شیخ علیبنهلال جزائری، زاهد و متقی و جامع المعقول و المنقول بوده است استاد روایتابن فهد حلی است و بعید نیست كه استاد فقه او نیز هم او باشد می گویند در عصرخودش شیخ الاسلام و رئیس شیعه بوده است محقق کرکی شاگرد او بوده و او را به اوصاف فقاهت و شیخ الاسلامی ستوده است ابن ابی جمهور احسائی نیز فقه را نزد اوتحصیل كرده است
او یكی از بزرگان فقهای امامیه در قرن دهم می باشد كه در معارف معقول ومنقول یكتای عصر خویش بوده و در روزگار خویش ریاست مذهبی و فقهی شیعه به او منتهی گردیده است.
او یكی از معروف ترین مشایخ روایتی فقها و بزرگان دین می باشد كه نام او درسلسله اجازات اغلب بزرگان فقاهت و روایت دیده می شود فقیه ناموری مانند محقق کرکی (متوفی ۹۴۰ ه ق) و ابن ابی جمهور احسائی و جمعی از اكابر و بزرگانی از مكتب فقهی او برخاسته اند.
محقق نامبرده در سال ۹۰۹ او را به عنوان «شیخ الاسلامی» و فقیهاهل بیت (ع) بودن می ستاید و ابن ابی جمهور نیز كه فقه، اصول فقه و منطق، و بالخصوص تهذیب القواعد، و قسمتی از مختلف علامه را از وی كسب فیض نموده است و معترف است كه با كثرت اساتید و مشایخ خویش، تنها به پاس عظمت و جلالت قدر استادش ابن هلال، به ذكر نام وی كفایت می كند و دیگر اساتید خویش را به احترام و عظمت نام او یاد نمی كند
ملا عبداللّه افندی اصفهانی نیز پس از نقل گفتار صاحب امل الامل او را ستوده و اضافه كرده است:.
«او تالیفات دیگری نیز دارد و من در سجستان (سیستان) با خط برخی ازعلما تالیف او را دیده ام و كتاب فوق (الدر الفرید) بسیار پرفایده است و آن ازتالیفات علیبن محمد بنهلال جزائری است و ظاهرا لفط محمد اشتباه باشد».
ولی لفظ محمد اضافه و سهو نیست، بلكه پدر او محمد بوده است و اینكه علیبنهلال گفته می شود، به علت اشتهار جدش یا امتیاز تشخصی است كه در لفظ هلال وجود دارد و می تواند او را مشخص تر از علیبن محمد نشان دهد»