• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علل انحراف خوارج

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خوارج، نماز شب، دین اسلام، تعصب جاهلیت.

پرسش: ‌چرا خوارج با اینکه اهل نماز شب بودند از تشخیص حکومت حق و باطل باز ماندند؟

پاسخ اجمالی: خوارج به گروهی ازمسلمان گفته می‌شود که پس از پیامبر و در دوره حکومت امیرمومنان پس از جنگ صفین و حکمیت بوجود آمده و بر نتیجه‌ی حکمیت که خودشان در شکل‌گیری آن نقش داشتند معترض بوده و در مقابل امیرمومنان صف‌آرایی کرده و به آشوب دست زدند. شایان ذکر است که دین اسلام منحصر در عبادات و مناسک خاصی مثل نماز شب نبوده بلکه آنها تکالیف و اعمالی است برای رابطه انسان با خدا و تربیت او؛ بر این اساس بخشهای مهمی از دین در مسائل دیگر، مثل مسائل اجتماعی و خانوادگی و... هست که باید به آنها توجه بیشتر شود. از مهمترین علل انحراف خوارج می‌توان بی‌سوادی و کم‌فهمی آنها از دین، عدم برخورداری از تربیت اسلامی، فاقد معرفت و تحلیل درست از عبادات، حاکمیت منحرف جامعه پس از پیامبر اکرم را نام برد.



خوارج به گروهی ازمسلمان گفته می‌شود که پس از پیامبر و در دوره حکومت امیرمومنان پس از جنگ صفین و حکمیت بوجود آمده و بر نتیجه‌ی حکمیت که خودشان در شکل‌گیری آن نقش داشتند معترض بوده و در مقابل امیرمومنان صف‌آرایی کرده و به آشوب دست زدند، پیامبر اکرم پیدایش آنها را که مشکل فکری داشتند پیش‌بینی کرده بود؛ امیرمومنان جنگ و کشتن آنان را پس از خود منع فرمود.


در ابتدا لازم به تذکر است که دین اسلام منحصر در عبادات و مناسک خاصی مثل نماز شب نبوده بلکه آنها تکالیف و اعمالی است برای رابطه انسان با خدا و تربیت او؛ بر این اساس بخشهای مهمی از دین در مسائل دیگر، مثل مسائل اجتماعی و خانوادگی و... هست که باید به آنها توجه بیشتر شود. یکی از منابع بسیار مطئمن و بی‌نظیر در جهت شناخت درست خوارج و چگونگی پیدایش و نشو و نمو آنها نهج‌ البلاغه است.
امام علی (علیه‌السّلام) خود روشنگر ماهیت اصلی این گروه متعصب و منعکس کننده انحرافات و کجروی‌ها و سیاست بازیها و فریبکاری‌های سران آنها هستند.
امام علی (علیه‌السّلام) راجع به خوارج می‌فرماید: خوارج مردمی خشن، ظالم و سنگدل هستند، مردمی که نه سوادی دارند و نه معلوماتی و آنها هیچ از قرآن نمی‌دانند و تفسیر و معنایی از آن را نمی‌فهمند.


استاد مطهری در تفسیر خطبه بالا می‌گویند: خوارج، نه جزء مهاجرین بودند و نه انصار که پیامبر آنها را تربیت کرده باشند بلکه انسان‌هایی بودند که هیچ تربیت اسلامی نداشتند.


پس، از مهمترین علل انحراف خوارج می‌توان بی‌سوادی و کم‌فهمی آنها را ذکر کرد زیرا به زعم باطل خود کوچکترین انحراف و گناه هر کسی را به خروج از دین و کفر تفسیر می‌کردند و به نقل از علی (علیه‌السّلام) آنها بر اثر کجروی‌های خود به تدریج، تبدیل به تیرهای شیطان شده و شیطان توسط آنان اهداف خویش را عملی می‌ساخت.
به واسطه همین جمود فکری و کم‌عقلی و تعصب بیجا بود که ‌فهمی درست از دین نداشتند ولی چون مردمی عوام بودند سخت بر همان چیزی که علم داشتند پافشاری می‌کردند و دین را همان چیزی می‌دانستند که خودشان درک می‌کردند ولو در واقع آن چیز صددرصد مخالف با دین هم می‌بود، ولی با تعصب جاهلانه‌ای که داشتند سرسختانه از آن دفاع می‌کردند و ساده‌اندیشانی بودند که آلت دست افراد مرموز و شیطان صفت قرار داشتند.
[۴] صلواتی، محمد، خارجیگری، ص۱۷۶، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۵.



عامل دیگر اینکه آنها بر تعصب جاهلیت خود پافشاری می‌کردند، فاقد تربیت اسلامی بودند گرچه خوارج، اسلام را پذیرفته و ایمان واقعی به دین خدا و قرآن داشتند، اما دین تنها عبادت و عبادت منحصر در خواندن نماز و دعا و قرائت قرآن نیست؛ اینها تنها وظیفه انسان در مقابل خداست؛ در واقع آنها فهم بسیار سطحی از دین داشته به ظواهر احکام اسلام سخت پای‌بند بودند و از طرفی فاقد معرفت و تحلیل درست از عباداتی که به شکل افراطی آنرا انجام می‌دادند بودند؛ و ناآشنا به فرهنگ اسلامی بودند و قادر به تفکیک میان ظاهر و باطن قرآن بودند، لذا دچار انحراف شدند و با علی (علیه‌السّلام) جنگیدند.
خوارج در واقع ماهیت دین را نفهمیدند و در شناخت فهم آن اطلاعات کافی نداشتند به راه اشتباه رفتند و عامه مسلمین را کافر و یا جزء خطاکاران می‌دانستند و ریختن خونشان را حلال شمرده و جنگ علیه عامه مسلمین را جهاد علیه کفار بدتر از یهود و نصاری و مجوس می‌دانستند و معتقد شده بودند که مسلمانان حقیقی تنها خودشان هستند.
[۶] تاریخ سیاسی صدر اسلام، دلهای خون، ص۴۴، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، قم، نشر معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵.



عامل مهم دیگر که در انحراف آنان تاثیر داشت دگرگونی وضع اجتماعی پس از پیامبر و حاکمیت منحرف جامعه بود که نتوانست فهم درستی از دین به مسلمانان ارائه دهد و سنت و روش پیامبر و آیات قرآن را درست تبیین کند؛ برداشت آنان از دین درست به برداشتهای ناصواب و اجتهادات خلفای پس از پیامبر بر می‌گشت.


۱. محمود صلواتی، خارجیگری.
۲. مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی (علیه‌السّلام)    .
۳. یعقوب جعفری، علی و خوارج.
۴. ابوالقاسم خزعلی، ناکثین قاسطین و مارقین در نهج البلاغه.



۱. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸، ص۳۵۷، دار الكتاب اللبناني.    
۲. مطهری، مرتضی، سیره ائمه اطهار، ج۱، ص۳۲، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ‌بحث خوارج.    
۳. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴، دار الكتاب اللبناني.    
۴. صلواتی، محمد، خارجیگری، ص۱۷۶، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۵.
۵. مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی (علیه‌السّلام)، ص۱۲۲، تهران، نشر مؤسسه اسلامی حسینیه ارشاد، ۱۳۴۹.    
۶. تاریخ سیاسی صدر اسلام، دلهای خون، ص۴۴، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، قم، نشر معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله"چرا خوارج با اينكه اهل نماز شب بودند از تشخيص حكومت حق و باطل بازماندند؟"، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۱۹.    






جعبه ابزار