علامه حسن مصطفوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علامه حسن مصطفوی در سال ۱۳۳۴ هجری قمری در تبریز به دنیا آمد. ایشان در سن بیست و شش سالگی در ضمن اینکه دارای دکترای الهیات بوده به عالیترین مرتبه و درجه
اجتهاد نائل گردیده که توسط
مراجع و دانشمندان و بزرگان آن زمان نظیر آیتالله آقا
سید ابوالحسن اصفهانی گواهی گردیده بود. او به چهار زبان تسلط کامل پیدا کرده بود.
در روز چهارم
شعبان سال ۱۳۳۴ هجری قمری مطابق با سال ۱۲۹۷ هجری شمسی،
خداوند جلوهای از رحمتش را با تولد یکی از اولیاء خاصش در شهر
تبریز منطقه
آذربایجان ایران نشان داد.
حضرت علامه حسن مصطفوی دوران کودکی را در شهر تبریز در محضر پدر بزرگوارش آقا شیخ عبدالرحیم زندگی کرد. پدرش آقا شیخ عبدالرحیم فرزند شیخ مصطفی از دانشمندان شهر و مشهور به
زهد و
تقوی بوده است. نقل میکنند که او دارای روحیهای بسیار لطیف و صاف، و با اینکه از نظر علمی صاحب رای ولی همیشه در
سکوت و
تواضع کامل به مردم
خدمت میکرده است. و چون از نظر مالی در شرایط بسیار خوبی بوده است کمکهای زیادی هم به آشنایان داشته است.
چندین حاشیه نویسی و توضیحات و تحقیق و بررسی در خصوص کتب اساسی
فقه و
اصول اسلامی از ایشان، بیانگر قدرت و تسلط علمی او در آن حیطه میباشد. او انسانی کاملا معنوی و قابل
احترام در میان مردم بوده و در سن پنجاه و هفت سالگی مرحوم شده است.
مادرش فاطمه و مادر بزرگش از سلسله
سادات صحیح النسب و جلیل القدر تبریز بوده است.
دوران دبستان و دبیرستان را بصورت فوق العاده و استثنائی در شهر تبریز ایران گذراند و در ضمن، شروع به دروس
ادبیات عربی و علوم پایه اسلامی نمود. بعد از مدت کوتاهی از بدو ورود به مدرسه، اولیای مدرسه متوجه شدند که وی دارای هوش و استعداد استثنائی و عالی میباشد بطوری که دروس مدرسه را براحتی و آسانی چند کلاس و مرتبه را در یکسال میگذراند.
در ضمن دروس مدرسه و اخذ دیپلم، شروع به دروس ادبیات عربی و
علوم اسلامی نمود که در سن پانزده سالگی تا پایان کتاب
رسائل و
مکاسب که قسمت مهمی از
علوم دینی میباشد را به پایان رسانیده و سپس در دانشکده الهیات تبریز (معقول و منقول) موفق به اخذ لیسانس و سپس دکترای الهیات گردید.
از سن شانزده سالگی تا بیست و سه سالگی را در
قم و از بیست و سه سالگی تا بیست و پنج سالگی را در
نجف اشرف به تحصیلات علوم دینی و اسلامی مشغول گشت.
و سپس مجددا به قم مراجعت و به مدت یکسال به تدریس
تفسیر قرآن و علوم مرسومه مبادرت فرمود و در بیست و شش سالگی به
تهران عزیمت و در همان سال ازدواج نمود.
در تبریز از اساتید مبرز و توانمندی چون آقا
شیخ علی اکبر اهری و جناب عمو زینالدینی و در قم از آیتالله
حجت کوه کمرهای در فقه و اصول و در نجف از آیتالله آقا
سید ابوالحسن اصفهانی در فقه و از آیتالله آقا میرزا
حسین نائینی در اصول و از آیتالله آقا
شیخ محمدحسین اصفهانی هم در فقه و اصول، استفاده نمود. ایشان فرموده بودند که سید (آقا سید ابوالحسن اصفهانی)شخص بزرگ و انسان بی نظیری بود.
ایشان در سن بیست و شش سالگی در ضمن اینکه دارای دکترای الهیات بوده به عالیترین مرتبه و درجه
اجتهاد نائل گردیده که توسط
مراجع و دانشمندان و بزرگان آن زمان نظیر آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی گواهی گردیده بود. او به چهار زبان تسلط کامل پیدا کرد: ترکی، عربی، فرانسوی،
عبری.
وقتی در تهران اقامت نمود بعضی از بزرگان آن زمان، مخصوصا
آیتالله بروجردی مصرانه از ایشان تقاضا نمودند که جهت تدریس به قم مراجعت فرماید ولی ایشان نپذیرفته است.
ایشان زندگیاش را از درآمد تالیف و نشر کتابها و نوشتههایی که تالیف میفرموده میگذرانده است. اکثر
علما و دانشمندان و اساتید دانشگاه وقتی متوجه میشوند که چنین شخصیتی در شهر تهران سکونت دارد و روزانه دو ساعت یعنی ده تا دوازده صبح در محل دفتر انتشارات تشریف میآورد، در آنجا حاضر گردیده و از ایشان استفادههای علمی و معنوی مینمودند. ایشان از آن زمان تا پایان
عمر مبارک و شریفش را اکثرا در تهران زندگی فرموده است.
از دوستان
معنوی ایشان در آن زمان، یعنی از سن بیست تا حدود سی سالگی بدین شرح مختصر میتوان نام برد:
انسان کامل و عارف بزرگ حاج
ملا آقاجان زنجانی. که ایشان در شهر
زنجان ایران زندگی میکرده و از نظر معنوی بسیار شخصیت قوی و بزرگی بوده است.
استاد و عارف فرزانه حاج
میرزا جواد آقا انصاری همدانی. که خود از مریدان حاج ملا آقاجان زنجانی بوده و در شهر
همدان ایران زندگی مینموده و شخصیت والامقامی بوده است.
جناب
حاجی محبوب. که ایشان اصلیتش از
آفریقا ولی ساکن شهر تهران بوده و کاملا ناشناخته و
مرتاض بوده است.
جناب آقا
شیخ نورالدین خراسانی. که ایشان هم ناشناخته و مرتاض بوده و ضمنا در
علوم غریبه هم استاد و در شهر
مشهد ایران ساکن بوده است.
هر یک از این بزرگان دارای فضائل و
کرامات خاص و انسانهای والا مقام و معنوی و خارق العادهای بودهاند.
و این عالی مقامان اگرچه از نظر سنی به مراتب بزرگتر از حضرت علامه بودهاند ولی با احترام و ادب خاصی با ایشان ملاقات و یا تماس داشتهاند، بعنوان مثال در نامهای از جناب حاج ملا آقاجان به حضرت علامه که در آن زمان علامه حدود سی سال داشتهاند خطاب کرده و با این جمله شروع کرده است که فدایت شوم.
مطمئنا و بر اساس شواهد و قرائن اساتید معنوی علامه مصطفوی فقط و بطور مستقیم
امامان معصوم علیهالسّلام بودهاند و لاغیر. بدون تردید او ارتباط مستقیم معنوی با
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و اولادش علیهمالسّلام و همچنین ارتباط با
عالم غیب و
شهود داشته است که این معنی کاملا از نوشتههای او قابل درک میباشد. افکار و ادراک نورانی و عمیق و حقیقی او، بدون این نوع ارتباط امکان ندارد.
علامه مصطفوی دارای تالیفات و نوشتههایی بیش از هفتاد جلد کتاب میباشند.
نوشتههای ایشان در زمینههای مختلف
علوم الهی است:
- تحقیق در واژهها و لغات قرآن.
-
تفسیر قرآن و کلمات
خداوند بطوری که تمامی کلمات خداوند، منظور و معنای واقعی و حقیقییش مشخص و روشن شده است و تمامی احتمالات و معانی و تفاسیر سست مردود شناخته شده است.
- تاریخ اسلام.
- تحقیق راجع به زندگانی و فرمایشات و سیره و روش امامان معصوم علیهالسّلام .
- تحقیق راجع به دیگر ادیان الهی.
- علم
کلام.
- علم
رجال.
- علم
اخلاق.
-
عرفان و
سیر و سلوک.
- حقایق و معارف الهی.
او انسانی کامل و محققی بزرگ و دانشمندی متواضع میباشد که هیچگاه نخواسته است که شناخته شود و دانشمندان و محققین او را فقط بعنوان دانشمند و محققی معنوی میشناسند.
اولین کتابی که تالیف فرمودهاند بنام
رهنمای گمشدگان در سن بیست و چهار سالگی بوده است، که یکی از بهترین کتابهای عرفانی در سیر و سلوک میباشد.
هیچ یک از مطالب و موضوعاتی را که در نوشته هایشان بیان فرمودهاند در طول زمانهای قبل و بعد تغییری نداشته و نکرده است یعنی آنچه را که در نوشتههای تحقیقی و عرفانی مرقوم فرمودهاند در پنجاه سال قبل در نوشتن اولین کتاب یعنی رهنمای گمشدگان همچنان بوده است و همان معانی و مبانی بیشتر و به نوعی دیگر توضیح داده شده است و این نشانگر کرامتی است بس بزرگ از ایشان، چون حقایق و معارف واقعی تغییر ناپذیر است و مهم اینست که
چشم معنوی یافت شود که ببیند و بدرستی مشاهده فرماید.
مطالبی که در نوشتههای ایشان مشهود است، موضوعاتی است که مورد نیاز تمامی
نسل بشریت میباشد خصوصا آنانی که در پی کشف حقایق و بهتر زیستن معنوی و شناخت پیدا کردن به
عالم خلقت و
هستی میباشند.
حقایقی که در تمامی
ادیان الهی به نوعی وجود دارد و هر انسان موجودی میباید بدانها
معرفت و شناخت پیدا کند. مفاهیم و حقایقی که بجز مرتبطان با عالم غیب و شهود، برای هیچکس قابل فهم و رویت نیست.
روح،
عالم برزخ،
عالم ملکوت،
عالم جبروت و نحوه ارتباط
انسان با این عوالم و اصولا چگونه زیستن و سیر انسان در عوالم معنوی و یا آسمانها و برجهایی که در آن است که خداوند به آنها
قسم یاد میکند و صدها حقایق و معارف مهم و اساسی دیگر که توضیح دادن راجع به آنها فقط از اولیای خداست. چرا که اگر کسی بخواهد توضیح دهد اساسا باید به
شهود و معرفت ببیند تا توان بازگویی داشته باشد.
تمامی نوشتههای ایشان اینگونه با معرفت و حقیقت میباشد.
ایشان در مقدمه کتاب
رساله لقاء الله در منازل سیر و سلوک فرمودهاند: آنچه را که خود درک کرده و به یقین حق دیدهام در این کتاب اظهار نمودهام و یا در مقدمه تفسیر روشن فرمودهاند: چطور انسان میتواند بدون ارتباط با عالم غیب و معنی، کلام خداوند را تفسیر نماید. (نقل مفهومی) تمامی واژهها و مفاهیم و حقایق کلام خداوند بصورت قطعی و محکم و مستدل بیان شده است که متفاوت از تمامی تفاسیری که تا به حال نوشته شده است میباشد.
کلام و نوشتههای او مستقیما به
قلب انسان مینشیند و حالت درونی هر انسان علاقمند به واقعیات را دگرگون مینماید.
او که وجود مبارکش تا دهه هشتاد در این
دنیا زندگی فرمود، هیچگاه اقدامی جهت معرفی خود ننموده است و حتی هیچ تصویر و عکسی تا به حال از ایشان منتشر نشده بود و همیشه خواسته است بی نام زندگی کند.
علامه مصطفوی در تاریخ نوزدهم
جمادی الاول ۱۴۲۶ مطابق با بیست و ششم جون ۲۰۰۵ حدود ساعت ۱۴:۳۰ بعد از ظهر
یکشنبه در منزلشان در تهران وفات فرمود و در
مهمانی بزرگی که از طرف خداوند دعوت شده بود شرکت نمود. به وعده خداوند او همیشه زنده است و آثارش هدایتگر و حیاتبخش نسلهای پیاپی و مختلف در جهان میباشد. مرقد مطهرش در شهر
قم ایران، زیارتگاه رهروان و شیفتگان مکتب
پیامبر بزرگ
اسلام و
اهلبیت علیهمالسّلام میباشد.