راه کار کنار زدن این پرده‌ها و زنگارهای ضخیم گناه است که بر روی عقل و فطرت افتاده است که با توجه، استغفار، توبه و اصلاح، انجام می‌پذیرد. آن وقت معرفت به معبود و محبوب واقعی کامل‌تر می‌شود و شعله‌های محبت و عشق، خالصانه‌تر زبانه می‌کشد.


۱. بقره(۲) آيه ۱۶۵    



سايت:ايكس -شبهه    



جعبه ابزار