عمامه خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِمامه، پارچه به نسبت درازى كه به دور سر مىپيچند.
از احكام مرتبط با آن در بابهاى طهارت، صلات، جهاد، ظهار و ارث سخن گفتهاند.
بر سرنهادن: بر سر نهادن عمامه در آغاز سفر؛ هنگام رفتن پى حاجت، براى نماز جمعه و نماز عيد، بر خطيب نماز جمعه و عيد و هنگام خروج از حمام، مستحب است. آيا بر سر نهادن عمامه به طور مطلق در هر حال نيز استحباب دارد يا نه؟ جمعى قائل به استحباب آن شدهاند.
[۱] برخى بر استحباب بر سر نهادن عمامه در حال نماز تصريح كردهاند؛
[۲] ليكن برخى به دليل عدم وجود حديثى معتبر درباره آن، در استحباب بر سرنهادن عمامه در خصوص نماز ترديد كردهاند.
[۳] البته نمازگزاردن با عمامه بدون تحت الحنك( تحت الحنك) مكروه است.
[۴] ظاهر كلام برخى قدما حرمت آن است
[۵] كه بعضى آن را به معناى كراهت شديد گرفتهاند.
[۶] چگونگى بر سرنهادن: در برخى روايات، تحنّك (تحت الحنك قرار دادن) براى عمامه وارد شده است. در مقابل، در روايات متعددى، اسدال (رها كردن يك طرف عمامه بر سينه و طرف ديگر آن بر پشت يا ميان دو كتف و يا رها كردن يك طرف آن) آمده است. در بعضى روايات اندازه طرفى كه به پشت رها مىشود مقدار چهار انگشت ذكر شده است
[۷] ( اسدال). لغويان و فقها تحنّك را به دور دادن طرف عمامه از زير چانه تعريف كردهاند.
[۸] باتوجه به مفاد دو نوع روايات يادشده، بحثى پديد آمده كه آيا تحنّك در همه حالات مستحب است يا اسدال و يا اينكه در مواردى خاص تحنّك و در غير آن موارد اسدال استحباب دارد و يا عكس آن؟
برخى ميان تحنّك و اسدال جمع كرده و گفتهاند: تحنّك رها كردن يك طرف عمامه از زير چانه و انداختن آن بر سينه است نه دور دادن عمامه از زير چانه، همچون كمان. بنابر اين، با اسدال، تحنّك نيز تحقق مىيابد.
[۹] ساير فقها آن دو را مغاير يكديگر دانستهاند. برخى از آنان تحت الحنك را به مواردى خاص؛ يعنى سفر، در پى حاجتى رفتن و نيز هنگام عمامه بر سر نهادن اختصاص داده و در ديگر حالات، اسدال را مستحب دانستهاند.
[۱۰] برخى احتمال دادهاند كه اسدال به حال جنگ و ديگر حالاتى كه در آنها تكبّر و بزرگ نمايى مطلوب است، اختصاص داشته باشد.
[۱۱] برخى نيز احتمال دادهاند كه اسدال به معصومان عليهم السّلام اختصاص داشته باشد.
[۱۲] بعضى قائل به تخيير ميان آن دو (تحنّك و اسدال) شدهاند و نيز احتمال دادهاند كه استحباب اسدال به موارد مهم اختصاص داشته باشد.
[۱۳] ديگر احكام: پوشيدن لباس سياه مكروه است؛ ليكن عمامه سياه از اين حكم استثنا شده است و مكروه نيست.
[۱۴] مستحب است رنگ عمامه سفيد باشد؛
[۱۵] چنان كه مستحب است نمازگزاران براى نماز عيد عمامه سفيد بر سر كنند.
[۱۶] از قطعات مستحب كفن ميّت مرد، عمامه است
[۱۷] .
عمامه از سَلَب( سَلَب) به شمار مىرود و از آنِ رزمنده قاتل خواهد بود.
[۱۸] آيا عمامه ميّت جزء حبوه(حبوه) است كه به پسر بزرگ تعلق مىگيرد يا نه؟ مسئله اختلافى است.
[۱۹] همچنين در اينكه عمامه جزء لباس شهيد است كه با او دفن مىشود، يا نه، اختلاف است
[۲۰] (شهيد).
از كفارات، كسوه (لباس) است. كسوه شامل عمامه نمىشود؛ از اين رو، دادن عمامه به فقير كفايت از كفاره نمىكند.
[۲۱] فهرست منابع:
[۲۲] روضة المتقين، ج۱، ۳۰۱؛ روضة المتقين، ج۲، ص۱۷۰ ـ ۱۷۱ ؛ لوامع صاحبقرانى، ج۳، ص۴۲۱ ؛ هداية الامّة، ج۲، ص۱۲۶ ؛ جواهر الكلام، ج۸، ص۲۵۲
[۲۳] البيان، ص۱۲۲ ؛ الرسائل العشر(حلّى)، ص۱۵۱
[۲۴] روضة المتقين، ج۲، ص۱۶۹ ـ ۱۷۰ ؛ ذخيرة المعاد، ص۲۳۸ ؛ بحار الانوار، ج۸۳، ص۹۳
[۲۵] منتهى المطلب، ج۴، ص۲۵۰
[۲۶] من لايحضره الفقيه، ج۱، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶
[۲۷] روضة المتقين، ج۲، ص۱۶۸
[۲۸] بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۹۴ ـ ۱۹۹
[۲۹] الحدائق الناضرة، ج۷، ص۱۲۹
[۳۰] بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۹۵
[۳۱] الحدائق الناضرة، ج۷، ص۱۳۴ ـ ۱۳۵
[۳۲] كشف اللثام، ج۳، ص۲۶۳ ؛ مصابيح الظلام، ج۶، ص۳۵۷
[۳۳] رياض المسائل، ج۳، ص۲۱۳
[۳۴] مصباح الفقيه، ج۱۰، ص۴۷۲
[۳۵] جواهر الكلام، ج۸، ص۲۳۰
[۳۶] هداية الامّة، ج۲، ص۱۲۸
[۳۷] العروة الوثقى، ج۳، ص۳۹۸
[۳۸] جواهر الكلام، ج۴، ص۲۰۷ ـ ۲۰۹
[۳۹] جواهر الكلام، ج۲۱، ص۱۹۰
[۴۰] مفتاح الكرامة، ج۱۷، ص۲۳۰
[۴۱] مفتاح الكرامة، ج۲، ص۸۶۶ ؛ جواهر الكلام، ج۴، ص۳۷۱ ـ ۳۷۳
[۴۲] جواهر الكلام، ج۳۳، ص۲۷۲؛ جواهر الكلام، ج۳۳، ص۲۷۶ .