علت عدم حضور برخی صحابه در کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صحابه،
اسرای کربلا،
بنی امیه،
کربلا،
امام حسین.
پرسش: وقتی اسرا در منزلگاههای گوناگون میایستادند بعضی از اصحاب پیامبر به روش برخورد بنی امیه با آنان اعتراض داشتند پس چرا آنان در کربلا حضور پیدا نکردند؟
پاسخ اجمالی: صحابی بودن دلیل بر صحت کارهای انجام شده توسط شخص نیست و امتحانات الهی مراتب و درجات مختلفی دارند که
شهادت و جانبازی از سختترین این آزمایشات میباشد. امام حسین (علیهالسّلام) به دعوت مردم کوفه به سمت کوفه حرکت کردند تا
زعامت و
امامت مسلمانان را بر علیه
یزید به عهده بگیرند. ایشان از آغاز حرکت خود از
مدینه تا کربلا، هرگز به کسی نفرمودند که میرویم تا با لشکر چند هزار نفری یزید وارد جنگ شویم. از این رو بسیاری از افراد از عاقبت این حرکت بیاطلاع بودند.
دلیل دیگر اینکه دستگاه تبلیغاتی یزید برای توجیه جنایات خود، قیامکنندگان عاشورا را خارجی و شورشی علیه یزید معرفی کرده بودند بدون اینکه به
حسب و
نسب ایشان اشاره کنند. به همین علت غالب مردم به خصوص، مردم
شام، تا قبل از افشاگریهای
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و
امام سجاد (علیهالسّلام) در
کوفه و شام، نمیدانستند که انقلابیون کربلا، خاندان
عصمت و طهارت نبوی (علیهمالسّلام) هستند. دلیل بعدی اینکه، وقتی یزید فرمان به جنگ داد، دیگر کسی غیر از حاضرین در واقعه کربلا، از روند اوضاع باخبر نبود و وسایل ارتباط جمعی نیز به صورت امروزی موجود نبود که بتوانند اخبار را به دیگران برسانند.
حضرت امام حسین (علیهالسّلام) در هنگام خروج از مدینه به سوی
مکه مکرمه و از آنجا به طرف کوفه، هرگز به کسی نفرمودند که میرویم تا با لشکر چند هزار نفری یزید وارد جنگ شویم. از این رو به راحتی میتوان حدس زد که بسیاری از افراد نمیدانستند که عاقبت این خروج چه خواهد بود تا درباره آن تصمیم خاصی اتخاذ کنند.
دلیل مهمتر اینکه دستگاه تبلیغاتی یزید برای اینکه بتواند جنایت خود را توجیه نماید قیامکنندگان عاشورا را خارجی و شورشی و یاغی علیه امام و خلیفهی مسلمین معرفی مینمود بدون اینکه به حسب و نسب ایشان اشاره کند. برای همین غالب مردم به خصوص، مردم شام، تا قبل از افشاگریهای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجاد (علیهالسّلام) نمیدانستند که انقلابیون کربلا، خاندان عصمت و طهارت نبوی (علیهمالسّلام) هستند. مخصوصاً با توجه به این امر که مردم از کلمه خارجی ذهنیت بدی داشتند چرا که سابقه استعمال این لغت به خوارج نهروان باز میگشت و بعد از آن هم
خوارج جنایتهای فراوانی صورت داده بودند. از این رو میبینیم که
عبیدالله خطاب به
مسلم بن عقیل میگوید: بر امام خود خروج کردی و جمع مسلمین را شکافتی و بین آنها فتنه برانداختی.
بر اثر اینگونه تبلیغات بود که وقتی کاروان اسیران وارد شام شد، پیرمردی نزد امام سجاد (علیهالسّلام) آمد و گفت: «آن خدا را شکر که شما را کشت و هلاک نمود. شهرهای مسلمین را از شما آسوده ساخت و امیرالمومنین را بر شما مسلط گردانید». اما چون امام سجاد (علیهالسّلام) خود را معرفی کرد، پیرمرد به گریه افتاد و گفت: «خدایا بیزاری میجویم از دشمنان آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ای پسر رسول خدا آیا توبه من پذیرفته است»؟
دلیل دیگر اینکه وقتی جنگ قطعی شد و یزید فرمان به جنگ داد دیگر کسی غیر از حاضرین در معرکه از روند اوضاع باخبر نبود و وسایل ارتباط جمعی به صورت امروزی هم موجود نبود که بتوانند اخبار آن دشت پربلا را به دیگران رسانند.
در هر صورت برای اطلاع بیشتر به شرح حال صحابه معترضی که در کربلا حضور نداشتهاند میپردازیم.
زید بن ارقم: او در سن پیری بود که
واقعه عاشورا رخ داد. وقتی سر مبارک امام را به کوفه آوردند و عبیدالله بیحرمتی نمود گفت: به خدا قسم دیدم که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بارها با لبهای مبارکش این لبها را میبوسید. او در سال ۶۸ هـ.ق در گذشت
و احتمالا توان حضور در میدان را نداشته است.
سلیمان بن صرد خزاعی: نام سلیمان را پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر او نهاد. از جمله کسانی بود که به امام برای آمدن به کوفه نامه نوشت. قبل از اینکه خود را به جمع یاران امام برساند
عبید الله بن زیاد او را دستگیر و زندانی کرد لذا پس از آزادی از زندان، رهبری
قیام توابین را به عهده گرفت و در
جنگ عین الورده شهید شد.
سهل بن سعد: از صحابه و شیعیان بود. بیرون دروازهی
دمشق چون اسیران را شناخت، گفت اگر کاری دارید برایتان انجام دهم؟
حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) فرمود: به آن نیزهدار پولی بده تا سرها را از میان اسیران ببرد تا مردم به ما نگاه نکنند. او سال ۸۸ هـ. ق وفات یافت.
معلوم است که او از قضیه بیاطلاع بوده و حتی اسراء را نمیشناخت لذا از قیام امام (علیهالسّلام) بیخبر بوده است.
عبدالله بن عباس: او سعی داشت امام را از رفتن به کوفه باز دارد، در مورد موضع سیاسی او درباره
عثمان و
امویان نظرات مختلفی وجود دارد. ظاهراً در اواخر عمر نابینا شده بود. در سال ۶۸ ه ق به سن هفتاد سالگی درگذشت.
البته بعد از حادثه عاشورا نابینا شده است. در هر صورت توجیهی در عدم پیوستن او به امام وجود ندارد به خصوص معروف است که در خوابی دید که امام (علیهالسّلام) شهید میشود.
عبدالله بن عفیف ازدی: وقتی ابن زیاد در
مسجد، خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را تحقیر نمود بر او اعتراض کرد، ابن زیاد سربازانی را دنبال او فرستاد که بعد از درگیری میان سربازان و ابن عفیف، وی شهید شد. او نیز نابینا بوده است.
مسور بن مخزمه: او در مدینه بود و به امام (علیهالسّلام) نامه نوشت که فریب کوفیان را نخورد و به طرف
عراق نرود. خودش با یزید
بیعت نکرد. ظاهراً او نمیدانسته است که عاقبت حرکت امام حسین (علیهالسّلام) به کجا خواهد انجامید چنانچه بسیاری از عاقبت قضیه بیاطلاع بودند.
مسیب بن نجبه فرازی: او پس از شهادت سلیمان و قیام توابین، فرماندهی جنگ را به عهده گرفت از این که نتوانسته بود در عاشورا حضور یابد خود را
ملامت میکرد او
توبه کرد و به صف توابین پیوست. او حسرت خود مبنی بر عدم شرکت در عاشورا را در خطابهای اعلام کرد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که صحابی بودن دلیل بر صحت کارهای انجام شده توسط شخص نیست و امتحانات الهی مراتب و درجات مختلفی دارند که شهادت و جانبازی از مشکلترین این آزمایشات میباشد و هر کس را توان گذشتن از جان و مال در راه
خداوند نیست.
۱. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا.
۲. شیخ عباس قمی، منتهی الامال.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله "عدم حضور اصحاب پیامبر در کربلا"، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۲۴.